••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حضرت محمد علیه السلام

 


1- آداب جنگ 
هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله تصميم مى گرفت لشگرى را به جنگى بفرستد، آنها را مى طلبيد و در مقابل خود نشانده و مى فرمود: به نام خدا و در راه خدا و بر روش پيامبر او حركت كنيد. به دشمنان خويش خيانت نكنيد، آنها را مثله ننمائيد و با آنها مكر نورزيد. پيرمرد ضعيف و زن و كودك را نكشيد. درختان را قطع ننمائيد، مگر اينكه ناچار شويد. هر كس از مسلمين از كوچك و بزرگ توجهى به يكى از مشركين داشته باشد و او را پناه بدهد، او در امان است تا كلام خدا را بشنود، اگر از شما متابعت كرد از برادران دينى شما محسوب مى شود، و اگر امتناع كرد، او را به منزلگاه خود برسانيد و از خدا استعانت جوئيد.  


2 - آداب ديدار 
مردى به خانه رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و درخواست ديدار نمود، هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله خواست از خانه خارج شود و به ديدار آن مرد برود، جلو آينه يا ظرف بزرگى از آب داخل اتاق ايستاد و سر و صورت خود را مرتب كرد.عايشه از ديدن اين كار تعجب كرد. پس از بازگشت آن حضرت پرسيد: يا رسول الله ، چرا هنگام رفتن در برابر ظرف آب ايستادى و موها و سر و صورت خود را مرتب كردى ؟فرمود: اى عايشه ، خداوند دوست دارد، هنگامى كه مسلمانى براى ديدار برادرش مى رود، خود را براى ديدار او بيارايد!!  


3 - آداب غذا خوردن 
حضرت در كنار سفره همانند بنده متواضع مى نشست ، و سنگينى خود را بر روى ران چپ مى افكند. هرگاه در حال صرف غذا بود، تكيه نمى داد. با نام و ياد خدا شروع مى كرد، بين دو لقمه خدا را ياد مى كرد و سپاس ‍ مى گفت . وقتى غذا تناول مى فرمود، نام خدا را مى برد و حمد و سپاس خدا را بين دو لقمه به جا مى آورد. اين نكات حاكى از توجه به ولى نعمت و يا و نام خداى سبحان مى باشد. او هيچ گاه زياده روى در تناول غذا نداشت . وقتى بر طعامى دست مى نهاد، مى فرمود: به نام خدا، خدايا؛ بر ما مبارك قرار ده . او هيچ غذايى را بد نمى شمرد، اگر ميل داشت ، تناول مى كرد و اگر به طعامى تمايل نداشت ، آن را ترك مى كرد. حضرت تنها غذا نمى خورد، دوست داشت دسته جمعى باشد: بهترين طعام براى او طعام دسته جمعى بود. در هنگام غذا از همه زودتر شروع مى كرد و آخر از همه دست مى كشيد، تا ديگران در غذا خوردن شرم نكنند و گرسنه برنخيزند. از جلو خودش غذا مى خورد، غذاى داغ نمى خورد، و غذاى او بسيار ساده ، مانند نان جو بود، هرگز نان گندم نخورد، و به غذاى ساده پرانرژى مانند رطب علاقه داشت  


4 -حق همسایه
 مردى نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله آمد و به آن حضرت از آزار همسايه اش شكايت كرد. رسول خدا صلى الله عليه و آله به او فرمود: صبر كن . دوباره آمد و شكايت كرد. فرمود: صبر كن . سپس بار سوم باز آمد و شكايت كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله به مرد شاكى فرمودند: روز جمعه كه مردم به نماز جمعه روند، اثاث منزل خود را بر سر راه بنه تا هر كس به نماز جمعه مى رود آن را ببيند و چون از تو سؤ ال كردند، موضوع را به آنها گزارش كن . آن مرد: چنين كرد و همسايه آزاردهنده اش آمد و گفت : اثاث خانه ات را برگردان ، براى تو با خدا عهد كنم كه به آزارت برنگردم  


5 - آموختن علم و دانش 
مردى از انصار به محضر رسول اكرم صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله ! اگر جنازه اى حاضر باشد و مجلس ‍ عالمى ، كداميك را دوست تر دارى كه من حضور يابم ؟ رسول الله صلى الله عليه و آله فرمودند: اگر براى تشييع و دفن ، كسانى باشند كه عهده دار انجام آن شوند، حضور يافتن در مجلس دانشمند، از حاضر شدن در تشييع هزار جنازه و عيادت هزار بيمار و از نماز شب و روزه هزار روز و از هزار صدقه به مستمندان دادن و از هزار حج مستحب و از هزار جنگ مستحب در راه خدا با مال و جان برتر است ، كجا اينها با فضيلت حضور در محضر عالم برابرى مى كند؟! آيا ندانسته اى كه اطاعت و عبادت خدا وابسته به علم و دانش ‍ است و خير دنيا و آخرت با علم مى باشد و بدى دنيا و آخرت با نادانى است ؟!  


6 - احترام پدر و مادر 
مردى به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و پرسيد، اى رسول خدا! من سوگند خورده ام كه آستانه در بهشت و پيشانى حورالعين را ببوسم . اكنون چه كنم ؟پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: پاى مادر و پيشانى پدر را ببوس . (يعنى اگر چنين كنى ، به آرزوى خود در مورد بوسيدن پيشانى حورالعين و آستانه در بهشت مى رسى .)او پرسيد: اگر پدر و مادرم مرده باشند، چه كنم ؟پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: قبر آنها را ببوس.  


7- اصولگرايى 
عبدالله بن ابى ، سردسته منافقان كه با اداى كلمه شهادت مصونيت يافته بود، در باطن امر از اينكه با هجرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله به مدينه ، بساط رياست او برچيده شده بود، عداوت آن حضرت را در دل مى پرورانيد و ضمن همكارى با يهوديان مخالف اسلام ، از كارشكنى و كينه توزى و شايعه سازى بر ضد او فروگذار نبود. آن حضرت نه تنها اجازه نمى داد يارانش او را به سزاى عملش برسانند، بلكه با كمال مدارا با او رفتار مى كرد و در حال بيمارى به عيادتش مى رفت !در مراجعت از غزوه تبوك ، جمعى از منافقان به قصد جانش توطئه كردند كه به هنگام عبور از گردنه ، مركبش را رم دهند تا در پرتگاه سقوط كند و با اين كه همگى صورت خود را پوشانيده بودند، آنها را شناخت و با همه اصرار يارانش ، اسم آنها را فاش نساخت و از مجازاتشان صرفنظر كرد  


8 - الگوى جامع 
پيامبر صلى الله عليه و آله لباسش را خودش مى دوخت ، و كفشش را خودش وصله مى كرد، و گوسفندش را خود مى دوشيد. و با بردگان غذا مى خورد. روى زمين مى نشست و سوار بر الاغ مى شد، و كسى را همرديف خود قرار مى داد، و شرم آن نداشت كه خودش به بازار برود و نيازهاى خانه را خريدارى كرده و حمل كند. با همه افراد دست مى داد، و تا طرف ، دستش را رها نمى كرد، او رها نمى كرد، به همگان سلام مى كرد و اگر به چيزى دعوت مى شد، هر چند به خرماى خشك ، دعوت را رد نمى نمود. كم خرج و بزرگ طبع و خوش برخورد بود. چهره اش گشوده و خندان بود، اندوهش آميخته مهربان با خشم نبود، و در تواضعش ذلت نبود، اشراف در بخشش داشت ، قلبى مهربان داشت ، و همه مسلمانان مهربان بود. هرگز سر سفره اى سير بر نخاست و هرگز دست طمع به چيزى دراز نكرد . 


9 - امتياز 
روايت شده ، رسول مكرم اسلام صلى الله عليه و آله در سفرى بود. براى طعام ، امر فرمود گوسفندى را ذبح نمايند. شخصى عرض كرد: يا رسول الله ! ذبح گوسفند به عهده من ، و ديگرى گفت كه پوست كندن آن با من ، و شخص ديگر گفت كه پختن آن با من . آن حضرت فرمود: جمع كردن هيزم هم با من باشد. گفتند: يا رسول الله ، ما هستيم و هيزم جمع مى كنيم . نياز به زحمت شما نيست . فرمود: اين را مى دانم ، ليكن خوش ندارم كه خود را بر شما امتيازى دهم . پس به درستى كه حق تعالى كراهت دارد از بنده اش كه ببيند او خود را بر دوستانش امتياز داده است  


10 - انصاف 
هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله هفت ساله بود، روزى از دايه اش (حليمه سعديه ) پرسيد، برادرانم كجا هستند؟ (چون در خانه حليمه بود، فرزندان او را برادر خطاب مى كرد). حليمه جواب داد: فرزندان عزيز، آنان گوسفندانى را كه خداوند به بركت وجود تو به ما مرحمت كرده است ، به چرا برده اند. طفل گفت : مادر: درباره من به انصاف رفتار ننمودى . مادر پرسيد: چرا؟ گفت : آيا سزاوار است كه من در سايه خيمه بمانم و شير بنوشم ، ولى برادرانم در بيابان ، زير آفتاب سوزان باشند.  


11 - اوايل زندگى 
از همان اوائل زندگانى كه در سرزمينى به نام اجياد در اطراف مكه به شبانى مى پرداخت ، با عزلت و تنهائى ماءنوس بود و در آن سكوت صحرا، ساعتها به فكر فرو مى رفت و در امر وجود و حيات غور مى نمود. او در دنيايى ، غير دنياى قوم خود مى زيست ، و هيچ گاه در مجالس لهو و تفريح آنها حضور نمى يافت ، و در جشنها و مراسمى كه به نام بتها برپا مى داشتند، شركت نمى كرد، و با گوشت قربانى كه تقديم بتها مى شد، دست و دهان آلوده نمى ساخت . او سير و تفكر خود را در جزء كلمه توحيد و نفى ماسوا خيلى زود به پايان رسانده بود. از بتها تنفر داشت و مى گفت : هيچ چيز را به قدر اين بتها دشمن نمى دارم  


12 - اهميت كودك 
امام صادق عليه السلام فرمودند: رسول خدا صلى الله عليه و آله با مسلمانان خواندن نماز ظهر را با جماعت شروع كردند، ولى بر خلاف معمول ، ديدند آن حضرت دو ركعت آخر نماز ظهر را با شتاب به پايان رسانيد. بعد از نماز، مردم از آن حضرت پرسيدند: چه شده ؟ مگر حادثه اى رخ داده كه شما نماز را با عجله تمام كرديد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: اما سمعتم صراخ الصبى . يعنى : آيا شما فرياد گريه كودك را نشنيديد. 


13 - بخل 
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به طواف كعبه مشغول بود، مردى را ديد كه پرده مكه را گرفته و مى گويد: خدايا به حرمت اين خانه مرا بيامرز.حضرت پرسيد: گناهت چيست ؟او گفت : من مردى ثروتمند هستم . هر وقت فقيرى به سوى من مى آيد و چيزى از من مى خواهد، گويا شعله آتشى به من رو مى آورد.پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: از من دور شو! و مرا به آتش خود نسوزان .سپس فرمود: اگر تو بين ركن و مقام (كنار كعبه ) دو هزار ركعت نماز بگزارى و آن قدر گريه كنى كه از اشكهايت نهرها جارى گردد، ولى با خصلت بخل بميرى ، اهل دوزخ خواهى بود .


 14- بدهكارى 
جنازه مردى را آوردند تا رسول خدا صلى الله عليه و آله بر آن نماز گزارد.پيامبر صلى الله عليه و آله به اصحاب خود فرمود: شما بر او نماز بخوانيد، اما من نمى خوانم .اصحاب گفتند: يا رسول الله ! چرا بر او نماز نمى گزارى ؟حضرت فرمود: زيرا بدهكار مردم است .ابو قتاده گفت : من ضامن مى شوم كه قرض او را ادا كنم .پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: به طور كامل ادا خواهى كرد؟ابو قتاده : بله ، بطور كامل خواهم كرد. آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله بر او نماز گزارد.ابو قتاده گويد: بدهكارى آن مرد هفده يا هجده درهم بود.  


15 - بردبارى در مقابل دشنام 
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بر گروهى از مردم فرمودند كه پيرامون مردى كه سخت ترين و سنگين ترين سنگ را بلند مى كرد حلقه زده بودند حضرت فرمودند: چه خبر است ؟ عرض كردند: اين مرد سنگى را كه وزنه بزرگ براى سنجش زورمندان است ، بر مى دارد. فرمودند: آيا ميل داريد به كسى كه زورمندتر از او باشد، به شما خبر دهم ؟ و آن مردى است كه ديگرى دشنامش گويد و او بردبارى به خرج دهد و بر نفس و خشم خود و شيطان خويش حريف پيروز گردد  .
+ نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1396برچسب:مطالب مذهبی,زندگینامه پیامبران,حضرت محمد علیه السلام,آداب رفتار پیامبر, ساعت 18:31 توسط آزاده یاسینی


زندگینامه پیامبران

غضب و شهوت شيطان، موسي را ملاقات کرد و به حضرت عرضه داشت: اي موسي! تويي آن انساني که خداوند مهربان تو را به رسالت برگزيده و بي واسطه با تو سخن مي گويد، روي اين حساب از آبروي فوق العاده اي برخورداري، من يکي از مخلوقات خدايم و گناهي را مرتکب شدم و علاقه دارم از آن گناه به درگاه حضرت حق توبه کنم!! به پيشگاه محبوب عالميان واسطه شو تا توبه ام را بپذيرد.موسي بزرگوار قبول کرد، از خداوند مهربان درخواست کرد: الهي! توبه اش را بپذير.خطاب رسيد: موسي! خواسته ات را قبول کردم، به شيطان امر کن به قبر آدم سجده کند، چرا که توبه از گناه، جبران عمل فوت شده است.موسي، ابليس را ديد و پيشنهاد مقصود خلقت را به او گفت. سخت عصباني و خشمگين شد و با تکبّر گفت: اي موسي! من به زنده او سجده نکردم، توقّع داري به مرده او سجده کنم!!سپس گفت: اي موسي! به خاطر اين که به درگاه حق جهت توبه من شفاعت کردي بر من حق دار شدي، به تو بگويم که در سه وقت مواظب ضربه من باش که هرکس در اين سه موضع، مواظب من باشد از هلاکت مصون مي ماند.

1- به هنگام خشم و غضب، مواظب فعاليت من باش که روحم در قلب تو و چشمم در چشم تو است و همانند خون در تمام وجودت مي چرخم، تا به وسيله تيشه خشم، ريشه ات را برکنم.
2- به وقت قرار گرفتن در ميدان جهاد، متوجّه باش که در آن وقت من مجاهد في سبيل اللّه را به ياد فرزندان و زن و اهلش انداخته، تا جايي که رويش را از جهاد في اللّه برگردانم!
3- بترس از اين که با زن نامحرم خلوت کني که من در آنجا واسطه نزديک کردن هر دو به هم هستم!

 

+ نوشته شده در دو شنبه 13 آذر 1396برچسب:زندگینامه,پیامبران,انبیا علیه السلام,حضرت موسی, ساعت 18:1 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

 ایوب پیامبر

1- داستان ايوب از نظر قرآن: در قرآن کريم از داستان آن جناب به جز اين نيامده که: خداي تعالي او را به ناراحتي جسمي و به داغ فرزندان مبتلا نمود، و سپس، هم عافيتش داد، و هم فرزندانش را و مثل آنان را به وي برگردانيد.
2- ثناي جميل خداي تعالي نسبت به آن جناب: خداي تعالي ايوب(ع)را در زمره انبيا و از ذريه ابراهيم شمرده، و نهايت درجه ثنا را بر او خوانده و درسوره"ص"او را صابر، بهترين عبد، و اواب خوانده است .
3- داستان آن جناب از نظر روايات: در تفسير قمي آمده که پدرم از ابن فضال، ازعبد الله بن بحر، از ابن مسکان، از ابي بصير، از امام صادق(ع)چنين حديث کردکه ابو بصير گفت: از آن جناب پرسيدم گرفتاريهايي که خداي تعالي ايوب(ع) رادر دنيا بدانها مبتلا کرد چه بود، و چرا مبتلايش کرد؟در جوابم فرمود: خداي تعالي نعمتي به ايوب ارزاني داشت، و ايوب(ع)همواره شکر آن را به جاي مي آورد، و در آن تاريخ شيطان هنوز از آسمانها ممنوع نشده بود و تا زير عرش بالا مي رفت.روزي از آسمان متوجه شکر ايوب شد و به وي حسد ورزيده عرضه داشت: پروردگارا!ايوب شکر اين نعمت که تو به وي ارزاني داشته اي به جاي نياورده، زيرا هر جور که بخواهد شکر اين نعمت را بگذارد، باز با نعمت تو بوده، از دنيايي که تو به وي داده اي انفاق کرده، شاهدش هم اين است که: اگردنيا را از او بگيري خواهي ديد که ديگر شکر آن نعمت را نخواهد گذاشت.پس مرا بر دنياي او مسلط بفرما تا همه را از دستش بگيرم، آن وقت خواهي ديد چگونه لب از شکر فرو مي بندد،و ديگر عملي از باب شکر انجام نمي دهد. از ناحيه عرش به وي خطاب شد که من تو را بر مال و اولاد او مسلط کردم، هر چه مي خواهي بکن.امام سپس فرمود: ابليس از آسمان سرازير شد، چيزي نگذشت که تمام اموال و اولاد ايوب از بين رفتند، ولي به جاي اينکه ايوب از شکر بازايستد، شکر بيشتري کرد، و حمد خدا زياده بگفت. همسرش "رحمت" از روي اضطرار و ناچاري و به منظور اين که همسرش ايوب گرسنه نماند گيسوان خود را بفروخت.به خاطر بياور بنده ما ايوب را، هنگامي كه پروردگارش را خوانده كه شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده.پاي خود را بر زمين بكوب اين، چشمه آبي خنك براي شستشو و نوشيدن است.و خانواده‏ اش را به او بخشيديم، و همانند آنها را با آنها قرار داديم، تا رحمتي از سوي ما باشد و تذكري براي صاحبان فكر.بسته‏ اي از ساقه‏ هاي گندم را برگير و به او - همسرت - بزن و سوگند خود را مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه بنده خوبي كه بسيار بازگشت كننده به سوي خدا بود؟ قتاده گفته: اين وضع ايوب هفت سال ادامه داشت، و همين معنا از امام صادق(ع)هم روايت شده .
+ نوشته شده در یک شنبه 12 آذر 1396برچسب:مطالب مذهبی,زندگینامه پیامبران,حضرت ایوب, ساعت 9:55 توسط آزاده یاسینی


شعر

 

پاییز بهاریست که عاشق شده باشد
‎خوابیست که لبریز حقایق شده باشد
‎تنها شد و دُردانه‌ترین خلق جهان شد
‎تا همدم و هم‌صحبت خالق شده باشد
‎این برگ، شناور شده در باد که شاید
‎چون عقربه‌ها غرق دقایق شده باشد
‎آن تیرگی لکه‌ی دلگیر نگاهش
‎ابریست که با گریه موافق شده باشد
‎طوفان شود آرام‌ترین نقطه‌ی دنیا
‎گرداب اگر عاشق قایق شده باشد
‎گُل کردن این شعر در این فصل طلایی
‎رویای دروغیست که صادق شده باشد
‎پاییز جهانیست پر از درد خوش‌آیند
‎پاییز بهاریست که عاشق شده باشد…
جواد کنگرانی
 
+ نوشته شده در شنبه 11 آذر 1396برچسب:شعر,غزل معاصر,پاییز بهاریست که عاشق شده است, ساعت 20:28 توسط آزاده یاسینی


اشعار خیام

شادي بطلب که حاصل عمر دمي است 

هر ذره ز خاک کيقبادي و جمي است 

احوال جهان و اصل اين عمر که هست
 
خوابي و خيالي و فريبي و دمي است.
+ نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1396برچسب:شعر,اشعار خیام, شادي بطلب که حاصل عمر دمي است, ساعت 15:0 توسط آزاده یاسینی


سخنان امام حسن عسگری

لايـَشـْغـَلُكَ رِزْقٌ مـَضـْمـُونٌ عـَنْ عـَمـَلٍ مـَفْرُوضٌ؛ فرمود: مشغول نسازد تو را روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض ‍ است • سخن امام حسن عسکری
+ نوشته شده در سه شنبه 7 آذر 1396برچسب:اس ام اس,سخنان بزرگان,امام حسن عسگری, ساعت 14:57 توسط آزاده یاسینی


داستان

پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جبرئيل پرسيد آيا ملائکه ،گريه و خنده دارند؟فرمود :آري؟ به سه کس از روي تعجب مي خندند و بر سه کس از روي ترحم ودلسوزي مي گريند. اول:از کسي که سراسر روز را به سخنان و کارهاي بيهوده مي گذارند، و چون شب شود نماز عشاء خوانده و باز به بيهودگي خود ادامه مي دهد ،ملائکه مي خندند و مي گويند اي بي خبر از صبح تا شب سير نشدي ،حالا سير مي شوي؟ دوم :دهقاني که بيل و کلنگ خود را برداشته و به بهانه تعمير و اصلاح زمين خود ،ديوار مشترک بين خود و شريکش را مي سايد تا به سهم خود بيافزايد،ملائکه مي خندند و مي گويند ،آن زمين به آن پهناور ترا سير نکرد اين مختصر تو را سير مي کند؟ سوم :از زني که خودش را از نامحرم در زماني که زنده بود نمي پوشانيد ، بعد از مرگش وقتي که او را در قبر مي گذارند بدنش را مي پوشانند تا کسي حجم و اندامش را نبيند .ملائکه مي خندند و مي گويند :وقتي که مورد ميل و رغبت بود او را نپوشانيديد ،حالا که مورد نفرت و انزجار است او را مي پوشانيد؟

 یکی بر غریبی است که در راه طلب علم بمیرد.دوم: بر زن و مردی سالخورده که آرزوی فرزند کنند ، در آخر عمر پسری نصیبشان شود ، خرسند شوند و دل به او ببندند که در آخر کار به ما خدمت کند و پس از مر گ جنازه ی ما را تشییع کند آنگاه پسر پیش از پدر و مادر جان سپارد ملائکه قبل از پدر و مادر بر او بگریند.سوم: بر یتیمی که نیمه شب بیدار شود و گریان سراغ مادر رود غافل از اینکه مادرش مرده، دایه با خشونت فریاد می زند: چرا گریه می کنی ؟ کودک بینوا متوجه مرگ مادر شده ناامید خاموش می گردد ملائکه به حال غربت او می گریند.

خداوند سه زن را از عذاب قبر ایمن دارد و با فاطمه زهرا(س) محشور می فرماید:زنی که به هنگام تنگدستی شوهر صبر کند (و از او جدا نشود).زنی که با بداخلاقی شوهر بسازد (و تقاضای طلاق ننماید).زنی که مهرش را (به شوهر بی بضاعتش) ببخشد .خنده و گریه ملائکه

 

+ نوشته شده در جمعه 3 آذر 1396برچسب:داستان,قصه,داستان پند آموز,خنده و گریه ملائکه,سه زن از عذاب قبر ایمن شوند,فرموده حضرت فاطمه زهرا, ساعت 19:33 توسط آزاده یاسینی


شاهزاده خانم های ایرانی

آرتـا دخـت : وزير خزانه داري ، در زمان اشکانيان ( پارتها )

آرتادخت : به معني دختر راستگو  


آرتادخت  اقتصاد داني بود که در دوره اردوان چهارم ، آخرين پادشاه اشکاني ، به طور مستقيم در امور ماليات و خرج و دخل کشور دخالت داشت و در واقع نقش وزير دارايي امروز را داشت . او بي آنکه فشاري بر مردم بياورد و باج و خراج را افزون نمايد ، کشور را به توانگري ميرساند . چنانچه برآمده است ، از کارهاي بزرگ او در گردآوري دارايي کشور ، يکي جلوگيري از هزينه هاي بيهوده به ويژه درباريان و ديگري گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است .
+ نوشته شده در جمعه 3 آذر 1396برچسب:مطالب ادبی,شاهزاده خانم های ایرانی,آرتادخت,وزیر خزانه داری ,پارت, ساعت 18:55 توسط آزاده یاسینی