••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا- حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا

 و درود خدا بر او، فرمود: خدا از مردم نادان عهد نگرفت که بياموزند، تا آن که از دانايان عهد گرفت که آموزش دهند.
 
(علمی، اعتقادی)






وَ قَالَ ع: شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ قال الرضي لأن التكليف مستلزم للمشقة و هو شر لازم عن الأخ المتكلف له فهو شر الإخوان

و درود خدا بر او، فرمود: بدترين دوست آن که برای او به رنج و زحمت افتی. 
می‌گويم: (تکلّف و تکليف با مشکلات و به زحمت افتادن است، پس دوستی که انسان را دچار مشکلات می‌کند مايه شر است پس او از بدترين دوستان بشمار می‌آيد).
(اخلاق اجتماعی) 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِزِيَادِ ابْنِ أَبِيهِ- وَ قَدِ اسْتَخْلَفَهُ لِعَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَلَى فَارِسَ وَ أَعْمَالِهَا- فِي كَلَامٍ طَوِيلٍ كَانَ بَيْنَهُمَا نَهَاهُ فِيهِ عَنْ تَقَدُّمِ الْخَرَاجِ- . اسْتَعْمِلِ الْعَدْلَ وَ احْذَرِ الْعَسْفَ وَ الْحَيْفَ- فَإِنَّ الْعَسْفَ يَعُودُ بِالْجَلَاءِ وَ الْحَيْفَ يَدْعُو إِلَى السَّيْفِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چون زياد بن ابيه را به جای عبد اللَّه بن عباس، به فارس و شهرهای پيرامون آن حکومت داد، او را در دستور العمل طولانی از گرفتن ماليات تا به هنگام نهی فرمود) عدالت را بگستران، و از ستمکاری پرهيز کن، که ستم رعيّت را به آوارگی کشاند، و بيدادگری به مبارزه و شمشير می‌انجامد.
 
(سياسی، نظامی)






وَ قَالَ ع: أَشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهَا صَاحِبُهُ
 

 و درود خدا بر او، فرمود: سخت‌ترين گناهان، گناهی است که گناهکار آن را سبک شمارد.
(اعتقادی)

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ سُئِلَ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ ع- التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود) توحيد آن است که خدا را در وهم نياری، و عدل آن است که او را متّهم نسازی.
 
(اعتقادی) 


 



و قال ع: لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ

و درود خدا بر او، فرمود: در آنجا که بايد سخن گفت، خاموشی سودی ندارد، و آنجا که بايد خاموش ماند سخن گفتن خيری نخواهد داشت.
(علمی، اجتماعی) 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 28 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,پند علمی,اعتقادی,توحید,عدل,وهم,متهم,سخن گفتن,خاموشی, ساعت 14:39 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ- يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ- وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ‏

سُبْحَانَهُ- وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ- تَنْهَدُ فِيهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْيَارُ- وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ- وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّينَ

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم را روزگاری دشوار در پيش است که توانگر اموال خود را سخت نگهدارد، در صورتی که به بخل ورزی فرمان داده نشد. خدای سبحان فرمود: «بخشش ميان خود را فراموش نکنيد» بَدان در آن روزگار، بلند مقام، و نيکان خوار گردند، و با درماندگان به ناچاری خريد و فروش می‌کنند در حالی که رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم از معامله با درماندگان نهی فرموده.
 
(اقتصادی، اجتماعی)






وَ قَالَ ع: يَهْلِكُ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ وَ بَاهِتٌ مُفْتَرٍ قال الرضي: و هذا مثل قوله ع هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: دو کس نسبت به من هلاک می‌گردند، دوستی که زياده‌روی کند، و دروغ پردازی که به راستی سخن نگويد. 
(اين کلام مانند سخن ديگری است که فرمود) دو تن نسبت به من هلاک گردند، دوستی که از حد گذراند، و دشمنی که بيهوده سخن گويد.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: رُبَّ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: چه بسا کسانی که با ستايش ديگران فريب خوردند
 
(اخلاقی، اجتماعی)






وَ قَالَ ع: الدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا

 و درود خدا بر او، فرمود: دنيا برای رسيدن به آخرت آفريده شد، نه برای رسيدن به خود.
(اعتقادی)

 

 

+ نوشته شده در جمعه 24 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,اعتقادی,ستایش,فریب,دنیا,رسیدن به آخرت,رسیدن به خود, ساعت 10:39 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: اخْبُرْ تَقْلِهِ قال الرضي- و من الناس من يروي هذا للرسول ص- و مما يقوي أنه من كلام أمير المؤمنين ع ما حكاه ثعلب عن ابن الأعرابي قال المأمون- لو لا أن عليا ع قال اخبر تقله- لقلت اقله تخبر

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم را بيازمای، تا دشمن گردی. 
می‌گويم: (بعضی اين حکمت را از رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم نقل کردند، و نقل ثعلب از اين اعرابی را تأييد می‌کند که اين کلام از علی عليه السّلام است، اعرابی از مأمون نقل کرد. اگر علی عليه السّلام نگفته بود «بيازمای تا دشمن گردی» من می‌گفتم که «دشمن دار تا بيازمايی»
 
(علمی)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع: مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ- وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ- وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: خدا در شکرگزاری را بر بنده‌ای نمی‌گشايد که در فزونی نعمت‌ها را بر او ببندد، و در دعا را بر روی او باز نمی‌کند که در اجابت کردن را نگشايد، و در توبه کردن را باز نگذاشته که در آمرزش را بسته نگهدارد.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 21 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,اعتقادی,دشمن,آزمایش,شکرگزاری,نعمت,دعا,اجابت,توبه,آمرزش, ساعت 14:43 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ هُمُ الَّذِينَ نَظَرُوا إِلَى بَاطِنِ الدُّنْيَا- إِذَا نَظَرَ النَّاسُ إِلَى ظَاهِرِهَا- وَ اشْتَغَلُوا بِآجِلِهَا إِذَا اشْتَغَلَ النَّاسُ بِعَاجِلِهَا- فَأَمَاتُوا مِنْهَا مَا خَشُوا أَنْ يُمِيتَهُمْ- وَ تَرَكُوا مِنْهَا مَا عَلِمُوا أَنَّهُ سَيَتْرُكُهُمْ- وَ رَأَوُا اسْتِكْثَارَ غَيْرِهِمْ مِنْهَا اسْتِقْلَالًا- وَ دَرَكَهُمْ لَهَا فَوْتاً- أَعْدَاءُ مَا سَالَمَ النَّاسُ وَ سَلْمُ مَا عَادَى النَّاسُ- بِهِمْ عُلِمَ الْكِتَابُ وَ بِهِ عَلِمُوا- وَ بِهِمْ قَامَ الْكِتَابُ وَ بِهِ قَامُوا- لَا يَرَوْنَ مَرْجُوّاً فَوْقَ مَا يَرْجُونَ- وَ لَا مَخُوفاً فَوْقَ مَا يَخَافُونَ

 و درود خدا بر او، فرمود: دوستان خدا آنانند که به درون دنيا نگريستند آنگاه که مردم به ظاهر آن چشم دوختند، و سر گرم آينده دنيا شدند آنگاه که مردم به امور زودگذر دنيا پرداختند. پس هواهای نفسانی که آنان را از پای در می‌آورد، کشتند، و آنچه که آنان را به زودی ترک می‌کرد، ترک گفتند، و بهره‌مندی دنيا پرستان را از دنيا، خوار شمردند، و دست‌يابی آنان را به دنيا زودگذر دانستند. با آنچه مردم آشتی کردند، دشمنی ورزيدند، و با آنچه دنيا پرستان دشمن شدند آشتی کردند، قرآن به وسيله آنان شناخته می‌شود، و آنان به کتاب خدا آگاهند، قرآن به وسيله آنان پا بر جاست و آنان به کتاب خدا استوارند، به بالاتر از آنچه اميدوارند چشم نمی‌دوزند، و غير از آنچه که از آن می‌ترسند هراس ندارند.
 
(اخلاقی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع: اذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: پايان لذّت‌ها، و بر جای ماندن تلخی‌ها را به ياد آوريد.
(اخلاقی، اعتقادی) 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 20 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,اعتقادی,قرآن,دنیا,پرستان,هوای نفسانی,لذت,تلخی, ساعت 15:33 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع فِي بَعْضِ الْأَعْيَادِ- إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَكَرَ قِيَامَهُ- وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: (در يکی از روزهای عيد) اين عيد کسی است که خدا روزه‌اش را پذيرفته، و نماز او را ستوده است، و هر روز که خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عيد است
 
(اجتماعی، اخلاقی)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع: إِنَّ أَعْظَمَ الْحَسَرَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- حَسْرَةُ رَجُلٍ كَسَبَ مَالًا فِي غَيْرِ طَاعَةِ اللَّهِ- فَوَرِثَهُ رَجُلٌ فَأَنْفَقَهُ فِي طَاعَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ- فَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ وَ دَخَلَ الْأَوَّلُ بِهِ النَّارَ

 و درود خدا بر او، فرمود: بزرگ‌ترين حسرت‌ها در روز قيامت، حسرت خوردن مردی است که مالی را به گناه گرد آورد، و آن را شخصی به ارث برد که در اطاعت خدای سبحان، بخشش کرد، و با آن وارد بهشت شد، و گرد آورنده اوّلی وارد جهنّم گرديد.
(اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 18 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,اعتقادی,عید,نماز,روزه,خدا,حسرت,قیامت,مال حرام,انفاق,بهشت,جهنم, ساعت 14:43 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع: الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ وَ الْعَقْلُ حُسَامٌ قَاطِعٌ- فَاسْتُرْ خَلَلَ خُلُقِكَ بِحِلْمِكَ وَ قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: بردباری پرده‌ای است پوشاننده، و عقل شمشيری است برّان، پس کمبودهای اخلاقی خود را با بردباری بپوشان، و هوای نفس خود را با شمشير عقل بکش.

(اخلاقی)

 

 

 

 

 

وَ قَالَ ع: إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمُ اللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ الْعِبَادِ- فَيُقِرُّهَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا- فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَيْرِهِمْ

 

و درود خدا بر او، فرمود: خدا را بندگی است که برای سود رساندن به ديگران، نعمت‌های خاصّی به آنان بخشيده، تا آنگاه که دست بخشنده دارند نعمت‌ها را در دستشان باقی می‌گذارد، و هر گاه از بخشش دريغ کنند، نعمت‌ها را از دستشان گرفته و به دست ديگران خواهد داد.

(اعتقادی، اقتصادی)

 

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: افْعَلُوا الْخَيْرَ وَ لَا تَحْقِرُوا مِنْهُ شَيْئاً

- فَإِنَّ صَغِيرَهُ كَبِيرٌ وَ قَلِيلَهُ كَثِيرٌ- وَ لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ إِنَّ أَحَداً أَوْلَى بِفِعْلِ الْخَيْرِ مِنِّي- فَيَكُونَ وَ اللَّهِ كَذَلِكَ إِنَّ لِلْخَيْرِ وَ الشَّرِّ أَهْلًا فَمَهْمَا تَرَكْتُمُوهُ مِنْهُمَا كَفَاكُمُوهُ أَهْلُهُ

 

و درود خدا بر او، فرمود: کار نيک به جا آوريد، و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشماريد، زيرا کوچک آن بزرگ، و اندک آن فراوان است، و کسی از شما نگويد که: ديگری در انجام کار نيک از من سزاوارتر است گر چه سوگند به خدا که چنين است: خوب و بد را طرفدارانی است که هر گاه هر کدام از آن دو را واگذاريد، انجامشان خواهند داد.
(اخلاقی، تربيتی) 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع: مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِيَتَهُ- وَ مَنْ عَمِلَ لِدِينِهِ كَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ- وَ مَنْ أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ- أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که نهان خود را اصلاح کند، خدا آشکار او را نيکو گرداند، و کسی که برای دين خود کار کند، خدا دنيای او را کفايت فرمايد، و کسی که ميان خود و خدا را نيکو گرداند، خدا ميان او و مردم را اصلاح خواهد کرد.
(اعتقادی، اخلاقی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ لِابْنِهِ الْحَسَنِ ع لَا تُخَلِّفَنَّ وَرَاءَكَ شَيْئاً مِنَ الدُّنْيَا- فَإِنَّكَ تَخَلِّفُهُ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- وَ إِمَّا رَجُلٌ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- فَكُنْتَ عَوْناً لَهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ حَقِيقاً أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- قَالَ الرَّضِيُّ وَ يُرْوَى هَذَا الْكَلَامُ عَلَى وَجْهٍ آخَرَ وَ هُوَ- أَمَّا بَعْدُ- فَإِنَّ الَّذِي فِي يَدِكَ مِنَ الدُّنْيَا- قَدْ كَانَ لَهُ أَهْلٌ قَبْلَكَ- وَ هُوَ صَائِرٌ إِلَى أَهْلٍ بَعْدَكَ- وَ إِنَّمَا أَنْتَ جَامِعٌ لِأَحَدِ رَجُلَيْنِ- رَجُلٍ عَمِلَ فِيمَا جَمَعْتَهُ بِطَاعَةِ اللَّهِ- فَسَعِدَ بِمَا شَقِيتَ بِهِ- أَوْ رَجُلٍ عَمِلَ فِيهِ بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ- فَشَقِيتَ بِمَا جَمَعْتَ لَهُ- وَ لَيْسَ أَحَدُ هَذَيْنِ أَهْلًا أَنْ تُؤْثِرَهُ عَلَى نَفْسِكَ- وَ لَا أَنْ تَحْمِلَ لَهُ عَلَى ظَهْرِكَ- فَارْجُ لِمَنْ مَضَى رَحْمَةَ اللَّهِ- وَ لِمَنْ بَقِيَ رِزْقَ اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبی عليه السّلام خطاب کرد:) چيزی از دنيای حرام برای پس از مرگت باقی مگذار، زيرا آنچه از تو می‌ماند نصيب يکی از دو تن خواهد شد، يا شخصی است که آن را در طاعت خدا به کار گيرد، پس سعادتمند می‌شود به چيزی که تو را به هلاکت افکنده است. و يا شخصی که آن را در نافرمانی خدا به کار گيرد، پس هلاک می‌شود به آنچه که تو جمع آوری کردی، پس تو در گناه او را ياری کرده‌ای، که هيچ يک از اين دو نفر سزاوار آن نيستند تا بر خود مقدّم داری. (اين حکمت به گونه ديگری نيز نقل شده) پس از ستايش پروردگار آنچه از دنيا هم اکنون در دست تو است، پيش از تو در دست ديگران بود، و پس از تو نيز به دست ديگران خواهد رسيد، و همانا تو برای دو نفر مال خواهی اندوخت، يا شخصی که اموال جمع شده تو را در طاعت خدا به کار گيرد، پس به آنچه که تو را به هلاکت افکند سعادتمند می‌شود، يا کسی است که آن را در گناه به کار اندازد، پس با اموال جمع شده تو هلاک خواهد شد، که هيچ يک از اين دو نفر سزاوار نيستند تا بر خود مقدّمشان بداری، و بار آنان را بر دوش کشی، پس برای گذشتگان رحمت الهی، و برای بازماندگان روزی خدا را اميدوار باش.
 (اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ- ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ أَ تَدْرِي مَا الِاسْتِغْفَارُ- الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّيِّينَ- وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ- أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى- وَ الثَّانِي الْعَزْمُ عَلَى تَرْكِ الْعَوْدِ إِلَيْهِ أَبَداً- وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى الْمَخْلُوقِينَ حُقُوقَهُمْ- حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَيْسَ عَلَيْكَ تَبِعَةٌ- وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى كُلِّ فَرِيضَةٍ عَلَيْكَ- ضَيَّعْتَهَا فَتُؤَدِّيَ حَقَّهَا- وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ‏
الَّذِي نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ- فَتُذِيبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ- وَ يَنْشَأَ بَيْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِيدٌ- وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِيقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ- كَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِيَةِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی در حضور امام عليه السّلام بدون توجه لازم گفت: استغفر اللَّه، امام فرمود) مادرت بر تو بگريد، می‌دانی معنای استغفار چيست استغفار درجه والا مقامان است، و دارای شش معنا است، اوّل- پشيمانی از آنچه گذشت، دوّم - تصميم به عدم بازگشت، سوم- پرداختن حقوق مردم‌ چنانکه خدا را پاک ديدار کنی که چيزی بر عهده تو نباشد، چهارم- تمام واجب‌های ضايع ساخته را به جا آوری، پنجم- گوشتی که از حرام بر اندامت روييده، با اندوه فراوان آب کنی، چنانکه پوست به استخوان چسبيده گوشت تازه برويد، ششم- رنج طاعت را به تن بچشانی چنانکه شيرينی گناه را به او چشانده بودی، پس آنگاه بگويی، استغفر اللَّه 
(اعتقادی، اخلاقی) 

 

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در دو شنبه 12 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,اعتقادی,مال دنیا,ارث,وارت,میراث,همسر,فرزند,استغفرالله, ساعت 9:39 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ ع- قَالَ لِلْأَشْعَثِ بْنِ قَيْسٍ مُعَزِّياً عَنِ ابْنٍ لَهُ: إِنْ صَبَرْتَ صَبْرَ الْأَكَارِمِ- وَ إِلَّا سَلَوْتَ سُلُوَّ الْبَهَائِمِ

و درود خدا بر او، فرمود: (در روايت ديگری آمد که اشعث بن قيس را در مرگ فرزندش اينگونه تسليت داد:) يا چون مردان بزرگوار شکيبا، و يا چون چهارپايان بی تفاوت باش.
 
(اخلاقی، تربيتی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع فِي صِفَةِ الدُّنْيَا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ- إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ- وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ- بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ فَارْتَحَلُوا

 و درود خدا بر او، فرمود: (در وصف دنيای حرام) (دنيا) فريب می‌دهد، زيان می‌رساند و تند می‌گذرد. از اين رو خدا دنيا را پاداش دوستان خود نپسنديد، و آن را جايگاه کيفر دشمنان خود قرار نداد، و همانا مردم دنيا چون کاروانی باشند که هنوز بار انداز نکرده کاروان سالار بانگ کوچ سر دهد تا بار بندند و برانند.
(اعتقادی، اخلاقی)
 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 11 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,مرگ,فرزند,مردان بزرگوار,چهارپا,دنیا,کاروان, ساعت 12:28 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: مَنْ صَارَعَ الْحَقَّ صَرَعَهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس با حق در افتاد نابود شد.
 
(اعتقادی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع: الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: قلب، کتاب چشم است (آنچه چشم بنگرد در قلب نشيند)
(علمی)

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 8 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند علمی,اعتقادی,حق,نابودی,قلب,کتاب چشم, ساعت 15:45 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَعْنَى قَوْلِهِمْ- لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ- إِنَّا لَا نَمْلِكُ مَعَ اللَّهِ شَيْئاً وَ لَا نَمْلِكُ إِلَّا مَا مَلَّكَنَا- فَمَتَى مَلَّكَنَا مَا هُوَ أَمْلَكُ بِهِ مِنَّا كَلَّفَنَا- وَ مَتَى أَخَذَهُ مِنَّا وَضَعَ تَكْلِيفَهُ عَنَّا

 و درود خدا بر او، فرمود: (از امام معنی لا حول و لا قوّة الا بالله، را پرسيدند. پاسخ داد:) ما برابر خدا مالک چيزی نيستيم، و مالک چيزی نمی‌شويم جز آنچه او به ما بخشيده است، پس چون خدا چيزی به ما ببخشد که خود سزاوارتر است، وظايفی نيز بر عهده ما گذاشته، و چون آن را از ما گرفت تکليف خود را از ما بر داشته است.
 
(علمی، تفسيری)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِعَمَّارِ بْنِ يَاسِرٍ- وَ قَدْ سَمِعَهُ يُرَاجِعُ الْمُغِيرَةَ بْنَ شُعْبَةَ كَلَاماً- دَعْهُ يَا عَمَّارُ- فَإِنَّهُ لَمْ يَأْخُذْ مِنَ الدِّينِ إِلَّا مَا قَارَبَهُ مِنَ الدُّنْيَا- وَ عَلَى عَمْدٍ لَبَسَ عَلَى نَفْسِهِ- لِيَجْعَلَ الشُّبُهَاتِ عَاذِراً لِسَقَطَاتِهِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (چون عمّار پسر ياسر با مغيرة بن شعبه بحث می‌کرد و پاسخ او را می‌داد، امام به او فرمود) ای عمّار مغيره را رها کن، زيرا او از دين به مقداری که او را به دنيا نزديک کند، برگرفته، و به عمد حقائق را بر خود پوشيده داشت، تا شبهات را بهانه لغزش‌های خود قرار دهد.
(اعتقادی، سياسی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْعَيْنُ حَقٌّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ- وَ الْفَأْلُ حَقٌّ وَ الطِّيَرَةُ لَيْسَتْ بِحَقٍّ- وَ الْعَدْوَى لَيْسَتْ بِحَقٍّ- وَ الطِّيبُ نُشْرَةٌ وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ- وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ


 و درود خدا بر او، فرمود: چشم زخم حقيقت دارد، استفاده از نيروهای مرموز طبيعت حقيقت دارد، سحر و جادو وجود دارد، و فال نيک راست است، و رويداد بد را بد شگون دانستن، درست نيست، بوی خوش درمان و نشاط آور، عسل درمان کننده و نشاط آور، سواری بهبودی آور، و نگاه به سبزه زار درمان کننده و نشاط آور است
 
 
(علمی، اعتقادی)
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع: مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ
 

و درود خدا بر او، فرمود: هماهنگی در اخلاق و رسوم مردم، ايمن ماندن از دشمنی و کينه‌های آنان است.
(اخلاقی، اجتماعی) 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ

 و درود خدا بر او، فرمود: فخر فروشی را کنار بگذار، تکبّر و خود بزرگ بينی را رها کن، به ياد مرگ باش.
 
(اخلاقی، اعتقادی)
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً- وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً- فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ- أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْ‏ءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ- وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ- أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّی است. حق پدر بر فرزند اين است که فرزند در همه چيز جز نافرمانی خدا، از پدر اطاعت کند، و حق فرزند بر پدر آن که نام نيکو بر فرزند نهد، خوب تربيتش کند، و او را قرآن بياموزد.
(اخلاقی، حقوقی، تربيتی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا که انسان در زير زبان خود پنهان است.
 
(علمی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاكَ- وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْكَ- فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَبِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: از دنيا آن مقدار که به تو می‌رسد، بردار، و از آنچه پشت کند، روی گردان، و اگر نتوانی، در جستجوی دنيا نيکو تلاش کن. (و از خداوند اندازه آن در نگذر).
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 31 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,اعتقادی,اجتماعی,سخن گفتن,زبان,دنیا,, ساعت 15:25 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ- وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ مَعَاشَهُ- وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ- وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ- وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ- مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ- أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ

و درود خدا بر او، فرمود: مؤمن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم کند، زمانی برای نيايش و عبادت پروردگار، و زمانی برای تأمين هزينه زندگی، و زمانی برای واداشتن نفس به لذّت‌هايی که حلال و مايه زيبايی است. خردمند را نشايد جز آن که در پی سه چيز حرکت کند: کسب حلال برای تأمين زندگی، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذّت‌های حلال.
 
(اخلاقی، اجتماعی، اخلاق خانواده) 
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع ازْهَدْ فِي الدُّنْيَا يُبَصِّرْكَ اللَّهُ عَوْرَاتِهَا- وَ لَا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْكَ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتی‌های آن را به تو نماياند، و غافل مباش که لحظه‌ای از تو غفلت نشود.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: جوينده چيزی يا به آن يا به برخی از آن، خواهد رسيد.
 
(علمی، اخلاقی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النَّارُ- وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الْجَنَّةُ- وَ كُلُّ نَعِيمٍ دُونَ الْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقُورٌ- وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِيَةٌ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: خيری که در پی آن آتش باشد، خير نخواهد بود، و شرّی که در پی آن بهشت است شرّ نخواهد بود، و هر نعمتی بی‌بهشت ناچيز است، و هر بلايی بی‌جهنّم، عافيّت است.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 28 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند علمی,اعتقادی,جوینده,خیر,آتش,شر,بهشت, ساعت 15:35 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ- وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوءٍ

و درود خدا بر او، فرمود: بخل ورزيدن کانون تمام عيب‌ها، و مهاری است که انسان را به سوی هر بدی می‌کشاند.
 
(اخلاقی، اقتصادی) 
 
 
 
 
 


وَ قَالَ ع يَا ابْنَ آدَمَ الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ- وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ- فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِكَ عَلَى هَمِّ يَوْمِكَ- كَفَاكَ كُلُّ يَوْمٍ عَلَى مَا فِيهِ- فَإِنْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَيُؤْتِيكَ فِي كُلِّ غَدٍ جَدِيدٍ مَا قَسَمَ لَكَ- وَ إِنْ لَمْ تَكُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِكَ- فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فِيمَا لَيْسَ لَكَ- وَ لَنْ يَسْبِقَكَ إِلَى رِزْقِكَ طَالِبٌ- وَ لَنْ يَغْلِبَكَ عَلَيْهِ غَالِبٌ- وَ لَنْ يُبْطِئَ عَنْكَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَكَ قال الرضي و قد مضى هذا الكلام- فيما تقدم من هذا الباب- إلا أنه هاهنا أوضح و أشرح فلذلك كررناه- على القاعدة المقررة في أول الكتاب

 

و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم روزی دو گونه است، روزيی که تو آن را جويی، و روزيی که تو را می‌جويد، که اگر به سراغش نروی به سوی تو آيد. پس اندوه سال خود را بر اندوه امروزت منه، که بر طرف کردن اندوه هر روز از عمر تو را کافی است. اگر سال آينده در شمار عمر تو باشد همانا خدای بزرگ در هر روز سهم تو را خواهد داد،
و اگر از شمار عمرت نباشد تو را با اندوه آنچه کار است که هرگز جوينده‌ای در گرفتن سهم روزی تو بر تو پيشی نگيرد، و چيره شونده‌ای بر تو چيره نگردد، و آنچه برای تو مقدّر گشته بی‌کم و کاست به تو خواهد رسيد. 
می‌گويم: (اين سخن امام عليه السّلام در حکمت 267 آمده، امّا چون در اينجا همان مفاهيم آشکارتر و روشن‌تر بيان گرديد آن را بر أساس روشی که در آغاز کتاب تذکّر داديم آورديم».
(اقتصادی، اعتقادی) 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 24 ارديبهشت 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,اعتقادی,بخل,کانون تمام عیب ها,روزی, ساعت 15:0 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لِلَّهِ- أَلَّا تَسْتَعِينُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ

و درود خدا بر او، فرمود: کمترين حق خدا بر عهده شما اينکه از نعمت‌های الهی در گناهان ياری نگيريد.
 
(اعتقادی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الطَّاعَةَ غَنِيمَةَ الْأَكْيَاسِ- عِنْدَ تَفْرِيطِ الْعَجَزَةِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: خدای سبحان طاعت را غنيمت زيرکان قرار داد آنگاه که مردم ناتوان، کوتاهی کنند.
(عبادی، اعتقادی) 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 31 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند عبادی,اعتقادی,کمترین حق خدا,نعمت الهی,گناه,غنیمت زیرکان,مردم ناتوان, ساعت 15:24 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ- فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ

 و درود خدا بر او، فرمود: از نافرمانی خدا در خلوت‌ها بپرهيزيد، زيرا همان که گواه است، داوری کند.
 
(اعتقادی، اخلاقی، تربيتی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَمَّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ- إِنَّ حُزْنَنَا عَلَيْهِ عَلَى قَدْرِ سُرُورِهِمْ بِهِ- إِلَّا أَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغِيضاً وَ نَقَصْنَا حَبِيباً

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (آنگاه که خبر کشته شدن محمد بن ابی بکر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او، به اندازه شادی شاميان است، جز آن که از آنان يک دشمن، و از ما يک دوست کم شد.
(سياسی)

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ رُوِيَ: أَنَّهُ ع لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ- قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ- فَسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ- وَ خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ- وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ فَقَالَ ع لَهُ- أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ- أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ- وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ ع رَاكِبٌ- فَقَالَ ع ارْجِعْ فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي- فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (وقتی امام از جنگ صفّين باز می‌گشت به محلّه شباميان رسيد، آواز گريه زنان بر کشتگان جنگ را شنيد، ناگاه حرب بن شرحبيل شبامی بزرگ قبيله شباميان خدمت امام رسيد به او فرمود) آيا آن گونه که می‌شنوم، زنان شما بر شما چيره شده‌اند چرا آنان را از گريه و زاری باز نمی‌داريد (حرب پياده و امام سوار بر اسب می‌رفتند، به او فرمود) باز گرد، که پياده رفتن رييس قبيله‌ای چون تو پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونی مؤمن است.
 
(سياسی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوَارِجِ يَوْمَ النَّهْرَوَانِ- بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ- فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ- فَقَالَ الشَّيْطَانُ الْمُضِلُّ وَ الْأَنْفُسُ الْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ- غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِي- وَ وَعَدَتْهُمُ الْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النَّارَ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامی که از کنار کشتگان خوارج می‌گذشت فرمود) بدا به حال شما آن که شما را فريب داد به شما زيان رساند. (پرسيدند چه کسی آنان را فريفت، ای امير المؤمنين عليه السّلام فرمود) شيطان گمراه کننده، و نفسی که به بدی فرمان می‌دهد، آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ايشان آماده کرد، و به آنان وعده پيروزی داد، و سرانجام به آتش جهنّم گرفتارشان کرد.
(سياسی، اعتقادی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ لَهُ بِأَيِّ شَيْ‏ءٍ غَلَبْتَ الْأَقْرَانَ- فَقَالَ ع مَا لَقِيتُ رَجُلًا إِلَّا أَعَانَنِي عَلَى نَفْسِهِ قال الرضي- يومئ بذلك إلى تمكن هيبته في القلوب

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند، با کدام نيرو بر حريفان خود پيروز شدی فرمود) کسی را نديدم جز آن که مرا در شکست خود ياری می‌داد 
می‌گويم: (امام به اين نکته اشاره کرد که هيبت و ترس او در دل‌ها جای می‌گرفت)
 
(سياسی، نظامی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِابْنِهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِيَّةِ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ الْفَقْرَ- فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنْهُ- فَإِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ- مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (به پسرش محمد حنفيّه سفارش کرد) ای فرزند من از تهيدستی بر تو هراسناکم، از فقر به خدا پناه ببر، که همانا فقر، دين انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنی است.
(اقتصادی)

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 25 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند سیاسی,پند نظامی,اعتقادی,جنگ,پیروزی,هیبت,ترس,محمد حنیفه,تهیدستی,فقر,دین,عقل,عامل دشمنی, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ سُئِلَ ع كَيْفَ يُحَاسِبُ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى كَثْرَتِهِمْ- فَقَالَ ع كَمَا يَرْزُقُهُمْ عَلَى كَثْرَتِهِمْ- فَقِيلَ كَيْفَ يُحَاسِبُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ- فَقَالَ ع كَمَا يَرْزُقُهُمْ وَ لَا يَرَوْنَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسيدند چگونه خدا با فراوانی انسان‌ها به حسابشان رسيدگی می‌کند پاسخ داد:) آن چنانکه با فراوانی آنان روزيشان می‌دهد (و باز پرسيدند چگونه به حساب انسان‌ها رسيدگی می‌کند که او را نمی‌بينند فرمود) همان گونه که آنان را روزی می‌دهد و او را نمی‌بينند
 (اعتقادی) 
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع رَسُولُكَ تَرْجُمَانُ عَقْلِكَ- وَ كِتَابُكَ أَبْلَغُ مَا يَنْطِقُ عَنْكَ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: فرستاده تو بيانگر ميزان عقل تو، و نامه تو گوياترين سخنگوی تو است.
(اجتماعی، سياسی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 16 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,پند سیاسی,اعتقادی,حساب,روزی,نامه,فرستاده,, ساعت 13:15 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَنْ بَالَغَ فِي الْخُصُومَةِ أَثِمَ- وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظُلِمَ- وَ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ مَنْ خَاصَمَ

 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که در دشمنی زياده روی کند گناهکار، و آن کس که در دشمنی کوتاهی‌ کند ستمکار است، و هر کس که بی‌دليل دشمنی کند نمی‌تواند با تقوا باشد
 
(اخلاقی، سياسی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع مَا أَهَمَّنِي ذَنْبٌ أُمْهِلْتُ بَعْدَهُ- حَتَّى أُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَ أَسْأَلَ اللَّهَ الْعَافِيَةَ
 

 و درود خدا بر او، فرمود: آنچه که بين من و خدا نارواست اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم که از خدا عافيت طلبم، مرا اندوهگين نخواهد ساخت.
(اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 15 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اعتقادی,دشمنی,زیاده روی,کوتاهی,بی دلیل,گناه,نماز,توبه,عافیت, ساعت 13:23 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص- سَاعَةَ دَفْنِهِ- إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ- وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ- وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به هنگام دفن رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) همانا شکيبايی نيکوست جز در غم از دست دادنت، و بی‌تابی ناپسند است جز در اندوه مرگ تو، مصيبت تو بزرگ، و مصيبت‌های پيش از تو و پس از تو ناچيزند.
(اعتقادی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ- فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: همنشين بی‌خرد مباش، که کار زشت خود را زيبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشی.
(اخلاقی، اجتماعی)

 

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در سه شنبه 12 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,اعتقادی,رحلت پیامبر اسلام,مصیبت,همنشین,بی خرد,کار زشت, ساعت 14:23 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 َ قَالَ ع لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- لَكَانَ يَجِبُ أَلَّا يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی‌داد، لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت‌هايش نافرمانی نشود.
(اعتقادی، اخلاقی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع وَ قَدْ عَزَّى الْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ عَنِ ابْنٍ لَهُ يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (جهت تسليت گفتن به اشعث بن قيس در مرگ فرزندش) ای اشعث اگر برای پسرت اندوهناکی، به خاطر پيوند خويشاوندی سزاواری، امّا اگر شکيبا باشی هر مصيبتی را نزد خدا پاداشی است. ای اشعث اگر شکيبا باشی تقدير الهی بر تو جاری می‌شود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بی تابی کنی نيز تقدير الهی بر تو جاری می‌شود و تو گناه کاری. ای اشعث پسرت تو را شاد می‌ساخت و برای تو گرفتاری و آزمايش بود، و مرگ او تو را اندوهگين کرد در حالی که برای تو پاداش و رحمت است.
(اخلاق اجتماعی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ- فَقَالَ طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ- وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ- وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از قدر پرسيدند، پاسخ داد:) راهی است تاريک، آن را می‌پماييد، و دريايی است ژرف، وارد آن نوشيد، و رازی است خدايی، خود را به زحمت نيندازيد.
(اعتقادی)
 
 
 
 
  
 
 
وَ قَالَ ع: إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ
 
و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه خدا بخواهد بنده‌ای را خوار کند، دانش را از او دور سازد.
  (علمی) 

 

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در شنبه 9 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند علمی,اعتقادی,شب قدر,خداوند,خواری بنده,دانش, ساعت 12:25 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه مستحبات به واجبات زيان رساند آن را ترک کنيد.
(عبادی) 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که به ياد سفر طولانی آخرت باشد خود را آماده می‌سازد.
(اعتقادی، اخلاقی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 5 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند عبادی,اعتقادی,ترک مستحبات,واجبات,سفر,طولانی,آخرت, ساعت 16:2 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: لَا وَ الَّذِي أَمْسَيْنَا مِنْهُ فِي غُبْرِ لَيْلَةٍ دَهْمَاءَ- تَكْشِرُ عَنْ يَوْمٍ أَغَرَّ مَا كَانَ كَذَا وَ كَذَا

و درود خدا بر او، فرمود: نه، سوگند به خدايی که با قدرت او شب تاريک را به سر برديم که روز سپيدی در پی داشت، چنين و چنان نبود.
(اعتقادی) 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: کار اندکی که ادامه يابد، از کار بسياری که از آن به ستوه آيی اميدوار کننده‌تر است.
(اخلاقی، تربيتی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 4 فروردين 1394برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,قدرت خداوند,شب تاریک,سپیدی روز,کار اندک,کار بسی, ساعت 14:26 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ- وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ- وَ قَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ- أَكْثَرَ

مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ- وَ بَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ- أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ- وَ التَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ- أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّةٍ- وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَى- وَ رُبَّ مُبْتَلًى مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى- فَزِدْ أَيُّهَا الْمُسْتَنْفِعُ فِي شُكْرِكَ- وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ- وَ قِفْ عِنْدَ مُنْتَهَى رِزْقِكَ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: به يقين بدانيد خداوند برای بنده خود هر چند با سياست و سخت کوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد، بيش از آنچه که در علم الهی وعده فرمود، قرار نخواهد داد، و ميان بنده، هر چند ناتوان و کم سياست باشد، و آنچه در قرآن برای او رقم زده حايلی نخواهد گذاشت، هر کس اين حقيقت را بشناسد و به کار گيرد، از همه مردم آسوده‌تر است و سود بيشتری خواهد برد. و آن که آن را واگذارد و در آن شک کند، از همه مردم گرفتارتر و زيانکارتر است، چه بسا نعمت داده شده‌ای که گرفتار عذاب شود، و بسا گرفتاری که در گرفتاری ساخته شده و آزمايش گردد، پس ای کسی که از اين گفتار بهرمند می‌شوی، بر شکر گزاری بيفزای، و از شتاب بی جا دست بردار، و به روزی رسيده قناعت کن.
(اعتقادی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً- إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا
 

 و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانی، و يقين خود را شک و ترديد مپنداريد، پس هر گاه دانستيد عمل کنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام کنيد.
 (اخلاقی، تربيتی)

 

 

 

 
+ نوشته شده در شنبه 2 فروردين 1394برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,روزی,عذاب,آزمایش,علم و عمل,یقین,اقدام کردن, ساعت 16:7 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا- عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا- وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا- عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا

 و درود خدا بر او، فرمود: در دوستی با دوست مدارا کن، شايد روزی دشمن تو گردد، و در دشمنی با دشمن نيز مدارا کن، زيرا شايد روزی دوست تو گردد.
(اخلاق اجتماعی، سياسی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ- عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا- قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ- يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ- فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ- وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا- فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ- فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً- فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ- لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ

 

و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنيا دو دسته‌اند، يکی آن کس که در دنيا برای دنيا کار کرد، و دنيا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستی هراسان، و از تهيدستی خويش در امان است، پس زندگانی خود را در راه سود ديگران از دست می‌دهد. و ديگری آن که در دنيا برای آخرت کار می‌کند، و نعمت‌های دنيا نيز بدون تلاش به او روی می‌آورد، پس بهره هر دو جهان را چشيده، و مالک هر دو جهان می‌گردد، و با آبرومندی در پيشگاه خدا صبح می‌کند، و حاجتی را از خدا درخواست نمی‌کند جز آن که روا می‌گردد.
(اعتقادی، اخلاقی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اعتقادی,اخلاق اجتماعی,دوست,دشمن,مدارا,مردم دنیا,آخرت, ساعت 11:27 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ- فَقَالَ ع إِذَا كَانَ الْغَدُ- فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ- فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ- فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا و قد ذكرنا ما أجابه به- فيما تقدم من هذا الباب و هو قوله- الإيمان على أربع شعب

 و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی از امام پرسيد که ايمان را تعريف کن) فردا نزد من بيا تا در جمع مردم پاسخ گويم، که اگر تو گفتارم را فراموش کنی ديگری آن را در خاطرش سپارد، زيرا گفتار چونان شکار رمنده است، يکی آن را به دست آورد، و ديگری آن را از دست می‌دهد. 
(پاسخ امام در حکمت 31 آمد که آن را نقل کرديم که ايمان را بر چهار شعبه تقسيم کرد)
(علمی)








وَ قَالَ ع يَا ابْنَ آدَمَ لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ- عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ- فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللَّهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ
 
و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند.
(اعتقادی، معنوی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 26 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند معنوی,پند علمی,اعتقادی,گفتار,شکار,روزی,اندوه, ساعت 13:11 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قِيلَ إِنَّ الْحَارِثَ بْنَ حَوْطٍ أَتَاهُ فَقَالَ- أَ تَرَانِي أَظُنُّ أَصْحَابَ الْجَمَلِ كَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ- فَقَالَ ع يَا حَارِثُ إِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ- إِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ- وَ لَمْ تَعْرِفِ الْبَاطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ أَتَاهُ- فَقَالَ الْحَارِثُ- فَإِنِّي أَعْتَزِلُ مَعَ سَعِيدِ بْنِ مَالِكٍ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ- فَقَالَ ع إِنَّ سَعِيداً وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرَا الْحَقَّ- وَ لَمْ يَخْذُلَا الْبَاطِلَ

و درود خدا بر او، فرمود: (حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می‌دانم چنين نيست، امام فرمود) ای حارث تو زير پای خود را ديدی، امّا به پيرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می‌باشند و باطل را نيز نشناختی تا باطل گرايان را بدانی. (حارث گفت: من و سعد بن مالک، و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می‌رويم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را ياری کردند، و نه باطل را خوار ساختند.
(اعتقادی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع صَاحِبُ السُّلْطَانِ كَرَاكِبِ الْأَسَدِ- يُغْبَطُ بِمَوْقِعِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَوْضِعِهِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: همنشين پادشاه، شير سواری را ماند که ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولی خود می‌داند که در جای خطرناکی قرار گرفته است.
(سياسی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْوَفَاءُ لِأَهْلِ الْغَدْرِ غَدْرٌ عِنْدَ اللَّهِ- وَ الْغَدْرُ بِأَهْلِ الْغَدْرِ وَفَاءٌ عِنْدَ اللَّهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: وفاداری با خيانتکاران نزد خدا نوعی خيانت، و خيانت به خيانتکاران نزد خدا وفاداری است.
 
(اخلاقی اجتماعی، سياسی)
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ- وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ- وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ- وَ مَا ابْتَلَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ قال الرضي- و قد مضى هذا الكلام فيما تقدم- إلا أن فيه هاهنا زيادة جيدة مفيدة

 

 و درود خدا بر او، فرمود: بسا احسان پياپی خدا، گناهکار را گرفتار کند و پرده‌پوشی خدا او را مغرور سازد، و با ستايش مردم فريب خورد، و خدا هيچ کس را همانند مهلت دادن، مورد آزمايش قرار نداد. 
می‌گويم: (اين سخن امام عليه السّلام در کلمات گذشته آمده بود، امّا چون در اينجا عبارات زيبا و مفيدی اضافه بر گذشته وجود داشت آن را نقل کردم). 
بخش حکمت‌های شگفتی‌آور از سخنان امير المؤمنين عليه السّلام 
(در اين فصل برخی از سخنان برگزيده شگفتی‌آور امام را می‌آوريم که احتياج به تفسير و تحليل دارد). 
1- روايتی از امام 
اشاره به ظهور امام زمان عليه السّلام 
چون آنگونه شود، پيشوای دين قيام کند، پس مسلمانان پيرامون او چونان ابر پاييزی گرد آيند. 
(«يعسوب» يعنی بزرگ مسلمانان، و «قزع» يعنی ابرهای پاييزی) 
2- روايتی ديگر از امام 
سخنوری 
اين سخنران، زبردست ماهری است. 
(«شحشح» يعنی مهارت دارد، به کسی که خوب حرف می‌زند يا خوب راه می‌رود گويند، ولی در موارد ديگر «شحشح» يعنی فردی بخيل) 
3- روايتی ديگر از امام 
پرهيز از دشمنی کردن 
دشمنی، رنج‌ها و سختی‌هايی هلاک کننده دارد. 
(«قحم» يعنی مهلکه‌ها، زيرا دشمنی آنان را به هلاکت می‌رساند، و به معنی سختی‌ها نيز آمده که می‌گويند «قحمة الاعراب»، يعنی روزگار سختی و گرسنگی عرب‌ها به گونه‌ای که اموالشان تمام می‌شود، و معنی «تقحّم» همين است که می‌گويند خشکسالی روستاييان را به سرزمين‌های سبز و آباد کشانده است). 
4- روايتی ديگر از امام 
سرپرستی زنان 
چون زنان بالغ شوند، خويشاوندان پدری برای سرپرستی آنان سزاوارترند. 
منظور از «نصّ» آخرين درجه هر چيز است، مانند «نصّ» در سير، که به معنی آخرين مرحله توانايی مرکب است، هنگامی که می‌گوييم، «نصصت الرّجل عن الآمر» آنقدر سؤال از کسی بشود که آنچه می‌داند بيان کند، بنا بر اين «نصّ الحقاق» بمعنی رسيدن به مرحله بلوغ است که پايان دوره کودکی است، اين جمله از فصيح‌ترين کنايات و شگفت آورترين آنها است، منظور امام اين است، هنگامی که زنان باين مرحله برسند «عصبه»: مردان خويشاوند پدری که محرم آنان هستند، مانند برادر، و عمو، به حمايت آنها سزاوارتر از مادرند، و هم چنين در انتخاب همسر برای آنها، و منظور از حقاق مخالفت و درگيری مادر، با عصبه، در مورد اين زن است، به طوری که هر کدام به ديگری می‌گويد: من از تو احقّ هستم، گفته می‌شود:
«حاققته حقاقا» بمعنی رشد عقلی است، يعنی به مرحله‌ای برسد که حقوق و احکام در باره او اجرا شود، اما آن کس که نصّ الحقائق نقل کرده منظورش از حقايق، جمع «حقيقت» است. اين بود معنايی که «ابو عبيد قاسم بن سلام» برای اين جمله کرده است، اما نظر من اين است که منظور از «نصّ الحقاق» اين است که زن به مرحله‌ای برسد که جائز باشد تزويج کند، و اختياردار حقوق خود شود، اين در حقيقت تشبيه به «حقاق» در شتر است چرا که «حقاق» جمع حقّه و «حق» است به معنی شتری که سه سالش تمام و آماده بهره‌برداری است. «حقائق» نيز جمع حقّه است، بنا بر اين هر دو تعبير به يک معنی باز می‌گردد، هر چند معنی دوم به روش عرب شبيه‌تر است. 
5- روايتی ديگر از امام 
تأثير ايمان در روح 
ايمان نقطه‌ای نورانی در قلب پديد آورد که هر چه ايمان رشد کند آن نيز فزونی يابد. 
(لمظة نقطه سياه يا سفيد است، می‌گويند فرس المظ، يعنی اسبی که در لب او نقطه سپيدی باشد) 
6- روايتی ديگر از امام 
ضرورت پرداخت زکات 
هر گاه انسان طلبی دارد که نمی‌داند وصول می‌شود يا نه، پس از دريافت آن واجب است زکات آن را برای سالی که گذشته، بپردازد. 
می‌گويم: (بنا بر اين «دين ظنون» آن است که طلب کار نمی‌داند آيا می‌تواند از بدهکار وصول کند يا نه گويا طلب کار در حال ظنّ و گمان است، گاهی اميد دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی اميد دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی نه، اين از فصيح‌ترين سخنان است، همچنين هر کاری که طالب آن هستی و نمی‌دانی در چه موضعی نسبت به آن خواهی بود، آن را «ظنون» گويند. و گفته اعشی شاعر عرب از همين باب است، آنجا که می‌گويد: «چاهی که معلوم نيست آب دارد يا نه، و از محلی که باران گير باشد دور است، نمی‌شود آن را همچون فرات، که پر از آب است، و کشتی و شناگر ماهر را از پا در می‌آورد، قرار داد» «جدّ» چاه قديمی بيابانی را گويند، و ظنون آن است که معلوم نيست آب دارد يا نه). 
7- روايتی ديگر از امام 
(وقتی لشکری را در راه جنگ مشايعت می‌کرد فرمود) 
اخلاق نظامی 
تا می‌توانيد از زنان دوری کنيد 
می گويم: (معنی اين سخن آن که از ياد زنان و توجّه دل به آنها در هنگام جنگ، اعراض کنيد، و از نزديکی با آنان امتناع ورزيد، چه اينکه اين کار بازوان حميّت را سست، و در تصميم شما خلل ايجاد می‌نمايد، و از حرکت سريع، و کوشش در جنگ باز می‌دارد، هر کس که از چيزی امتناع ورزد گفته می‌شود «عذب عنه» و «عازب» و «عذوب» به معنی کسی است که از خوردن و آشاميدن امتناع می‌ورزد). 
8- روايتی ديگر از امام 
اميد به پيروزی 
مسلمان چونان تيراندازی ماهری است که انتظار دارد، در همان نخستين تيراندازی پيروز گردد. 
می‌گويم: (ياسرون، کسانی هستند که با تيرها بر سر شتری مسابقه می‌دهند، و فالج، يعنی چيره دست پيروز، می‌گويند. قد فلج عليهم و فلجهم. يعنی بر آنان پيروز شدند، و آنان را مغلوب کردند، و راجز می‌گويد: چيره دستی را ديدم که پيروز شد.) 
9- روايتی ديگر از امام 
جهاد پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم 
هر گاه آتش جنگ شعله می‌کشيد، ما به رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم پناه می‌برديم، که در آن لحظه کسی از ما همانند پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم به دشمن نزديک‌تر نبود. 
(وقتی ترس از دشمن بزرگ می‌نمود، و جنگ به گونه‌ای می‌شد که گويا جنگجويان را می‌خواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پيامبر پناهنده می‌شدند، تا رسول خدا شخصا به نبرد پردازد، و خداوند به وسيله او نصرت و پيروزی را بر آنان نازل فرمايد، و در سايه آن حضرت ايمن گردند، اما جمله 
«اذا احمرّ البأس» 
کنايه از شدّت کارزار است. در اين باره سخنان متعدّدی گفته شده که بهترين آنها اينکه امام داغی جنگ را به شعله‌های سوزان آتش تشبيه کرده است، و از چيزهايی که اين نظر را تقويت می‌کند، سخن پيامبر در جنگ حنين است، هنگامی که نبرد سخت شد و شمشير زدن مردم را در جنگ «هوازن» مشاهده کرد فرمود: 
«الآن حمی الوطيس» 
اکنون تنور جنگ داغ شد، «وطيس» تنور آتش است، بنا بر اين رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم داغی و گرمی جنگ را به افروختگی و شدّت شعله‌وری آتش تشبيه فرموده است).
(اعتقادی، معنوی)

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ كَانَ ع يَقُولُ: أَحْلِفُوا الظَّالِمَ إِذَا أَرَدْتُمْ يَمِينَهُ- بِأَنَّهُ بَرِي‏ءٌ مِنْ حَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ- فَإِنَّهُ إِذَا حَلَفَ بِهَا كَاذِباً عُوجِلَ- الْعُقُوبَةَ وَ إِذَا حَلَفَ بِاللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمْ يُعَاجَلْ- لِأَنَّهُ قَدْ وَحَّدَ اللَّهَ تَعَالَى

 و درود خدا بر او، فرمود: آنگاه که خواستيد ستمکاری را سوگند دهيد از او بخواهيد که بگويد (از جنبش و نيروی الهی بيزار است» زيرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بيزاری، در کيفر او شتاب شود، امّا اگر در سوگند خود بگويد «به خدايی که جز او خدايی نيست» در کيفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به يگانگی ياد کرد.
(سياسی، اعتقادی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع يَا ابْنَ آدَمَ كُنْ وَصِيَّ نَفْسِكَ- فِي مَالِكَ وَ اعْمَلْ فِيهِ مَا تُؤْثِرُ أَنْ يُعْمَلَ فِيهِ مِنْ بَعْدِكَ
 
و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم خودت وصیّ مال خويش باش، امروز به گونه‌ای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند.
(اقتصادی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اقتصادی,پند سیاسی,اعتقادی,ستمکار,کیفر,سوگند,آدم,ارث,وصی,مال, ساعت 13:0 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَرَارَةُ الدُّنْيَا حَلَاوَةُ الْآخِرَةِ- وَ حَلَاوَةُ الدُّنْيَا مَرَارَةُ الْآخِرَةِ

 و درود خدا بر او، فرمود: تلخکامی دنيا، شيرينی آخرت، و شيرينی دنيای حرام، تلخی آخرت است.
(اخلاقی، اعتقادی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع فَرَضَ اللَّهُ الْإِيمَانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّرْكِ- وَ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْرِ- وَ الزَّكَاةَ تَسْبِيباً لِلرِّزْقِ- وَ الصِّيَامَ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْقِ- وَ الْحَجَّ تَقْرِبَةً لِلدِّينِ- وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ- وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوَامِّ- وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ- وَ صِلَةَ الرَّحِمِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ- وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ- وَ إِقَامَةَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِمِ- وَ تَرْكَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِيناً لِلْعَقْلِ- وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ- وَ تَرْكَ الزِّنَى تَحْصِيناً لِلنَّسَبِ- وَ تَرْكَ اللِّوَاطِ تَكْثِيراً لِلنَّسْلِ- وَ الشَّهَادَاتِ اسْتِظْهَاراً عَلَى الْمُجَاحَدَاتِ- وَ تَرْكَ الْكَذِبِ تَشْرِيفاً لِلصِّدْقِ- وَ السَّلَامَ أَمَاناً مِنَ الْمَخَاوِفِ- وَ الْأَمَانَةَ نِظَاماً لِلْأُمَّةِ- وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: خدا «ايمان» را برای پاکسازی دل از شرک، و «نماز» را برای پاک بودن از کبر و خودپسندی، و «زکات» را عامل فزونی روزی، و «روزه» را برای آزمودن اخلاص بندگان، و «حج» را برای نزديکی و همبستگی مسلمانان، و «جهاد» را برای عزّت اسلام، و «امر به معروف» را برای اصلاح توده‌های ناآگاه، و «نهی از منکر» را برای بازداشتن بی‌خردان از زشتی‌ها، «صله رحم» را برای فراوانی خويشاوندان، و «قصاص» را برای پاسداری از خون‌ها، و اجرای «حدود» را برای بزرگداشت محرّمات الهی، و ترک «می‌گساری» را برای سلامت عقل، و دوری از «دزدی» را برای تحقّق عفّت، و ترک «زنا» را برای سلامت نسل آدمی، و ترک «لواط» را برای فزونی فرزندان، و «گواهی دادن» را برای به دست آوردن حقوق انکار شده، و ترک «دروغ» را برای حرمت نگهداشتن راستی، و «سلام» کردن را برای امنيّت از ترس‌ها، و «امامت» را برای سازمان يافتن امور امّت، و «فرمانبرداری از امام» را برای بزرگداشت مقام رهبری، واجب کرد.
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَكْرَهْتَ نَفْسَكَ عَلَيْهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: بهترين کارها آن است که با ناخشنودی در انجام آن بکوشی.
(اخلاقی، تربيتی)
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ- وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ
 
و درود خدا بر او، فرمود: خدا را از سست شدن اراده‌های قوی، گشوده شدن گره‌های دشوار، و درهم شکسته شدن تصميم‌ها، شناختم.
(اعتقادی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 17 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,کار,شناخت خداوند, ساعت 12:31 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ

 و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه پاسخ‌ها همانند و زياد شد، پاسخ درست پنهان گردد.
(علمی)
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع إِنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً- فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا- وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ
 
و درود خدا بر او، فرمود: خدا را در هر نعمتی حقّی است، هر کس آن را بپردازد، فزونی يابد، و آن کس که نپردازد و کوتاهی کند، در خطر نابودی قرار گيرد.
(اعتقادی، اجتماعی) 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 14 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند علمی,اعتقادی,اجتماعی,نعمت,سپاسگزاری,نابودی نعمت, ساعت 15:20 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ- أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ

 و درود خدا بر او، فرمود: روزی که ستمديده از ستمکار انتقام کشد، سخت‌تر از روزی است که ستمکار بر او ستم روا می‌داشت.
(سياسی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ- وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترس هر چند اندک، و ميان خود و
خدا پرده‌ای قرار ده هر چند نازک
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 13 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اعتقادی,ستمدیده,ستمکار,خدا ترسی, ساعت 11:29 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ سُئِلَ عَنِ الْإِيمَانِ- فَقَالَ الْإِيمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ- وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْكَانِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (از ايمان پرسيدند). ايمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضاء و جوارح استوار است.
(اعتقادی، معنوی)
 







وَ قَالَ ع مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً- فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً- وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ- فَقَدْ أَصْبَحَ يَشْكُو رَبَّهُ- وَ مَنْ أَتَى غَنِيّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِينِهِ- وَ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ فَمَاتَ فَدَخَلَ النَّارَ- فَهُوَ مِمَّنْ كَانَ يَتَّخِذُ آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً- وَ مَنْ لَهِجَ قَلْبُهُ بِحُبِّ الدُّنْيَا الْتَاطَ قَلْبُهُ مِنْهَا بِثَلَاثٍ- هَمٍّ لَا يُغِبُّهُ وَ حِرْصٍ لَا يَتْرُكُهُ وَ أَمَلٍ لَا يُدْرِكُهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که از دنيا اندوهناک می‌باشد، از قضاء الهی خشمناک است، و آن کس که از مصيبت وارد شده شکوه کند از خدا شکايت کرده، و کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر سرمايه‌اش برابر او فروتنی کند، دو سوّم دين خود را از دست داده است و آن کس که قرآن بخواند و وارد آتش جهنّم شود حتما از کسانی است که آيات الهی را بازيچه قرار داده است، و آن کس که قلب او با دنيا پرستی پيوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشکل است، اندوهی رها نشدنی، حرصی جدا نشدنی، و آرزويی نايافتنی.
(اخلاقی، اجتماعی)


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا- عَطْفَ الضَّرُوسِ عَلَى وَلَدِهَا- وَ تَلَا عَقِيبَ ذَلِكَ- وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ- وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ

 و درود خدا بر او، فرمود: دنيا پس از سرکشی، به ما روی می‌کند، چونان شتر مادّه بد خو که به بچه خود مهربان گردد. (سپس اين آيه را خواند) «و اراده کرديم که بر مستضعفين زمين، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حکومت‌ها گردانيم»
(اعتقادی، سياسی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً- وَ كَمَّشَ فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ- وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ- وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترسيد، ترسيدن انسان وارسته‌ای که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده، و در بهره بردن از فرصت‌ها کوشيده، و هراسان در اطاعت خدا تلاش کرده، و در دنيای زودگذر، و پايان زندگی و عاقبت کار، بدرستی انديشيده است.
(اخلاقی، تربيتی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

    وَ قَالَ ع إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ- فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ-

وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ می‌کنند، و چون تقدير الهی فرا رسد، تنهايش می‌گذارند، که همانا زمان عمر انسان، سپری نگهدارنده است.
 (اعتقادی، معنوی)
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع وَ قَدْ قَالَ لَهُ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ- نُبَايِعُكَ عَلَى أَنَّا شُرَكَاؤُكَ فِي هَذَا الْأَمْرِ- لَا وَ لَكِنَّكُمَا شَرِيكَانِ فِي الْقُوَّةِ وَ الِاسْتِعَانَةِ- وَ عَوْنَانِ عَلَى الْعَجْزِ وَ الْأَوَدِ
  

و درود خدا بر او، فرمود: (طلحه و زبير خدمت امام آمدند و گفتند با تو بيعت کرديم که ما در حکومت شريک تو باشيم، فرمود) نه هرگز بلکه شما در نيرو بخشيدن، و ياری خواستن شرکت داريد، و دو ياوريد به هنگام ناتوانی و درماندگی در سختی‌ها.
(سياسی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَا اخْتَلَفَتْ دَعْوَتَانِ إِلَّا كَانَتْ إِحْدَاهُمَا ضَلَالَةً

 و درود خدا بر او، فرمود: دو دعوت به اختلاف نرسد جز اين که يکی باطل باشد.
(اخلاقی، سياسی)
 
 
 
  
 

وَ قَالَ ع مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ
 
و درود خدا بر او، فرمود: از روزی که حق برای من نمايان شد، هرگز دچار ترديد نشدم.
(اعتقادی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 14 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اعتقادی,دعوت,باطل,حق,تردید, ساعت 15:8 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْتَصِمُوا بِالذِّمَمِ فِي أَوْتَادِهَا

 و درود خدا بر او، فرمود: عهد و پيمان‌ها را پاس داريد به خصوص با وفاداران.
 (اخلاق اجتماعی)
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع عَلَيْكُمْ بِطَاعَةِ مَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: خدای را اطاعت کنيد که در نشناختن پروردگار عذری نداريد.
(اخلاقی، عبادی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

   وَ قَالَ ع سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَكُمْ بِالزَّكَاةِ- وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ 

 و درود خدا بر او، فرمود: ايمان خود را با صدقه دادن، و اموالتان را با زکات دادن نگاه‌داريد، و امواج بلا را با دعا از خود برانيد .
(اخلاقی، اقتصادی)

 

 
  
 
 
 

وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ ع لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ- قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ- أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع- فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ- ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ- إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا- فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ‏   

- النَّاسُ ثَلَاثَةٌ- فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ- وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ- لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ- يَا كُمَيْلُ الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ- الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ- وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ- وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ- يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ- بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ- وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ- وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ- يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ- وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ- أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ- هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً- بَلَى أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ- مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا- وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ- أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ- يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ- أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ- أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ- أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ

 

 - لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْ‏ءٍ- أَقْرَبُ شَيْ‏ءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ- كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ- اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ- إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً- لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ- وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً- وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً- يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ- وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ- هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ- وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ- وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ- وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى- أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ- آهِ آهِ شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ- انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ  

و درود خدا بر او، فرمود: (کميل بن زياد می‌گويد: امام دست مرا گرفت، و به سوی قبرستان کوفه برد، آنگاه آه پردردی کشيد و فرمود) ای کميل بن زياد اين قلب‌ها بسان ظرفهايی هستند، که بهترين آنها، فراگيرترين آنهاست، پس آنچه را می‌گويم نگاه‌دار: 
  1- اقسام مردم (مردم شناسی   

مردم سه دسته‌اند، دانشمند الهی، و آموزنده‌ای بر راه رستگاری، و پشّه‌های دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، که به دنبال هر سر و صدايی می‌روند، و با وزش هر بادی حرکت می‌کنند، نه از روشنايی دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند.  

2- ارزش‌های والای دانش  

ای کميل: دانش بهتر از مال است، زيرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو بايد نگهبان باشی مال با بخشش کاستی پذيرد امّا علم با بخشش فزونی گيرد، و مقام و شخصيّتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می‌گردد. ای کميل بن زياد شناخت علم راستين (علم الهی) آيينی است که با آن پاداش داده می‌شود، و انسان در دوران زندگی با آن خدا را اطاعت می‌کند، و پس از مرگ، نام نيکو به يادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است.  

3- ارزش دانشمندان   

ای کميل ثروت اندوزان بی تقوا مرده گرچه به ظاهر زنده‌اند، امّا دانشمندان، تا دنيا برقرار است زنده‌اند، بدن‌هايشان گرچه در زمين پنهان امّا ياد آنان در دل‌ها هميشه زنده است.   

4- اقسام دانش پژوهان  

بدان که در اينجا (اشاره به سينه مبارک کرد) دانش فراوانی انباشته است، ای کاش کسانی را می‌يافتم که می‌توانستند آن را بياموزند آری تيز هوشانی می‌يابم امّا مورد اعتماد نمی‌باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمت‌های خدا بر بندگان، و با برهان‌های الهی بر دوستان خدا فخر می‌فروشند. يا گروهی که تسليم حاملان حق می‌باشند امّا ژرف انديشی لازم را در شناخت حقيقت ندارند، که با اوّلين شبهه‌ای، شک و ترديد در دلشان ريشه می‌زند پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانش‌های فراوان من نمی‌باشند. يا فرد ديگری که سخت در پی لذّت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن که در ثروت اندوزی حرص می‌ورزد، هيچ کدام از آنان نمی‌توانند از دين پاسداری کنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است که دانش با مرگ دارندگان دانش می‌ميرد.  

5- ويژگی‌های رهبران الهی  

آری خداوند زمين هيچ گاه از حجّت الهی خالی نيست، که برای خدا با برهان روشن قيام کند، يا آشکار و شناخته شده، يا بيمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانه‌هايشان از ميان نرود. تعدادشان چقدر و در کجا هستند به خدا سوگند که تعدادشان اندک ولی نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسيله آنان حجّت‌ها و نشانه‌های خود را نگاه می‌دارد، تا به کسانی که همانندشان هستند بسپارد، و در دل‌های آنان بکارد، آنان که دانش، نور حقيقت بينی را بر قلبشان تابيده، و روح يقين را دريافته‌اند، که آنچه را خوشگذاران‌ها دشوار می‌شمارند، آسان گرفتند، و با آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند. در دنيا با بدن‌هايی زندگی می‌کنند، که ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت کنندگان مردم به دين خدايند. آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم کميل هر گاه خواستی باز گرد. 
(علمی، اخلاقی، اعتقادی) 

 

 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِيَّةِ

 و درود خدا بر او، فرمود: آن که پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است.
 (اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع تَنْزِلُ الْمَعُونَةُ عَلَى قَدْرِ الْمَئُونَةِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: کمک الهی به اندازه نياز فرود می‌آيد.
(اعتقادی)

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 دی 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,اعتقادی,پاداش الهی,بخشش,سخاوتمند,کمک الهی , ساعت 11:56 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 مَنْ أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَسْتَعِدَّ لِلْفَقْرِ جِلْبَاباً و قد يؤول ذلك على معنى آخر ليس هذا موضع ذكره

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس ما اهل بيت پيامبر صلّی اللّه عليه و آله و سلّم را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنی آماده انواع محروميّت‌ها باشد) 
«اين کلمات را به معانی ديگری تفسير می‌کنند که اينجا جای ذکر آن نيست» 
(اعتقادی، سياسی)




وَ قَالَ ع لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ- وَ لَا عَقْلَ كَالتَّدْبِيرِ وَ لَا كَرَمَ كَالتَّقْوَى- وَ لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ وَ لَا مِيرَاثَ كَالْأَدَبِ- وَ لَا قَائِدَ كَالتَّوْفِيقِ وَ لَا تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ- وَ لَا رِبْحَ كَالثَّوَابِ وَ لَا وَرَعَ كَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ- وَ لَا زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي الْحَرَامِ وَ لَا عِلْمَ كَالتَّفَكُّرِ- وَ لَا عِبَادَةَ كَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ- وَ لَا إِيمَانَ كَالْحَيَاءِ وَ الصَّبْرِ وَ لَا حَسَبَ كَالتَّوَاضُعِ- وَ لَا شَرَفَ كَالْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ كَالْحِلْمِ- وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: سرمايه‌ای از عقل سودمندتر نيست، و تنهايی ترسناک‌تر از خودبينی، و عقلی چون دورانديشی، و بزرگواری چون تقوی، و همنشينی چون اخلاق خوش، و ميراثی چون ادب، و رهبری چون توفيق الهی، و تجارتی چون عمل صالح، و سودی چون پاداش الهی، و پارسائی چون پرهيز از شبهات، و زهدی چون بی‌اعتنايی به دنيای حرام، و دانشی چون انديشيدن، و عبادتی چون انجام واجبات، و ايمانی چون حياء و صبر، و خويشاوندی چون فروتنی، و شرافتی چون دانش، و عزّتی چون بردباری، و پشتيبانی مطمئن‌تر از مشورت کردن نيست.
(اخلاقی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يُقِيمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِلَّا مَنْ لَا يُصَانِعُ- وَ لَا يُضَارِعُ وَ لَا يَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ

 و درود خدا بر او، فرمود: فرمان خدا را بر پاندارد، جز آن کس که در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد.
 
(سياسی، اعتقادی)
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع: وَ قَدْ تُوُفِّيَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ الْأَنْصَارِيُّ بِالْكُوفَةِ- بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّينَ- وَ كَانَ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَيْهِ- لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ معنى ذلك أن المحنة تغلظ عليه- فتسرع المصائب إليه- و لا يفعل ذلك إلا بالأتقياء الأبرار- و المصطفين الأخيار: و هذا مثل قوله ع:
 
 و درود خدا بر او، فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفّين، يکی از ياران دوست داشتنی امام، سهل بن حنيف از دنيا رفت.) اگر کوهی مرا دوست بدارد، در هم فرو می‌ريزد. (يعنی مصيبت‌ها، به سرعت به سراغ او آيد، که اين سرنوشت در انتظار پرهيزکاران و برگزيدگان خداست، همانند آن در حکمت 112 آمده است)
(اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 5 دی 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند سیاسی,اعتقادی,فرمانبردار خدا,حق,سازشکار,آرزو,جنگ صفین, ساعت 11:57 توسط آزاده یاسینی