••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً- رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ مَالِهِ- وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ- فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا زيانکارترين مردم در معاملات، و نوميدترين مردم در تلاش، مردی است که تن در گرد آوری مال خسته دارد، امّا تقديرها با خواست او هماهنگ نباشد، پس با حسرت از دنيا رود، و با بار گناه به آخرت روی آورد.
 
(اعتقادی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع: الرِّزْقُ رِزْقَانِ طَالِبٌ وَ مَطْلُوبٌ- فَمَنْ طَلَبَ الدُّنْيَا طَلَبَهُ الْمَوْتُ حَتَّى يُخْرِجَهُ عَنْهَا- وَ مَنْ طَلَبَ الْآخِرَةَ طَلَبَتْهُ الدُّنْيَا حَتَّى يَسْتَوْفِيَ رِزْقَهُ مِنْهَا

 

 و درود خدا بر او، فرمود: روزی بر دو قسم است: آن که تو را می‌خواهد، و آن که تو او را می‌جويی. کسی که دنيا را خواهد، مگر نيز او را می‌طلبد تا از دنيا بيرونش کند، و کسی که آخرت خواهد، دنيا او را می‌طلبد تا روزی او را به تمام پردازد.
(اقتصادی، اعتقادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 خرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اقتصادی,پند اعتقادی,مردم,مال,دنیا,معامله,حسرت دنیا,بار گناه,روزی,آخرت, ساعت 15:29 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ- يَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ- عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ- وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ- وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ- وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ- فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ- اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ- وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ- بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ- يَا جَابِرُ مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ- كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ- فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به جابر بن عبد اللَّه انصاری فرمود) ای جابر استواری دين و دنيا به چهار چيز است: عالمی که به علم خود عمل کند، و جاهلی که از آموختن سرباز نزند، و بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد، و فقيری که آخرت خود را به دنيا نفروشد. پس هر گاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نياورد، هر گاه بی‌نياز در بخشش بخل ورزد، تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد. ای جابر کسی که نعمت‌های فراوان خدا به او روی کرد، نيازهای فراوان مردم نيز به او روی آورد، پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد، خداوند نعمت‌ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهی در نعمت‌ها را نپردازد، خداوند، آن را به زوال و نابودی کشاند.
 
(علمی، اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
وَ رَوَى ابْنُ جَرِيرٍ الطَّبَرِيُّ فِي تَارِيخِهِ: عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي لَيْلَى الْفَقِيهِ- وَ كَانَ مِمَّنْ خَرَجَ لِقِتَالِ الْحَجَّاجِ مَعَ ابْنِ الْأَشْعَثِ- أَنَّهُ قَالَ فِيمَا كَانَ يَحُضُّ بِهِ النَّاسَ عَلَى الْجِهَادِ- إِنِّي سَمِعْتُ عَلِيّاً رَفَعَ اللَّهُ دَرَجَتَهُ فِي الصَّالِحِينَ- وَ أَثَابَهُ ثَوَابَ الشُّهَدَاءِ وَ الصِّدِّيقِينَ- يَقُولُ يَوْمَ لَقِينَا أَهْلَ الشَّامِ- أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ- إِنَّهُ مَنْ رَأَى عُدْوَاناً يُعْمَلُ بِهِ- وَ مُنْكَراً يُدْعَى إِلَيْهِ- فَأَنْكَرَهُ بِقَلْبِهِ فَقَدْ سَلِمَ وَ بَرِئَ- وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِلِسَانِهِ فَقَدْ أُجِرَ- وَ هُوَ أَفْضَلُ مِنْ صَاحِبِهِ- وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ- لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى- فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى- وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ

 

 و درود خدا بر او، فرمود: (ابن جرير طبری در تاريخ خود از عبد الرحمن بن ابی ليلی فقيه نقل کرد، که برای مبارزه با حجّاج به کمک ابن اشعث برخاست، برای تشويق مردم گفت من از علی عليه السّلام «که خداوند درجاتش را در ميان صالحان بالا برد، و ثواب شهيدان و صدّيقان به او عطا فرمايد» در حالی که با شاميان رو برو شديم شنيدم که فرمود) ای مؤمنان» هر کس تجاوزی را بنگرد، و شاهد دعوت به منکری باشد، و در دل آن را انکار کند خود را از آلودگی سالم داشته است، و هر کس با زبان آن را انکار کند پاداش آن داده خواهد شد، و از اوّلی برتر است، و آن کس که با شمشير به انکار بر خيزد تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد، او را رستگاری را يافته و نور يقين در دلش تابيده.
(اخلاقی، اجتماعی، سياسی)

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ رُوِيَ أَنَّهُ ع قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ- إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ- أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ- فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ- وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ- وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ- مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ- وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ- كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ


 و درود خدا بر او، فرمود: (نقل کردند که امام عليه السّلام کمتر بر منبری می‌نشست که پيش از سخن اين عبارت را نگويد:) ای مردم از خدا بترسيد، هيچ کس بيهوده آفريده نشد تا به بازی پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته‌اند تا خود را سرگرم کارهای بی‌ارزش نمايد، و دنيايی که در ديده‌ها زيباست، جايگزين آخرتی نشود که آن را زشت می‌انگارند، و مغروری که در دنيا به بالاترين مقام رسيده،
چون کسی نيست که در آخرت به کمترين نصيبی رسيده است.
 
(اخلاقی، اجتماعی)
 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ- وَ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى- وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ- وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ- وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ- وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ- وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ- فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ- وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ‏
وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ- وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ- دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ- وَ الشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِئِ الْعُيُوبِ


و درود خدا بر او، فرمود: هيچ شرافتی برتر از اسلام، و هيچ عزّتی گرامی‌تر از تقوا، و هيچ سنگری نيکوتر از پارسايی، و هيچ شفاعت کننده‌ای کار سازتر از توبه، و هيچ گنجی بی‌نياز کننده‌تر از قناعت، و هيچ مالی در فقر زدايی، از بين برنده‌تر از رضايت دادن به روزی نيست. و کسی که به اندازه کفايت زندگی از دنيا بردارد به آسايش دست يابد، و آسوده خاطر گردد، در حالی که دنيا پرستی کليد دشواری، و مرکب رنج و گرفتاری است، و حرص ورزی و خود بزرگ بينی و حسادت، عامل بی‌پروايی در گناهان است، و بدی، جامع تمام عيب‌ها است.
(اخلاقی، معنوی، اجتماعی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع كُلُّ مُعَاجَلٍ يَسْأَلُ الْإِنْظَارَ- وَ كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِيفِ

 و درود خدا بر او، فرمود: آنان که وقتشان پايان يافته خواستار مهلتند، و آنان که مهلت دارند کوتاهی می‌ورزند.

(اخلاقی)

 

 

 

 

وَ قَالَ ع مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْ‏ءٍ طُوبَى لَهُ- إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ

 و درود خدا بر او، فرمود: مردم چيزی را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدی را برای او تدارک ديد.

(سياسی، اجتماعی)

 

 

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 8 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اجتماعی,آخرت,مهلت,روزگار, ساعت 17:11 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ فَارْفُضُوهَا

و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه مستحبات به واجبات زيان رساند آن را ترک کنيد.
(عبادی) 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع مَنْ تَذَكَّرَ بُعْدَ السَّفَرِ اسْتَعَدَّ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: کسی که به ياد سفر طولانی آخرت باشد خود را آماده می‌سازد.
(اعتقادی، اخلاقی)

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 5 فروردين 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند عبادی,اعتقادی,ترک مستحبات,واجبات,سفر,طولانی,آخرت, ساعت 16:2 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا- عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا- وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا- عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا

 و درود خدا بر او، فرمود: در دوستی با دوست مدارا کن، شايد روزی دشمن تو گردد، و در دشمنی با دشمن نيز مدارا کن، زيرا شايد روزی دوست تو گردد.
(اخلاق اجتماعی، سياسی)
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ- عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا- قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ- يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ- فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ- وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا- فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ- فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً- فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ- لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ

 

و درود خدا بر او، فرمود: مردم در دنيا دو دسته‌اند، يکی آن کس که در دنيا برای دنيا کار کرد، و دنيا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خويش از تهيدستی هراسان، و از تهيدستی خويش در امان است، پس زندگانی خود را در راه سود ديگران از دست می‌دهد. و ديگری آن که در دنيا برای آخرت کار می‌کند، و نعمت‌های دنيا نيز بدون تلاش به او روی می‌آورد، پس بهره هر دو جهان را چشيده، و مالک هر دو جهان می‌گردد، و با آبرومندی در پيشگاه خدا صبح می‌کند، و حاجتی را از خدا درخواست نمی‌کند جز آن که روا می‌گردد.
(اعتقادی، اخلاقی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اعتقادی,اخلاق اجتماعی,دوست,دشمن,مدارا,مردم دنیا,آخرت, ساعت 11:27 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّمَا الْمَرْءُ فِي الدُّنْيَا غَرَضٌ تَنْتَضِلُ فِيهِ الْمَنَايَا- وَ نَهْبٌ تُبَادِرُهُ الْمَصَائِبُ- وَ مَعَ كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ- وَ فِي كُلِّ أَكْلَةٍ غَصَصٌ- وَ لَا يَنَالُ الْعَبْدُ نِعْمَةً إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى- وَ لَا يَسْتَقْبِلُ يَوْماً مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا بِفِرَاقِ آخَرَ مِنْ أَجَلِهِ- فَنَحْنُ أَعْوَانُ الْمَنُونِ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ الْحُتُوفِ- فَمِنْ أَيْنَ نَرْجُو الْبَقَاءَ- وَ هَذَا اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ لَمْ يَرْفَعَا مِنْ شَيْ‏ءٍ شَرَفاً- إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ فِي هَدْمِ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ مَا جَمَعَا

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا انسان در دنيا تخته نشان تيرهای مرگ، و ثروتی است دستخوش تاراج مصيبت‌ها: با هر جرعه نوشيدنی، گلو رفتنی، و در هر لقمه‌ای، گلوگير شدنی است، و بنده نعمتی به دست نياورد جز آن که نعمتی از دست بدهد، و روزی به عمرش افزوده نمی‌گردد جز با کم شدن روزی ديگر پس ما ياران مرگيم، و جان‌های ما هدف نابودی‌ها، پس چگونه به ماندن جاودانه اميدوار باشيم. در حالی که گذشت شب و روز بنايی را بالا نبرده جز آن که آن را ويران کرده، و به اطراف پراکند
 (اخلاقی)
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع يَا ابْنَ آدَمَ مَا كَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِكَ- فَأَنْتَ فِيهِ خَازِنٌ لِغَيْرِكَ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم، آنچه را که بيش از نياز خود فراهم کنی، برای ديگران اندوخته‌ای.
(اخلاقی، اقتصادی)

 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,انسان,مرگ,آخرت,مصیبت,نعمت,دسترنج,مال, ساعت 16:57 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ

 و درود خدا بر او، فرمود: خود پسندی مانع فزونی است.
 (اخلاقی)
 
 
 
 

وَ قَالَ ع الْأَمْرُ قَرِيبٌ وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: آخرت نزديک، و زمان ماندن در دنيا اندک است.
(اخلاقی)

 

 

 

 

 

 
+ نوشته شده در جمعه 4 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,خودپسندی,مانع فزونی,آخرت,دنیا, ساعت 13:49 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِكُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: هر کس را پايانی است، تلخ يا شيرين.
(اخلاقی)
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: آنچه روی می‌آورد، باز می‌گردد، و چيزی که باز گردد گويی هرگز نبوده است.
(اخلاقی)

 

 

 

 
+ نوشته شده در پنج شنبه 26 دی 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,دنیا,عاقبت,آخرت, ساعت 14:21 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ- لَا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُو الْآخِرَةَ بِغَيْرِ عَمَلٍ- وَ يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الْأَمَلِ- يَقُولُ فِي الدُّنْيَا بِقَوْلِ الزَّاهِدِينَ- وَ يَعْمَلُ فِيهَا بِعَمَلِ الرَّاغِبِينَ‏

- إِنْ أُعْطِيَ مِنْهَا لَمْ يَشْبَعْ وَ إِنْ مُنِعَ مِنْهَا لَمْ يَقْنَعْ- يَعْجِزُ عَنْ شُكْرِ مَا أُوتِيَ وَ يَبْتَغِي الزِّيَادَةَ فِيمَا بَقِيَ- يَنْهَى وَ لَا يَنْتَهِي وَ يَأْمُرُ بِمَا لَا يَأْتِي- يُحِبُّ الصَّالِحِينَ وَ لَا يَعْمَلُ عَمَلَهُمْ- وَ يُبْغِضُ الْمُذْنِبِينَ وَ هُوَ أَحَدُهُمْ- يَكْرَهُ الْمَوْتَ لِكَثْرَةِ ذُنُوبِهِ- وَ يُقِيمُ عَلَى مَا يَكْرَهُ الْمَوْتَ مِنْ أَجْلِهِ- إِنْ سَقِمَ ظَلَّ نَادِماً وَ إِنْ صَحَّ أَمِنَ لَاهِياً- يُعْجَبُ بِنَفْسِهِ إِذَا عُوفِيَ وَ يَقْنَطُ إِذَا ابْتُلِيَ- إِنْ أَصَابَهُ بَلَاءٌ دَعَا مُضْطَرّاً وَ إِنْ نَالَهُ رَخَاءٌ أَعْرَضَ مُغْتَرّاً- تَغْلِبُهُ نَفْسُهُ عَلَى مَا يَظُنُّ وَ لَا يَغْلِبُهَا عَلَى مَا يَسْتَيْقِنُ- يَخَافُ عَلَى غَيْرِهِ بِأَدْنَى مِنْ ذَنْبِهِ- وَ يَرْجُو لِنَفْسِهِ بِأَكْثَرَ مِنْ عَمَلِهِ- إِنِ اسْتَغْنَى بَطِرَ وَ فُتِنَ وَ إِنِ افْتَقَرَ قَنِطَ وَ وَهَنَ- يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ- إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ- وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ- يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ- وَ يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ- فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ- يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى- يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً- يَخْشَى الْمَوْتَ وَ لَا يُبَادِرُ الْفَوْتَ- يَسْتَعْظِمُ مِنْ مَعْصِيَةِ غَيْرِهِ مَا يَسْتَقِلُّ أَكْثَرَ مِنْهُ مِنْ نَفْسِهِ- وَ يَسْتَكْثِرُ مِنْ طَاعَتِهِ مَا يَحْقِرُهُ مِنْ طَاعَةِ غَيْرِهِ- فَهُوَ عَلَى النَّاسِ طَاعِنٌ وَ لِنَفْسِهِ مُدَاهِنٌ- اللَّهْوُ مَعَ الْأَغْنِيَاءِ أَحَبُّ إِلَيْهِ مِنَ الذِّكْرِ مَعَ الْفُقَرَاءِ- يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ‏
وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ- يُرْشِدُ غَيْرَهُ وَ يُغْوِي نَفْسَهُ- فَهُوَ يُطَاعُ وَ يَعْصِي وَ يَسْتَوْفِي وَ لَا يُوفِي- وَ يَخْشَى الْخَلْقَ فِي غَيْرِ رَبِّهِ وَ لَا يَخْشَى رَبَّهُ فِي خَلْقِهِ قال الرضي- و لو لم يكن في هذا الكتاب إلا هذا الكلام- لكفى به موعظة ناجعة و حكمة بالغة- و بصيرة لمبصر و عبرة لناظر مفكر

 

و درود خدا بر او، فرمود: (مردی از امام در خواست اندرز کرد.) از کسانی مباش که بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهای دراز به تأخير می‌اندازد، در دنيا چونان زاهدان، سخن می‌گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است، اگر نعمت‌ها به او برسد سير نمی‌شود، و در محروميّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شکر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است. ديگران را پرهيز می‌دهد اما خود پروا ندارد به فرمانبرداری امر می‌کند اما خود فرمان نمی‌برد، نيکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد گناهکاران را دشمن دارد اما خود يکی از گناهکاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمی‌دارد، اما در آنچه که مرگ را ناخوشايند ساخت پافشاری دارد، اگر بيمار شود پشيمان می‌شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانی‌هاست در سلامت مغرور و در گرفتاری نا اميد است اگر مصيبتی به او رسد به زاری خدا را می‌خواند. اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روی بر می‌گرداند، نفس به نيروی گمان ناروا، بر او چيرگی دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمی‌گردد. برای ديگران که گناهی کمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه که عمل کرده اميدوار است. اگر بی نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مأيوس و سست شود. چون کار کند در آن کوتاهی ورزد، و چون چيزی خواهد زياده روی نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را بر گزيده، توبه را به تأخير انداز، و چون رنجی به او رسد از راه ملت اسلام دوری گزيند، عبرت آموزی را طرح می‌کند امّا خود عبرت نمی‌گيرد در پند دادن مبالغه می‌کند امّا خود پند پذير نمی‌باشد. سخن بسيار می‌گويد، امّا کردار خوب او اندک است برای دنيای زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا برای آخرت جاويدان آسان می‌گذرد سود را زيان، و زيان را سود می‌پندار از مرگ هراسناک است امّا فرصت را از دست می‌دهد گناه ديگری را بزرگ می‌شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را کوچک می‌پندارد، طاعت ديگران را کوچک و طاعت خود را بزرگ می‌داند مردم را سرزنش می‌کند، امّا خود را نکوهش نکرده با خود رياکارانه بر خورد می‌کند خوشگذرانی با سرمايه‌داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حکم می‌کند امّا هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حکم نخواهد کرد، ديگران را هدايت امّا خود را گمراه می‌کند، ديگران از او اطاعت می‌کنند، و او مخالفت می‌ورزد، حق خود را به تمام می‌گيرد امّا حق ديگران را به کمال نمی‌دهد، از غير خدا می‌ترسد، امّا از پروردگار خود نمی‌ترسد 
می‌گويم: (اگر در نهج البلاغه جز اين حکمت وجود نداشت، همين يک حکمت برای اندرز دادن کافی بود اين سخن، حکمتی رسا، و عامل بينايی انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است)
(اخلاقی، اجتماعی، سياسی) 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي- الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ- وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ- وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ

 و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان می‌شناسانم که پيش از من کسی آنگونه معرّفی نکرده باشد. اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئوليّت‌ها، و انجام مسئوليّت‌ها همان عمل کردن به احکام دين است.
(معنوی، اعتقادی)
 
 
 

وَ قَالَ ع عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ- وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ- فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ- وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ- وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً- وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى- وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى- وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى- وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: در شگفتم از بخيل: به سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گريزد، و سرمايه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنيا چون تهيدستان زندگی می‌کند، امّا در آخرت چون سرمايه‌داران محاکمه می‌شود. و در شگفتم از متکبّری که ديروز نطفه‌ای بی‌ارزش، و فردا مرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن کس که آفرينش پديده‌ها را می‌نگرد و در وجود خدا ترديد دارد و در شگفتم از آن کس که مردگان را می‌بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن کس که پيدايش دوباره را انکار می‌کند در حالی که پيدايش آغازين را می‌نگرد، و در شگفتم از آن کس که خانه نابود شدنی، را آباد می‌کند امّا جايگاه هميشگی را از ياد برده است.
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يُقَرَّبُ فِيهِ إِلَّا الْمَاحِلُ- وَ لَا يُظَرَّفُ فِيهِ إِلَّا الْفَاجِرُ- وَ لَا يُضَعَّفُ فِيهِ إِلَّا الْمُنْصِفُ- يَعُدُّونَ الصَّدَقَةَ فِيهِ غُرْماً وَ صِلَةَ الرَّحِمِ‏مَنّاً- وَ الْعِبَادَةَ اسْتِطَالَةً عَلَى النَّاسِ- فَعِنْدَ ذَلِكَ يَكُونُ السُّلْطَانُ بِمَشُورَةِ النِّسَاءِ- وَ إِمَارَةِ الصِّبْيَانِ وَ تَدْبِيرِ الْخِصْيَانِ

 و درود خدا بر او، فرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چين را، و خوششان نيايد جز از بدکار هرزه، و ناتوان نگردد جز عادل. در آن روزگار کمک به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منّت گذاری، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است، در آن زمان حکومت با مشورت زنان، و فرماندهی خردسالان، و برتری خواجگان اداره می‌گردد.
 (سياسی، علمی، تاريخی)
 
 
 

وَ رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ- فَقَالَ يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ- وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ- وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ- فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا- وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا- كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ- وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ

 

و درود خدا بر او، فرمود: (پيراهن و صله داری بر اندام امام بود شخصی پرسيد چرا پيراهن وصله دار می‌پوشی) دل با آن فروتن، و نفس رام می‌شود، و مؤمنان از آن سر مشق می‌گيرند. دنيای (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جدای از يکديگرند، پس کسی که دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کينه ورزد و با آن دشمنی خواهد کرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوی آن دو، هر گاه به يکی نزديک شود از ديگری دور می‌گردد، و آن دو همواره به يکديگر زيان رسانند.
(اخلاقی) 

 

 

 

 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع فِي بَعْضِ الْأَعْيَادِ - إِنَّمَا هُوَ عِيدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِيَامَهُ وَ شَكَرَ قِيَامَهُ

- وَ كُلُّ يَوْمٍ لَا يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: (در يکی از روزهای عيد) اين عيد کسی است که خدا روزه‌اش را پذيرفته،
و نماز او را ستوده است، و هر روز که خدا را نافرمانی نکنند، آن روز عيد است
 
(اجتماعی، اخلاقی)

 
 

وَ قَالَ ع: إِنَّ أَخْسَرَ النَّاسِ صَفْقَةً وَ أَخْيَبَهُمْ سَعْياً - رَجُلٌ أَخْلَقَ بَدَنَهُ فِي طَلَبِ مَالِهِ
- وَ لَمْ تُسَاعِدْهُ الْمَقَادِيرُ عَلَى إِرَادَتِهِ - فَخَرَجَ مِنَ الدُّنْيَا بِحَسْرَتِهِ وَ قَدِمَ عَلَى الْآخِرَةِ بِتَبِعَتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: همانا زيانکارترين مردم در معاملات، و نوميدترين مردم در تلاش،
مردی است که تن در گرد آوری مال خسته دارد، امّا تقديرها با خواست او هماهنگ نباشد،
پس با حسرت از دنيا رود، و با بار گناه به آخرت روی آورد.
(اعتقادی، اقتصادی)

 

 


حکمت نهج البلاغه

 

وَ قَالَ ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ - يَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّينِ وَ الدُّنْيَا بِأَرْبَعَةٍ
- عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ - وَ جَاهِلٍ لَا يَسْتَنْكِفُ أَنْ يَتَعَلَّمَ
- وَ جَوَادٍ لَا يَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ - وَ فَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ
- فَإِذَا ضَيَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ - اسْتَنْكَفَ الْجَاهِلُ أَنْ يَتَعَلَّمَ
- وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَعْرُوفِهِ - بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ
- يَا جَابِرُ مَنْ كَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَيْهِ - كَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَيْهِ
- فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِيهَا بِمَا يَجِبُ فِيهَا عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ يَقُمْ فِيهَا بِمَا يَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (به جابر بن عبد اللَّه انصاری فرمود)
ای جابر استواری دين و دنيا به چهار چيز است:
عالمی که به علم خود عمل کند، و جاهلی که از آموختن سرباز نزند،
و بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد، و فقيری که آخرت خود را به دنيا نفروشد.
پس هر گاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نياورد، هر گاه بی‌نياز در بخشش بخل ورزد،
تهيدست آخرت خويش را به دنيا فروشد.
ای جابر کسی که نعمت‌های فراوان خدا به او روی کرد،
نيازهای فراوان مردم نيز به او روی آورد، پس اگر صاحب نعمتی حقوق واجب الهی را بپردازد،
خداوند نعمت‌ها را بر او جاودانه سازد، و آن کس که حقوق واجب الهی در نعمت‌ها را نپردازد،
خداوند، آن را به زوال و نابودی کشاند.
(علمی، اخلاقی، اقتصادی)
 
 
 
 
 
وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى: فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ
- فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ - وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ
- فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ - وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً
- وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ -
فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ - وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ
- وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ - فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ
- وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ - عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ
- إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ - وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ
- لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ - وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ

و درود خدا بر او، فرمود: (و همانند حکمت گذشته، سخن ديگری از امام نقل شد)
گروهی، منکر را با دست و زبان و قلب انکار می‌کنند،
آنان تمامی خصلت‌های نيکو را در خود گرد آورده‌اند.
گروهی ديگر، منکر را با زبان و قلب انکار کرده، امّا دست به کاری نمی‌برند،
پس چنين کسی دو خصلت از خصلت‌های نيکو را گرفته و ديگری را تباه کرده است.
و بعضی منکر را تنها با قلب انکار کرده، و با دست و زبان خويش اقدامی ندارند،
پس دو خصلت را که شريف‌تر است تباه ساخته‌اند و يک خصلت را به دست آورده‌اند.
و بعضی ديگر منکر را با زبان و قل و دست رها ساخته‌اند که چنين کسی از آنان، مرده‌ای ميان زندگان است. 
و تمام کارهای نيکو، و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر، چونان قطره‌ای بر دريای موّاج و پهناور است، و همانا امر به معروف و نهی از منکر، نه اجلی را نزديک می‌کنند، و نه از مقدار روزی می‌کاهند، و از همه اينها برتر، سخن حق در پيش روی حاکمی ستمکار است.
(اخلاقی، اجتماعی، سياسی)
 


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَضَعَ الثَّوَابَ عَلَى طَاعَتِهِ -

وَ الْعِقَابَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ ذِيَادَةً لِعِبَادِهِ عَنْ نِقْمَتِهِ - وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِهِ

و درود خدا بر او، فرمود: همانا خداوند پاداش را بر اطاعت، و کيفر را بر نافرمانی قرار داد،
تا بندگان را از عذابش برهاند، و به سوی بهشت کشاند.
 
(عبادی، معنوی) 




وَ رُوِيَ أَنَّهُ ع قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ - إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ - أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ - فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ -
وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ - وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ بِخَلَفٍ - مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ -
وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ - كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: (نقل کردند که امام عليه السّلام کمتر بر منبری می‌نشست که پيش از سخن اين عبارت را نگويد:)
ای مردم از خدا بترسيد، هيچ کس بيهوده آفريده نشد تا به بازی پردازد، و او را به حال خود وانگذاشته‌اند
تا خود را سرگرم کارهای بی‌ارزش نمايد، و دنيايی که در ديده‌ها زيباست،
جايگزين آخرتی نشود که آن را زشت می‌انگارند، و مغروری که در دنيا به بالاترين مقام رسيده،
چون کسی نيست که در آخرت به کمترين نصيبی رسيده است.
(اخلاقی، اجتماعی)

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 10 مهر 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,عبادی,معنوی,پاداش,اطاعت,کیفر,نافرمانی,بهشت,مغرور,زشت,آخرت, ساعت 14:38 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع لَا يُعَابُ الْمَرْءُ بِتَأْخِيرِ حَقِّهِ إِنَّمَا يُعَابُ مَنْ أَخَذَ مَا لَيْسَ لَهُ

و درود خدا بر او، فرمود: مرد را سرزنش نکنند که چرا حقّش را با تأخير می‌گيرد، بلکه سرزنش در آنجاست که آنچه حقّش نيست بگيرد.
(اخلاق اجتماعی) 


وَ قَالَ ع الْأَمْرُ قَرِيبٌ وَ الِاصْطِحَابُ قَلِيلٌ

و درود خدا بر او، فرمود: آخرت نزديک، و زمان ماندن در دنيا اندک است.
(اخلاقی) 
+ نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,مرد,سرزنش,حق,ناحق,آخرت,دنیا, ساعت 14:20 توسط آزاده یاسینی


آخرت در قرآن

*و اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازي نيست و بي ترديد سراي آخرت، همان زندگي است؛ اگر اينان معرفت و دانش داشتند

*فقط ظاهرى از زندگانى دنيا را مى‏دانند و ايشان از آخرت غافلند
*آيا در درون خود نينديشيده اند؟ خدا آسمان ها و زمين و آنچه را ميان آنهاست، جز به حقّ و راستي و براي مدتي معين نيافريده است؛ و همانا بسياري از مردم به ديدار پروردگارشان کافرند.
*اين آيات کتاب محکم و استوار است،که سراسر هدايت و رحمتي است براي نيکوکاران. همانان که نماز را برپا مي دارند و زکات مي دهند و به آخرت يقين دارند.
*همه ستايش ها ويژه خداست که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، و همه ستايش ها در آخرت مخصوص اوست، و او حکيم و آگاه است.
*کسي که زراعت آخرت را بخواهد، بر زراعتش مي افزاييم و کسي که زراعت دنيا را بخواهد، اندکي از آن را به او مي دهيم، ولي او را در آخرت هيچ بهره و نصيبي نيست.
*بلکه زندگي دنيا را ترجيح مي دهيد.
*در حالي که آخرت بهتر و پايدارتر است.
*همانا اين در کتاب هاي آسماني پيشين هست.
*کتاب هاي ابراهيم وموسي.
*و بي ترديد آخرت براي تو از دنيا بهتر است،
*و به زودي پروردگارت بخششي به تو خواهد کرد تا خشنود شوي.
+ نوشته شده در شنبه 28 مهر 1397برچسب:قرآن,آخرت,قیامت,زندگی,دنیا,کتاب آسمانی,کتاب ابراهیم,کتاب موسی, ساعت 12:29 توسط آزاده یاسینی


یتیمان در قرآن

*درباره دنيا و آخرت! و از تو درباره يتيمان سؤ ال مي‏كنند، بگو: «اصلاح كار آنان بهتر است. و اگر زندگي خود را با زندگي آنان بياميزيد،آنها برادرشما هستند». خداوند، مفسدان را از مصلحان، باز مي‏شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مي‏اندازد؛زيرا او توانا و حكيم است.

*و اموال يتيمان را به ايشان برگردانيد و پليد را جانشين پاك مسازيد و اموال ايشان را با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگى است‏.
*واگر مي ترسيد که نتوانيد در مورد دختران يتيم عدالت ورزيد، بنابراين از زناني که شما را خوش آيد دو دو و سه سه و چهار چهار به همسري بگيريد. پس اگر مي ترسيد که با آنان به عدالت رفتار نکنيد، به يک زن يا به کنيزاني که مالک شده ايد ؛ اين به اينکه ستم نورزيد و از راه عدالت منحرف نشويد، نزديک تر است.
*و يتيمان را بيازماييد تا هنگامى كه قابليت زناشويى پيدا كنند، آنگاه اگر در آنان كاردانى سراغ گرفتيد اموالشان را به آنان برگردانيد و آن را به اسراف و پيشاپيش از بيم آنكه مبادا بالغ و بزرگ شوند نخوريد و هركس توانگر بود خويشتندارى كند و هركس تنگدست باشد، در حد عرف از آن بخورد، و هرگاه كه اموالشان را به آنان برگردانديد، بر آنان گواه بگيريد كه خداوند حسابرسى را كافى است‏.
* بي ترديد کساني که اموال يتيمان را به ستم مي خورند، فقط در شکم هاي خود آتش مي خورند، و به زودي در آتش فروزان در آيند.
*درباره زنان از تو فتوا مي خواهند. بگو: فقط خدا درباره آنان به شما فتوا مي دهد، و درباره دختران يتيمي که حقوق لازم و مقرّر آنان را نمي پردازيد، و ميلي به ازدواج با آنان داريد، برابر احکامي که در اين کتاب بر شما خوانده مي شود به شما فتوا مي دهد. و کودکان مستضعف . و که با يتيمان به عدالت رفتار کنيد؛ و آنچه را از هر خيري انجام مي دهيد، يقيناً خدا همواره به آن داناست.
*و به مال يتيم جز به روشي که نيکوتر است، نزديک نشويد تا به حدّ بلوغِ خود برسد، و پيمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف کامل و تمام بدهيد؛ هيچ کس را جز به اندازه توانش تکليف نمي کنيم؛ و هنگامي که سخن گوييد، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد، و به پيمان خدا وفا کنيد؛ خدا اين به شما سفارش کرده تا پند گيريد.
*و به مال يتيم تا زماني که به سنّ بلوغ و رشدش برسد، جز به بهترين شيوه نزديک نشويد؛ و به عهد و پيمان وفا کنيد، زيرا درباره پيمان بازخواست خواهد شد.
*و اما چون او را بيازمايد، پس روزي اش را بر او تنگ گيرد، گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
*اين چنين نيست که مي پنداريد، بلکه يتيم را گرامي نمي داريد
*سوگند به ابتداي روز
*و سوگند به شب آن گاه که آرام گيرد،
*که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کينه قرار نداده است.
*آيا تو را يتيم نيافت، پس پناه داد؟
*و اما يتيم را خوار و رانده مکن
*آيا کسي که همواره روز جزا را انکار مي کند، ديدي؟
*همان که يتيم را به خشونت و جفا از خود مي راند،
 
+ نوشته شده در دو شنبه 15 مرداد 1397برچسب:قرآن,یتیم,روز جزا,دنیا,آخرت,آتش,حقوق,ازدواج,احکام,عدالت,حد بلوغ,انصاف,عهد و پیمان, ساعت 13:58 توسط آزاده یاسینی


صحف ابراهیم در قرآن

*بلکه زندگي دنيا را ترجيح مي دهيد.

*در حالي که آخرت بهتر و پايدارتر است.
*همانا اين در کتاب هاي آسماني پيشين هست.
*کتاب هاي ابراهيم وموسي.
+ نوشته شده در چهار شنبه 13 تير 1397برچسب:قرآن,کتاب ابراهیم,صحف,آخرت, ساعت 18:55 توسط آزاده یاسینی