••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ سُئِلَ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ ع- التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود) توحيد آن است که خدا را در وهم نياری، و عدل آن است که او را متّهم نسازی.
 
(اعتقادی) 


 



و قال ع: لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ

و درود خدا بر او، فرمود: در آنجا که بايد سخن گفت، خاموشی سودی ندارد، و آنجا که بايد خاموش ماند سخن گفتن خيری نخواهد داشت.
(علمی، اجتماعی) 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 28 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,پند علمی,اعتقادی,توحید,عدل,وهم,متهم,سخن گفتن,خاموشی, ساعت 14:39 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ - يَعَضُّ الْمُوسِرُ فِيهِ عَلَى مَا فِي يَدَيْهِ

- وَ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَلِكَ قَالَ اللَّهُ‏سُبْحَانَهُ - وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ

- تَنْهَدُ فِيهِ الْأَشْرَارُ وَ تُسْتَذَلُّ الْأَخْيَارُ - وَ يُبَايِعُ الْمُضْطَرُّونَ

- وَ قَدْ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ بَيْعِ الْمُضْطَرِّينَ


و درود خدا بر او، فرمود: مردم را روزگاری دشوار در پيش است که توانگر اموال خود را سخت نگهدارد،
در صورتی که به بخل ورزی فرمان داده نشد. خدای سبحان فرمود: «بخشش ميان خود را فراموش نکنيد»
بدان در آن روزگار، بلند مقام، و نيکان خوار گردند،
و با درماندگان به ناچاری خريد و فروش می‌کنند
در حالی که رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم از معامله با درماندگان نهی فرموده.
 
(اقتصادی، اجتماعی) 



وَ سُئِلَ عَنِ التَّوْحِيدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ ع - التَّوْحِيدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: (از امام نسبت به توحيد و عدل پرسيدند فرمود)
توحيد آن است که خدا را در وهم نياری، و عدل آن است که او را متّهم نسازی.
(اعتقادی) 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 5 آبان 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اجتماعی,اقتصادی,اعتقادی,توانگر,بخشش,درماندگان,خرید و فروش,توحید,عدل,وهم,متهم, ساعت 10:36 توسط آزاده یاسینی


شعر

 

جهان ، آلوده خواب است.

فرو بسته است وحشت در به روي هر تپش ،هر بانگ

چنان که من به روي خويش

در اين خلوت که نقش دلپذيرش نيست

و ديوارش فرو مي خواندم در گوش:

ميان اين همه انگار

چه پنهان رنگ ها دارد فريب زيست!

شب از وحشت گرانبار است.

جهان آلوده خواب است و من در وهم خود بيدار:

چه ديگر طرح مي ريزد فريب زيست

در اين خلوت که حيرت نقش ديوار است؟

 

سهراب سپهري

+ نوشته شده در سه شنبه 13 مرداد 1394برچسب:شعر,شعر زیبا,شعر در مورد دنیا,سهراب سپهری,وهم, ساعت 15:53 توسط آزاده یاسینی