••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ- وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ- وَ قَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ- أَكْثَرَ

مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ- وَ بَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ- أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ- وَ التَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ- أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّةٍ- وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَى- وَ رُبَّ مُبْتَلًى مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى- فَزِدْ أَيُّهَا الْمُسْتَنْفِعُ فِي شُكْرِكَ- وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ- وَ قِفْ عِنْدَ مُنْتَهَى رِزْقِكَ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: به يقين بدانيد خداوند برای بنده خود هر چند با سياست و سخت کوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد، بيش از آنچه که در علم الهی وعده فرمود، قرار نخواهد داد، و ميان بنده، هر چند ناتوان و کم سياست باشد، و آنچه در قرآن برای او رقم زده حايلی نخواهد گذاشت، هر کس اين حقيقت را بشناسد و به کار گيرد، از همه مردم آسوده‌تر است و سود بيشتری خواهد برد. و آن که آن را واگذارد و در آن شک کند، از همه مردم گرفتارتر و زيانکارتر است، چه بسا نعمت داده شده‌ای که گرفتار عذاب شود، و بسا گرفتاری که در گرفتاری ساخته شده و آزمايش گردد، پس ای کسی که از اين گفتار بهرمند می‌شوی، بر شکر گزاری بيفزای، و از شتاب بی جا دست بردار، و به روزی رسيده قناعت کن.
(اعتقادی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً- إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا
 

 و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانی، و يقين خود را شک و ترديد مپنداريد، پس هر گاه دانستيد عمل کنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام کنيد.
 (اخلاقی، تربيتی)

 

 

 

 
+ نوشته شده در شنبه 2 فروردين 1394برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,روزی,عذاب,آزمایش,علم و عمل,یقین,اقدام کردن, ساعت 16:7 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي- الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ- وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ- وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ

 و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان می‌شناسانم که پيش از من کسی آنگونه معرّفی نکرده باشد. اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئوليّت‌ها، و انجام مسئوليّت‌ها همان عمل کردن به احکام دين است.
(معنوی، اعتقادی)
 
 
 

وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ- وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ- فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ- وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ- وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً- وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى- وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى- وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گريزد، و سرمايه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنيا چون تهيدستان زندگی می‌کند، امّا در آخرت چون سرمايه‌داران محاکمه می‌شود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفه‌ای بی‌ارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديده‌ها را می‌نگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار می‌کند در حالی که پيدايش آغازين را می‌نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می‌کند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است.
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِالْأَنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ- ثُمَّ تَلَا إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ- وَ هذَا النَّبِيُّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الْآيَةَ- ثُمَّ قَالَ إِنَّ وَلِيَّ مُحَمَّدٍ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ إِنْ بَعُدَتْ لُحْمَتُهُ- وَ إِنَّ عَدُوَّ مُحَمَّدٍ مَنْ عَصَى اللَّهَ وَ إِنْ قَرُبَتْ قَرَابَتُهُ

و درود خدا بر او، فرمود: نزديک‌ترين مردم به پيامبران، داناترين آنان است، به آنچه که آورده‌اند. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «همانا نزديک‌ترين مردم به ابراهيم آنانند که پيرو او گرديدند، و مؤمنانی که به اين پيامبر خاتم پيوستند» (سپس فرمود) دوست محمّد صلّی اللّه عليه و آله و سلّم کسی است که خدا را اطاعت کند هر چند پيوند خويشاوندی او دور باشد، و دشمن محمّد صلّی اللّه عليه و آله و سلّم کسی است که خدا را نافرمانی کند، هر چند خويشاوند نزديک او باشد.
(اخلاقی، علمی) 
 
 
 

وَ سَمِعَ ع رَجُلًا مِنَ الْحَرُورِيَّةِ يَتَهَجَّدُ وَ يَقْرَأُ- فَقَالَ نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلَاةٍ فِي شَكٍّ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: (صدای مردی از حروراء را شنيد که نماز شب می‌خواند و قرآن تلاوت می‌کرد) خوابيدن همراه با يقين، برتر از نمازگزاردن با شک و ترديد است.
(اخلاقی، اعتقادی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللَّهِ لَقَدْ سَتَرَ حَتَّى كَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ

 و درود خدا بر او، فرمود: هشدار هشدار به خدا سوگند، چنان پرده‌پوشی کرده که پنداری تو را بخشيده است.

(اخلاقی، اعتقادی)



وَ سُئِلَ ع عَنِ الْإِيمَانِ- فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ- عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ- وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ- فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ- وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ- وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ- وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ- وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ- فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ- وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ- وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الْأَوَّلِينَ- وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ وَ غَوْرِ الْعِلْمِ- وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ- فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ- وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُكْمِ- وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً- وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ- وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ- فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ- وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْكَافِرِينَ- وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ- وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ- وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- وَ الْكُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ- عَلَى التَّعَمُّقِ‏وَ التَّنَازُعِ وَ الزَّيْغِ وَ الشِّقَاقِ- فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ- وَ مَنْ كَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ- وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ- وَ سَكِرَ سُكْرَ الضَّلَالَةِ- وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ- وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ- وَ الشَّكُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- عَلَى التَّمَارِي وَ الْهَوْلِ وَ التَّرَدُّدِ وَ الِاسْتِسْلَامِ- فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ- وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ- وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ- وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا قال الرضي و بعد هذا كلام تركنا ذكره خوف الإطالة- و الخروج عن الغرض المقصود في هذا الكتاب

 1- شناخت پايه‌های ايمان: 
ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر، يقين، عدل و جهاد. صبر نيز بر چهار پايه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتياق بهشت دارد، شهوت‌هايش کاستی گيرد، و آن کس که از آتش جهنّم می‌ترسد، از حرام دوری می‌گزيند، و آن کس که در دنيا زهد می‌ورزد، مصيبت‌ها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار می‌کشد در نيکی‌ها شتاب می‌کند. يقين نيز بر چهار پايه استوار است: بينش زيرکانه، دريافت حکيمانه واقعيّت‌ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پيمودن راه درست پيشينيان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعيّت‌ها نگريست، حکمت را آشکارا بيند، و آن که حکمت را آشکارا ديد، عبرت آموزی را شناسد، و آن که عبرت آموزی شناخت گويا چنان است که با گذشتگان می‌زيسته است. و عدل نيز بر چهار پايه بر قرار است: فکری ژرف انديش، دانشی عميق و به حقيقت رسيده، نيکو داوری کردن و استوار بودن در شکيبايی. پس کسی که درست انديشيد به ژرفای دانش رسيد و آن کس که به حقيقت دانش رسيد، از چشمه زلال شريعت نوشيد، و کسی که شکيبا شد در کارش زياده روی نکرده با نيکنامی در ميان مردم زندگی خواهد کرد. و جهاد نيز بر چهار پايه استوار است:
امر به معروف، و نهی از منکر، راستگويی در هر حال، و دشمنی با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نيرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتی‌ها نهی کرد، بينی منافقان را به خاک ماليد، و آن کس که در ميدان نبرد صادقانه پايداری کند حقّی را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسی که با فاسقان دشمنی کند و برای خدا خشم گيرد، خدا هم برای او خشم آورد، و روز قيامت او را خشنود سازد. 
2- شناخت اقسام کفر و ترديد: 
و کفر بر چهار ستون پايدار است: کنجکاوی دروغين، ستيزه‌جويی و جدل، انحراف از حق، و دشمنی کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوی دروغين رفت به حق نرسيد. و آن کس که به ستيزه‌جويی و نزاع پرداخت از ديدن حق نا بينا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گرديد، نيکويی را زشت، و زشتی را نيکويی پنداشت و سر مست گمراهی‌ها گشت، و آن کس که دشمنی ورزيد پيمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسيدن، دو دل بودن، و تسليم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاريکی شبهات بيرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چيزی ترسيد همواره در حال عقب نشينی است، و آن کس که در ترديد و دو دلی باشد زير پای شيطان کوبيده خواهد شد، و آن کس که تسليم حوادث گردد و به تباهی دنيا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد. 
(سخن امام طولانی است چون در اين فصل، حکمت‌های کوتاه را جمع آوری می‌کنم از آوردن دنباله سخن خودداری کردم)
(اعتقادی)

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً - إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا

 و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانی، و يقين خود را شک و ترديد مپنداريد،
پس هر گاه دانستيد عمل کنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام کنيد.
(اخلاقی، تربيتی)



وَ قَالَ ع اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ - مِنْ أَنْ تُحَسِّنَ فِي لَامِعَةِ الْعُيُونِ عَلَانِيَتِي - وَ تُقَبِّحَ فِيمَا أُبْطِنُ لَكَ سَرِيرَتِي -
مُحَافِظاً عَلَى رِثَاءِ النَّاسِ مِنْ نَفْسِي - بِجَمِيعِ مَا أَنْتَ مُطَّلِعٌ عَلَيْهِ مِنِّي - فَأُبْدِيَ لِلنَّاسِ حُسْنَ ظَاهِرِي
- وَ أُفْضِيَ إِلَيْكَ بِسُوءِ عَمَلِي - تَقَرُّباً إِلَى عِبَادِكَ وَ تَبَاعُداً مِنْ مَرْضَاتِكَ

و درود خدا بر او، فرمود: خدايا به تو پناه می‌برم که ظاهر من در برابر ديده‌ها نيکو،
و درونم در آنچه که از تو پنهان می‌دارم، زشت باشد،
و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی، توجّه مردم را
به خود جلب نمايم، و چهره ظاهرم را زيبا
نشان داده با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آيم،
تا به بندگانت نزديک، و از خشنودی تو دور گردم.
(اخلاقی) 
+ نوشته شده در یک شنبه 17 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,علم,نادان,یقین,شک و تردید,, ساعت 10:13 توسط آزاده یاسینی