••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

زندگینامه پیامبران

 عذاب قوم عاد

وقتي نصايح هود بر قوم عاد بي نتيجه ماند و دعوت او در قومش کارساز نيفتاد، خداوند به مدت هفت سال آن قوم را دچار قحطي نمود. باراني نباريد و خشکسالي و قحطي همه جا را فرا گرفت. در آن هنگام شغل هود کشاورزي بود. مردم به خانه هود آمدند و از همسر او خواستند تا از هود بخواهد براي آنها دعا کند، همسر هود گفت؛ اگر دعاي او مستجاب مي شد براي خودش دعا مي کرد. براي اينکه زمين هايش محتاج يک قطره آب است. مردم عاد از خانه هود بيرون آمدند و به جستجوي هود پرداختند، وقتي او را يافتند از او خواستند تا در حق شان دعا کند. هود دست به دعا برداشت و براي قوم عاد دعا کرد و از قوم عاد خواست که توبه کنند.

هنگامي که قوم عاد از پيش هود برمي گشتند باران شروع به باريدن کرد. مردم عاد دوباره نزد هود بازگشتند و از او راجع به همسرش سؤال کردند، هود پاسخ داد، خداوند هيچ مؤمني را خلق نمي کند، مگر اينکه دشمني را براي آزار او در کنارش قرار دهد و اين زن، دشمن من است. پس از دعاي هود تمام سرزمين ها دوباره سرسبز شد.

«عاد» همان فرزند «عوص» و برادر نَسَبي هود، داراي دو پسر به نام هاي شديد و شدّاد بود. بعد از مرگ عاد آن دو به کفر و پرستش بت روي آوردند و براي خود کاخ هايي بزرگ ساختند. همانطور که در صفحات قبل گفته شد شدّاد بنايي با انواع طلا و نقره، ساخت و مأموران او براي ساختن يکي از کاخهاي او بيست سال مشغول جمع آوري زيور آلات بودند و در جايي ديگر نقل کرده اند که سيصد سال(1) طول کشيد تا کار ساخت قصر تمام شد. قصري با هزار قصر ديگر و برجهاي بلند، هزار پرچم برافراشته و نام قصر همان [ارم ذات العماد] بود.

هنگامي که سالها از دعوت هود مي گذشت، آن قوم هنوز هم بت پرستي مي کردند، و اعمال زشتي را مرتکب مي شدند. بعد از قحطي که دوباره به دعاي هود سرسبزي زمين را فرا گرفت، بازهم به خدا ايمان نياوردند و به کفر گرويدند و باز خداوند بار ديگر ياران رحمت خود را از آنان دريغ داشت، آن قوم دست بر دعا برداشتند و از خدا باران خواستند، تا اينکه مخالفين هود در آسمان، ابر سياهي را ديدند که آسمان نيلگون را تاريک ساخت، قوم چشمها را به ابر دوختند و براي ديدار آن شتافتند زيرا مدتي بود که باران نباريده بود و گفتند؛ اين ابري که در آسمان است بزودي براي ما باران مي آورد. اما هود به آنها گفت؛ اين سياهي که در آسمان مي بينيد، ابر رحمت نيست، بلکه عذاب خداوند است، اين همان عذابي است که در ارسال آن عجله مي کرديد. بادي است که عذابي دردناک و کشنده به همراه دارد.

چيزي نگذشت که بادي هولناک وزيدن گرفت، آن باد هفت شبانه روز بر قوم عاد مي وزيد، و قوم ديدند که حيوانات و اموال و ابزار آنان از زمين بلند و به مکانهاي دور دست پرتاپ مي شود بادي که تنه درختان را از جا مي کند و مردم را چون ملخ به اين طرف و آن طرف پرتاب مي کرد. آن هفت روز را [ايام المعجوز] مي نامند. در مدت يک هفته، ماه به وسيله برج زحل و مريخ در نحوست به سر مي برد. به اين تندباد و طوفان باد عقيم هم مي گويند که از هفتمين طبقه زمين بيرون مي آيد و اين باد نشانه خشم پروردگار مي باشد و اين باد تا به حال بر هيچ قومي جز قوم عاد نوزيده است. اين باد توسط جرئيل به طرف قوم عاد هدايت مي شد. به بادي که قوم عاد را نابود کرد [صرصر] نيز مي گويند.(2)

مردم از ترس و با وحشت و به سرعت به خانه ها پناه بردند. اين قوم عذاب زده فکر مي کردند که بدين وسيله مي توانند جان خود را حفظ کنند ولي اين عذاب بلايي عمومي و همگاني بود. سرانجام قوم مانند تنه نخل خشکيده به خاک هلاکت افتادند، نسل آنها ناپديد و آثارشان بکلي متلاشي و از صفحه تاريخ برچيده شد.

[قرآن کريم نيز در اوصاف اين عذاب مي فرمايد؛ تندباد وحشت ناک و سردي را در يک روز شوم مستمر بر آنان نازل کرديم که مردم را همانند تنه هاي نخل ريشه کن کرد و به هر طرف پرتاپ مي کرد.(1)]

«فراموش نکنيد خداي تو هيچ قوم و اهل دياري را در صورتي که مُطيع و نيکوکار باشند به ظلم، هلاک نمي کند».(2)

تنها هود و همراهانش در اين طوفان، از گزند عذاب الهي به دور ماندند و در تمام هفت شبانه روز به هود پناه بردند و از گزند باد صرصر در امان ماندند. تا اينکه باد آرام شد و سرزمين آنان به وضع عادي بازگشت و هود و يارانش به «حَضَر موت» کوچ کردند و بقيه عمر را در اين سرزمين بِسَر بردند.

همچنين خداوند در آيه 60 سوره هود مي فرمايد؛

«آنان (قوم عاد) در اين دنيا و روز قيامت، لعنت و نام ننگيني به دنبال دارند. بدانيد «عاد» نسبت به پروردگارشان کفر ورزيدند. دور باد «عاد» - قوم هود - از رحمت خدا».

1 - داستان پيامبران، ص 49، اکبري.2 - داستان پيامبران، ص 49 و 50.1 - سوره قمر، آيات 19 و 20.2 - هود، 117.
+ نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1399برچسب:زندگینامه,پیامبران,هود,قوم عاد,عذاب, ساعت 15:9 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ- وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ- وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و کيفر را بر نافرمانی قرار داد، تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوی بهشت کشاند.
 
(عبادی، معنوی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ- لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ- وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ- وَ مَسَاجِدُهُمْ يَوْمَئِذٍ عَامِرَةٌ مِنَ الْبِنَاءِ- خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى- سُكَّانُهَا وَ عُمَّارُهَا شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ- مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِي الْخَطِيئَةُ- يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْهَا فِيهَا- وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْهَا إِلَيْهَا- يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ فَبِي حَلَفْتُ- لَأَبْعَثَنَّ عَلَى أُولَئِكَ فِتْنَةً تَتْرُكُ الْحَلِيمَ فِيهَا حَيْرَانَ- وَ قَدْ فَعَلَ وَ نَحْنُ نَسْتَقِيلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی، و از اسلام جز نامی، باقی نخواهد ماند. مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان، امّا از هدايت ويران است. مسجد نشينان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترين مردم زمين می‌باشند، که کانون هر فتنه، و جايگاه هر گونه خطاکاری‌اند، هر کس از فتنه بر کنار است او را به فتنه باز گردانند، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه‌ها کشانند، که خدای بزرگ فرمايد: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه‌ای بگمارم که انسان شکيبا در آن سرگردان ماند» و چنين کرده است، و ما از خدا می‌خواهيم که از لغزش غفلت‌ها در گذرد.
(اجتماعی، تاريخی سياسی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 َ قَالَ ع لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ- لَكَانَ يَجِبُ أَلَّا يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی‌داد، لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت‌هايش نافرمانی نشود.
(اعتقادی، اخلاقی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع وَ قَدْ عَزَّى الْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ عَنِ ابْنٍ لَهُ يَا أَشْعَثُ إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ- فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ- وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفِي اللَّهِ مِنْ كُلِّ مُصِيبَةٍ خَلَفٌ- يَا أَشْعَثُ إِنْ صَبَرْتَ- جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْجُورٌ- وَ إِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَيْكَ الْقَدَرُ وَ أَنْتَ مَأْزُورٌ- يَا أَشْعَثُ ابْنُكَ سَرَّكَ وَ هُوَ بَلَاءٌ وَ فِتْنَةٌ- وَ حَزَنَكَ وَ هُوَ ثَوَابٌ وَ رَحْمَةٌ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (جهت تسليت گفتن به اشعث بن قيس در مرگ فرزندش) ای اشعث اگر برای پسرت اندوهناکی، به خاطر پيوند خويشاوندی سزاواری، امّا اگر شکيبا باشی هر مصيبتی را نزد خدا پاداشی است. ای اشعث اگر شکيبا باشی تقدير الهی بر تو جاری می‌شود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بی تابی کنی نيز تقدير الهی بر تو جاری می‌شود و تو گناه کاری. ای اشعث پسرت تو را شاد می‌ساخت و برای تو گرفتاری و آزمايش بود، و مرگ او تو را اندوهگين کرد در حالی که برای تو پاداش و رحمت است.
(اخلاق اجتماعی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ- وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ- وَ قَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ- أَكْثَرَ

مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ- وَ بَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ- وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ- أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ- وَ التَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ- أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّةٍ- وَ رُبَّ مُنْعَمٍ عَلَيْهِ مُسْتَدْرَجٌ بِالنُّعْمَى- وَ رُبَّ مُبْتَلًى مَصْنُوعٌ لَهُ بِالْبَلْوَى- فَزِدْ أَيُّهَا الْمُسْتَنْفِعُ فِي شُكْرِكَ- وَ قَصِّرْ مِنْ عَجَلَتِكَ- وَ قِفْ عِنْدَ مُنْتَهَى رِزْقِكَ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: به يقين بدانيد خداوند برای بنده خود هر چند با سياست و سخت کوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد، بيش از آنچه که در علم الهی وعده فرمود، قرار نخواهد داد، و ميان بنده، هر چند ناتوان و کم سياست باشد، و آنچه در قرآن برای او رقم زده حايلی نخواهد گذاشت، هر کس اين حقيقت را بشناسد و به کار گيرد، از همه مردم آسوده‌تر است و سود بيشتری خواهد برد. و آن که آن را واگذارد و در آن شک کند، از همه مردم گرفتارتر و زيانکارتر است، چه بسا نعمت داده شده‌ای که گرفتار عذاب شود، و بسا گرفتاری که در گرفتاری ساخته شده و آزمايش گردد، پس ای کسی که از اين گفتار بهرمند می‌شوی، بر شکر گزاری بيفزای، و از شتاب بی جا دست بردار، و به روزی رسيده قناعت کن.
(اعتقادی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً- إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا
 

 و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانی، و يقين خود را شک و ترديد مپنداريد، پس هر گاه دانستيد عمل کنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام کنيد.
 (اخلاقی، تربيتی)

 

 

 

 
+ نوشته شده در شنبه 2 فروردين 1394برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند تربیتی,اعتقادی,روزی,عذاب,آزمایش,علم و عمل,یقین,اقدام کردن, ساعت 16:7 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَوْ لَمْ يَتَوَعَّدِ اللَّهُ عَلَى مَعْصِيَتِهِ - لَكَانَ يَجِبُ أَلَّا يُعْصَى شُكْراً لِنِعَمِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی‌داد،
لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت‌هايش نافرمانی نشود.
(اعتقادی، اخلاقی)
 




وَ قَالَ ع عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ ص - سَاعَةَ دَفْنِهِ - إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ
- وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ - وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به هنگام دفن رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم)
همانا شکيبايی نيکوست جز در غم از دست دادنت، و بی‌تابی ناپسند است جز در اندوه مرگ تو،
مصيبت تو بزرگ، و مصيبت‌های پيش از تو و پس از تو ناچيزند.
(اعتقادی)
+ نوشته شده در پنج شنبه 21 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اعتقادی,عذاب,نعمت,شکیبایی,غم,مرگ,مصیبت, ساعت 11:13 توسط آزاده یاسینی


گفتگوی محرمانه

*آيا کساني را که از گفتگوي محرمانه منع شده بودند، نديدي؟ که باز به کاري که از آن منع شده بودند باز مي گردند، و با يکديگر از روي گناه و دشمني و سرپيچي از پيامبر، محرمانه گفتگو مي کنند، و هنگامي که نزد تو آيند به صورتي تو را درود مي گويند که خدا به تو درود نگفته است، و در دل خود مي گويند: چرا خدا ما را به سبب آنچه مي گوييم عذاب نمي کند؟! دوزخ براي آنان کافي است، در آن وارد مي شوند، و بد بازگشت گاهي است.

*اي اهل ايمان! هنگامي که محرمانه با يکديگر گفتگو مي کنيد از روي گناه و دشمني و سرپيچي از پيامبر با هم گفتگوي محرمانه نکنيد، و بر پايه نيکي و تقوا گفتگوي محرمانه کنيد، و از خدايي که به سوي او محشور مي شويد، پروا کنيد.
*جز اين نيست که گفتگوي محرمانه از شيطان است تا مؤمنان را اندوهگين کند، ولي نمي تواند هيچ گزندي به آنان برساند مگر به فرمان خدا. و مؤمنان فقط بايد بر خدا توکل کنند
*اي مؤمنان! هنگامي که گويند: در مجالس جا باز کنيد، پس جا باز کنيد، تا خدا براي شما جا باز کند. و چون گويند: برخيزيد، بي درنگ برخيزيد تا خدا مؤمنان از شما را به درجه اي و دانشمندانتان را به درجاتي بلند گرداند، و خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
*اي مؤمنان! زماني که مي خواهيد با پيامبر گفتگوي محرمانه کنيد، پيش از گفتگوي محرمانه خود صدقه دهيد، اين براي شما بهتر و پاکيزه تر است، و اگر چيزي براي صدقه نيافتيد خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*آيا ترسيديد از اينکه پيش از گفتگوي محرمانه خود صدقاتي بپردازيد؟ پس چون نپرداختيد و خدا هم توبه شما را پذيرفت، پس نماز را برپا داريد و زکات بدهيد و از خدا و پيامبرش اطاعت کنيد، و خدا به اعمالي که انجام مي دهيد، آگاه است.
+ نوشته شده در چهار شنبه 12 دی 1397برچسب:قرآن,ترجمه,گفتگوی محرمانه,عذاب,دوزخ,دشمنی,سرپیچی, ساعت 11:54 توسط آزاده یاسینی


صاحبان باغ یمن

*بي ترديد ما آنان را آزموديم همان گونه که صاحبان آن باغ را آزموديم، هنگامي که سوگند خوردند که صبحگاهان حتماً ميوه هاي باغ را بچينند،

*و چيزي از آن را استثنا نکردند.
*پس در حالي که صاحبان باغ در خواب بودند، بلايي فراگير از سوي پروردگارت آن باغ را فرا گرفت.
*و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلماني شد.
*وهنگام صبح يکديگر را آواز دادند،
*که اگر قصد چيدن ميوه داريد بامدادان به سوي کشتزار و باغتان حرکت کنيد؛
*پس به راه افتادند در حالي که آهسته به هم مي گفتند:
*امروز نبايد نيازمندي در اين باغ بر شما وارد شود
*و بامدادان به قصد اينکه تهيدستان را محروم گذارند به سوي باغ روان شدند.
*پس چون ديدند، گفتند: يقيناً ما گمراه بوده ايم 
*بلکه ما محروميم.
*عاقل ترينشان گفت: آيا به شما نگفتم که چرا خدا را ياد نمي کنيد
*گفتند: پروردگارا! تو را به پاکي مي ستاييم، مسلماً ما ستمکار بوده ايم.
*پس به يکديگر رو کرده به سرزنش و ملامت هم پرداختند.
*گفتند: واي بر ما که طغيان گر بوده ايم.
*اميد است پروردگارمان بهتر از آن را به ما عوض دهد چون ما به پروردگارمان راغب و علاقه منديم.
*چنين است عذاب و عذاب آخرت اگر معرفت و آگاهي داشتند، بزرگ تر است.
+ نوشته شده در پنج شنبه 6 دی 1397برچسب:قرآن,ترجمه,صاحبان باغ یمن,مثال قرآنی,بلا,باغ سرسبز,ظلمت,سیاهی,میوه,عذاب,معرفت,آگاهی, ساعت 11:7 توسط آزاده یاسینی


سوره المعارج

*تقاضا كننده‏ اي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شد!

* اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچكس نمي‏تواند آن را دفع كند.
*از سوي خداي صاحب درجات است.
*(مراد عذاب واقع بر نعمان بن حارث است که به نصب خلافت علي عليه السلام بر رسول صلي اللّه عليه و آله و سلّم اعتراض کرد، رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: به امر خدا کردم. او گفت: اگر چنين است خدايا بر من عذابي فرست. فورا سنگي از آسمان بر فرقش رسيد و هلاک شد).
+ نوشته شده در جمعه 30 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,سوره,المعارج,عذاب,کافر,نعمان بن حارث,خلافت,علی علیه السلام,حضرت محمد,رسول الله,سنگ,آسمان,هلاکت, ساعت 12:46 توسط آزاده یاسینی


تبعید در قرآن

*اوست که کافرانِ از اهل کتاب را در نخستين بيرون راندن دسته جمعي از خانه هايشان بيرون راند. رفتنشان را گمان نمي برديد، و خودشان پنداشتند که حصارها و دژهاي استوارشان در برابر خدا جلوگيري خواهد کرد ولي خدا از آنجا که گمان نمي کردند به سراغشان آمد و در دل هايشان رعب و ترس افکند به گونه اي که خانه هايشان را به دست خود و به دست مؤمنان ويران کردند. پس اي صاحبان بينش و بصيرت! عبرت گيريد.

*اگر خدا فرمان ترک وطن را بر آنان لازم و مقرّر نکرده بود، قطعاً در همين دنيا عذابشان مي کرد و براي آنان در آخرت عذاب آتش است.
*اين براي اين است که آنان با خدا و پيامبرش دشمني و مخالفت کردند، و هر کس با خدا دشمني و مخالفت کند خدا سخت کيفر است.
+ نوشته شده در دو شنبه 21 آبان 1397برچسب:قرآن,ترجمه,تبعید,حصار,دژ,ترک وطن,عذاب,آتش,خدا,پیغمبر,سخت کیفر, ساعت 12:12 توسط آزاده یاسینی


انتقام در قرآن

*و آنان که هرگاه ستمي به آنان رسد انتقام مي گيرند؛پاداش بدي مانند همان بدي است؛ ولي هر که بگذرد و اصلاح نمايد. پاداشش بر عهده خداست؛ يقيناً خدا ستمکاران را دوست ندارد.

*و کساني که پس از ستم ديدنشان در مقام انتقام برآيند، ايرادي بر آنان نيست 
*ايراد و محکوميت فقط متوجه کساني است که به مردم ستم روا مي دارند و به ناحق در زمين سرکشي مي کنند، اينانند که براي آنان عذابي دردناک خواهد بود،
*و کسي که شکيبايي ورزد وگذشت کند، بي ترديد اين از اموري است که ملازمت بر آن از واجبات است،
+ نوشته شده در شنبه 19 آبان 1397برچسب:قران,ترجمه,انتقام,ستم,بدی,گذشت,پاداش,سرکشی,عذاب,شکیبایی,واجب, ساعت 12:53 توسط آزاده یاسینی


منافقین در قرآن

*و هنگامي كه به آنها گفته مي شود: «به سوي آنچه خدا نازل كرده، و به سوي پيامبر بياييد، منافقان را مي بيني كه از قبول دعوت تو اعراض مي‏كنند.پس چگونه موقعي كه بر اثر اعمالشان گرفتار مصيبتي مي‏شوند به سراغ تو مي آيند و سوگند ياد مي‏كنند كه منظور ما جز نيكي كردن و توافق نبوده است؟!

*آنها كساني هستند كه خدا، آنچه را در دل دارند مي‏داند. از آنها صرف نظر كن! و آنها را اندرز ده! و با بياني رسا، نتايج اعمالشان را به آنها گوشزد نما!
*و هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر آنکه به توفيق خدا از او اطاعت شود. و اگر آنان هنگامي که به خود ستم کردند، نزد تو مي آمدند و از خدا آمرزش مي خواستند، و پيامبر هم براي آنان طلب آمرزش مي کرد، يقيناً خدا را بسيار توبه پذير و مهربان مي يافتند.به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقيقي نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه ميان خود نزاع واختلاف دارند به داوري بپذيرند؛ سپس از حکمي که کرده اي دروجودشان هيچ دل تنگي و ناخشنودي احساس نکنند، وبه طور کامل تسليم شوند.
* و اگر بر آنان مقرّر مي کرديم که خودکشي کنيد، يا از ديار و کاشانه خود بيرون رويد، جز اندکي از آنان انجام نمي دادند. و اگر آنچه را که به آن پند داده مي شوند عمل مي کردند، مسلماً براي آنان بهتر و در استواري قدم، مؤثرتر و قوي تر بود. و ما نيز در آن صورت آنان را به طور يقين پاداشي بزرگ مي داديم.و بي ترديد آنان را به راهي راست راهنمايي مي کرديم.
*شما را چه شده که درباره منافقين دو گروه شده ايد؟در صورتي که خدا آنان را به کيفر اعمال ناپسندي که مرتکب شده اند نگونسار کرده است. آيا مي خواهيد کساني را که خدا گمراه کرده هدايت کنيد؟ در حالي که خدا هر که را گمراه کند هرگز براي او راهي نخواهي يافت.
*آنان دوست دارند همان گونه که خود کافر شده اند، شما هم کافر شويد، تا با هم برابر و يکسان باشيد. بنابراين از آنان دوستاني انتخاب نکنيد تا آنکه در راه خدا هجرت کنند؛ پس اگر روي برتافتند آنان را هر کجايافتيد بگيريد و بکشيد، و از آنان يار و ياوري نگيريد.
*مگر آنها كه با كساني كه با شما هم پيمانند، پيمان بسته، يا آنها كه به سوي شما مي‏آيند و از پيكار با شما يا پيكار با قوم خود ناتوان شده‏ اند و اگر خداوند بخواهد آنها را بر شما مسلط مي‏كند تا با شما پيكار كنند، بنابراين اگر از شما كناره گيري كردند و با شما پيكار ننمودند پيشنهاد صلح كردند خداوند به شما اجازه نمي‏دهد كه متعرض آنان شوي.
*منافقان را بشارت ده که عذابي دردناک براي آنان است.
*همان کساني که کافران را به جاي مؤمنانْ سرپرست و دوست خود مي گيرند؛ آيا عزت و قدرت را نزد آنان مي طلبند؟ يقيناً همه عزت و قدرت فقط براي خداست.
*البته خدا در قرآن بر شما نازل کرده است که چون بشنويد گروهي آيات خدا را مورد انکار و استهزا قرار مي دهند، با آنان ننشينيد تا در سخني ديگر درآيند، شما هم مانند آنان خواهيد بود؛ يقيناً خدا همه منافقان و کافران را در دوزخ گرد خواهد آورد.
* منافقان همانها هستند كه پيوسته انتظار مي‏كشند و مراقب شما هستند اگر فتح و پيروزي نصيب شما گردد مي‏گويند آيا ما با شما نبوديم و اگر بهره‏ اي نصيب كافران گردد مي‏گويند آيا ما شما را تشويق به مبارزه و عدم تسليم در برابر مومنان نمي‏كرديم!خداوند در ميان شما در روز رستاخيز داوري مي‏كند و هرگز براي كافران نسبت به مومنان راه تسلطي قرار نداده است.
*منافقان همواره با خدا نيرنگ مي کنند، و حال آنکه خدا کيفر دهنده نيرنگ آنان است. و هنگامي که به نماز مي ايستند، با کسالت مي ايستند، و همواره در برابر مردم رياکاري مي کنند؛ و خدا را جز اندکي به ياد نمي آورند.
*منافقان ميان کفر و ايمان متحيّر و سرگردانند، نه  با مؤمنانند و نا با کافران. و هر که را خدا گمراه کند، هرگز براي او راهي نخواهي يافت.
* بي ترديد منافقان در پايين ترين طبقه از آتش اند، و هرگز براي آنان ياوري نخواهي يافت.مگر کساني که  توبه کردند، و اصلاح نمودند، و به خدا تمسّک جستند، وعبادتشان را براي خدا خالص ساختند؛ پس آنان در زمره مؤمنان اند، وخدا به مؤمنان پاداشي بزرگ خواهد داد.اگر شكر كنيد و ايمان ورزيد خداوند را با عذاب شما چه كار؟ و خداوند قدردان داناست‏.
*بارى منافقان و بيماردلان گفتند اينان را دينشان فريفته است، و حال آنكه هركس بر خدا توكل كند خداوند پيروزمند فرزانه است‏.
*و از منافقان کساني هستند که مي گويند: ما را اجازه ترک نبرد ده و به فتنه و گناه دچار مکن. آگاه باش که به فتنه و گناه افتاده اند؛ و يقيناً دوزخ بر کافران احاطه دارد. اگر پيروزي و غنيمت به تو رسد، غمگينشان مي کند، و اگر تو را آسيب و زياني رسد، مي گويند: ما پيش از اين تصميم خود را گرفته بوديم و در حالي که خوشحال و شادمانند بازمي گردند.
*بگو: هرگز به ما جز آنچه خدا لازم و مقرّر کرده، نخواهد رسيد، او سرپرست و يار ماست و مؤمنان فقط بايد بر خدا توکل کنند.بگو: آيا درباره ما جز يکي از دو نيکي را انتظار مي بريد؟ در صورتي که ما درباره شما انتظار مي بريم که خدا از سوي خود يا به دست ما عذابي به شما برساند؛ پس انتظار بريد که ما هم با شما منتظريم.
*بگو: چه از روي ميل و رغبت يا بي ميلي و اکراه انفاق کنيد، هرگز از شما پذيرفته نشود؛ زيرا شما گروهي فاسق هستيد.
*هيچ چيز آنان را از پذيرفته شدن انفاقشان بازنداشت، مگر آنکه آنان به خدا و پيامبرش کافر شدند، و نماز را جز با کسالت وسستي به جا نمي آورند، و جز با بي ميلي و ناخشنودي انفاق نمي کنند.
*اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد؛ خدا مي خواهد آنان را در اين زندگي دنيا به وسيله آنها عذاب کند، و جانشان در حالي که کافرند بيرون رود.
*به خدا سوگند ياد مي کنند که حتماً از زمره شمايند؛ در صورتي که از شما نيستند، بلکه گروهي اند که از شما در اضطراب و ترس به سر مي برند. اگر پناهگاهي يا غارهايي يا گريزگاهي مي يافتند، شتابان به سوي آنها روي مي آوردند.
*برخي از آنان نسبت به صدقات بر تو خرده مي گيرند، پس اگر از صدقات به آنان داده شود خشنود مي شوند، و اگر داده نشود، ناگاه خشمگين مي شوند.ولي اگر آنها به آنچه خدا و پيامبرش به آنها مي‏دهد راضي باشند و بگويند خداوند براي ما كافي است و به زودي خدا و رسولش از فضل خود به ما مي‏بخشد ما تنها رضاي او را مي‏طلبيم.
*و از منافقان کساني هستند که همواره پيامبر را آزار مي دهند، و مي گويند: شخص زود باور و نسبت به سخن اين و آن سراپا گوش است. بگو: او در جهت مصلحت شما سراپا گوش و زود باور خوبي است، به خدا ايمان دارد و فقط به مؤمنان اعتماد مي ورزد، و براي کساني از شما که ايمان آورده اند، رحمت است، و براي آنانکه همواره پيامبر خدا را آزار مي دهند، عذابي دردناک است.
*آنان براي شما به خدا سوگند مي خورند تا شما را راضي و خشنود سازند، در صورتي که اگر مؤمن بودند، شايسته تر آن بود که خدا و رسولش را خشنود کنند.
*آيا ندانسته اند که هر کس با خدا و رسولش دشمني و مخالفت کند، مسلماً آتش دوزخ براي اوست که در آن جاودانه است؛ اين رسوايي بزرگ است.
*منافقان از اينکه سوره اي بر ضدشان نازل شود که آنان را از اسراري که در دل هايشان وجود دارد، آگاه نمايد اظهار ترس و نگراني مي کنند؛ بگو: مسخره کنيد، خدا آنچه را از آن بيمناک و نگرانيد، آشکار خواهد کرد.
*و اگر از آنان بازخواست کني، قاطعانه مي گويند: فقط شوخي وبازي کرديم! بگو: آيا خدا وآيات او و پيامبرش را مسخره مي کرديد؟!
*عذرخواهي نکنيد که يقيناً شما پس از ايمانتان کافر شديد؛ اگر از گروهي از شما درگذريم، گروه ديگر را به سبب آنکه همواره دست به جرم و خطا مي زدند، قطعاً عذاب مي کنيم.
*مردان و زنان منافق همانند و مشابه يکديگرند، به کار بد فرمان مي دهند و از کار نيک باز مي دارند و از انفاق در راه خدا امساک مي ورزند، خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را محروم کرد؛ يقيناً منافقانند که فاسق اند.
*خدا آتش دوزخ را به مردان و زنان منافق و کافران وعده داده، در آن جاودانه اند، همان براي آنان بس است و خدا لعنتشان کرده و براي آنان عذابي پايدار است.
*مانند کساني هستيد که پيش از شما بودند؛ آنان از شما نيرومندتر و اموال و فرزندانشان بيشتر بود؛ آنان از سهمشان بهره گرفتند؛ پس شما نيز از سهمتان همان گونه که آنان از سهمشان بهره گرفتند بهره گرفتيد، و به صورتي که فرو رفتند فرو رفتيد؛ اينانند که اعمالشان در دنيا و آخرت تباه و بي اثر است و در حقيقت اينانند که زيانکارند.
* آيا خبر کساني که پيش از آنان بودند به اينان نرسيده؟ خبر قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاي زير و رو شده  که پيامبرانشان براي آنان دلايل روشن آوردند؛ خدا بر آن نبود که به آنان ستم ورزد، ولي آنان بودند که همواره بر خود ستم مي کردند.
*اي پيامبر! با کافران و منافقان به جهاد برخيز و نسبت به آنان سخت گيري کن ؛ و جايگاهشان دوزخ است؛ و دوزخ بد بازگشت گاهي است.
*از منافقان کساني هستند که با خدا پيمان بستند، چنانچه خدا از فضل و احسانش به ما عطا کند، يقيناً صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد.
*هنگامي که خدا از فضل و احسانش به آنان عطا کرد نسبت به  آن بخل ورزيدند و اعراض کنان روي گرداندند.
*پس براي آنکه به وعده هاي خود با خدا وفا نکردند، و همواره دروغ مي گفتند، نفاقي در دل هايشان تا روزي که خدا را ملاقات کنند، باقي گذاشت.
*آيا ندانستند که خدا اسرار و پنهان سخن گفتن آنان را مي داند و قطعاً خدا داناي به همه نهان هاست؟!
*و هنگامي که سوره اي نازل شود، برخي از منافقان به اهل ايمان گويند: اين سوره، ايمان کدام يک از شما را افزود؟ ولي کساني که ايمان آورده اند اين سوره بر ايمانشان افزود، و آنان شادمان مي شوند.
*اما کساني که در دل هايشان بيماري است، پس پليدي بر پليديشان افزود و در حالي که کافر بودند از دنيا رفتند.
*آيا نمي بينند که در هر سال يک بار يا دو بار آزمايش مي شوند، ولي نه توبه مي کنند ونه پند مي گيرند.
*و هنگامي که سوره اي نازل شود برخي از منافقان به برخي ديگر، نگاه مي کنند آيا کسي شما را مي بيند؟ سپس بازمي گردند، خدا دل هايشان راگردانيده است؛ زيرا آنان گروهي هستند که نمي فهمند.
*همچنانكه بر تفرقه‏گرايان نيز نازل كرده‏ايم‏.
*همانان که قرآن را بخش بخش کردند.
*به پروردگارت سوگند، قطعاً از همه آنان بازخواست مي کنيم.از اعمالي که همواره انجام مي داده اند.
*و يقيناً خدا کساني را که ايمان آورده اند، مي شناسد و بي ترديد منافقان را نيز مي شناسد،
*اي پيامبر! بر تقواي الهي ثابت قدم و استوار باش، و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خدا همواره دانا و حکيم است.
*از مؤمنان مرداني هستند که به آنچه با خدا بر آن پيمان بستند صادقانه وفا کردند، برخي از آنان پيمانشان را به انجام رساندند و برخي از آنان انتظار مي برند و هيچ تغيير و تبديلي نداده اند،
*تا سرانجام خدا صادقان را به سبب صدقشان پاداش دهد، و منافقان را اگر بخواهد عذاب کند يا توبه آنان را بپذيرد؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را واگذار و بر خدا توکل کن، و کافي است که خدا نگهبان و کارساز باشد،
* گروهي از آنان گوش مي دهند، ولي هنگامي که از نزد تو بيرون روند به کساني که آگاهي و معرفت به آنان داده شده مي گويند: هم اکنون چه گفت؟ آنان کساني هستند که خدا بر دل هايشان مهر نهاده و از هواهاي نفساني خود پيروي کرده اند،
*پس آيا جز اين را انتظار مي برند که ناگاه قيامت بر آنان فرا رسد؟ ، پس هنگامي که قيامت بر آنان فرا رسد، متذکّر شدن و هوشياري شان از کجا و چگونه به آنان سود بخشد؟
*و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد مي برند عذاب کند؛ پيشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، و لعنتشان کرده است و دوزخ را براي آنان آماده نموده و بد بازگشت گاهي است.
*کساني از باديه نشينان که از جنگ تخلف کردند به زودي به تو مي گويند: اموال و خانواده مان ما را به خود مشغول کردند ؛ پس براي ما آمرزش بخواه. با زبان هايشان چيزي مي گويند که در دل هايشان نيست. بگو: اگر خدا زياني يا سودي را براي شما بخواهد چه کسي مي تواند در برابر خدا از شما دفاع کند؟ بلکه خدا همواره به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
*بلکه پنداشتيد پيامبر و مؤمنان هرگز به کسان خود باز نمي گردند، و اين پندار باطل در دل هايتان آراسته شد، و گمان بد برديد و شما قومي نابودشدني هستيد.
*روزي که مردان و زنان منافق به کساني که ايمان آورده اند، مي گويند: ما را مهلت دهيد تا از نور شما بر گيريم. به آنان گويند: به پشت سرتان  برگرديد و نوري بجوييد. سپس ميان آنان ديواري زده مي شود که داراي دري است، درونش رحمت است و بيرونش که پيش روي منافقان قرار دارد عذاب است.
*مؤمنان را ندا مي دهند: آيا ما با شما نبوديم؟ مي گويند: چرا، ولي شما خود را در بلا و هلاکت افکنديد و به انتظار نشستيد و در ترديد بوديد و آرزوها شما را فريفت، تا فرمان خدا در رسيد و فريبنده، شما را فريب داد.
*آيا کساني را که نفاق ورزيدند، نديدي؟ که به برادران کافرشان از اهل کتاب مي گويند: اگر شما را بيرون کردند، ما هم قطعاً با شما بيرون مي آييم، و هرگز فرمان کسي را بر ضد شما اطاعت نمي کنيم، و اگر با شما جنگيدند، همانا شما را ياري مي کنيم. و خدا گواهي مي دهد که آنان دروغگويند.
*اگر بيرون کنند با آنان بيرون نمي روند، و اگر با آنان بجنگند آنان را ياري نمي دهند، و اگر ياري دهند در گرماگرم جنگ پشت کنان مي گريزند، سپس ياري نمي شوند.
*ترس آنان از شما در دل هايشان بيش از ترس از خداست؛ چون آنان قومي هستند که نمي فهمند.
*همه آنان با شما نمي جنگند مگر در آبادي هايي که داراي حصار و قلعه و دژ هستند، يا از پشت ديوارها، دلاوري آنان ميان خودشان شديد است، آنان را متحد و هم دست مي پنداري در حالي که دل هايشان پراکنده است؛ زيرا آنان گروهي هستند که تعقّل نمي کنند.
*كار اين گروه از يهود همانند كساني است كه كمي قبل از آنها بودند، طعم تلخ كار خود را چشيدند و براي آنها عذاب دردناك است.
*چون داستان شيطان است که به انسان گفت: کافر شو. هنگامي که کافر شد، گفت: من از تو بيزارم، من از خدا که پروردگار جهانيان است، مي ترسم.
*سرانجامشان اين شد که هر دو در آتش اند؛ و در آن جاودانه اند و اين است کيفر ستمکاران.
*چون منافقان نزد تو آيند، مي گويند: گواهي مي دهيم که تو بي ترديد فرستاده خدايي. و خدا مي داند که تو بي ترديد فرستاده اويي، و خدا گواهي مي دهد که يقيناً منافقان دروغگويند.
*آنها سوگندهايشان را سپر ساخته‏ اند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها كارهاي بسيار بدي انجام مي‏دهند.
*اين به سبب آن است که آنان ايمان آوردند، سپس کافر شدند در نتيجه بر دل هايشان مهر زده شد، به اين علّت نمي فهمند.
*هنگامي كه آنها را مي‏بيني جسم و قيافه آنان تو را در شگفتي فرو مي‏برد، و اگر سخن بگويند به سخنانشان گوش فرا مي‏دهي، اما گوئي چوبهاي خشكي هستند كه بر ديوار تكيه داده شده، هر فريادي از هر جا بلند شود بر ضد خود مي‏پندارند، آنها دشمنان واقعي تو هستند از آنان برحذر باش، خداوند آنها را بكشد چگونه از حق منحرف مي‏شوند؟
*و چون به آنان گويند: بياييد تا پيامبر خدا براي شما آمرزش بخواهد سرهاي خود را بر مي گردانند، و آنان را مي بيني که متکبرانه روي مي گردانند.
*براي آنان يکسان است چه براي آنان آمرزش بخواهي چه نخواهي، خدا هرگز آنان را نمي آمرزد. مسلماً خدا مردم فاسق را هدايت نمي کند.
*فقط آنانند که مي گويند: به کساني که نزد پيامبر خدايند، انفاق مکنيد تا پراکنده شوند. در حالي که خزانه هاي آسمان ها و زمين در سيطره خداست، ولي منافقان نمي فهمند.
*مي گويند: اگر به مدينه بازگرديم، مسلماً آنکه عزيزتر است آن را که خوارتر است از آنجا بيرون مي کند. در حالي که عزت و اقتدار براي خدا و پيامبر او و مؤمنان است، ولي منافقان معرفت و آگاهي ندارند.
*اي پيامبر! با کافران و منافقان جنگ کن و بر آنان سخت بگير و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشت گاهي است.
+ نوشته شده در دو شنبه 14 آبان 1397برچسب:قرآن,ترجمه,منافق,دورو,ریاکار,کافر,جهنم,دوزخ,عذاب, ساعت 13:13 توسط آزاده یاسینی


عذاب در قرآن

*سپس آيا هنگامي که عذاب فرا مي رسد به درستي و حق بودنش ايمان مي آوريد؟ حالا و ايمان؟! که همواره به رسيدن آن شتاب ورزيديد!

*آن گاه به کساني که ستم کرده اند، گفته مي شود: عذاب جاودانه را بچشيد، آيا جز به کيفر آنچه همواره مرتکب مي شديد، جزا داده مي شويد؟
*و از تو خبر مي گيرند: آيا حق است؟ بگو: آري، سوگند به پروردگارم يقيناً حق است، و شما عاجز کننده نيستيد .
*پس چرا در ميان امت هايي که پيش از شما بودند، مصلحاني دلسوز نبودند که از فساد در زمين بازدارند؟ مگر اندکي که نجاتشان داديم. و آنان که ستم کردند، دنباله رو چيزي از نعمت و ثروت شدند و آنان گنهکار بودند.
*و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرهايي را در حالي که مردمش درست کارند، ظالمانه هلاک کند.
* اگر پروردگارت مي خواست يقيناً تمام مردم را امت واحدي قرار مي داد، همواره در اختلاف اند.
*و به کساني که ايمان نمي آورند، بگو: به اندازه قدرتتان عمل کنيد، و ما هم عمل مي کنيم.
*و به انتظار بمانيد که ما هم منتظريم.
*نهان آسمان ها و زمين فقط در سيطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده مي شود؛ پس او را بندگي کن و بر او توکل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام مي دهيد، بي خبر نيست.
*بيشتر مردم هر چند رغبت شديد داشته باشي، ايمان نمي آورند.
*و در حالي که هيچ پاداشي از آنان نمي خواهي، اين جز پندي براي جهانيان نيست.
*و در آسمان ها و زمين چه بسيار نشانه هاست که بر آنها مي گذرند در حالي که از آنها روي مي گردانند.
*و بيشترشان به خدا ايمان نمي آورند مگر آنکه شريک قرار مي دهند.
*آيا ايمنند از اينکه فراگيرنده اي از عذاب خدا بيايدشان، يا ناگاه قيامت در حالي که نمي فهمند بر آنان فرا رسد؟
*بگو: اين طريقه و راه من است که من و هر کس پيرو من است بر پايه بصيرت و بينايي به سوي خدا دعوت مي کنيم، و خدا از هر عيب و نقصي منزّه است و من از مشرکان نيستم.
*تا زماني که پيامبران مأيوس شدند و گمان کردند که به آنان دروغ گفته شده است. ياري ما به پيامبران رسيد؛ پس کساني را که خواستيم رهايي يافتند و عذاب ما از گروه مجرمان برگردانده نمي شود.
*او كسى است كه برق را كه مايه بيم و اميد است به شما مى‏نماياند، و ابرهاى گرانبار پديد مى‏آورد.
* و رعد، همراه با ستايش خدا تسبيح مي گويد و فرشتگان نيز از بيمش ، و صاعقه ها را مي فرستد و به وسيله آن به هر کس بخواهد آسيب مي رساند، در حالي که اينان درباره خدا مجادله و ستيز مي کنند در صورتي که خدا سخت کيفر است.
*و پيامبران درخواست گشايش و پيروزي کردند، و هر سرکش منحرفي نوميد شد.پيش روي او دوزخ است، و او را از آبي چرکين و متعفّن مي نوشانند!!
*آن را جرعه جرعه مي نوشد، و نمي تواند آن را فرو برد، و مرگ از هر طرف به او رو مي کند، ولي مردني نيست، و عذابي سخت و انبوه به دنبال اوست.
*و خدا را از آنچه ستمکاران انجام مي دهند، بي خبر مپندار؛ مسلماً آنان را براي روزي که چشم ها در آن خيره مي شود، به تأخير مي اندازد.
*گردنها برافراشته، سر به آسمان كرده، حتي پلك چشمهايشان بيحركت مي‏ماند و دلهايشان به كلي خالي مي‏گردد!
*و مردم را از روزي که عذاب به سويشان مي آيد، هشدار ده. پس کساني که ستم ورزيده اند، مي گويند: پروردگارا! ما را تا مدتي کوتاه مهلت ده تا دعوتت را اجابت کنيم، و از پيامبرانت پيروي نماييم. شما نبوديد که پيش از اين سوگند ياد مي کرديد که هرگز براي شما زوال و فنايي نيست؟!
*و در مساکن کساني که به خود ستم کردند، ساکن شديد، در صورتي که براي شما روشن و آشکار است که ما با آنان چه کرديم و براي شما مثال ها ذکر کرديم.
*و هيچ شهري را نابود نکرديم مگر اينکه براي آن سرنوشتي معين بود.
*هيچ ملتي از اجل معين خود نه پيش مي افتد و نه پس مي ماند.
*فرمان حتمي خدا فرا رسيده است، پس خواستار شتاب در آن نباشيد؛ او منزّه وبرتر است از آنچه شريک او قرار مي دهند.
*يقيناً پروردگارت همان آفريننده داناست.
*سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور کامل و بخشي از بار گناهان کساني که از روي بي دانشي گمراهشان مي کنند، به دوش مي کشند. آگاه باشيد! بد باري است که به دوش مي کشند.
*همانا کساني که پيش از اينان بودند نيرنگ زدند ، پس خدا بنيانشان را از پايه و اساس ويران کرد و سقف از بالاي سرشان بر آنان فرو ريخت، و از جايي که پي نبردند، عذاب به سويشان آمد.
*آيا آنها جز اين انتظاري دارند كه فرشتگان به سراغشان بيايند يا فرمان پروردگارت فرا رسد آنها كه پيش ‍ از ايشان بودند نيز چنين كردند، خداوند به آنها ستم نكرد، ولي آنان به خويشتن ستم نمودند.آيا آنها جز اين انتظاري دارند كه فرشتگان به سراغشان بيايند يا فرمان پروردگارت فرا رسد آنها كه پيش ‍ از ايشان بودند نيز چنين كردند، خداوند به آنها ستم نكرد، ولي آنان به خويشتن ستم نمودند.پس بدي هايي که انجام دادند به آنان رسيد، و عذابي که همواره مسخره مي کردند، بر آنان نازل شد.
*پس آيا کساني که نيرنگ هاي زشت به کار گرفتند، ايمنند از اينکه خدا آنان را در زمين فرو برد يا از جايي که پي نبرند، عذاب به سويشان آيد؟
*يا آنان را در رفت و آمدند، گرفتار سازد؟ اينان عاجز کننده نيستند.يا آنان را بر ترس و بيم بگيردشان؟ يقيناً پروردگارتان رؤوف و بسيار مهربان است.
*و سوگندهايتان را ميان خود مايه خيانت و فساد قرار ندهيد که در نتيجه، قدمي پس از استواريش بلغزد؛ و به سبب آنکه مردم را از راه خدا بازداشتيد سختي و ناگواري بچشيد، و براي شما عذابي بزرگ باشد.
*و به سوي مَدين، برادرشان شعيب را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودي نيست؛ و از پيمانه و ترازو مکاهيد، همانا من شما را در توانگري و نعمت مي بينم و بر شما از عذاب روزي فراگير بيمناکم.آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند.و هنگامي که عذاب ما رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند.
*باز او را تکذيب کردند و به عذاب سخت روز سايه‌بان (يعني روزي که مردم از شدت گرما به سايه‌باني پناه مي‌بردند و باز از گرمي هلاک مي‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسيار بزرگ و سخت بود.
*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، براي شما دليلي روشن از جانب پروردگارتان آمده است، اين ماده شتر خدا براي شما نشانه اي است، پس او را واگذاريد تا در زمين خدا بخورد و آزار و گزندي به او نرسانيد که عذابي دردناک شما را خواهد گرفت.و به ياد آوريد که خدا شما را جانشيناني پس از قوم عاد قرار داد، و در زمين، جاي به شما بخشيد که از مکان هاي هموارش براي خود قصرها بنا مي کنيد، و از کوه ها خانه هايي مي تراشيد، پس نعمت هاي خدا را ياد کنيد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.پس آن ماده شتر را پي کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچي نمودند و به صالح گفتند: اگر از پيامبران هستي عذابي که همواره به ما وعده مي دهي، بياور.پس زلزله اي سخت آنان را فرا گرفت، و در خانه هايشان جسمي بي جان شدند!
*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا آن کار بسيار زشت و قبيح را که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است، مرتکب مي شويد؟!شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‏آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد.وپاسخ قومش جز اين نبود که به يکديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا مردماني اند که همواره خود را پاک نشان مي دهند.آنگاه او و خانواده‏اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود.و بر آنان بارشي بارانديم، پس با تأمل بنگر که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟!پس هنگامي که عذاب ما فرا رسيد،بالاترين آن را فروترينش نموديم و بر آن سنگ هايي از نوع سنگِ گلِ لايه لايه فرو ريختيم.که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نيست.
*اهل کتاب از تو مي خواهند که از آسمان، کتابي براي آنان نازل کني، البته از موسي بزرگ تر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده. پس آنان را به کيفر ستمشان صاعقه فرو گرفت.و فرعونيان را به قحطي و خشکسالي هاي متعدد و کمبود بسيار شديدِ بخشي از محصولات دچار نموديم تا متذکّر شوند.فرعونيان گفتند: هر چه را به عنوان معجزه براي ما بياوري تا به وسيله آن ما را جادو کني به تو ايمان نمي آوريم.پس ما توفان و هجوم ملخ و شپش و قورباغه و آلوده شدن وسايل زندگي را به خون که عذاب هاي گوناگوني بود به سوي آنان فرستاديم، باز هم تکبّر و سرکشي کردند و گروهي مجرم و گناهکار بودند.
و قوم موسي پس از او ، از زيورهاي خود مجسمه گوساله اي ساختند که صداي گاو داشت! آيا نمي ديدند که آن مجسمه با آنان سخن نمي گويد و آنان را به راهي هدايت نمي کند؟! آن را گرفتند و از ستمکاران بودند.و هنگامي که به شدت پشيمان شدند و دانستند که قطعاً گمراه شده اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نيامرزد، يقيناً از زيانکاران خواهيم بود.موسي از ميان قومش هفتاد مرد را براي ميعادگاه ما بر گزيد؛ پس هنگامي که آن زلزله شديد نابود کننده، آنان را فرا گرفت، گفت: پروردگارا! اگر مي خواستي مي توانستي همه آنان و مرا پيش از اين هلاک کني آيا ما را به خاطر گناهي که سبک مغزانمان مرتکب شدند، هلاک مي کني؟ اين چيزي جز آزمايش تو نيست، هر که را بخواهي گمراه مي کني، و هر که را بخواهي هدايت مي نمايي، تو سرپرست و ياور مايي، ما را بيامرز و به ما رحم کن که تو بهترين آمرزندگاني.
و موسي گفت: پروردگارا! فرعون و اشراف و سرانش را در زندگي دنيا زيور و زينت و اموال داده اي که از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دل هايشان را سخت گردان که ايمان نياورند تا آنکه عذاب دردناک را ببينند.وبني اسرائيل را از دريا گذرانديم، پس فرعون و لشکريانش آنان را از روي ستم وتجاوز دنبال کردندتا هنگامي که بلاي غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ايمان آوردم که هيچ معبودي جز همان که بني اسرائيل به او ايمان آوردند، نيست و من از تسليم شدگان هستم.
* به يقين، نوح را به سوي قومش فرستاديم، پس به آنان گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، که شما را جز او معبودي نيست، من قطعاً از عذاب روزي بزرگ بر شما مي ترسم.اشراف و سران قومش گفتند: مسلماً ما تو را در گمراهي آشکار مي بينيم!پس او را تکذيب کردند، ما هم او و کساني که در کشتي همراهش بودند، نجات داديم و کساني که آيات ما را تکذيب کردند، غرق نموديم؛ زيرا آنان گروهي کوردل بودند.
*و به سوي قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، آيا نمي پرهيزيد؟
اشراف و سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در سبک مغزي و ناداني مي بينيم و تو را از دروغگويان مي پنداريم!!گفت: اي قوم من! در من هيچ سبک مغزي و ناداني نيست، بلکه من فرستاده اي از سوي پروردگار جهانيانم.پيام هاي پروردگارم را به شما مي رسانم و براي شما خيرخواهي اَمينم.
*و مي گويند: چرا از سوي پروردگارش معجزه اي بر او نازل نشده؟ بگو: غيب ويژه خداست؛ پس به انتظار باشيد که من هم با شما از منتظرانم. پس چرا هيچ شهري نبوده است که ايمان بياورد تا ايمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم يونس که وقتي ايمان آوردند، عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف کرديم و آنان را تا پايان عمرشان برخوردار نموديم.
*هر کس هدايت يافت، فقط به سود خودش هدايت مي يابد و هر کس گمراه شد، فقط به زيان خودش گمراه مي شود. و هيچ بردارنده بار گناهي بار گناه ديگري را به دوش خود بر نمي دارد؛ و ما بدون اينکه پيامبري را بفرستيم، عذاب کننده نبوديم.
*هنگامي که بخواهيم شهر و دياري را نابود کنيم، مرفّهين و خوش گذران هايش را فرمان مي دهيم، چون در آن شهر به فسق و فجور روي آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم مي شود، پس آنان را به شدت درهم مي کوبيم 
*و آن شهرها هنگامي که اهل آنها به خود ستم ورزيدند، هلاکشان کرديم، و براي هلاکتشان وقتي معلوم مقرّر نموديم.
* و چه بسيار ملت ها را پيش از آنان هلاک کرديم. آيا کسي از آنان را مي يابي، يا هيچ زمزمه و صدايي آهسته از آنان مي شنوي؟
*انسان از شتاب و عجله آفريده شده است ؛ به زودي عذاب هايم را به شما نشان خواهم داد، پس به شتاب از من نخواهيد.
*مي گويند: اگر راست مي گوييد، اين وعده کي خواهد بود؟
* اگر کافران به آن وقتي که نمي توانند آتش را از چهره ها و پشتشان باز دارند و ياري هم نمي شوند، آگاهي داشتند
* بلکه ناگهان به آنان مي رسد، پس چنان مبهوتشان مي کند که نه قدرت دارند آن را بازگردانند، و نه مهلت مي يابند.
*و بر شهري که نابودشان کرديم، محال است که باز نگردند.
*تا زماني که يأجوج و مأجوج گشوده شود و آنان از هر زمين بلندي سرازير مي شوند.
*و آن وعده حق نزديک شود، پس ناگهان چشم هاي کافران خيره شود واي بر ما! که ما از اين روز در بي خبري سنگيني قرار داشتيم، بلکه ما ستمکار بوديم.
*چه بسيار از شهرها و آباديها كه آنها را نابود و هلاك كرديم در حالي كه ستمگر بودند به گونه‏ اي كه بر سقفهاي خود فرو ريختند و چه بسيار چاه پر آب كه بيصاحب ماند و چه بسيار قصرهاي محكم و مرتفع!
*آيا در زمين گردش نکرده اند تا براي آنان دل هايي پيدا شود که با آن بينديشند يا گوش هايي که با آن بشنوند؟ حقيقت اين است که ديده ها کور نيست بلکه دل هايي که در سينه هاست، کور است!
*و آنان از تو شتاب در عذاب را درخواست مي کنند، در حالي که خدا هرگز از وعده اش تخلف نمي کند؛ و همانا يک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از سال هايي است که شما مي شماريد
*و چه بسا شهرها که به آنها در حالي که ستمکار بودند، مهلت دادم، سپس آنان را گرفتم؛ وبازگشت همه به سوي اوست.
*آيا به شما وعده مي دهد هنگامي که از دنيا رفتيد و خاک و استخوان شديد بيرونتان مي آورند؟دور است و بسيار دور است آنچه به شما وعده مي دهند،جز اين زندگي دنياي ما وجود ندارد، همواره مي ميريم و به دنيا مي آييم، و ما پس از مرگ برانگيخته نخواهيم شد.او نيست مگر مردي که بر خدا افترا بسته است؛ و ما باور کننده او نيستيم.گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذيب آنان ياري ده.خدا فرمود: همانا پس از اندک زماني پشيمان مي شوند.پس فرياد مرگبار آنان را بر حقِّ فرو گرفت، و آنان را چون خاشاک روي سيل قرار داديم؛ پس قوم ستمکار دور باد.
*آن گاه پيامبران را پي در پي فرستاديم؛ هر زمان براي امتي پيامبرش مي آمد او را تکذيب مي کردند، و ما اين ها را به دنبال يکديگر هلاک مي کرديم و آنان را سرگذشت ها قرار داديم؛ پس ملتي که ايمان نمي آورند از رحمت خدا دور باد.
* و هيچ کس را جز به اندازه گنجايش و توانش تکليف نمي کنيم، و نزد ما کتابي است که به درستي و راستي سخن مي گويد، و آنان مورد ستم قرار نمي گيرند.
*بلکه دل هايشان از اين در بي خبري عميقي است، و براي آنان غير از اين اعمالي است که همواره آنها را انجام مي دهند،تا زماني که عيّاشان و مرفّهان آنان را به عذاب بگيريم، ناگهان فرياد و ناله سر دهند و استغاثه کنند.
*امروز فرياد و ناله سر ندهيد؛ زيرا شما از سوي ما ياري نخواهيد شد.
*همانا آيات من را بر شما مي خواندند وشما به پشت سرتان به قهقرا برمي گشتيد
*در حالي که به آن تکبّر مي ورزيديد شبانه هذيان مي گفتيد 
*آيا در اين سخن نينديشيدند؟ يا مگر کتابي براي آنان آمده است که براي پدران پيشين آنان نيامده بود؟
*يا مگر پيامبرشان را نشناخته اند که منکر او هستند؟
*يا مي گويند: نوعي ديوانگي در اوست؟ بلکه او حق را براي آنان آورده است، و بيشترشان حق را خوش ندارند،
*و اگر حق از هواهاي نفس آنان پيروي مي کرد، بي ترديد آسمان ها و زمين و هر که در آنهاست از هم مي پاشيد بلکه کتاب آنان به آنان  داده ايم، ولي آنان از مايه شرف و سربلندي خود روي گردانند.،
*يا مزدي از آنان مي خواهي پس مزد پروردگارت بهتر است، و او بهترين روزي دهندگان است،
*و مسلماً تو آنان را به راهي راست دعوت مي کني،و بي ترديد کساني که به آخرت ايمان نمي آورند از راه منحرف اند.
*و اگر به آنان رحم کنيم و آسيب و گزندي را که دچار آن هستند برطرف سازيم، باز هم سرگردان و متحير در سرکشي و طغيانشان لجاجت مي ورزند.
*همانا ما آنان را به بلاها و آسيب ها گرفتيم، ولي نه براي پروردگارشان فروتني کردند و نه به پيشگاهش زاري مي کنند،
*تا هنگامي که دري از عذابي سخت به روي آنان بگشاييم، ناگهان در آن حال از همه چيز مأيوس و نوميد مي شوند؛
*بگو: پروردگارا! اگر آن را که به آنان وعده مي دهند، به من بنماياني؛پروردگارا هرگز مرا در زمره ستم‏پيشگان مياور
*و به يقين ما تواناييم آن عذابي که به آنان وعده مي دهيم به تو بنمايانيم.
*کساني که دوست دارند کارهاي بسيار زشت در ميان اهل ايمان شايع شود، در دنيا و آخرت عذابي دردناک خواهند داشت، و خدا مي شناسد و شما نمي شناسيد.
*و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، و اينکه خدا رؤوف و مهربان است
*قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.
*و هنگامي که وعده عذاب ما بر آنان حتمي و لازم شود، جنبنده اي را از زمين براي آنان بيرون مي آوريم که با آنان سخن مي گويد ؛ زيرا مردم پيش از اين به آيات ما يقين نداشتند.
*و روزي را که از هر امتي گروهي از آنان را که آيات ما را تکذيب مي کنند، محشور مي کنيم و آنان را باز مي دارند 
*تا وقتي که آيند، مي گويد: آيا آيات مرا تکذيب کرديد در حالي که هيچ احاطه علمي به آنها نداشتيد؟ يا شما چه کارها انجام مي داديد؟
*و به سبب ستمي که روا داشتند، عذاب ما بر آنان حتمي و لازم مي شود، پس سخن نمي گويند.
*کساني که عذاب بر آنان حتمي و لازم شده مي گويند: پروردگارا! اينانند که گمراهشان کرديم، همان گونه که ما گمراه شديم آنان را نيز گمراه کرديم، به سوي تو بيزاري مي جوييم، ما را نمي پرستيدند،
*کساني که عذاب بر آنان حتمي و لازم شده مي گويند: پروردگارا! اينانند که گمراهشان کرديم، همان گونه که ما گمراه شديم آنان را نيزگمراه کرديم، به سوي تو بيزاري مي جوييم، ما را نمي پرستيدند،
* وکساني که به آيات خدا و ديدار او کفر ورزيدند، آنان از رحمت من مأيوسند وبراي آنان عذابي دردناک است.
*پس همه را به گناهانشان گرفتيم، بر برخي از آنان توفاني سخت فرستاديم، و بعضي را فرياد مرگبار گرفت، و برخي را به زمين فرو برديم، و بعضي را غرق کرديم؛ و خدا بر آن نبود که به آنان ستم کند، ولي آنان بودند که به خودشان ستم کردند.
*آنان شتاب در آوردن عذاب را از تو مي خواهند، اگر مدتي معين مقرّر نبود، قطعاً آن عذاب را بر آنان مي آمد و حتماً ناگاه در حالي که بي خبرند، به سراغشان خواهد آمد.
*از تو عذاب را به شتاب مى‏خواهند، و بى‏گمان جهنم فراگير كافران است‏
*آنان را متوجه روزي کن که عذاب از بالاي سرشان و از زير پايشان آنان را فرو پوشاند و مي گويد: آنچه را همواره انجام مي داديد بچشيد.
* آن گاه بدترين سرانجام، سرانجام کساني بود که مرتکب زشتي شدند به سبب اينکه آيات خدا را تکذيب کردند و همواره آنها را به مسخره مي گرفتند.
*در خشکي و دريا به سبب اعمال زشتي که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهي نمودار شده است تا برخي از آنچه را انجام داده اند به آنان بچشاند، باشد که برگردند.
*و کساني که در آيات ما کوشيدند، به گمان اينکه ما را عاجز کنند براي آنان عذابي دردناک از سخت ترين عذاب هاست.
*و کساني که معرفت و دانش به آنان عطا شده، مي دانند که آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده حق است، و به راه خداي تواناي شکست ناپذير و ستوده هدايت مي کند.
*يقيناً براي قوم سبا در جاي اقامتشان نشانه اي وجود داشت، دو باغ از طرف راست و چپ. از رزق و روزي پروردگارتان بخوريد، و براي او سپاس گزاري کنيد، سرزميني خوش و دلپذير ، و پروردگاري بسيار آمرزنده . ولي روي گرداندند، در نتيجه سيل «عرم» را بر ضد آنان جاري کرديم ، و ما آن دو باغ پر حاصلشتان را به دو باغستاني تبديل کرديم که داراي ميوه هايي تلخ و درخت شوره گز و چيزي اندک از درخت سدر بودند!! اين را در برابر کفرشان به آنان کيفر داديم. آيا جز کفران کننده را کيفر مي دهيم؟
*و کساني که همواره در آيات ما مي کوشند، به گمان اينکه مي توانند ما را عاجز کنند ، اينان احضار شدگان در عذاب خواهند بود.
*امروز براي يکديگر مالک سود و زياني نيستيد، و به آنان که ستم کردند مي گوييم: عذاب آتشي را که انکار مي کرديد، بچشيد.
*اگر خدا مردم را به کيفر گناهانشان مجازات مي کرد، هيچ جنبنده اي را بر پشت زمين وا نمي گذاشت؛ ولي آنان را تا سرآمدي معين مهلت مي دهد، پس هنگامي که اجلشان فرا رسد ؛ بي ترديد خدا به بندگانش بيناست.
*يقيناً فرمان عذاب بر بيشترشان محقق و ثابت شده است، به اين سبب ايمان نمي آورند.
*مسلماً ما غل هايي بر گردنشان نهاده ايم که تا چانه هايشان قرار دارد به طوري که سرهايشان بالا مانده است،
*و از پيش رويشان حايلي و از پشت سرشان حايلي قرار داده ايم، و به صورت فراگير ديدگانشان را فرو پوشانده ايم، به اين خاطر حقايق را نمي بينند،
*و براي آنان يکسان است چه بيمشان دهي يا بيمشان ندهي، ايمان نمي آورند،
*و براي آنان اهل آن شهر را مثل بزن، هنگامي که پيامبران به آنجا آمدند،زماني که دو پيامبر را به سوي آنان فرستاديم، پس آن دو را انکار کردند و با پيامبر سومي آنان را تقويت کرديم، پس گفتند: ما را به سوي شما فرستاده اند.گفتند: همانا ما شما را به شومي و فال بد گرفته ايم، اگر باز نايستيد، قطعاً شما را سنگسار مي کنيم، و از سوي ما شکنجه دردناکي به شما خواهد رسيد.گفتند شومي شما از خودتان است اگر درست بينديشيد! بلكه شما گروهي اسرافكاريد. فقط يك صيحه آسماني بود! ناگهان همگي خاموش شدند!! اي دريغ و افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبري براي هدايتشان نمي آمد مگر اينکه او را مسخره مي کردند!
*و هنگامي که به آنان گويند: از آنچه پيش رو و پشت سر شماست بپرهيزيد تا مورد رحمت قرار گيريد
*و هيچ آيه اي از آيات پروردگارشان براي آنان نمي آيد مگر اينکه از آن روي مي گردانند.
*و مي گويند: اگر راستگوييد، اين وعده کي خواهد بود؟
*مي گويند: همانا شما از راه خيرخواهي به سوي ما مي آمديد،
*مي گويند: بلکه خود شما اهل ايمان نبوديد،
*و ما را بر شما هيچ تسلطي نبود، بلکه شما مردمي طغيان گر و سرکش بوديد.
*اکنون فرمان عذاب پروردگارمان بر ما محقق و ثابت شد که همه ما چشندگان عذاب خواهيم بود.
*پس ما شما را گمراه کرديم؛ زيرا خودمان گمراه بوديم،
*پس بي ترديد همه آنان در آن روز در عذاب شريک اند،
*ما با مجرمان اين گونه رفتار مي کنيم؛
*بي ترديد شما عذاب دردناک را خواهيد چشيد،
*و جز آنچه که همواره انجام مي داديد، پاداش داده نمي شويد،
*جز بندگان خالص شده خدا 
*آيا شتاب در آمدن عذاب ما را مي خواهند؟!
*پس هنگامي که به آستانه خانه هايشان نازل شود، بيم شدگان روزگار بدي خواهند داشت،
*و تا مدتي از آنان روي بگردان،
*و بنگر که به زودي خواهند ديد.
*پروردگارت که داراي عزت است از آنچه او را به آن توصيف مي کنند، منزّه است.
*پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکميت برخوردار بودند انکار کردند؛
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*که هر يک از اينان پيامبران را انکار کردند، پس عقوبت محقق و ثابت شد،
*و اينان جز يک فرياد مرگبار را که هيچ تأخيري در آن نيست، انتظار نمي کشند،
*و گفتند: پروردگارا! پيش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده.
*آيا كسي كه با صورت خود عذاب دردناك  را دور مي‏سازد و به ظالمان گفته مي‏شود بچشيد آنچه را به دست مي‏آورديد.
*كساني كه قبل از آنها بودند نيز آيات ما را تكذيب نمودند، و عذاب الهي از جائي كه فكر نمي‏كردند به سراغ آنها آمد.
*پس خدا در زندگي دنيا خواري و رسوايي را به آنان چشانيد؛ و اگر معرفت و آگاهي داشتند عذاب آخرت بزرگ تر است.
*و اگر براي کساني که ستم ورزيده اند، همه آنچه در زمين است و مانندش با آن باشد، بي ترديد حاضرند آن را براي رهايي خود از عذاب سخت روز قيامت عوض دهند، و از سوي خدا آنچه را که نمي پنداشتند، آشکار مي شود.
*و زشتي هاي آنچه را که مرتکب شده اند براي آنان پديدار مي گردد، و آنچه که مسخره مي کردند، آنان را احاطه خواهد کرد.
*پس چون انسان را آسيبي رسد، ما را بخواند، سپس هنگامي که از سوي خود نعمتي به او مي دهيم، مي گويد: فقط آن را بر پايه دانش و کارداني خود يافته ام! بلکه آن نعمت آزمايشي است ولي بيشتر آنان معرفت و آگاهي ندارند.
*همين را کساني که پيش از آنان بودند، گفتند، ولي آنچه را به دست مي آوردند، عذاب و هلاکت را از آنان برطرف نکرد.
*پس عذاب هاي آنچه را مرتکب شدند به آنان رسيد، و کساني از اين که ستم ورزيدند، به زودي عذاب هاي آنچه را که مرتکب شدند به آنان خواهد رسيد؛ و آنان عاجزکننده ما نيستند
*و به سوي پروردگارتان بازگرديد و تسليم او شويد، پيش از آنکه شما را عذاب آيد آن گاه ياري نشويد.
*و از نيکوترين چيزي که از طرف پروردگارتان به سوي شما نازل شده است پيروي کنيد، پيش از آنکه ناگهان و در حالي که بي خبريد، عذاب به شما رسد؛
*تا مبادا آنکه کسي بگويد: دريغ و افسوس بر اهمال کاري و تقصيري که درباره خدا کردم، و بي ترديد از مسخره کنندگان بودم.
*يا بگويد: اگر خدا هدايتم مي کرد، بي ترديد از پرهيزکاران بودم،
*يا چون عذاب را ببيند، بگويد: اي کاش مرا بازگشتي بود تا از نيکوکاران مي شدم.
*و خدا کساني را که پرهيزکاري پيشه کردند، به سبب اعمالي که مايه رستگاري شان بود نجات مي دهد، عذاب به آنان نمي رسد، و اندوهگين هم نمي شوند.
*هنگامي که پيامبرانشان دلايل روشن براي آنان آوردند، به اندک دانشي که نزد خود داشتند خوشحال بودند ولي عذابي که همواره آن را به مسخره مي گرفتند، آنان را احاطه کرد.
*پس هنگامي که عذاب سخت ما را ديدند، گفتند: بي ترديد به خدا ايمان آورديم و به معبوداني که با او شريک قرار مي داديم، کافريم.
*ولي زماني که عذاب سخت ما را ديدند، ايمانشان سودي به آنان نداد. سنت خداست که از ديرباز نسبت به بندگانش جاري شده است و آنجاست که کافران زيانکار شدند.
*به يقين کافران را عذابي سخت مي چشانيم، و بي ترديد آنان را بر پايه بدترين اعمالي که همواره مرتکب مي شدند، کيفر مي دهيم.
*و آنچه را از پيش مي پرستيدند از نظرشان گم و ناپديد مي شود و يقين مي کنند که آنان را هيچ راه گريزي نيست.
*و آنان را مي بيني که بر آتش عرضه مي شوند، زير چشمي به آن مي نگرند. و اهل ايمان مي گويند: يقيناً زيانکاران کساني هستند که روز قيامت سرمايه وجود خود و کسانشان را تباه کرده اند. آگاه باشيد! مسلماً ستمکاران در عذابي پايدار و جاودانه اند.
*و در برابر خدا براي آنان سرپرستان و ياوراني که ياريشان دهد نخواهد بود؛ و هر که را خدا گمراه کند، او را هيچ راهي نيست.
*پس به انتظار روزي باش که آسمان دودي آشکار بياورد،
*که همه مردم را فرا مي گيرد، اين عذابي دردناک است.
*پروردگارا! اين عذاب را از ما برطرف کن که ما ايمان مي آوريم
*چگونه براي آنان جاي پند گرفتن و هوشياري است و حال آنکه پيامبري روشنگر براي آنان آمد
*آن گاه از او روي گرداندند و گفتند: تعليم يافته اي ديوانه است!!
*مدتي اندک عذاب را برطرف مي کنيم، ولي باز شما رمي گرديد!
*روزي که آنان را با قدرتي بسيار سخت بگيريم؛ زيرا که ما انتقام گيرنده ايم.
*آن روز كه كافران را بر آتش عرضه مي‏كنند به آنها گفته مي‏شود از طيبات و لذائذ در زندگي دنياي خود استفاده كرديد، و از آن بهره گرفتيد، اما امروز عذاب ذلت بار به خاطر استكباري كه در زمين به ناحق كرديد و به خاطر گناهاني كه انجام مي‏داديد جزاي شما خواهد بود.
*و برادر قوم عاد را ياد کن، هنگامي که قومش را در سرزمين احقاف بيم داد، و بي ترديد بيم دهندگاني پيش از او و پس از او گذشته بودند که فقط خدا را بپرستيد؛ زيرا من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.گفتند: آيا آمده اي تا ما را از معبودانمان بر گرداني، پس اگر راستگويي عذابي که ما را تهديد مي کني بياور! پس هنگامي که عذاب را به صورت ابري گسترده ديدند که به سوي درّه ها و آبگيرهايشان روي آورده، گفتند: اين ابري باران زا براي ماست. بلکه اين همان چيزي است که آن را به شتاب خواستيد، بادي است که در آن عذابي دردناک است؛ همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مي کوبد و نابود مي کند. پس آنان چنان شدند که جز خانه هايشان ديده نمي شد. اين گونه مردم گناهکار را کيفر مي دهيم.
*بي ترديد کساني که پس از روشن شدن هدايت براي آنان برگشتند شيطان زشتي هايشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهاي دور و دراز انداخت. اين به سبب آن است که آنان به کساني که نازل شدن وحي را خوش نداشتند، گفتند: در بعضي از امور از شما اطاعت خواهيم کرد. در حالي که خدا اسرارشان را مي داند. پس حال و وضعشان زماني که فرشتگان جانشان را مي گيرند در حالي که بر صورت و پشتشان مي زنند، چگونه خواهد بود؟!
*اين عذاب براي اين است که آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پيروي کردند، و خشنودي او را خوش نداشتند در نتيجه اعمالشان را تباه و بي اثر کرد.
*چه بسيار اقوامي را كه قبل از آنها هلاك كرديم، اقوامي كه از آنها قويتر بودند، و شهرها را گشودند، آيا راه فراري وجود دارد؟
*پس براي کساني که ستم ورزيدند، سهمي از عذاب است مانند سهم هم مسلکانشان ، بنابراين شتاب در آمدن آن را نخواهند.
*پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*قوم عاد تکذيب کردند، پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*ما بر آنان در روزي شوم که شومي اش استمرار داشت، تندبادي سخت و بسيار سرد فرستاديم،
*که مردم را بر مي کند ،گويي تنه هاي نخلي بودند که ريشه کن شده اند.
*پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*قوم لوط از ميهمانان حضرت لوط کام جويي خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا کرديم؛ پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد. به يقين در سپيده دم عذابي پيگير و پايدار به آنان رسيد.
*بر جن و انس شعله هايي از آتش بي دود و دود آتش آلود فرستاده خواهد شد، در نتيجه نمي توانند يکديگر را ياري دهند!
*هيچ مصيبتي در زمين و نه در وجود شما روي نمي‏دهد مگر اينكه همه آنها را قبل از آنكه زمين را بيافرينيم در لوح محفوظ ثبت است و اين امر براي خداوند آسان است.
*هيچ مصيبتي جز به فرمان خدا نرسد. و هر کس به خدا ايمان بياورد، خدا قلبش را راهنمايي مي کند؛ و خدا به همه چيز داناست.
*چه بسيار آبادي ها که از فرمان پروردگارشان و فرستادگانش روي برگرداندند، پس ما آنان را به حساب سختي محاسبه کرديم و به عذاب بسيار شديدي عذاب نموديم؛
*و آنان کيفر سنگين کفر و کبرشان را چشيدند و سرانجام کارشان خسارت بود.
*خدا براي آنان عذابي سخت آماده کرده است، پس اي خردمندان مؤمن! از خدا پروا کنيد. به راستي خدا به سوي شما وسيله تذکر نازل کرده است.
*آيا خود را از عذاب كسي كه حاكم بر آسمان است در امان مي‏دانيد كه دستور دهد زمين بشكافد و شما را فرو برد و دائما به لرزش خود ادامه دهد؟
*يا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مي‏دانيد كه تندبادي مملو از سنگريزه بر شما فرستد، و به زودي خواهيد دانست تهديدهاي من چگونه است ؟
*كساني كه پيش از آنها بودند تكذيب كردند اما مجازات من چگونه بود؟
*آيا ندانسته اند که پرندگان بالاي سرشان را در حالي که بال مي گشايند و مي بندند، فقط رحمان در فضا نگه مي دارد؟ يقيناً او بر همه چيز بيناست.
*آيا كسي كه لشكر شما است مي‏تواند شما را در برابر خداوند ياري دهد، ولي كافران تنها گرفتار غرورند.
*يا آن كسي كه شما را روزي مي‏دهد اگر روزيش را باز دارد ولي آنها در سركشي و فرار از حقيقت لجاجت مي‏ورزند.
*آيا کسي که نگونسار و به صورت افتاده حرکت مي کند، هدايت يافته تر است يا آنکه راست قامت بر راه راست مي رود؟
*بگو: به من خبر دهيد اگر آب مورد بهره برداري شما در زمين فرو رود پس کيست که برايتان آب روان و گوارا بياورد؟!
*و اما قوم عاد با تندبادي بسيار سرد و طغيان گر نابود شدند،که خدا آن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنان مسلط کرد و مي ديدي که آنان مانند تنه هاي پوسيده و پوک درختان خرما روي زمين افتاده آيا از آنان هيچ باقي مانده اي مي بيني؟
*هنگامي که آب طغيان کرد، ما شما را در کشتي سوار کرديم،
*درخواست کننده اي عذابي را که واقع شدني است درخواست کرد،
*اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچكس نمي‏تواند آن را دفع كند.
*بنابراين صبر جميل پيشه كن.
*دشمنان و مخالفان، آن را دور مي بينند
*مرا با کسي که او را به تنهايي آفريدم واگذار،
*و برايش ثروت گسترده و فراوان قرار دادم،
*و فرزنداني که نزدش حاضرند
*و نعمت ها را به طور کامل براي او فراهم آوردم،
*باز هم طمع دارد که بيفزايم.
*اين چنين نيست؛ زيرا او همواره به آيات ما دشمني مي ورزد،
*به زودي او را به بالا رفتن از گردنه عذابي بسيار سخت مجبور مي کنم.
+ نوشته شده در چهار شنبه 9 آبان 1397برچسب:قرآن,ترجمه,عذاب,جهنم,کافران,بدکار,ستمکار,ظالم,خداوند,پروردگار, ساعت 12:32 توسط آزاده یاسینی


درخت زقّوم در قرآن

*ما آن را براي ستمکاران مايه شکنجه و عذاب قرار داده ايم.

*آن درختي است که در قعر دوزخ مي رويد،
*شکوفه هايش مانند سرهاي شياطين است.
*پس اين منکران لجوج حتماً از آن مي خورند و شکم ها را از آن پر مي کنند.
*آن گاه به ناچار روي آن مخلوطي از آب بسيار داغ و متعفّن براي آنان خواهد بود!
*همانا درخت زقّوم،
*خوراک گنهکار است،
*مانند مس گداخته شده در شکم ها مي جوشد،
*چون جوشيدن آب جوشان
*اين گنهکار را بگيريد و او را به زور به وسط دوزخ بکشانيد.
*آن گاه از عذاب آب جوشان بر سرش فرو ريزيد؛
*بچش که تو همان ارجمند و بزرگواري!!
*به يقين اين همان چيزي است که همواره درباره آن ترديد مي کرديد.
*آن گاه شما اي گمراهان انکار کننده!
*قطعاً از درختي که از زقّوم است خواهيد خورد؛
*و شکم ها را از آن پر خواهيد کرد،
+ نوشته شده در شنبه 5 آبان 1397برچسب:قرآن,ترجمه,جهنم,دوزخ,درخت زقّوم,ستمکار,شکنجه,عذاب,شیاطین,آب متعفن, ساعت 13:31 توسط آزاده یاسینی


جنگ حدیبیه در قرآن

*هنگامي که شما براي به دست آوردن غنايمي روانه مي شويد، متخلفان به زودي خواهند گفت: بگذاريد ما هم به دنبال شما بياييم. مي خواهند وعده خدا را تغيير دهند. بگو: هرگز دنبال ما نخواهيد آمد؛ اين گونه خدا پيش از اين فرموده است. اما به زودي خواهند گفت: شما نسبت به ما حسد مي ورزيد، بلکه آنان جز اندکي نمي فهمند.

*به متخلفانِ باديه نشين بگو: به زودي به سوي گروهي سرسخت و نيرومند دعوت خواهيد شد که با آنان بجنگيد، يا آنکه اسلام آورند؛ پس اگر اطاعت کنيد خدا پاداش نيکي به شما خواهد داد، و اگر روي برگردانيد، همان گونه که پيش از اين روي گردانديد، شما را به عذابي دردناک عذاب خواهد کرد.
*يقيناً خدا از مؤمنان هنگامي که زير آن درخت با تو بيعت مي کردند خشنود شد، و خدا آنچه را در دل هايشان بود مي دانست، در نتيجه آرامش را بر آنان نازل کرد، و پيروزي نزديکي را به آنان پاداش داد.
*اگر کافران با شما بجنگند حتماً پشت کنان مي گريزند، آن گاه سرپرست و ياوري نمي يابند.
*خدا روشي ثابت و قطعي مقرّر کرده است که از پيش جاري بوده است، و هرگز براي روش خدا تغيير و تبديلي نخواهي يافت.
*و اوست که پس از آنکه شما را بر دشمن پيروز و مسلط کرد، دست هاي آنان را از شما و دست هاي شما را از آنان در دل مکه باز داشت؛ و خدا همواره به آنچه انجام مي دهيد بيناست.
*به خاطر بياوريد هنگامي را كه كافران در دلهاي خود خشم و نخوت جاهليت داشتند، و خداوند آرامش و سكينه را بر رسول خود و مؤ منان نازل فرمود، و آنها را به تقوي ملزم ساخت كه از هر كس شايسته تر و اهل و محل آن بودند، و خداوند به هر چيز عالم است.
*بي ترديد خدا رؤياي پيامبرش را به حق و درستي تحقق داد شما قطعاً در حال امن و امنيت در حالي که سرهايتان را تراشيده و موي کوتاه کرده ايد و بيمي نداريد، وارد مسجدالحرام خواهيد شد. خدا آنچه را که شما نمي دانستيد دانست و پيش از آن پيروزي نزديکي قرارداد.
+ نوشته شده در سه شنبه 17 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,جنگ,جهاد,نزاع,جنگ حدیبیه,شهید,مومن,مشرک,کافر,غنایم,بادیه نشین,عذاب,پیامبر,بیت الحرام, ساعت 7:39 توسط آزاده یاسینی


توبه در قرآن

*بي ترديد توبه نزد خدا فقط براي کساني است که از روي ناداني مرتکب کار زشت مي شوند، سپس به زودي توبه مي کنند؛ اينانند که خدا توبه آنان را مي پذيرد، و خدا همواره دانا و حکيم است.

*و براي کساني که پيوسته کارهاي زشت مرتکب مي شوند، تا زماني که مرگ يکي از آنان فرا رسد گويد: اکنون توبه کردم. و نيز براي آنان که در حال کفر از دنيا مي روند، توبه نيست. اينانند که عذابي دردناک براي آنان آماده کرده ايم.
*و هر کس کار زشتي کند يا برخود ستم ورزد، سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را بسيار آمرزنده و مهربان خواهد يافت.
*بر کساني که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته انجام داده اند نسبت به آنچه خورده اند، گناهي نيست، هرگاه بپرهيزند و ايمان آورند و کارهاي شايسته انجام دهند؛ سپس پرهيزکاري را تداوم بخشند و ايمان خود را ادامه دهند، و بر پرهيزکاري پافشاري ورزند و کار نيک بجا آورند؛ و خدا نيکوکاران را دوست دارد.
*و چون كسانى كه به آيات ما ايمان دارند، به نزد تو آيند، بگو سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرر داشته است، هركس از شما كه از روى نادانى مرتكب كار ناشايستى شود، سپس توبه و درستكارى كند و به صلاح آيد خداوند آمرزگار مهربان است‏.
*همواره سوگند مي خورند که نگفته اند، در صورتي که سخن کفرآميز گفته اند و پس از اسلامشان کافر شده اند و به آنچه دست نيافتند، اهتمام ورزيدند، و زبان به عيب جويي و انکار نگشودند مگر پس از آنکه خدا و پيامبرش آنان را از فضل و احسان خود توانگر ساختند؛ پس اگر توبه کنند براي آنان بهتر است؛ و اگر روي برگردانند، خدا آنان را در دنيا و آخرت به عذابي دردناک مجازات خواهد کرد و آنان را در زمين سرپرست و ياري نخواهد بود.
*آيا ندانسته اند که فقط خداست که از بندگانش توبه را مي پذيرد و صدقات را دريافت مي کند؟ و يقيناً خداست که بسيار توبه پذير و مهربان است.
*اما پروردگار تو نسبت به كساني كه بعد از فريب خوردن هجرت كردند و جهاد و استقامت در راه خدا به خرج دادند پروردگار تو بعد از انجام اين كارها غفور و رحيم است.
*آن گاه پروردگارت به کساني که از روي ناداني کار زشت مرتکب شدند، و بعد از آن توبه کردند و اصلاح نمودند، زيرا پروردگارت پس از آن بسيار آمرزنده و مهربان است.
*مگر آنان که توبه کنند و ايمان آورند و کار شايسته انجام دهند، که خدا بدي هايشان را به خوبي ها تبديل مي کند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.و هر که توبه کند و کار شايسته انجام دهد قطعاً به صورتي پسنديده و نيکو به سوي خدا باز مي گردد.
*فرشتگاني که عرش را حمل مي کنند و آنان که پيرامون آن هستند، همراه سپاس و ستايش، پروردگارشان را تسبيح مي گويند و به او ايمان دارند و براي اهل ايمان آمرزش مي طلبند، پروردگارا! از روي رحمت و دانش همه چيز را فرا گرفته اي، پس آنان را که توبه کرده اند و راه تو را پيروي نموده اند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگه دار.
*و اوست که توبه را از بندگانش مي پذيرد و از گناهان درمي گذرد و آنچه را انجام مي دهيد، مي داند.
*اي مؤمنان! به پيشگاه خدا توبه کنيد، توبه اي خالص ؛ اميد است پروردگارتان گناهانتان را از شما محو کند و شما را به بهشت هايي که از زيرِ آن نهرها جاري است، درآورد، در آن روزي که خدا پيامبر و کساني که با او ايمان آورده اند، خوار نمي کند، نورشان پيشاپيش آنان و از سوي راستشان شتابان حرکت مي کند، مي گويند: پروردگارا! نور ما را براي ما کامل کن و ما را بيامرز که تو بر هر کاري توانايي.
+ نوشته شده در جمعه 30 شهريور 1397برچسب:قرآن,توبه,خداوند,پروردگار,بازگشت,نادانی,زشت,عذاب,ستم, ساعت 10:47 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت یونس و قوم یونس در قرآن

*و مي گويند: چرا از سوي پروردگارش معجزه اي بر او نازل نشده؟ بگو: غيب ويژه خداست؛ پس به انتظار باشيد که من هم با شما از منتظرانم.

*پس چرا هيچ شهري نبوده است که ايمان بياورد تا ايمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم يونس که وقتي ايمان آوردند، عذاب رسوايي را در زندگي دنيا از آنان برطرف کرديم و آنان را تا پايان عمرشان برخوردار نموديم.
* اگر پروردگارت مي خواست يقيناً همه کساني که روي زمين اند ايمان مي آوردند؛ پس آيا تو مردم را وادار مي کني تا به اجبار مؤمن شوند؟!هيچ کس را نسزد که ايمان بياورد مگر به اذن و توفيق خدا، و خدا پليدي را بر کساني قرار مي دهد که نمي انديشند.
*بگو: با تأمل بنگريد که در آسمان ها و زمين چه چيزها هست؟ ولي نشانه ها و هشدارها به حال گروهي که ايمان نمي آورند، سودي نمي دهد.پس آيا جز مانند روزهاي کساني را که پيش از آنان درگذشتند، انتظار مي برند؟ بگو: پس منتظر بمانيد که من با شما از منتظرانم.
*آن گاه پيامبران خود و کساني را که ايمان آورده اند مي رهانيم، همين گونه بر ما فريضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهيم.
*بگو: اي مردم! اگر شما در دين من ترديد داريد من آنهايي را که شما به جاي خدا مي پرستيد، نمي پرستم، بلکه خدايي را مي پرستم که جان همه شما را مي ستاند، و من مأمورم که از مؤمنان باشم.
*و  روي خود را به آئيني متوجه ساز كه خالي از هر گونه شرك است و از مشركان مباش.و به جاي خدا چيزي را که سودي به تو نمي رساند و زياني نمي زند، مَپَرست؛ که اگر بپرستي قطعاً از زيانکاران خواهي بود.
*و اگر خدا گزند و آسيبي به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده اي نيست، و اگر براي تو خيري خواهد فضل و احسانش را دفع کننده اي نيست؛ خيرش را به هر کس از بندگانش بخواهد مي رساند و او بسيار آمرزنده و مهربان است.
*بگو: اي مردم! يقيناً حق از سوي پروردگارتان براي شما آمد؛ پس هر که هدايت يابد، فقط به سود خود هدايت مي يابد و هر که گمراه گردد، فقط به زيان خود گمراه مي شود، و من نگهبان شما نيستم.
*و از آنچه به سويت وحي مي شود، پيروي کن و شکيبا باش تا خدا داوري کند؛ و او بهترين داوران است.
*و صاحب ماهي را زماني که خشمناک رفت و گمان کرد که ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس در تاريکي ها ندا داد که معبودي جز تو نيست تو از هر عيب و نقصي منزّهي، همانا من از ستمکارانم.
*پس ندايش را اجابت کرديم و از اندوه نجاتش داديم؛ و اين گونه مؤمنان را نجات مي دهيم.
*و يونس از پيامبران بود.
*هنگامي را که به سوي آن کشتي پر گريخت،
*و با سرنشينان کشتي قرعه انداخت و از مغلوب شدگان شد
*پس آن ماهي بزرگ او را بلعيد، در حالي که سزاوار سرزنش بود.
*اگر او از تسبيح کنندگان نبود،
*بي ترديد تا روزي که مردم برانگيخته مي شوند در شکم ماهي مي ماند.
*پس او را در حالي که بيمار بود به زميني خشک و بي گياه افکنديم.
*و بر او گياهي از نوعي کدو رويانديم،
*و او را به سوي يکصد هزار نفر يا بيشتر فرستاديم.
*پس ايمان آوردند در نتيجه آنان را تا پايان عمرشان بهره مند کرديم.
*پس در برابر حکم و قضاي پروردگارت شکيبا باش و مانند صاحب ماهي مباش و در آن حال با دلي مالامال از اندوه، خدا را ندا داد.
*اگر رحمت و لطفي از سوي پروردگارش او را در نيافته بود، يقيناً نکوهش شده به صحرايي بي آب و گياه افکنده مي شد.
+ نوشته شده در جمعه 2 شهريور 1397برچسب:قرآن,حضرت یونس,قوم یونس,عذاب,معجزه,عذاب رسوایی,ماهی,پیامبر,انبیا,کدو,صحرای بی آب و گیاه, ساعت 11:26 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت هود و قوم عاد - سرزمین احقاف در قرآن

*و به سوي قوم عاد، برادرشان هود را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، آيا نمي پرهيزيد؟

*اشراف و سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در سبک مغزي و ناداني مي بينيم و تو را از دروغگويان مي پنداريم!!
*گفت: اي قوم من! در من هيچ سبک مغزي و ناداني نيست، بلکه من فرستاده اي از سوي پروردگار جهانيانم.پيام هاي پروردگارم را به شما مي رسانم و براي شما خيرخواهي اَمينم.
*آيا تعجب کرديد که بر مردي از جنس خودتان معارفي از سوي پروردگارتان آمده تا شما را بيم دهد؟! و به ياد آوريد که شما را جانشيناني پس از قوم نوح قرار داد، و شما را در آفرينش نيرومندي و قدرت افزود، پس نعمت هاي خدا را به ياد آوريد تا رستگار شويد.
*گفتند: آيا به سوي ما آمده اي که ما فقط خدا را بپرستيم، و آنچه را پدرانمان مي پرستيدند واگذاريم؟ اگر از راستگوياني آنچه را از عذاب و گزند به ما وعده مي دهي براي ما بياور.
*گفت: يقيناً از سوي پروردگارتان بر شما عذاب و خشمي مقرّر شده، آيا درباره نام هاي که خود و پدرانتان بت ها را به آن ناميده ايد، و خدا هيچ دليل و برهاني بر آنان نازل نکرده با من مجادله و ستيزه مي کنيد؟ پس منتظر باشيد و من هم با شما از منتظرانم.
*پس او و کساني را که همراهش بودند به رحمتي از سوي خود نجات داديم و بنياد آنان که آيات ما را تکذيب کردند و مؤمن نبودند، برکنديم.
*و به سوي قوم عاد، برادرشان هود را .گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او هيچ معبودي نيست، شما جز مردمي دروغ پرداز نيستيد.
*اي قوم من! از شما هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداشم فقط بر عهده کسي است که مرا آفريده؛ آيا نمي انديشيد؟
*اي قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد، آن گاه به سوي او بازگرديد، براي شما باران فراوان و پي در پي فرستد و نيرويي بر نيرويتان بيفزايد، و مجرمانه روي برمگردانيد.
*گفتند: اي هود! دليل روشني براي ما نياوردي، و ما به گفته تو رهاکننده معبودهاي خود نيستيم، و ما به تو ايمان نمي آوريم.
* جز اين نمي گوييم که برخي از معبودهاي ما به تو گزند و آسيب رسانده اند . هود گفت: من خدا را گواه مي گيرم و شما هم گواه باشيد که يقيناً من از آنچه شريک او قرار مي دهيد، بيزارم.
*به غير او . پس همه شما بر ضد من نيرنگ بزنيد، سپس مهلتم ندهيد.
*يقيناً من بر خدا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم؛ هيچ جنبنده اي نيست مگر اينکه او مهارش را به دست گرفته است، مسلماً پروردگارم بر راهي راست است.
*پس اگر روي برگردانيد  يقيناً آنچه را که من براي آن به سوي شما فرستاده شده ام به شما ابلاغ کردم، و پروردگارم گروهي غير از شما را جايگزين خواهد کرد، و نمي توانيد هيچ زياني به او رسانيد؛ زيرا پروردگارم بر همه چيز نگهبان است.
*و هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، هود و آنان را که با او ايمان آورده بودند با رحمتي از سوي خود نجات داديم و آنان را از عذابي سخت رهايي بخشيديم.
*و اينان قوم عاد بودند که آيات پروردگارشان را انکار کردند، و از پيامبران او نافرماني نمودند، و فرمان هر سرکش ستيزه جويي را پيروي کردند.
*و در اين دنيا و روز قيامت با لعنتي بدرقه شدند. آگاه باشيد که عاد به پروردگارشان کافر شدند، هان! دوري بر عاد، قوم هود باد.
*قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهي كه درخت صنوبر را ميپرستيدند) و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.
*قوم عاد پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که برادرشان هود به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما بر روي هر مکان بلندي به بيهوده کاري و بدون نياز، برجي عظيم و برافراشته بنا مي کنيد؟
*و قلعه ها و کاخ هاي استوار و مجلل برمي گيريد، که شايد جاودانه بمانيد؟
*و چون دست گشاييد همچون زورگويان دست گشاييد
*بنابراين از خدا پروا کنيد واز من فرمان ببريد،
*و از کسي که شما را به وسيله آنچه خود مي دانيد ياري داده، پروا کنيد،
*به وسيله چهارپايان و فرزنداني، به شما ياري داده است.
*و بوستان ها و چشمه سارها،
*بي ترديد من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.
*گفتند: تو پند و اندرز دهي يا ندهي براي ما يکسان است!!
*اين جز شيوه پيشينيان نيست،
*و ما گرفتار عذابي نخواهيم شد.
*پس او را تکذيب کردند، و در نتيجه هلاکشان کرديم. بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و عاد و ثمود را ، و از خانه هاي آنان براي شما نمايان است، و شيطان عمل هاي آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه باز داشت در حالي که بصيرت داشتند.
*پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکميت برخوردار بودند انکار کردند؛
*اگر روي گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه اي چون صاعقه عاد و ثمود بيم مي دهم.
*اما قوم عاد به ناحق در زمين تکبّر کردند و گفتند: نيرومندتر از ما کيست؟ آيا ندانستند خدايي که آنان را آفريد از آنان نيرومندتر است؟ و همواره آيات ما را انکار مي کردند.
*سرانجام تندبادي سخت و سرد در روزهايي شوم بر آنان فرستاديم تا در زندگي دنيا عذاب خواري و رسوايي را به آنان بچشانيم، و بي ترديد عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان ياري نخواهند شد.
*و برادر قوم عاد را ياد کن، هنگامي که قومش را در سرزمين احقاف بيم داد، و بي ترديد بيم دهندگاني پيش از او و پس از او گذشته بودند که فقط خدا را بپرستيد؛ زيرا من بر شما از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.
*گفتند: آيا آمده اي تا ما را از معبودانمان بر گرداني، پس اگر راستگويي عذابي که ما را تهديد مي کني بياور!
*گفت: آگاهي فقط نزد خداست، و من آييني را که به آن فرستاده شده ام به شما ابلاغ مي کنم، ولي من شما را گروهي مي دانم که همواره ناداني مي کنيد.
*پس هنگامي که عذاب را به صورت ابري گسترده ديدند که به سوي درّه ها و آبگيرهايشان روي آورده، گفتند: اين ابري باران زا براي ماست. بلکه اين همان چيزي است که آن را به شتاب خواستيد، بادي است که در آن عذابي دردناک است؛
*همه چيز را به فرمان پروردگارش در هم مي کوبد و نابود مي کند. پس آنان چنان شدند که جز خانه هايشان ديده نمي شد. اين گونه مردم گناهکار را کيفر مي دهيم.
*همانا ما به آنان در اموري قدرت و تمکن داده بوديم که شما را در آن امور چنان قدرت و نيرويي نداده ايم، و براي آنان گوش و چشم و دل قرار داده بوديم، ولي گوش و چشم و دلشان چيزي از عذاب را از آنان برطرف نکرد؛ زيرا همواره آيات ما را انکار مي کردند، و سرانجام عذابي که همواره آن را مسخره مي کردند، آنان را احاطه کرد.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*همچنين در سرگذشت عاد نيز آيتي است در آن هنگام كه تندبادي بي باران بر آنها فرستاديم.
*هيچ چيزي را که بر آن مي وزيد، رها نمي کرد مگر آنکه آن را به صورت استخوان پوسيده اي مي ساخت.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم عاد تکذيب کردند، پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*ما بر آنان در روزي شوم که شومي اش استمرار داشت، تندبادي سخت و بسيار سرد فرستاديم،
*که مردم را بر مي کند ،گويي تنه هاي نخلي بودند که ريشه کن شده اند.
*ثمود و عاد آن روز کوبنده را انکار کردند؛
*و اما قوم عاد با تندبادي بسيار سرد و طغيان گر نابود شدند،
*که خدا آن را هفت شب و هشت روز پي در پي بر آنان مسلط کرد و مي ديدي که آنان مانند تنه هاي پوسيده و پوک درختان خرما روي زمين افتاده
* آيا از آنان هيچ باقي مانده اي مي بيني؟
*آيا ندانسته اي که پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟
+ نوشته شده در پنج شنبه 1 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه قرآن,حضرت هود,قوم عاد,سرزمین احقاف,عذاب,بت,جانشین نوح,قلعه,کاخ های استوار,تکبر,تندباد, ساعت 10:46 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت لوط و قوم لوط در قرآن

*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا آن کار بسيار زشت و قبيح را که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است، مرتکب مي شويد؟!

*شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‏آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد.
*وپاسخ قومش جز اين نبود که به يکديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا مردماني اند که همواره خود را پاک نشان مي دهند.
*آنگاه او و خانواده‏اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود.
*و بر آنان بارشي بارانديم، پس با تأمل بنگر که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟!
* و هنگامي که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگين شد؛وگفت: اين روز سخت و دشواري است.
*و قومش شتابان به سويش آمدند که پيش از آن کارهاي زشت و ناپسند مرتکب مي شدند، گفت: اي قوم من! اينان دختران من هستند، اينان براي شما پاکيزه ترند، از خدا پروا کنيد و مرا در ميان مهمانانم رسوا نکنيد؛ آيا از ميان شما مردي راه يافته نيست؟
*گفتند: مسلماً دانسته اي که ما را به دخترانت هيچ حاجت و نيازي نيست و خوب مي داني که ما چه مي خواهيم!!
*گفت: اي کاش براي مبارزه با شما قدرت و نيرويي داشتم يا به پناهگاهي استوار مأوي مي گرفتم.
* گفتند: اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم، آنان هرگز به تو دسترسي پيدا نمي کنند، پس خانواده ات را در پاره اي از شب حرکت ده و نبايد هيچ يک از شما به سوي شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زيرا عذابي که به تبهکاران مي رسد به او هم خواهد رسيد. يقيناً وعده گاهشان صبح است، آيا صبح نزديک نيست؟
*پس هنگامي که عذاب ما فرا رسيد، بالاترين آن را فروترينش نموديم و بر آن سنگ هايي از نوع سنگِ گلِ لايه لايه فرو ريختيم.که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نيست.
*ابراهيم گفت: اي فرستادگان! کار مهم شما چيست؟گفتند: ما به سوي قومي گنهکار فرستاده شده ايم.
*مگر خاندان لوط را که قطعاً همه آنان را نجات مي دهيم،مگر همسرش را که مقدّر کرده ايم از بازماندگان باشد.
*پس هنگامي که فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،لوط گفت: بي ترديد شما گروهي ناشناخته ايد.
*گفتند: با چيزي نزد تو آمده ايم که قومت همواره در آن ترديد داشتند.
*و ما واقعيتي قطعي و مسلّم را براي تو آورده ايم و يقيناً راستگوييم.
*پس پاره اي از شب خاندانت را کوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يک از شما بازنگردد، و آنجا که مأمور هستيد، برويد.
*ما اين حادثه را به او وحي کرديم که هنگامي که مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان برکنده خواهد شد.
*و اهل شهر شادي کنان آمدند.
*لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروي مرا نبريد.
* از خدا پروا کنيد و مرا خوار و بي مقدار نسازيد.
*گفتند: مگر ما تو را از مردمان نهي نکرديم؟
* گفت: اگر مي خواهيد انجام دهيد، اينان دختران منند .
*به جان تو سوگند، آنان در مستي خود فرو رفته و سرگردان بودند.
*پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايي آنان را فرا گرفت.
*در نتيجه آن شهر را زير و رو کرديم و بر آنان سنگ هايي از جنس سنگِ گل بارانديم.
*قطعاً در اين نشانه هايي براي هوشمندان وجود دارد.
*و ويرانه‏ هاي سرزمين آنها بر سر راه همواره ثابت و برقرار است.
*مسلماً در اين براي مؤمنان نشانه اي است.
*و او و لوط را نجات داده و به سوي سرزميني که در آن براي جهانيان برکت نهاده ايم، برديم.
*و به لوط، حکمت و دانش داديم و او را از آن شهري که کارهاي زشت مرتکب مي شدند، نجات داديم؛ بي ترديد آنان قومي بد و نافرمان بودند.
*و او را در رحمت خود درآورديم؛ چون او از شايستگان بود.
*يقيناً مشرکان مکه بر شهري که بر آن باران عذاب باريده شد، گذر کرده اند، پس آيا آنجا را نديده اند؟ ولي  برانگيخته شدن را اميد و انتظار ندارند.
*قوم لوط پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که که برادرشان لوط به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما از ميان جهانيان با مردان آميزش مي کنيد؟!!
*و آنچه را پروردگارتان براي شما از همسرانتان آفريده رها مي کنيد؟ بلکه شما گروهي تجاوزکار هستيد.
*گفتند: اي لوط! اگر باز نايستي، حتماً تبعيد خواهي شد.
*گفت: بي ترديد من از کار زشت شما به شدت متنفرم.
*پروردگارا! مرا و خانواده ام را آنچه انجام مي دهند، نجات بده؛
*پس ما او و خانواده اش همگي را نجات داديم،
*مگر پيرزني در باقي ماندگان،
*سپس ديگران را نابود کرديم،
*و باراني از سنگ گِل بر سر آنان بارانديم؛ پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد و قوم لوط بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا اين عمل بسيار زشت را در حالي که نگاه مي کنيد، مرتکب مي شويد؟!
*آيا شما از روي ميل و شهوت به جاي زنان با مردان آميزش مي کنيد؟ بلکه شما گروهي نادان هستيد.
*پس جواب قومش جز اين نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا آنان مردماني اند که همواره خواهان پاکي اند.
*پس او و خانواده اش را نجاتداديم مگر همسرش را که مقدر کرده بوديم در باقي ماندگان
*و باراني از بر آنان بارانديم، پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*پس لوط به ابراهيم ايمان آورد، و گفت: به درستي که من به سوي پروردگارم مهاجرت مي کنم، که فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و لوط را ، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسيار زشتي مرتکب مي شويد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان آن را انجام نداده اند.
*آيا شما با مردان آميزش مي کنيد و راه را قطع مي نماييد و در محفل عمومي خود اين کار بسيار زشت را مرتکب مي شويد. پس جواب قوم او جز اين نبود که گفتند: اگر تو از راستگوياني عذاب خدا را براي ما بياور.
*گفت: پروردگارا! مرا بر اين مردم فسادکار ياري ده.
*و زماني که فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر را نابود مي کنيم؛ زيرا اهل آن ستمکارند.
*گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کساني که در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده اش را نجات مي دهيم، مگر همسرش را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب آنان بدحال و بي طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده ات هستيم، مگر همسرت را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*ما بر اهل اين شهر به علت کار بسيار زشتي که مرتکب مي شوند، عذاب سختي از آسمان نازل خواهيم کرد.
*و از آن شهر نشانه اي روشن براي مردمي که مي انديشند، بر جاي گذاشتيم.
*و بي ترديد لوط از پيامبران بود.
*هنگامي را که او و همه اهلش را نجات داديم،
* مگر پيرزني را که در ميان باقي ماندگان بود.
*سپس ديگران را هلاک کرديم،
*و شما پيوسته صبحگاهان از كنار آنها عبور مي‏كنيد …
*و نيز شبانگاهان، آيا تعقّل نمي کنيد؟
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*و قوم نوح را پيش تر ؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند
*و شهرها را زير و رو کرد و به زمين کوبيد.
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم لوط بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*ما بر آنان توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد فرستاديم ، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان داديم.
*نعمت و رحمتي از سوي ما بود، اين گونه کسي را که سپاس گزار است، پاداش مي دهيم.
*به راستي لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بيم داده بود، ولي در بيم ها و هشدارها سرسختانه مجادله و ستيزه کردند.
*و از ميهمانانش کام جويي خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا کرديم؛ پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*به يقين در سپيده دم عذابي پيگير و پايدار به آنان رسيد.
*پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*خدا براي کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده که تحت سرپرستي و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولي به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو چيزي از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد.

 
+ نوشته شده در دو شنبه 29 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت لوط,قوم لوط,لواط,عذاب,بارش,گل,سنگ,مشرکان مکه,گل لایه لایه,حضرت ابراهیم,نابود,ستمکار,کار زشت,زن نوح,زن لوط,طوفان, ساعت 14:27 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت صالح و قوم ثمود - سرزمین حجر در قرآن

*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، براي شما دليلي روشن از جانب پروردگارتان آمده است، اين ماده شتر خدا براي شما نشانه اي است، پس او را واگذاريد تا در زمين خدا بخورد و آزار و گزندي به او نرسانيد که عذابي دردناک شما را خواهد گرفت.

*و به ياد آوريد که خدا شما را جانشيناني پس از قوم عاد قرار داد، و در زمين، جاي به شما بخشيد که از مکان هاي هموارش براي خود قصرها بنا مي کنيد، و از کوه ها خانه هايي مي تراشيد، پس نعمت هاي خدا را ياد کنيد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشي مي ورزيدند به مستضعفاني که ايمان آورده بودند، گفتند: آيا شما يقين داريد که صالح از سوي پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور يقين ما به آييني که فرستاده شده مؤمنيم.
*مستکبران گفتند: ما به آييني که شما به آن ايمان آورديد، کافريم!
*پس آن ماده شتر را پي کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچي نمودند و به صالح گفتند: اگر از پيامبران هستي عذابي که همواره به ما وعده مي دهي، بياور.
*پس زلزله اي سخت آنان را فرا گرفت، و در خانه هايشان جسمي بي جان شدند!
*پس صالح از آنان روي گرداند و گفت: اي قوم من! قطعاً من پيام پروردگارم را به شما رساندم، و برايتان خيرخواهي کردم، ولي شما خيرخواهان را دوست نداريد.
*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد؛ شما را جز او هيچ معبودي نيست، و او شما را از زمين به وجود آورد و از شما خواست که در آن آباداني کنيد؛ بنابراين از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم نزديک و اجابت کننده دعاي آنان است.
*گفتند: اي صالح! پيش از اين در ميان ما مورد اميد بودي، آيا ما را از پرستيدن آنچه پدرانمان مي پرستيدند، باز مي داري؟ و ما بي ترديد در تعاليمي که به آن دعوتمان مي کني در شکي شديد و سخت هستيم.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليلي روشن از سوي پروردگارم متکي باشم و از سوي خود رحمتي به من عطا کرده باشد، چنانچه از او نافرماني کنم، چه کسي مرا نجات مي دهد؟ پس شما چيزي جز خسارت بر من نمي افزاييد.
*و اي قوم من! اين ناقه خداست که براي شما نشانه اي است، پس بگذاريدش در زمين خدا بچرد، و هيچ آسيب و گزندي به او نرسانيد که عذابي زود هنگام شما را خواهد گرفت.
*پس آن را پي کردند. پس صالح گفت: سه روز در خانه هايتان از زندگي برخوردار باشيد. اين وعده اي بي دروغ است.
*پس هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، صالح و آنان را که همراه او ايمان آورده بودند با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و از خواري و رسوايي آن روز . مسلماً فقط پروردگارت نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده، جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! قطعاً قوم ثمود به پروردگارشان کافر شدند. هان! دوري بر قوم ثمود باد.
*و به راستي اهل حجر پيامبران را تکذيب کردند.
*و ما آيات و نشانه هاي خود را به آنان نشان داديم، ولي از آنان روي گردان شدند.
*و از كوهها خانه‏هايى مى‏تراشيدند كه در امان بمانند.
*پس هنگامي که به صبح درآمدند، صدايي آنان را فرا گرفت.
*و آنچه را بدست آورده بودند آنان را از عذاب الهي نجات نداد.
*قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهي كه درخت صنوبر را ميپرستيدند) و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.
*قوم ثمود پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که برادرشان صالح به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما تصور مي‏كنيد هميشه در نهايت امنيت، در نعمتهائي كه اينجاست مي‏مانيد؟
*در بوستان ها و چشمه سارها،
*و کشتزارها و درختان خرمايي که شکوفه هايشان انبوه و باطراوت و لطيف است؟
*و ماهرانه و هنرمندانه از کوه ها خانه هايي مي تراشيد؟
*بنابراين از خدا پروا کنيد و مرا فرمان ببريد،
*و از فرمان اسراف گران اطاعت نکنيد،
*همانان که در زمين فساد مي کنند و به اصلاح گري نمي پردازند.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*تو جز بشري مانند ما نيستي، اگر راست مي گويي معجزه اي بياور.
*گفت: اين ماده شتري است سهمي از آب براي او، و سهم روز معيني براي شماست،
*آسيبي به او نرسانيد که عذاب روزي بزرگ شما را فرا مي گيرد.
*پس ناقه را پي کردند و پشيمان شدند،
*در نتيجه عذاب آنان را فرا گرفت. بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهرباناست.
*همانا به سوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم که خدا را بپرستيد. پس ناگهان آنان دو گروه شدند که با يکديگر نزاع و دشمني مي کردند.
*گفت: اي قوم من! چرا بر عذاب و هلاکت، پيش از توبه و ايمان شتاب مي کنيد؟! چرا از خدا درخواست آمرزش نمي کنيد تا مورد رحمت قرار گيريد؟!
*گفتند: ما به تو و همراهانت فال بد زده ايم . گفت: سبب بروز مشکلات و بدبختي شما نزد خداست، بلکه شما گروهي هستيد که امتحان مي شويد
*در آن شهر نُه نفر از اشراف و سران بودند که در آن فساد مي کردند و اصلاح گر نبودند،
*گفتند: هم قسم شويد که حتماً به صالح و خانواده اش شبيخون مي زنيم ، آن گاه به خونخواهش بگوييم: ما زمان هلاک شدن خانواده اش حضور نداشتيم و يقيناً راستگوييم.
*آنان نيرنگ مهمي به کار گرفتند و ما هم در حالي که بي خبر بودند نيرنگ آنان را از بين برديم.
*پس با تأمل بنگر که سرانجام نيرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگي درهم کوبيديم و هلاک کرديم.
*اين خانه هاي آنان است که به سبب ستمشان خالي مانده. بي ترديد در اين سرگذشت براي گروهي که معرفت و شناخت دارند، عبرتي بزرگ وجود دارد،
*و آنان را که ايمان آوردند و همواره پرهيزکاري مي کردند، نجات داديم.
*و عاد و ثمود را ، و از خانه هاي آنان براي شما نمايان است، و شيطان عمل هاي آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه باز داشت در حالي که بصيرت داشتند.
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*اگر روي گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه اي چون صاعقه عاد و ثمود بيم مي دهم.
*و اما ثموديان، پس آنان را هدايت کرديم، ولي آنان کوردلي را بر هدايت ترجيح دادند، پس به کيفر اعمالي که همواره مرتکب مي شدند، بانگ عذاب خوارکننده آنان را فراگرفت؛
*و کساني را که ايمان آورده و همواره پرهيزکاري مي کردند، نجات داديم.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود تكذيب كردند.
*و در قوم ثمود هنگامي که به آنان گفته شد: زماني کوتاه برخوردار باشيد
*ولي از فرمان پروردگارشان سرپيچي کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالي که آنان با ترس و حيرت به آن مي نگريستند.
*پس نه قدرت برخاستن از جاي خود را داشتند و نه دادخواهي کردند.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم ثمود بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*پس گفتند: آيا ما بشري از جنس خود را که تنهاست پيروي کنيم؟! در اين صورت در گمراهي و ديوانگي خواهيم بود.
*آيا از ميان ما فقط بر او وحي نازل شده است؟! بلکه او بسيار دروغگو و پر افاده و متکبر است
*در فرداي نزديک خواهند دانست که بسيار دروغگو و پرافاده و متکبر کيست؟
*ما براي آزمايش آنان يقيناً آن ماده شتر را خواهيم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکيبايي پيشه کن.
*و آنان را خبر ده که آب آشاميدني ميان آنان و ماده شتر تقسيم شده است؛ هريک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند.
*آنها يكي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و پي كرد.
*پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*ما بر آنان يک فرياد مرگبار فرستاديم، پس همه آنان به صورت گياه خشکي که در آغل چهارپايان جمع مي کنند، درآمدند.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*ثمود و عاد آن روز کوبنده را انکار کردند؛
*اما قوم ثمود با عذابي سرکش هلاک شدند،
*آيا خبر آن سپاهيان به تو رسيده است؟
*فرعون و ثمود
*بلكه كافران پيوسته مشغول تكذيب حق اند.
*و خدا از همه سو بر آنان احاطه دارد.
*و با قوم ثمود آنان که در آن وادي تخته سنگ ها را مي بريدند؟
*همانان که در شهرها، طغيان وسرکشي کردند؟
*و در آنها فساد وتباه کاري فراواني به بار آوردند؟
*پس پروردگارت تازيانه عذاب هاي گوناگون را بر آنان فرو ريخت.
*بي ترديد پروردگارت در کمين گاه است؛
*قوم ثمود به سبب سرکشي و طغيانش تکذيب کرد،
*زماني که بدبخت ترينشان به پا خاست.
*و فرستاده الهي به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش ‍ واگذاريد
*ولي به تکذيب او برخاستند و ناقه را پي کردند، و در نتيجه پروردگارشان به خاطر گناهشان عذاب سختي بر آنان فرو ريخت و همه قوم را با خاک يکسان و برابر ساخت؛
*و خدا از سرانجام آن کار پروايي ندارد.

 
+ نوشته شده در یک شنبه 28 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت صالح,قوم ثمود,ناقه شتر,عذاب,سرزمین حجر,قصر,کوه,فتنه و آشوب,زلزله, ساعت 11:9 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت شعیب و قوم ایکه - سرزمین مدین در قرآن

*و به سوي مردم مدين، برادرشان شعيب را  گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، يقيناً برهاني روشن از سوي پروردگارتان براي شما آمد، پس پيمانه و ترازو را تمام و کامل بدهيد، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مکاهيد، و در زمين پس از اصلاح آن  فساد مکنيد، اين براي شما بهتر است، اگر مؤمنيد.

*و بر سر هر راهي منشينيد که کساني را که به خدا ايمان آورده اند بترسانيد، و از راه خدا بازداريد، و بخواهيد آن را کج نشان دهيد؛ و به ياد آورديد زماني که جمعيت اندکي بوديد، ولي شما را فزوني داد، و با تأمل بنگريد که سرانجام مفسدين و تبهکاران چگونه بود؟
*و اگر گروهي از شما به آييني که من به آن فرستاده شده ام، ايمان آوردند و گروهي ايمان نياوردند، پس شکيبايي ورزيد تا خدا ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است.
*اشراف و سران قومش که تکبّر ورزيدند، گفتند: اي شعيب! مسلماً تو و کساني را که با تو ايمان آورده اند از شهرمان بيرون مي کنيم يا اينکه بي چون و چرا به آيين ما بازگرديد. گفت: آيا هر چند که نفرت و کراهت  داشته باشيم؟!
*اگر پس از آنکه خدا ما را از آن نجات داده به آيين شما بازگرديم يقيناً بر خدا دروغ بسته ايم؛ بنابراين امکان ندارد به آيين شما بازگرديم، مگر اينکه خدا که پروردگار ماست بخواهد پروردگار ما از نظر دانش بر همه چيز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داوري کن که تو بهترين داوراني.
*و اشراف و سران کافر قومش گفتند: اگر از شعيب پيروي کنيد، مسلماً شما هم از زيانکارانيد.
* آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند.
*کساني که شعيب را تکذيب کردند گويي در آن شهر سکونت نداشتند،آنان که شعيب را تکذيب کردند، همان زيانکاران بودند.
*پس شعيب از آنان روي گردانيد و گفت: اي قوم من! يقيناً من پيام هاي پروردگارم را به شما رساندم، و براي شما خيرخواهي کردم، با اين حال چگونه بر گروهي که کافرند دريغ و تأسف خورم؟
*و به سوي مَدين، برادرشان شعيب را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودي نيست؛ و از پيمانه و ترازو مکاهيد، همانا من شما را در توانگري و نعمت مي بينم و بر شما از عذاب روزي فراگير بيمناکم.
*و اي قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه کامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را کم شمارتر و کم ارزش تر به حساب نياوريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*آنچه خدا باقي مي گذارد، براي شما بهتر است اگر مؤمن باشيد، و من بر شما نگهبان نيستم.
* گفتند: اي شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مي دهد که آنچه را پدرانمان مي پرستيدند رها کنيم؟ يا از اينکه در اموالمان به هر کيفيتي که مي خواهيم تصرف کنيم دست برداريم؟ به راستي که تو بردبار و راه يافته اي.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليل روشني از سوي پروردگارم متکي باشم و از جانب او رزق نيکويي به من داده باشد ؟و من نمي خواهم آنچه که شما را از آن باز مي دارم خود مرتکب شوم؛ تا جايي که قدرت دارم جز اصلاح نمي خواهم؛ و توفيقم فقط به خداست؛ بر او توکل کردم و به سوي او باز مي گردم.
*اي قوم من! دشمني و مخالفت با من، شما را به جايي نرساند، که مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست.
*از پروردگارتان آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم مهربان و بسيار دوستدار است.
*گفتند: اي شعيب! بسياري از مطالبي که مي گويي نمي فهميم، و به راستي تو را در خود، ناتوان و ضعيف مي بينيم، و اگر عشيره ات نبودند، بي ترديد سنگسارت مي کرديم، وتو بر ما پيروز نيستي.
*گفت: اي قوم من! آيا عشيره کوچکم نزد شما از خدا عزيزتر است که او را پشت سر قرار داده و فراموشش کرده ايد؟! يقيناً پروردگارم به همه اعمالي که انجام مي دهيد، احاطه دارد.
*و اي قوم من! به اندازه اي که در قدرت و توان شماست، عمل کنيد، من بي ترديد عمل مي کنم؛ به زودي خواهيد دانست، چه کسي را عذاب رسوا کننده خواهد آمد و دروغگو کيست؟! و منتظر بمانيد که من هم با شما منتظرم.
* و هنگامي که عذاب ما رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! مَدين دور باد، همان گونه که ثمود دور شد.
*و بي ترديد اهل ايکه ستمکار بودند.
*در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب] بر سر جاده اي آشکار قرار دارد.
*مردم اَيکه پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که شعيب به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*پيمانه را کامل بدهيد و از کم فروشان نباشيد،
*و با ترازوي درست وزن کنيد،
*و از قيمت اشيا و اجناس مردم به هنگام خريد نکاهيد، و در زمين تباهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*و از آنکه شما و امت هاي پيشين را آفريد پروا کنيد.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*و تو جز بشري مانند ما نيستي، و بي ترديد ما تو را از دروغگويان مي پنداريم،
*پس اگر راست مي گويي پاره هايي از آسمان را بر ما فرو ريز.
*گفت: پروردگارم به آنچه انجام مي دهيد، داناتر است.
*باز او را تکذيب کردند و به عذاب سخت روز سايه‌بان (يعني روزي که مردم از شدت گرما به سايه‌باني پناه مي‌بردند و باز از گرمي هلاک مي‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسيار بزرگ و سخت بود.
*بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد؛ و قوم شعيب بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و نيز به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم؛ پس گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و روز قيامت را انتظار بريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*پس او را تکذيب کردند؛ در نتيجه زلزله سختي آنان را فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند،
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
 
 
+ نوشته شده در شنبه 27 مرداد 1397برچسب:قرآن,شعیب,قوم ایکه,سرزمین مدین,پیامبر,عاقبت کم فروشی,ترازو,میزان,زلزله,روز سایبان,عذاب,اصحاب ایکه, ساعت 14:29 توسط آزاده یاسینی


قوم ارم در قرآن

*و اِرم که داراي کاخ هاي باعظمت و ساختمان هاي بلند بود.

*همان که مانندش در شهرها ساخته نشده بود.
*همانان که در شهرها، طغيان وسرکشي کردند.
*و در آنها فساد وتباه کاري فراواني به بار آوردند.
*پس پروردگارت تازيانه عذاب هاي گوناگون را بر آنان فرو ريخت.
*بي ترديد پروردگارت در کمين گاه است؛
+ نوشته شده در سه شنبه 26 تير 1397برچسب:قرآن,قوم ارم,کاخ های باعظمت,فساد و تباه کاری,عذاب, ساعت 14:23 توسط آزاده یاسینی


قریه انطاکیه در قرآن

*و براي آنان اهل آن شهر را مثل بزن، هنگامي که پيامبران به آنجا آمدند،

*زماني که دو پيامبر را به سوي آنان فرستاديم، پس آن دو را انکار کردند و با پيامبر سومي آنان را تقويت کرديم، پس گفتند: ما را به سوي شما فرستاده اند.
*گفتند: شما جز بشرهايي مانند ما نيستيد و رحمان هيچ چيزي نازل نکرده است، شما فقط دروغ مي گوييد.
*گفتند: پروردگارمان مي داند که يقيناً ما به سوي شما فرستاده شده ايم،
*و بر عهده ما جز رساندن آشکار نيست.
*گفتند: همانا ما شما را به شومي و فال بد گرفته ايم، اگر باز نايستيد، قطعاً شما را سنگسار مي کنيم، و از سوي ما شکنجه دردناکي به شما خواهد رسيد.
*گفتند شومي شما از خودتان است اگر درست بينديشيد! بلكه شما گروهي اسرافكاريد.
*و از دورترين نقطه شهر مردي[حبيب نامي] شتابان آمد، گفت: اي قوم من! از اين فرستادگان پيروي کنيد،
*از کساني پيروي کنيد که پاداشي از شما نمي خواهند و آنان راه يافته اند،
*و مرا چيست که کسي را نپرستم که مرا آفريده و به سوي او بازگردانده مي شويد؟
*آيا به جاي او معبوداني را برگزينم که اگر رحمان براي من آسيب وگزندي بخواهد نه شفاعتشان چيزي را از من دفع مي کند و نه مي توانند نجاتم دهند؟!
*اگر چنين کنم، بي ترديد در گمراهي آشکار خواهم بود.
*بي ترديد به پروردگار شما ايمان آورده ام؛ بنابراين از من بشنويد.
*گفته شد: به بهشت درآي. گفت: اي کاش قوم من معرفت و آگاهي داشتند،
*به اينکه پروردگارم مرا آمرزيد و از کرامت يافتگان قرارم داد.
*و بعد از شهادت او هيچ سپاهي از آسمان بر قومش نازل نکرديم، و بر آن نبوده ايم که نازل کنيم.
*فقط يك صيحه آسماني بود! ناگهان همگي خاموش شدند!!
*اي دريغ و افسوس بر اين بندگان که هيچ پيامبري براي هدايتشان نمي آمد مگر اينکه او را مسخره مي کردند!
*آيا ندانسته اند چه بسيار از اقوام پيش از آنان را هلاک کرديم که آنان هرگز نزد اينان برنمي گردند، 
 
+ نوشته شده در دو شنبه 25 تير 1397برچسب:قرآن,قریه انطاکیه,عذاب,صیحه آسمانی,حبیب, ساعت 14:25 توسط آزاده یاسینی


اصحاب سبت در قرآن

*اي کساني که به شما کتاب آسماني داده شده! به آنچه نازل کرديم که تصديق کننده تورات و انجيلي است که با شماست ايمان آوريد، پيش از آنکه چهره هايي را محو کنيم، و به کفر و گمراهي بازگردانيم، يا چنان که اصحاب سبت را لعنت کرديم، لعنت کنيم؛ و فرمان خدا همواره شدني است. مسلماً خدا اينکه به او شرک ورزيده شود نمي آمرزد، و غير آن را براي هر کس که بخواهد مي آمرزد. و هر که به خدا شرک بياورد، مسلماً گناه بزرگي را مرتکب شده است.

+ نوشته شده در جمعه 22 تير 1397برچسب:قرآن,اصحاب سبت,شرک,گناه,عذاب, ساعت 12:57 توسط آزاده یاسینی