••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان حضرت نوح و قوم نوح در قرآن

*ما به تو وحي کرديم، همان گونه که به نوح و پيامبران پس از او وحي کرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحي نموديم؛ و به داود، زبور داديم.

*و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را هدايت كرديم، و نيز پيش از آن نوح را راه نموديم و داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را كه از زاد و رود او بودند، و بدين‏سان نيكوكاران را جزا مى‏دهيم‏.
* به يقين، نوح را به سوي قومش فرستاديم، پس به آنان گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، که شما را جز او معبودي نيست، من قطعاً از عذاب روزي بزرگ بر شما مي ترسم.اشراف و سران قومش گفتند: مسلماً ما تو را در گمراهي آشکار مي بينيم!
*گفت: اي قوم من! هيچ گمراهي و انحرافي در من نيست، بلکه من فرستاده اي از سوي پروردگارجهانيانم. پيام هاي پروردگارم را به شما مي رسانم، و براي شما خيرخواهي مي کنم و از سوي خدا حقايقي را مي دانم که شما نمي دانيد.آيا تعجب کرديد که بر مردي از جنس خودتان معارفي از سوي پروردگارتان آمده تا شما را بيم دهد، و تا شما پرهيزکاري کنيد و براي اينکه مورد رحمت قرار گيريد؟!
*پس او را تکذيب کردند، ما هم او و کساني که در کشتي همراهش بودند، نجات داديم و کساني که آيات ما را تکذيب کردند، غرق نموديم؛ زيرا آنان گروهي کوردل بودند.
*و سرگذشت نوح را براي آنان بگو، آن گاه که به قوم خود گفت: اي قوم من! اگر اقامت طولاني من ميان شما و پند واندرزم به وسيله آيات خدا، بر شما گران و دشوار است من بر خدا توکل کردم، پس شما عزم و تصميم خود و قدرت معبودانتان را روي هم بگذاريد تا تلاشتان بر شما مبهم و پوشيده نباشد، آن گاه به زندگي من خاتمه دهيد و مرا مهلت ندهيد.
* اگر روي بگردانيد من از شما پاداشي نمي خواهم؛ پاداش من فقط بر عهده خداست و مأمورم که از تسليم شدگان باشم.
*پس او را تکذيب کردند؛ ما هم او و کساني را که در کشتي همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشينان نموديم، و کساني که آيات ما را تکذيب کردند، غرق کرديم؛ پس بنگر که سرانجام کساني که بيم داده شدند، چگونه بود؟!
*سپس بعد از نوح، پيامبراني را به سوي قومشان فرستاديم، پس براي آنان دلايل آشکار آوردند، ولي قومشان بر آن نبودند که به آنچه پيش از آن تکذيب کرده بودند ايمان آورند؛ اين گونه دل هاي متجاوزان را مُهر مي زنيم.
* بي ترديد نوح را به سوي قومش فرستاديم [بگو:] من براي شما بيم دهنده اي آشکارم.
*که جز خدا را نپرستيد؛ من بر شما از عذاب روزي دردناک بيمناکم.
*اشراف و سران کافر قومش گفتند: ما تو را جز بشري مانند خود نمي بينيم، و کسي را جز فرومايگان که نسنجيده و بدون انديشه از تو پيروي کرده باشند مشاهده نمي کنيم، و براي شما هيچ برتري و فضيلتي بر خود نمي بينيم، بلکه شما را دروغگو مي پنداريم.
* گفت: اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتي بمن داده باشد كه بر شما مخفي مانده . آيا من مي‏توانم شما را به پذيرش اين بينه مجبور سازم با اينكه شما آمادگي نداريد؟
*و اي قوم من! من از شما هيچ پاداشي نمي خواهم؛ پاداشم فقط بر عهده خداست، و من طرد کننده کساني که ايمان آورده اند نخواهم بود؛ زيرا اينان ديدارکنندگان پروردگار خويش اند. ولي من شما را گروهي مي بينم که جهالت مي ورزيد.
*و اي قوم من! اگر آنان را از خود طرد کنم، چه کسي مرا در برابر خدا ياري مي دهد؟ آيا متذکّر نمي شويد؟
*و من به شما نمي گويم که گنجينه هاي خدا نزد من است ، و ادعا نمي کنم که غيب هم مي دانم، و نمي گويم که من فرشته ام و درباره آنان که چشمانتان فرومايه و خوارشان مي نگرد، نمي گويم که خدا هرگز خيري به آنان نخواهد داد؛ خدا به آنچه در دل آنان است آگاه تر است؛ اگر چنين گويم از ستمکاران خواهم بود.
*گفتند: اي نوح! با ما جدال و ستيزه کردي و بسيار هم جدال و ستيزه کردي، نهايتاً اگر از راستگوياني آنچه را به ما وعده مي دهي، برايمان بياور.
*گفت: جز اين نيست که اگر خدا بخواهد آن را براي شما مي آورد و شما عاجز کننده نيستيد .
*و اگر بخواهم براي شما خيرخواهي کنم در صورتي که خدا بخواهد شما را گمراه کند، خيرخواهي من سودي به شما نخواهد داد، او پروردگار شماست و به سويش بازگردانده مي شويد.
*آيا مشرکان مي گويند: پيامبر، اين قرآن را از نزد خود به دروغ ساخته ؟بگو: اگر آن را به دروغ ساخته باشم، گناهم فقط بر عهده خود من است، و من از گناهاني که شما مرتکب مي شويد، بيزارم.
*و به نوح وحي شد که از قوم تو جز کساني که ايمان آورده اند، هرگز کسي ايمان نخواهد آورد؛ بنابراين از کارهايي که همواره انجام مي دادند، اندوهگين مباش.
*و با نظارت ما و وحي ما کِشتي را بساز، و با من درباره کساني که ستم کرده اند، سخن مگو که يقيناً آنان غرق شدني هستند.
*و کِشتي را مي ساخت و هرگاه گروهي از قومش بر او عبور مي کردند، او را به مسخره مي گرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره مي کنيد، مسلماً ما هم شما را همان گونه که ما را مسخره مي کنيد، مسخره خواهيم کرد.
*سپس خواهيد دانست که چه کسي را عذابي خوارکننده و پايدار خواهد رسيد.
*تا فرمان ما فرا رسيد و تنور جوشيدن گرفت، گفتيم از هر جفتي از حيوانات يك زوج در آن حمل كن، همچنين خاندانت را مگر آنها كه قبلا وعده هلاك آنان داده شده (پسرت کنعان و زنت) و همچنين مؤ منان را، اما جز عده كمي به او ايمان نياوردند.
*و نوح گفت: در آن سوار شويد که حرکت کردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست، يقيناً پروردگارم بسيار آمرزنده و مهربان است.
*آن کشتي آنان را در ميان موج هايي کوه آسا حرکت مي داد، و نوح فرزندش را که در کناري بود، بانگ زد که اي پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.
*گفت: به زودي به کوهي که مرا از آب نگه دارد، پناه مي برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هيچ نگه دارنده اي نيست مگر کسي که رحم کند. و موج ميان آن دو حايل شد و پسر از غرق شدگان گرديد.
*و گفته شد: اي زمين! آب خود را فرو بر، و اي آسمان! باز ايست، و آب کاستي گرفت و کار پايان يافت و کشتي بر [کوهِ] جودي قرار گرفت و گفته شد: دوري بر گروه ستمکاران باد.
*و نوح پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستي که پسرم از خاندان من است و يقيناً وعده ات حق است و تو بهترين داوراني.
*خدا فرمود: اي نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او کرداري ناشايسته است، پس چيزي را که به آن علم نداري از من مخواه، همانا من تو را اندرز مي دهم که مبادا از ناآگاهان باشي.
*خدا فرمود: اي نوح! به يقين او از خاندان تو نيست، او کرداري ناشايسته است، پس چيزي را که به آن علم نداري از من مخواه، همانا من تو را اندرز مي دهم که مبادا از ناآگاهان باشي.
*گفته شد: اي نوح! با سلام و برکاتي از سوي ما بر تو و امت هايي که با تواند فرود آي و امت هايي که به زودي آنان را برخوردار مي کنيم، سپس آنان را از سوي ما عذابي دردناک خواهد رسيد.
*اينها از خبرهاي غيبي است که آن را به تو وحي مي کنيم، نه تو آنها را پيش از اين مي دانستي و نه قوم تو؛ پس شکيبايي ورز؛ يقيناً فرجام براي پرهيزکاران است.
*اي فرزندان كساني كه با نوح سوار كرديم، او بنده شكرگزاري بود.
*و بسياري از ملت هاي پس از نوح را نابود کرديم، و کافي است که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بينا باشد.
*و نوح را هنگامي که پيش از اين ندا کرد:پس ندايش را اجابت کرديم، و او و خانواده اش را از آن اندوه بزرگ نجات داديم.
*و او را در برابر گروهي که آيات ما را تکذيب کردند، ياري داديم؛ قطعاً آنان گروه بدي بودند، پس همه آنان را غرق کرديم.
*و همانا نوح را به سوي قومش فرستاديم. پس گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که معبودي جز او براي شما نيست، پس آيا نمي پرهيزيد؟
*پس سران و اشراف قومش که کافر بودند، گفتند: اين جز بشري مانند شما نيست که مي خواهد بر شما برتري جويد، و اگر خدا مي خواست قطعاً فرشتگاني مي فرستاد، ما اين را ميان پدران پيشين خود نشنيده ايم.
*او نيست جز مردي که ديوانگي در اوست؛ بنابراين نسبت به او تا مدتي منتظر بمانيد
*گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذيب آنان ياري ده.
*ما به نوح وحي كرديم كه كشتي را در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز و هنگامي كه فرمان ما فرا رسد و آب از تنور بجوشد از هر يك از انواع حيوانات يك جفت در كشتي سوار كن، و همچنين خانواده‏ ات را، مگر آنها كه قبلا وعده هلاكشان داده شده است و ديگر درباره اين ستمگران با من سخن مگوي كه آنها همگي هلاك خواهند شد!
*پس هنگامي که تو و آنان که با تو هستند، بر کشتي سوار شديد، به خاطر اين نعمت بگو: همه ستايش ها ويژه خداست که ما را از اين گروه ستم پيشه نجات داد.
*و بگو: پروردگارا! مرا در جايگاهي پرخير و برکت فرود آور، که تو بهترين فرودآورندگاني.
*و قوم نوح را هنگامي که پيامبران را تکذيب کردند، غرق کرديم، و آنان را براي مردم نشانه اي قرار داديم، و براي ستمکاران عذابي دردناک آماده کرده ايم.
*و قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهي كه درخت صنوبر را ميپرستيدند) و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.و براي هر يک سرگذشت هاي عبرت آموز بيان کرديم، و هر يک را به شدت در هم شکستيم وهلاک کرديم.
* قوم نوح پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که برادرشان نوح به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد.
*گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالي که فرومايگان از تو پيروي کرده اند؟!
*گفت: مرا از آنچه آنان انجام مي داده اند، چه اطلاعي است؟
*حسابشان اگر واقعاً درک مي کنيد، جز بر عهده پروردگارم نيست،
*و من طرد کننده مؤمنان نخواهم بود،
*من جز بيم دهنده اي آشکار نيستم.
*گفتند: اي نوح! اگر باز نايستي، يقيناً از سنگسار شدگان خواهي بود!
*گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تکذيب کردند،
*پس ميان من و آنان چنانکه سزاوار است داوري کن و من و کساني که از مؤمنان با من هستند از چنگ آنان نجات ده.
*پس او و کساني را که با او در آن کشتي مملو بود نجات داديم،
*آن گاه بعد از آن، همه باقي ماندگان را غرق کرديم.
*بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد، و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و همانا نوح را به سوي قومش فرستاديم پس نهصد و پنجاه سال در ميانشان درنگ کرد ، سرانجام توفان آنان را در حالي که ستمکار بودند، فرا گرفت.
*پس او و اهل کشتي را نجات بخشيديم و آن را عبرتي بسيار مهم براي جهانيان قرار داديم.
*و نوح ما را ندا کرد پس ما به راستي نيکو اجابت کننده اي هستيم،
*و او و خاندانش را از آن اندوه بزرگ نجادت داديم.
*و تنها ذريه او را باقي گذاشتيم،
*و در ميان آيندگان براي او نام نيک به جا گذاشتيم؛
*سلام بر نوح در ميان جهانيان.
*به راستي ما نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم.
*بي ترديد او از بندگان مؤمن ما بود.
*سپس ديگران را غرق کرديم؛
*و به راستي ابراهيم از پيروان نوح بود،
*پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکميت برخوردار بودند انکار کردند؛
*پيش از آنان قوم نوح و اقوامي که بعد از آنان بودند تکذيب کردند، و هر امتي آهنگ پيامبر خود کردند تا او را دستگير کنند و با توسل به باطل براي نابود کردن حق و از ميان بردن آن مجادله و ستيزه کردند، پس من هم آنان را گرفتم، پس عذاب من چگونه بود.
*اين گونه فرمان پروردگارت بر کافران محقق و ثابت شد که آنان اهل آتش اند.
*از دين آنچه را به نوح سفارش کرده بود، براي شما تشريع کرد و آنچه را به تو وحي کرديم؛ و آنچه ابراهيم و موسي و عيسي را به آن توصيه نموديم که دين را برپا داريد و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشويد. بر مشرکان ديني که آنان را به آن مي خواني گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوي دين جلب مي کند، و هر کس را که به سوي او بازگردد هدايت مي کند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود تكذيب كردند.
*همچنين قوم نوح را قبل از آنها هلاك كرديم، چرا كه قوم فاسقي بودند.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*و قوم نوح را پيش تر ؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*پيش از آنان قوم نوح را تکذيب کردند، پس بنده ما را هم تکذيب کردند و گفتند: ديوانه است، و جن زده اي است
*پس پروردگارش را خواند که من مغلوب شده ام بنابراين انتقام بگير.
*پس درهاي آسمان را به آبي بسيار فراوان و ريزان گشوديم،
*و زمين را به چشمه هايي شکافتيم؛ پس آبِ آسمان و زمين براي کاري که مقدّر شده بود به هم پيوستند،
*و او را بر کشتي که داراي تخته ها و ميخ ها بود سوار کرديم،
*که زير نظر ما روان بود. پاداشي بود براي کسي که مورد تکذيب قرار گرفته بود.
*و بي ترديد آن سرگذشت را مايه پند و عبرت باقي گذاشتيم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*به يقين ما نوح و ابراهيم را فرستاديم و در ميان فرزندان آن دو نفر، نبوّت و کتاب قرار داديم، پس برخي از آنان هدايت يافتند و بسياري از آنان نافرمان بودند.
*خدا براي کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده که تحت سرپرستي و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولي به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو چيزي از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد.
*ما نوح را به سوي قومش فرستاديم که قوم خود را پيش از آنکه عذابي دردناک به آنان رسد، بيم ده.
*گفت: اي قوم من! همانا من شما را بيم دهنده اي آشکارم،
*که خدا را بپرستيد و از او پروا کنيد و از من اطاعت نماييد،
*تا خدا گناهانتان را بيامرزد و شما را تا زماني معين مهلت دهد. اگر آگاهي داشته باشيد بي ترديد هنگامي که اجل خدايي فرا رسد، تأخير نخواهد داشت.
*گفت: پروردگارا! همانا قوم خود را شب و روز دعوت کردم،
*ولي دعوت من جز بر فرارشان نيفزود،
*و من هرگاه آنان را دعوت کردم تا آنان را بيامرزي، انگشتان خود را در گوش هايشان کردند و جامه هايشان را به سر کشيدند و بر انکار خود پافشاري ورزيدند و به شدت تکبّر کردند،
*آن گاه آنان را آشکارا دعوت کردم،
*سپس آشکار و پنهان آنان را خواندم.
*پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهيد که او همواره بسيار آمرزنده است.
*تا بر شما از آسمان باران پي در پي و با برکت فرستد،
*و شما را با اموال و فرزندان ياري کند، و برايتان باغ ها و نهرها قرار دهد،
*نوح گفت: پروردگارا! آنان از من نافرماني کردند و از کساني پيروي نمودند که اموال و فرزندانشان جز خسارت و زياني بر آنان نيفزود!
*و نيرنگي بزرگ به کار گرفتند،
*و گفتند: دست از معبودانتان بر نداريد، و هرگز وَدّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را رها نکنيد؛
*همانا بسياري را گمراه کردند. و ستمکاران را جز گمراهي ميفزا.
*به سبب گناهانشان غرق شدند و بي درنگ در آتشي درآورده شدند که در برابر خدا براي خود ياوراني نيافتند،
*و نوح گفت: پروردگارا! هيچ يک از کافران را بر روي زمين باقي مگذار
*که اگر آنان را باقي گذاري، بندگانت را گمراه مي کنند و جز نسلي بدکار و ناسپاس زاد و ولد نمي کنند.
*پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر کس که با ايمان به خانه ام درآيد و همه مردان و زنان با ايمان را بيامرز، و ستمکاران را جز هلاکت ميفزاي.
 
 
+ نوشته شده در چهار شنبه 31 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت نوح,قوم نوح,همسر نوح,پسر نوح,کشتی نوح,حیوانات,کوه جودی,کنعان,سنگسار,سیل,توفان,وَدّ,سواع,يغوث,يعوق,نسر,بت, ساعت 11:44 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت موسی و فرعون - سرزمین مصر در قرآن

*اهل کتاب از تو مي خواهند که از آسمان، کتابي براي آنان نازل کني، البته از موسي بزرگ تر از آن را خواستند، و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان ده. پس آنان را به کيفر ستمشان صاعقه فرو گرفت. باز پس از آنکه دلايل روشن براي آنان آمد، گوساله را به عنوان معبود گرفتند، و ما از اين گذشتيم و به موسي برهاني روشن و قدرتي آشکار داديم.

*و کوه طور را به سبب پيمانشان برفرازشان برافراشتيم، و به آنان گفتيم: با تواضع و فروتني و سجده کنان، از دروازه درآييد. و به آنان گفتيم: روز شنبه تجاوز نکنيد. و از آنان پيماني محکم و استوار گرفتيم.
*ما به تو وحي کرديم، همان گونه که به نوح و پيامبران پس از او وحي کرديم؛ و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و نوادگان و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان نيز وحي نموديم؛ و به داود، زبور داديم.و به پيامبراني که سرگذشت آنان را پيش از اين براي توگفتيم، و پيامبراني که سرگذشتشان را براي تو حکايت نکرده ايم. و خدا با موسي به صورتي ويژه و بيواسطه سخن گفت.
*و چنين بود كه موسى به قومش گفت اى قوم من، نعمت خدا را بر خود به ياد آوريد كه در ميان شما پيامبرانى برانگيخت و شما را پادشاه ساخت، و به شما چيزهايى بخشيد كه به هيچ‏كس از جهانيان نداده است‏.
*اى قوم من وارد سرزمين مقدسى شويد كه خداوند برايتان مقرر داشته است، و پشت مكنيد كه زيانكار خواهيد شد.گفتند: اي موسي! مسلماً در آنجا مردمي زورگو و ستم گر قرار دارند، و ما هرگز وارد آنجا نمي شويم تا آنان از آنجا بيرون روند، پس اگر از آنجا بيرون روند البته ما وارد خواهيم شد.دو نفر از مرداني كه از خدا مي‏ترسيدند و خداوند به آنها نعمت داده بود گفتند شما وارد دروازه شهر آنان شويد هنگامي كه وارد شديد پيروز خواهيد شد و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد.گفتند: اي موسي! تا آنان در آنجايند، ما هرگز وارد آنجا نخواهيم شد، پس تو و پروردگارت برويد بجنگيد که ما در همين جا نشسته ايم.گفت: پروردگارا! من جز بر خود و برادرم تسلطي ندارم، پس ميان ما و اين گروه نافرمان و بدکار جدايي انداز.فرمود: اين سرزمين مقدس  تا چهل سال بر آنان حرام شد، همواره در طول اين مدت در زمينِ سرگردان خواهند بود، پس بر اين گروه نافرمان وبدکار غمگين مباش.
*آنان خدا را آن گونه که سزاوار اوست نشناختند، چرا که گفتند: خدا بر هيچ بشري چيزي نازل نکرده. بگو: کتابي را که موسي آورده چه کسي نازل کرده؟ کتابي که براي مردمْ نور و هدايت است، شما آن را در طومارهاي پراکنده قرار مي دهيد، بخشي از آن را آشکار مي کنيد و بسياري از آن را پنهان مي داريد و حال آنکه حقايقي که نه شما مي دانستيد و نه پدرانتان به شما آموخته شد. بگو: خدا، سپس آنان را رها کن تا در باطل گويي و خرافاتشان بازي کنند.
*سپس به موسي کتاب داديم براي اينکه  بر آنان که نيکي کردند کامل کنيم، و براي اينکه همه احکام و معارفي که مورد نياز بني اسرائيل بود، تفصيل و توضيح دهيم و براي اينکه هدايت و رحمت باشد تا به ديدار پروردگارشان ايمان آورند.
*سپس بعد از پيامبران گذشته موسي را با آيات خود به سوي فرعون و اشراف و سران قومش فرستاديم؛ ولي آنان به آن آيات ستم ورزيدند. پس با تأمل بنگر که سرانجام مفسدين و تبهکاران چگونه بود؟
* وموسي گفت: اي فرعون! يقيناً من فرستاده اي از سوي پروردگار جهانيانم.
*سزوار است که درباره خدا سخني جز حق نگويم. بي ترديد من دليلي روشن از سوي پروردگارتان براي شما آورده ام، و بني اسرائيل را با من روانه کن.
*گفت: اگر از راستگوياني چنانچه معجزه اي آورده اي آن را ارائه کن.پس موسي عصايش را انداخت، پس به ناگاه اژدهايي آشکار شد.
*و دستش را از گريبانش بيرون کشيد که ناگاه دست براي بينندگان سپيد و درخشان گشت.
*اشراف و سران قوم فرعون گفتند: قطعاً اين جادوگري داناست.مي خواهد شما را از سرزمينتان بيرون کند؛ اينک چه رأي و نظري مي دهيد؟گفتند: او و برادرش را به تأخير انداز و نيروهاي گردآورنده را به شهرها روانه کن.تا هر جادوگري دانا را به نزد تو آورند.و جادوگران نزد فرعون آمدند گفتند: آيا اگر پيروز شويم، حتماً براي ما پاداش و مزد قابل توجهي خواهد بود؟گفت: آري، و يقيناً از مقرّبان خواهيد بود.
*جادوگران گفتند: اي موسي! يا تو بينداز، يا اينکه ما مي اندازيم.گفت: شما بيندازيد. هنگامي که انداختند، چشم هاي مردم را جادو کردند و آنان را سخت ترساندند، و جادويي بزرگ و شگفت آور به ميان آوردند.
*و به موسي وحي کرديم: عصايت را بينداز. ناگهان آنچه را جادوگران به دروغ بافته بودند، به سرعت بلعيد! پس حق ثابت شد و آنچه را همواره جادوگران انجام مي دادند، باطل و پوچ گشت.پس در آنجا مغلوب شدند و با ذلت و خواري بازگشتند.و جادوگران به سجده درافتادند.گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، پروردگار موسي و هارون.فرعون گفت: آيا پيش از آنکه من به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! مسلماً اين توطئه و نيرنگي است که در اين شهر برپا کرده ايد تا مردمش را از آن بيرون کنيد، ولي به زودي خواهيد دانست.قطعاً دست ها و پاهايتان را يکي از چپ و يکي از راست جدا مي کنم، سپس همه شما را به دار خواهم آويخت.گفتند: ما به سوي پروردگارمان بازمي گرديم.و تو ما را جز به اين سبب به کيفر نمي رساني که ما به آيات پروردگارمان هنگامي که به سوي ما آمد، ايمان آورديم.پروردگارا! صبر و شکيبايي بر ما فرو ريز و ما را در حالي که تسليم باشيم، بميران.
*اشراف و سران قوم فرعون گفتند: آيا موسي و قومش را رها مي کني تا در اين سرزمين فساد و تباهي کنند و تو و معبودهايت را واگذارند؟ گفت: به زودي پسرانشان را به صورتي وسيع و گسترده به قتل مي رسانيم و زنانشان را زنده مي گذاريم و ما بر آنان چيره و مُسلّطيم.
*موسي به قومش گفت: از خدا ياري بخواهيد، و شکيبايي ورزيد، يقيناً زمين در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست، آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مي بخشد، و سرانجام نيک، براي پرهيزکاران است.
*گفتند: پيش از آنکه تو نزد ما بيايي شکنجه و آزار شديم، و نيز پس از آنکه آمده اي. گفت: اميد است که پروردگارتان دشمنانتان را نابود کند، و شما را در اين سرزمين، جانشين گرداند، پس بنگرد که شما چگونه عمل مي کنيد؟
*و فرعونيان را به قحطي و خشکسالي هاي متعدد و کمبود بسيار شديدِ بخشي از محصولات دچار نموديم تا متذکّر شوند.
*پس هنگامي که رفاه و نعمت به آنان روي مي کرد، مي گفتند: اين به سبب خود ماست، و چون گزند و آسيبي به آنان مي رسيد، به موسي و همراهانش فال بد مي زدند؛ آگاه باشيد که  علت شومي و نحوست فرعونيان نزد خداست، ولي بيشترشان نمي دانند.
*فرعونيان گفتند: هر چه را به عنوان معجزه براي ما بياوري تا به وسيله آن ما را جادو کني به تو ايمان نمي آوريم.
*پس ما توفان و هجوم ملخ و شپش و قورباغه و آلوده شدن وسايل زندگي را به خون که عذاب هاي گوناگوني بود به سوي آنان فرستاديم، باز هم تکبّر و سرکشي کردند و گروهي مجرم و گناهکار بودند.
*و هرگاه عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: اي موسي! پروردگارت را به پيماني که با تو دارد براي ما بخوان که اگر اين عذاب را از مابرطرف کني يقيناً به تو ايمان مي آوريم و بني اسرائيل را با تو روانه مي کنيم.
*پس هنگامي که عذاب را تا مدتي که آنان به پايان مهلت آن مي رسيدند از ايشان برطرف کرديم، به دور از انتظار پيمانشان را مي شکستند.
* نهايتاً به سبب اينکه آيات ما را تکذيب کردند، و از آنها غافل و بي خبر بودند، از آنان انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان کرديم.
*و به آن گروهي که همواره ناتوان و زبونشان شمرده بودند، نواحي شرقي و غربي آن سرزمين را که در آن  برکت قرار داده بوديم، بخشيديم؛ و وعده نيکوتر و زيباتر پروردگارت بر بني اسرائيل به صبري که کردند تحقّق يافت، و آنچه را که همواره فرعون وفرعونيان و سايه بان هاي خوش نشين مي افراشتند، نابود کرديم.
* و بني اسرائيل را از دريا عبور داديم؛ پس به گروهي گذر کردند که همواره بر پرستش بت هاي خود ملازمت داشتند، گفتند: اي موسي! همان گونه که براي آنان معبوداني است، تو هم براي ما معبودي قرار بده!! موسي گفت: قطعاً شما گروهي هستيد که جهالت و ناداني مي ورزيد.بي ترديد آنچه اينان در آن قرار دارند نابود شده و فاسد است، و آنچه همواره انجام مي دهند، باطل و بيهوده است.گفت: آيا غير خدا را به عنوان معبود برايتان طلب کنم؟ در حالي که اوست که شما را بر جهانيان برتري داد.
* و هنگامي را که شما را از فرعونيان نجات داديم، هم آنان که شما را به سخت ترين صورت شکنجه مي کردند،پسرانتان را مي کشتند، و زنانتان را زنده مي گذاشتند، و براي شما در اين آزمايشي بزرگ از سوي پروردگارتان بود.
*و با موسي سي شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب کامل کرديم، پس ميعادگاه پروردگارش به چهل شب پايان گرفت، و موسي به برادرش هارون گفت: در ميان قومم جانشين من باش و به اصلاح برخيز و از راه و روش مفسدان پيروي مکن.
*زماني که موسي به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وي سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! جمال با کمال ذات بي نهايتت را بنماي تا تو را بنگرم. خدا فرمود: هرگز مرا نخواهي ديد، ولي به اين کوه بنگر اگر بر جاي خود ثابت و برقرار ماند، تو هم مرا خواهي ديد. چون پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را متلاشي نمود و موسي بي هوش شد، پس هنگامي که به هوش آمد گفت: تو منزّهي به سويت بازگشتم، و من نخستين باور کننده هستم.
*فرمود: اي موسي! من تو را به پيام هايم و به سخن گفتنم با تو بر همه مردم برگزيدم؛ پس آنچه را به تو دادم، دريافت کن،و از سپاس گزاران باش.
* و براي او در الواح از هر چيزي پندي و براي هر چيزي سخني روشن نوشتيم؛ پس آن را با قدرت دريافت کن، و قوم خود را فرمان ده که آن را به نيکوترين صورت دريافت کنند به زودي سراي فاسقان را به شما نشان مي دهم.
*و قوم موسي پس از او ، از زيورهاي خود مجسمه گوساله اي ساختند که صداي گاو داشت! آيا نمي ديدند که آن مجسمه با آنان سخن نمي گويد و آنان را به راهي هدايت نمي کند؟! آن را گرفتند و از ستمکاران بودند.و هنگامي که به شدت پشيمان شدند و دانستند که قطعاً گمراه شده اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نيامرزد، يقيناً از زيانکاران خواهيم بود.
*و هنگامي که موسي خشمگين و بسيار اندوهناک به سوي قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشيناني برايم بوديد، آيا بر فرمان پروردگارتان پيشي گرفتيد ؟و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت او را به سوي خود مي کشيد.  گفت: اي فرزند مادرم! اين گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزديک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و باگروه ستمکاران قرار مده.
*گفت: پروردگارا! مرا و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمتت درآور، که تو مهربان ترين مهرباناني.
*بي ترديد کساني که گوساله را گرفتند، به زودي خشمي سخت از پروردگارشان، و خواري و ذلتي در زندگي دنيا به آنان خواهد رسيد؛ و اين گونه دروغ بافان را کيفر مي دهيم.و آنان که مرتکب بدي ها شدند، سپس بعد از آن توبه کردند، وايمان آوردند يقيناً پروردگارت پس از آن بسيار آمرزنده و مهربان است.
*وهنگامي که خشم موسي فرو نشست، الواح را برگرفت، و در نوشته هايش براي کساني که از پروردگارشان مي ترسند، هدايت ورحمت بود.
*موسي از ميان قومش هفتاد مرد را براي ميعادگاه ما بر گزيد؛ پس هنگامي که آن زلزله شديد نابود کننده، آنان را فرا گرفت، گفت: پروردگارا! اگر مي خواستي مي توانستي همه آنان و مرا پيش از اين هلاک کني آيا ما را به خاطر گناهي که سبک مغزانمان مرتکب شدند، هلاک مي کني؟ اين چيزي جز آزمايش تو نيست، هر که را بخواهي گمراه مي کني، و هر که را بخواهي هدايت مي نمايي، تو سرپرست و ياور مايي، ما را بيامرز و به ما رحم کن که تو بهترين آمرزندگاني.
*و براي ما در اين دنيا و آخرت، نيکي مقرّر کن که ما به سوي تو بازگشته ايم. خدا فرمود: عذابم را به هر کس بخواهم مي رسانم و رحمتم همه چيز را فرا گرفته است، پس به زودي آن را براي کساني که مي پرهيزند و زکات مي پردازند و به آياتم ايمان مي آورند، مقرّر و لازم مي دارم.
*و از قوم موسي گروهي هستند که مردم را با حق هدايت مي کنند و به درستي و راستي داوري مي نمايند.
*آن گاه پس از آنان موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اشراف و سران قومش فرستاديم، پس آنان تکبّر ورزيدند و آنان گروهي گنهکار بودند.
*پس هنگامي که حق از نزد ما به سويشان آمد، گفتند: مسلماً اين جادويي است آشکار.موسي گفت: آيا درباره حق هنگامي که به سويتان آمد، مي گوييد: آيا اين جادوست؟ زيرا جادوگران پيروز نمي شوند.
*گفتند: آيا به سوي ما آمده اي تا ما را از آييني که پدرانمان را بر آن يافته ايم، برگرداني و قدرت و حکومت در اين سرزمين براي شما دو نفر باشد؟ و ما به شما دو نفر ايمان نمي آوريم!
*و فرعون گفت: هر جادوگر دانا و زبردستي را نزد من آوريد.چون جادوگران آمدند، موسي به آنان گفت: آنچه را بر افکندن آن مصمم هستيد، بيفکنيد.
*پس هنگامي که افکندند، موسي گفت: آنچه را در اين صحنه آورديد، جادوست؛ مسلماً خدا آن را به زودي باطل مي کند، قطعاً خدا، کار مفسدان را به سامان نمي آورد.
*و خدا حق را با دلايل و معجزاتش ثابت و پابرجا مي کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند.
*پس کسي به موسي ايمان نياورد، مگر فرزنداني از قومش آن هم با ترسي از فرعون و اشراف و سران قوم خودشان که مبادا فرعونيان آنان را شکنجه و عذاب دهند؛ و مسلماً فرعون در سرزمين مصر برتري خواه، و از اسراف کاران بود.
*و موسي گفت: اي قوم من! اگر به خدا ايمان آورده ايد، پس بر او توکل کنيد اگر از تسليم شدگان هستيد.
*پس گفتند: ما فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ما را دستخوش شکنجه و عذاب ستمکاران قرار مده.و ما را به رحمتت از گروه کافران رهايي ده.
*و به موسي و برادرش وحي کرديم که خانه هايي در سرزمين مصر براي قوم خود فراهم آوريد، و خانه هايتان را روبروي هم قرار دهيد، و نماز را برپا داريد، و مؤمنان را مژده ده.
*و موسي گفت: پروردگارا! فرعون و اشراف و سرانش را در زندگي دنيا زيور و زينت و اموال داده اي که از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دل هايشان را سخت گردان که ايمان نياورند تا آنکه عذاب دردناک را ببينند.
* فرمود: دعاي شما دو نفر پذيرفته شد؛ بنابراين پابرجا و استوار باشيد واز روش کساني که جاهل و نادانند، پيروي نکنيد.
*وبني اسرائيل را از دريا گذرانديم، پس فرعون و لشکريانش آنان را از روي ستم وتجاوز دنبال کردندتا هنگامي که بلاي غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ايمان آوردم که هيچ معبودي جز همان که بني اسرائيل به او ايمان آوردند، نيست و من از تسليم شدگان هستم.
*همانا موسي را با نشانه هاي خود و برهاني روشن فرستاديم،به سوي فرعون و اشراف و سرانِ او، ولي از فرمان فرعون پيروي کردند، در حالي که فرمان فرعون راهنماي به سوي سعادت و خوشبختي نبود.
*[فرعون]روز قيامت پيشاپيش قومش مي رود، پس آنان را به آتش درمي آورد، و بد نصيب و سهمي است که در آن وارد مي شود.
*و در اين دنيا و روز قيامت به لعنتي بدرقه شدند بد عطيه اي است که به آنان مي دهند.
*و به راستي به موسي کتاب داديم، پس در آن اختلاف شد، و اگر از سوي پروردگارت مهلتي براي انسان تا اجل معينش مقدر نشده بود، يقيناً ميانشان داوري شده بود و اين يهودي ها درباره تورات در ترديدي آميخته با بدگماني اند.
* و يقيناً پروردگارت اعمال همه آنان را کامل و تمام پرداخت خواهد کرد؛ زيرا او به آنچه انجام مي دهند، آگاه است.
*پس همان گونه که فرمان يافته اي ايستادگي کن؛ و نيز آنان که همراهت به سوي خدا روي آورده اند ،و سرکشي مکنيد که او به آنچه انجام مي دهيد، بيناست.
*و به کساني که ستم کرده اند، تمايل و اطمينان نداشته باشيد و تکيه مکنيد که آتش به شما خواهد رسيد ودر آن حال شما را جز خدا هيچ سرپرستي نيست، سپس ياري نمي شويد.
* و همانا موسي را با نشانه هاي خود فرستاديم که قوم خود را از تاريکي ها به سوي روشنايي بيرون آور و روزهاي خدا را به آنان يادآوري کن، بي ترديد در اين روزهاي خدا براي هر شکيباي سپاس گزاري نشانه هايي است.
* و زماني را که موسي به قومش گفت: نعمت خدا را بر خودتان به ياد آوريد، آن گاه که شما را از فرعونيان رهايي بخشيد، که پيوسته شما را شکنجه سخت مي دادند، و پسرانتان را سر مي بريدند، و زنانتان را زنده مي گذاشتند، و در اين آزمايش بزرگي از سوي پروردگارتان بود.
*و هنگامي را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاري کنيد، قطعاً خود را بر شما مي افزايم، و اگر ناسپاسي کنيد، بي ترديد عذابم سخت است.
*و موسى گفت اگر شما و هر كه در روى زمين است همگى كافر شويد بى‏ گمان خدا بى ‏نياز ستوده است.
*و ما به موسي کتاب داديم و آن را براي بني اسرائيل وسيله هدايت قرار داديم که جز مرا وکيل و کار ساز نگيريد.
*و به راستي به موسي آن گاه که نزد بني اسرائيل آمد، نه معجزه روشن داديم، بنابراين از بني اسرائيل بپرس .پس فرعون به او گفت: اي موسي! بي ترديد من تو را جادوشده مي پندارم!!
*موسي گفت: مسلماً تو مي داني اين معجزه ها را که بصيرت آور هستند، جز پروردگار آسمان ها و زمين نازل نکرده است، و اي فرعون! قطعاً من تو را هلاک شده مي پندارم.
*پس فرعون تصميم گرفت آنان را از آن سرزمين برانگيزد و بيرون کند، ولي ما او و همه کساني را که با او بودند، غرق کرديم.
*و پس از فرعون به بني اسرائيل گفتيم: در اين سرزمين ساکن شويد، زماني که وعده آخرت برسد، همه شما را با هم مي آوريم.
*و هنگامي را که موسي به جوان خود گفت: همواره مي روم تا به محل برخورد آن دو دريا برسم يا روزگاري طولاني به سفرم ادامه دهم، پس هنگامي که به محل برخورد دو دريا رسيدند، ماهي خود را از ياد بردند، ماهي راه خود را در دريا پيش گرفت.وقتي گذشتند، موسي به خدمت گزارش گفت: غذاي صبح گاهي ما را بياور که از اين سفرمان سختي و خستگيِ بسيار ديديم.خدمت گزارش گفت: آيا ندانستي چون کنار آن سنگ جاي گرفتيم، من ماهي را از ياد بردم و آن با وضعي شگفت انگيز راه خود را در دريا گرفت و رفت، و جز شيطان از خاطرم نبرد که آن را به ياد داشته باشم.موسي گفت: اين همان است که ما در طلبش بوديم. پس با پي گرفتن جاي پاي خود برگشتند.پس بنده اي از بندگان ما را يافتند که او را از نزد خود رحمتي داده و از پيشگاه خود دانشي ويژه به او آموخته بوديم.موسي به او گفت: آيا من تو را پيروي کنم که از آنچه به تو آموخته اند، مايه رشدي به من بياموزي؟گفت: تو هرگز نمي تواني بر همراهي من شکيبايي ورزي.و چگونه مي تواني بر چيزي که به آن احاطه نداري شکيبايي ورزي؟گفت: اگر خدا بخواهد، مرا شکيبا خواهي يافت، و هيچ فرماني را از تو مخالفت نخواهم کرد.گفت: اگر دنبال من آمدي، از هيچ چيز از من مپرس تا خودم درباره آن با تو آغاز سخن کنم.پس هر دو به راه افتادند تا وقتي که در کشتي سوار شدند، او شکافي در کشتي ايجاد کرد. موسي گفت: آيا آن را شکافتي تا سرنشينانش را غرق کني؟ به راستي که کاري بسيار زشت کردي!گفت: آيا نگفتم که تو هرگز نمي تواني بر همراهي من شکيبايي ورزي؟گفت: مرا بر آنچه از ياد بردم، مؤاخذه مکن و در کارم به من سخت مگير. پس به راه افتادند تا به نوجواني برخوردند؛ پس او را کشت. موسي گفت: آيا شخص بي گناهي را بدون آنکه کسي را کشته باشد، کُشتي؟ به راستي که کاري بسيار ناپسند مرتکب شدي!گفت:آيا نگفتم که تو هرگز نمي تواني بر همراهي من شکيبايي کني؟گفت: بعد از اين اگر چيزي از تو پرسيدم، ديگر با من مصاحبت مکن از جانب من به عذر قابل قبولي رسيده اي. پس به راه افتادند تا هنگامي که به مردم شهري رسيدند، از مردمش خوراک خواستند و آنان از اينکه آن دو را مهمان کنند، خودداري کردند. پس در آن شهر، ديواري يافتند که مي خواست فرو ريزد، پس او آن را استوار کرد . موسي گفت: اگر مي خواستي براي تعمير آن ديوار، مزدي مي گرفتي.گفت: اکنون زمان جدايي ميان من و توست؛ به زودي تو را به تفسير و علت آنچه نتوانستي بر آن شکيبايي ورزي، آگاه مي کنم. اما آن کشتي، از بي نواياني بود که در دريا کار مي کردند و در برابرشان پادشاهي بود که هر کشتي سالم و بي عيبي را غاصبانه تصرف مي کرد، من خواستم معيوبش کنم .و اما نوجوان ، پدر و مادرش مؤمن بودند، پس ترسيدم که آن دو را به طغيان و کفر بکشاند.پس خواستيم پروردگارشان پاک تر و مهربان تر از او را به آنان عوض دهد.و اما آن ديوار از دو نوجوان يتيم در اين شهر بود، و زيرش گنجي متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردي شايسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو يتيم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مِهر پروردگارت داشت بيرون آورند؛ و من اين را از پيش خود انجام ندادم. اين است تفسير و علت آنچه نتوانستي بر آن شکيبايي ورزي.
*و در اين کتاب،موسي را ياد کن، بي ترديد او انساني خالص شده و فرستاده اي پيامبر بود.
*و او را از جانب راست طور ندا کرديم، و او را در حالي که با وي راز گفتيم، مقرّب خود قرار داديم.
*و از رحمت خود برادرش هارون را که داراي مقام پيامبري بود، به او بخشيديم.
*و آيا سرگذشت موسي به تو رسيده است؟
*هنگامي که آتشي ديد، پس به خانواده اش گفت: درنگ کنيد؛ بي ترديد من آتشي ديدم شايد شعله اي از آن را برايتان بياورم يا نزد آتش راهنمايي بيابم.
*پس چون به آن آتش رسيد، ندا داده شد: اي موسي!به يقين اين منم پروردگار تو، پس کفش خود را از پايت بيفکن؛ زيرا تو در وادي مقدس طوي هستي.
*و من تو را برگزيدم، پس به آنچه وحي مي شود، گوش فرا دار.
*همانا! من خدايم که جز من معبودي نيست، پس مرا بپرست و نماز را براي ياد من برپا دار.
*بي ترديد قيامت که مي خواهم زمان وقوعش را پنهان بدارم، آمدني است، تا هر کس را برابر تلاش و کوششي که مي کند، پاداش دهند.
*پس مبادا آنکه از هواي نفسش پيروي کرده و به قيامت ايمان ندارد، تو را باز دارد که هلاک مي شوي.
*و اي موسي، اينک بازگو تا چه به دست راست داري؟
*گفت: اين عصاي من است، بر آن تکيه مي زنم، و با آن برگ درختان را براي گوسفندانم فرو مي ريزم و مرا در آن نيازهاي ديگري هم هست.
*خدا فرمود: اي موسي! آن را بيفکن.پس آن را افکند، ناگهان ماري عظيم شد که به سرعت مي شتافت.
*خدا فرمود: آن را بگير و مترس که بي درنگ آن را به کيفيت اولش باز مي گردانيم.
*و دستت را در گريبانت کن تا بدون هيچ عيبي سفيد و درخشان بيرون آيد، معجزه اي ديگر است.
*تا برخي از بزرگ ترين معجزات خود را به تو نشان دهيم.
*به سوي فرعون برو؛ زيرا او سرکشي کرده است.
*گفت: پروردگارا! سينه ام را گشاده گردان،و کارم را برايم آسان ساز، و گره از زبانم بگشا.
* سخنم را بفهمند،و از خانواده ام دستياري برايم قرار ده، هارون، برادرم را
*پشتم را به او محکم کن،و او را در کارم شريک گردان،تا تو را فراوان تسبيح گوييم.
*وبسيار به يادت باشيم، بي ترديد تو به ما بينايي.
*خدا فرمود: اي موسي! به يقين خواسته ات به تو عطا شد.
*و بي ترديد يک بار ديگر هم به تو احسان کرديم.
*آن زمان که به مادرت آنچه را که بايد الهام مي شد، الهام کرديم؛که او را در صندوق بگذار، پس او را به دريا بينداز تا دريا او را به ساحل اندازد، تا دشمن من و دشمن او، وي را برگيرد. و محبوبيّتي از سوي خود بر تو انداختيم تا با مراقبت کامل من پرورش يابي 
*آن گاه که خواهرت به سوي کاخ فرعون رفت، و گفت: آيا شما را به کسي که از اين نوزاد سرپرستي کند، راهنمايي کنم؟ پس تو را به مادرت برگردانديم تا خوشحال و شاد شود و غم و غصه نخورد، و کسي را کُشتي و ما تو را از اندوه نجات داديم، و چنان که بايد امتحانت نموديم، پس سالياني در ميان اهل مدين ماندي، سپس اي موسي! بر اساس تقدير الهي آمدي،
*و تو را براي خود ساختم
*تو و برادرت با معجزات من برويد، و درباره ذکر من سستي نورزيد.
*هر دو به سوي فرعون برويد؛ زيرا او سرکشي کرده است.
* پس با گفتاري نرم به او بگوييد، اميد است که هوشيار شود و يا بترسد 
*گفتند: پروردگارا! ما مي ترسيم که با سخت گيري و شکنجه بر ما پيشي گيرد يا بر سرکشي خود بيفزايد.
*خدا فرمود: نترسيد که من بي ترديد با شما هستم مي شنوم و مي بينم.
* بنابراين به سوي او برويد و بگوييد: ما دو نفر فرستاده پروردگار تو هستيم، پس بني اسرائيل را با ما روانه کن و آنان را شکنجه مکن، به راستي ما از سوي پروردگارت معجزه اي آورده ايم؛ و درود بر کسي باد که از هدايت پيروي کند.
*مسلماً و يقيناً به ما وحي شده است که عذاب بر کسي است که تکذيب کند و از آن رو برگرداند.
*فرعون گفت: اي موسي! پروردگار شما دو نفر کيست؟
*گفت: پروردگار ما کسي است که به هر موجودي، آفرينش او را به وي عطا کرده، سپس هدايت نمود.
*فرعون گفت: پس حال امت هاي پيشين چگونه است؟
*موسي گفت: علم و دانش به آنان در کتابي نزد پروردگار من است، که پروردگارم نه اشتباه مي کند و نه از ياد مي برد.
*همان کسي که زمين را براي شما بستري گسترده قرار داد، و براي شما در آن راه هايي پديد آورد، و از آسمان آبي نازل کرد، پس به وسيله آن انواعي از روييدني هاي گوناگون بيرون آورديم.
*بخوريد و دام هايتان را بچرانيد، يقيناً در اين امور نشانه هايي براي صاحبان خرد است.
*شما را از زمين آفريديم، و به آن باز مي گردانيم، و بار ديگر از آن بيرونتان مي آوريم.
*و بي ترديد ما همه معجزات خود را به فرعون نشان داديم، ولي آنها را تکذيب کرد و به پذيرفتنش رضايت نداد.
*گفت: اي موسي! آيا به سوي ما آمده اي تا ما را به وسيله جادويت از سرزمينمان بيرون کني؟
*قطعاً ما جادويي مانند آن برايت مي آوريم، پس ميان ما و خودت در جايي هموار و صاف که نه ما از آن تخلف کنيم و نه تو، وعده گاهي قرار ده.
*موسي گفت: وعده گاه شما روز جشن است همه مردم را پيش از ظهر گرد هم مي آورند.
*فرعون برگشت و همه مكر و تدبير خود را به كار برد و به ميان آمد
*موسي به فرعون و فرعونيان گفت: واي بر شما، بر خدا دروغ نبنديدکه با عذابي شديد ريشه کن ونابودتان مي کند، و يقيناً کسي که دروغ بست، محروم و نوميد شد.
*پس فرعونيان ميان خود در کارشان نزاع و ستيز کردند و اين رازگويي را از ديگران پنهان داشتند.
*گفتند: مسلماً اين دو نفر جادوگرند، مي خواهند شما را با جادويشان از سرزمينتان بيرون کنند و آيين برتر شما را از بين ببرند.
*پس حيله و نيرنگتان را گرد آوريد، آن گاه صف کشيده بياييد که قطعاً امروز کسي کامياب است که برتري يابد.
*گفتند: اي موسي! يا تو مي افکني يا ما نخستين کسي باشيم که مي افکند؟
*گفت: بلکه شما بيفکنيد. پس ناگهان ريسمان ها و چوب دستي هايشان بر اثر جادويشان در خيال، چنان وانمود شد که با سرعت به راه افتادند.
*پس موسي در دلش ترسي احساس کرد.
*گفتيم: مترس که بي ترديد تو برتري.
*آنچه را در دست راست داري بيفکن تا همه ساخته هايشان را ببلعد؛ يقيناً آنچه را ساخته اند فقط نيرنگ جادوگر است، و جادوگر هر جا درآيد، پيروز نمي شود.
*پس سجده کنان به رو درافتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسي ايمان آورديم.
*گفت: آيا پيش از آنکه به شما اذن دهم، به او ايمان آورديد؟ يقيناً او بزرگ شماست که به شما جادو آموخته است، پس بي ترديد دست ها و پاهايتان را يکي از راست و يکي از چپ قطع خواهم کرد، و شما را بر تنه هاي درخت خرما خواهم آويخت تا کاملاً بدانيد که کدام يک از ما عذابش سخت تر و پايدارتر است؟!
*گفتند: ما هرگز تو را بر دلايل روشني که به سوي ما آمده و بر آنکه ما را آفريد، ترجيح نمي دهيم؛ پس هر حکمي را که مي تواني صادر کن، تو فقط در اين زندگي دنيا مي تواني حکم کني.
*بي ترديد ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا خطاهايمان و آن جادويي که ما را به آن واداشتي بر ما بيامرزد؛ وخدا بهتر وپايدارتر است.
*مسلماً کسي که گنهکار به پيشگاه پروردگارش بيايد، دوزخ براي اوست که در آن نه مي ميرد و نه زندگي مي کند.
*و کساني که مؤمن بيايند در حالي که کارهاي شايسته انجام داده اند، براي آنان برترين درجات است.
* بهشت هاي پايداري است که از زيرِ آن نهرها جاري است که در آن جاودانه اند؛ و اين است پاداش کساني که خود را پاک کرده اند.
*و همانا به موسي وحي کرديم که بندگانم را شبانه حرکت بده، و براي آنان راهي خشک در دريا قرار ده که نه از رسيدن فرعونيان بترسي و نه از غرق شدن بهراسي.
*پس فرعون با لشکريانش آنان را دنبال کرد، و دريا آنان را فروگرفت، چه فروگرفتني!
*و فرعون، قومش را گمراه کرد و راهنمايي ننمود.
*اي بني اسرائيل! به راستي شما را از دشمنتان نجات داديم، و با شما در جانب راست طور وعده گذاشتيم و ترنجبين و مرغ بريان را بر شما نازل کرديم، از خوردني هاي پاکيزه که روزي شما نموديم، بخوريد و در آن از حدود الهي تجاوز نکنيد که خشم من بر شما فرود آيد، و کسي که خشم من بر او فرود آيد، يقيناً هلاک شده است.
*و مسلماً من آمرزنده کسي هستم که توبه کرد و ايمان آورد و کار شايسته انجام داد، سپس در راه مستقيم پايداري و استقامت ورزيد.
* اي موسي! چه چيز تو را شتابان کرد که قبل از قوم خود پيشي گرفتي؟
*گفت: پروردگارا! من به سوي تو شتافتم تا خشنود شوي. آنان گروهي هستند که اينک به دنبال من مي آيند.
*گفت: اي موسي! ما به راستي قوم تو را پس از آمدن تو امتحان کرديم و سامري آنان را گمراه کرد.
*پس موسي خشمگين و اندوهناک به سوي قومش بازگشت، گفت: اي قوم من! آيا پروردگارتان به شما وعده اي نيکو نداد؟ آيا زمان آن وعده بر شما طولاني آمد يا خواستيد که خشمي از پروردگارتان بر شما فرود آيد که با وعده من مخالفت کرديد؟!
*گفتند: ما با اراده خود با وعده تو مخالفت نکرديم، بلکه ما را وادار کردند که بارهايي سنگين از زيور و زينت اين قوم را حمل کنيم، پس آنان را انداختيم و به همين صورت سامري هم در آتش انداخت.
*پس براي آنان مجسمه گوساله اي که صداي گاو داشت بيرون آورد، آن گاه گفتند: اين معبود شما و معبود موسي است که فراموش کرد.
*پس آيا درک نمي کنند که پاسخي به آنان نمي دهد و مالک و صاحب اختيار هيچ سود و زياني براي آنان نيست؟!
*و به راستي هارون پيش از اين به آنان گفته بود: اي قوم من! شما به وسيله اين گوساله مورد امتحان قرار گرفته ايد، و بي ترديد پروردگارتان رحمان است، بنابراين از من پيروي کنيد و فرمانم را اطاعت نماييد.
*گفتند: ما همواره بر پرستيدن گوساله باقي مي مانيم تا موسي به سوي ما باز گردد.
*گفت: اي هارون! وقتي ديدي آنان گمراه شدند چه چيز تو را مانع شد،از اينکه مرا پيروي کني؟ آيا از فرمان من سرپيچي کردي؟
*گفت: اي پسر مادرم! نه ريش مرا بگير و نه سرم را، من ترسيدم که بگويي: ميان بني اسرائيل تفرقه و جدايي انداختي و سفارش مرا رعايت نکردي.
*گفت: اي سامري! سبب کار تو چه بود؟
*گفت: من به حقايق و اسراري آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکي از دانش و اسرار رسول را گرفتم و آن را دور انداختم ؛ و اين گونه نفس من در نظرم آراست.
* گفت: پس برو، يقيناً کيفر تو در زندگي اين است که به من دست نزنيد؛ و تو را وعده گاهي است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و به معبودت که همواره ملازمش بودي نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانيم، سپس سوخته اش را در دريا مي پاشيم.
*معبود شما فقط خداي يکتاست که جز او معبودي نيست، دانش او همه چيز را فرا گرفته است.
*يقيناً به موسي و هارون جداکننده و نور و مايه يادآوري براي پرهيزکاران عطا کرديم.
* همانان که در پنهاني از پروردگارشان مي ترسند و از قيامت هم بيمناکند.
*و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتيم که زمين را بندگان شايسته ما به ميراث مي برند.
*سپس موسي و برادرش هارون را با معجزات و آيات خود و دليلي روشن فرستاديم،به سوي فرعون و سران و اشراف قومش، پس تکبّر ورزيدند؛ و آنان قومي برتري جو بودند.
*و گفتند: آيا به دو بشري که مانند خودمان هستند ايمان بياوريم در حالي که قوم آن دو بردگان ما هستند؟
*در نتيجه هر دو را تکذيب کردند و از هلاک شدگان شدند.
*همانا ما به موسي کتاب داديم، تا آنان هدايت شوند.
*و به راستي به موسي کتاب داديم، و برادرش هارون را همراه او دستيار و کمک قرار داديم.
*پس گفتيم: هر دو به سوي گروهي که آيات ما را تکذيب کردند، برويد.در نتيجه آنان را به شدت درهم کوبيده و هلاک کرديم.
*هنگامي را که پروردگارت موسي را ندا داد که خود را به قوم ستمکار برسان.
*قوم فرعون آيا نمي پرهيزيد؟!
*گفت: پروردگارا! به راستي مي ترسم مرا تکذيب کنند،
*و سينه‏ ام تنگ مي‏شود، و زبانم به قدر كافي گويا نيست هارون نيز رسالت ده 
*و آنها بر من گناهي دارند مي‏ترسم مرا به قتل برسانند
*گفت: اين چنين نيست پس شما دو نفر معجزات ما را ببريد که يقيناً ما همراه شما شنونده هستيم 
*بنابراين خود را به فرعون برسانيد و بگوييد: يقيناً ما فرستاده پروردگار جهانيانيم.
*با اين وصف، بني اسرائيل را با ما بفرست.
*[فرعون]گفت: آيا ما تو را در کودکي در ميان خود نپرورانديم، و سالياني چند از عمر خود در ميان ما درنگ نکردي؟
*و آن کارت را که کردي، کردي در حالي که از ناسپاسان بودي.
*گفت: آن را در آن زمان در حالي انجام دادم که بي خبر از اين واقعه بودم [که با مشت من در دفاع از مظلوم، آن مرد قبطي کشته مي شود.]
*چون از شما ترسيدم از دستتان گريختم، پس پروردگارم به من حکمت بخشيد، و مرا از پيامبران قرار داد.
*آيا اينکه بني اسرائيل را به بردگي گرفته اي نعمتي است که منتش را بر من مي نهي؟!
*فرعون گفت: پروردگار جهانيان چيست؟
*گفت: اگر باور مي کنيد همان پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست.
* به افراد پيرامونش گفت: آيا نمي شنويد
*گفت: پروردگار شما وپروردگار پدران پيشين شماست.
*گفت: اين پيامبرتان که به سوي شما فرستاده اند، حتماً مجنون است!
*گفت: پروردگار مشرق و مغرب و آنچه ميان آنهاست، اگر مي انديشيد.
*گفت: اگر معبودي جز من بگيري، قطعاً تو را از زندانيان قرار خواهم داد.
*گفت: حتي اگر نشانه آشكاري براي رسالتم براي تو بياورم ؟
*گفت: اگر راستگويي آن را بياور.
*پس عصايش را انداخت و ناگهان اژدهايي حقيقي نمايان شد،
*و دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد در برابر بينندگان سفيد و روشن بود.
*به سران و اشراف پيرامونش گفت: يقيناً اين جادوگري بسيار ماهر و داناست!
*مي خواهد با جادويش شما را از سرزمينتان بيرون کند، پس شما چه نظر مي دهيد؟
*گفتند: کار او و برادرش را به تأخير انداز و گروهي گردآورنده را به شهرها روانه کن،
*تا هر جادوگر کاردان بسيار دانايي را نزد تو آورند.
*پس همه جادوگران را در وعده گاه روزي معين گرد آوردند،
*و به همه مردم گفتند: آيا شما هم اجتماع خواهيد کرد؟
*به اميد آنکه اگر جادوگران پيروز شدند، از آنان پيروي کنيم.
*پس هنگامي که جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: آيا اگر ما پيروز شويم، حتماً براي ما پاداشي شايسته خواهد بود؟
*گفت: آري، و در آن صورت مسلماً از مقربان خواهيد شد.
*موسي به جادوگران گفت: بيفکنيد آنچه را قصد داريد، بيفکنيد.
*پس ريسمان ها و عصاهايشان را افکندند، و گفتند: به عزت فرعون سوگند که به راستي ما به طور مسلّم پيروزيم.
*پس موسي عصايش را افکند، ناگاه آنچه را جادوگران با نيرنگ ساخته بودند، بلعيد.
*پس جادوگران به سجده افتادند.
*گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم،
*پروردگار موسي و هارون.
*فرعون گفت: پيش از آنکه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد، حتماً او بزرگ شماست که جادوگري را به شما آموخته است، پس به زودي خواهيد دانست که مسلماً دست ها و پاهاي شما را يکي از راست و يکي از چپ قطع خواهم کرد، و يقيناً همه شما را به دار خواهم آويخت.
* گفتند: هيچ زيان و باکي نيست، يقيناً ما به سوي پروردگارمان باز مي گرديم،
*قطعاً ما اميدواريم که چون نخستين ايمان آورندگان بوديم، پروردگارمان خطاهاي ما را بيامرزد.
*و به موسي وحي کرديم که بندگان مرا شبانه کوچ بده که حتماً دشمنان از پي شما خواهند آمد.
*پس فرعون گروهي گردآورنده را به شهرها فرستاد
*مسلماً اينان گروهي اندکند،
* و همانا ما را همواره به خشم مي آورند،
*و ما گروهي هوشيار و آماده باش و مهياي دفاعيم.
*پس ما آنان را از باغ ها و چشمه سارها بيرون کرديم.
*واز گنج ها ومکان هاي نيکو
*آري، اين چنين كرديم و بني اسرائيل را وارث آنها ساختيم.
*فرعونيان هنگام طلوع آفتاب آنان را دنبال کردند.
*چون آن دو گروه يکديگر را ديدند، اصحاب موسي گفتند: حتماً ما به چنگ آنان خواهيم افتاد.
*موسي گفت: اين چنين نيست، بي ترديد پروردگارم با من است، و به زودي مرا هدايت خواهد کرد.
*پس به موسي وحي کرديم که عصايت را به اين دريا بزن. پس از هم شکافت و هر پاره اش چون کوهي بزرگ بود.
*و آن گروه ديگر را به دريا نزديک کرديم،
*و موسي و هر که با او بود، همه را نجات داديم.
*آن گاه آن گروه ديگر را غرق کرديم.
*بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد، و بيشترشان مؤمن نبودند.
*هنگامي را که موسي به خانواده اش گفت: به راستي من آتشي را از دور ديدم، به زودي خبري از آن براي شما مي آورم، يا از آن شعله اي برگرفته به شما مي رسانم تا خود را گرم کنيد،
*پس هنگامي که نزد آن آمد، ندا رسيد که پربرکت باد آنکه در آتش است و آنکه پيرامون آن است، و منزّه و پاک است خدا که پروردگار جهانيان است.
*اي موسي! يقيناً منم خداي تواناي شکست ناپذير و حکيم،
*و عصايت را بيفکن. پس وقتي آن را ديد که تند و شتابان حرکت مي کند، گويا ماري باريک و تيزرو است، پشت کنان رو به فرار گذاشت و به پشت برنگشت. اي موسي! نترس که پيامبران نزد من نمي ترسند،
*مگر کسي که ستم کند؛ سپس بدي را به نيکي تبديل نمايد، که من غفور و رحيمم!
*و دستت را در گريبانت داخل کن؛ هنگامي که خارج مي شود، سفيد و درخشنده است بي آنکه عيبي در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نُه گانه‏ اي است که تو با آنها بسوي فرعون و قومش فرستاده مي شوي؛ آنان قومي فاسق و طغيانگرند!
*هنگامي که معجزات روشن ما به سويشان آمد، گفتند: اين جادويي آشکار است.
*و آنها را در حالي که باطنشان به الهي بودن آن معجزات يقين داشت، ستمکارانه وبرتري جويانه انکار کردند. پس با تأمل بنگر که سرانجام مفسدان چگونه بود؟!
*بخشي از سرگذشت موسي و فرعون را براي مردمي که ايمان مي آورند به حق و راستي بر تو مي خوانيم.
*همانا فرعون برتري جويي و سرکشي کرد و مردمش را گروه گروه ساخت، در حالي که گروهي از آنان را ناتوان و زبون گرفت، پسرانشان را سر مي بريد، و زنانشان را زنده مي گذاشت؛ بي ترديد او از مفسدان بود.
*و ما مي خواستيم به آنان که در آن سرزمين به ناتواني و زبوني گرفته شده بودند، نعمت هاي باارزش دهيم، و آنان را پيشوايان مردم و وارثان گردانيم.
*و براي آنان در آن سرزمين، زمينه قدرت و حکومت آماده کنيم، و به فرعون و هامان و سپاهشان که از ايشان اند چيزي را که از آن هراسناک و در حذر بودند نشان دهيم.
*و به مادر موسي الهام کرديم که او را شير بده، پس هنگامي که بر او بترسي به دريايش انداز، و مترس و غمگين مباش که ما حتماً او را به تو باز مي گردانيم، و او را از پيامبران قرار مي دهيم.
*پس خاندان فرعون او را گرفتند تا سرانجام، دشمنشان و مايه اندوهشان شود. مسلماً فرعون و هامان و سپاهيان آن دو خطاکار بودند؛
*و همسر فرعون گفت: براي من و تو مايه شادماني و خوشحالي است، او را نکشيد، اميد است ما را سود دهد، يا وي را به فرزندي خود بگيريم. ولي آنان آگاه نبودند 
*و قلب مادر موسي تهي شد . اگر قلبش را محکم و استوار نکرده بوديم تا از باورکنندگان وعده ما باشد، به درستي که نزديک بود آن را فاش کند،
*و به خواهر موسي گفت: او را پي گيري کن. پس او موسي را از دور ديد در حالي که خاندان فرعون درک نمي کردند.
*پس او را به مادرش برگردانيم تا خوشحال و شادمان شود و اندوه نخورد و بداند که حتماً وعده خدا حق است، ولي بيشتر مردم نمي دانند.
*چون به توانايي خود رسيد و رشد و کمال يافت، به او حکمت و دانش داديم؛ و اين گونه نيکوکاران را پاداش مي دهيم.
*و به شهر وارد شد در حالي که اهل آن بي خبر بودند، پس دو مرد را در آنجا يافت که با هم زد و خورد مي کردند، اين يک از پيروانش، و آن ديگر از دشمنانش، آنکه از پيروانش بود از موسي بر ضد کسي که از دشمنانش بود درخواست ياري کرد، پس موسي مشتي به او زد و او را کشت، گفت: اين از عمل شيطان است، قطعاً او گمراه کننده و دشمني اش آشکار است.
*گفت: پروردگارا! به خود ستم کردم و آمرزشت را نصيب من فرما. پس خدا او را آمرزيد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
*گفت: پروردگارا! به خاطر قدرت و نيرويي که به من عطا کردي، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم شد.
*پس در آن شهر با حالت بيم و نگراني صبح کرد، در حالي که انتظار مي کشيد؛ پس ناگهان ديد آنکه ديروز از او ياري خواسته بود، دوباره وي را به فريادرسي مي خواند،گفت: همانا تو گمراهي آشکار هستي،
*هنگامي که خواست با کسي که دشمن هر دوي آنان بود به سختي برخورد کند گفت: اي موسي! آيا مي خواهي مرا بکشي چنان که ديروز يک نفر را کشتي؟ تو مي خواهي در اين سرزمين فقط ياغي و سرکش باشي، ونمي خواهي از مصلحان به شمار آيي!
*و مردي از دورترين شهر شتابان آمد گفت: اي موسي! اشراف و سران درباره تو مشورت مي کنند که تو را بکشند! بنابراين بيرون برو که يقيناً من از خيرخواهان توام.
*پس موسي ترسان و نگران در حالي که انتظار مي کشيد از شهر بيرون رفت،گفت: پروردگارا! مرا از اين مردم ستمکار نجات بده.
*هنگامي که به سوي مدين روي آورد، گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست راهنمايي کند.
*هنگامي که به آب مدين رسيد، گروهي از مردم را بر آن يافت که دام هايشان را آب مي دادند، و غير آنان دو زن را ديد که بازمي دارند؛ گفت: چه چيزي شما را بر بازداشتن وا مي دارد؟ گفتند: ما آب نمي دهيم تا شبانان برگردانند و پدر ما پيري کهنسال است
*پس دام هايشان را آب داد، سپس به سوي سايه برگشت و گفت: پروردگارا! به آنچه از خير بر من نازل مي کني، نيازمندم.
*پس يکي از آن دو در حالي که با حالت شرم و حيا گام برمي داشت، نزد او آمد گفت: پدرم تو را مي طلبد تا پاداش اينکه ما را آب دادي به تو بدهد. چون نزد او آمد و داستانش را بيان کرد، گفت: ديگر نترس که از آن گروه ستمکار نجات يافتي.
*يکي از آن دو زن گفت: اي پدر! او را استخدام کن؛ زيرا بهترين کسي که استخدام مي کني آن کسي است که نيرومند و امين باشد
*گفت: مي خواهم يکي از اين دو دخترم را به نکاح تو درآورم به شرط آنکه هشت سال اجير من باشي، و اگر ده سال را تمام کردي، اختيارش با خود توست ، و من نمي خواهم بر تو سخت گيرم، و به خواست خدا مرا از شايستگان خواهي يافت.
*گفت: اين قرارداد ميان من و تو باشد، هر يک از اين دو مدت را به پايان برم هيچ تعدّي و ستمي بر من نيست، و خدا بر آنچه مي گوييم، نگهبان و وکيل است.
*چون موسي آن مدت را به پايان برد و با خانواده اش رهسپار شد، از جانب طور آتشي ديد، به خانواده اش گفت: درنگ کنيد که من آتشي ديدم، شايد خبري از آن براي شما بياورم يا پاره اي از آتش را مي آورم تا گرم شويد.
*چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادي در آن جايگاه مبارک از آن درخت ندا رسيد که اي موسي! يقيناً منم خدا پروردگار جهانيان،
*و عصايت را بيفکن. پس وقتي آن را ديد که تند و سريع حرکت مي کند، گويا ماري باريک و تيزرو است، پشت کنان گريخت و به پشت سر برنگشت. اي موسي! پيش آي و مترس، بي ترديد تو در اماني،
*دستت را در گريبانت ببر تا بدون هيچ عيبي سفيد و درخشان بيرون آيد، و براي ترسي که دچارش شده اي دو دستت را بر سينه بگذار، پس اين دو معجزه از ناحيه پروردگار توست به سوي فرعون و اشراف و سران او که همواره مردمي نافرمان هستند.
*گفت: پروردگارا! من يک نفر از آنان را کشته ام، مي ترسم مرا بکشند،
*و برادرم هارون زبانش از من گوياتر است، پس او را همراه من بفرست که ياور و دستيارم باشد تا مرا تصديق کند؛ زيرا مي ترسم تکذيبم کنند.
*گفت: به زودي قدرت و نيرويت را به وسيله برادرت افزون کنم، و براي هر دوي شما به خاطر معجزات ما قدرتي قرار مي دهم که آنان به شما دست نيابند، شما و آنان که از شما پيروي کنند، پيروزيد.
*پس هنگامي که موسي آيات روشن ما را براي آنان آورد، گفتند: اين جز جادويي ساختگي و دروغين نيست، و ما اين را از پدران پيشين خود نشنيده ايم 
*و موسي گفت: پروردگارم به کسي که از نزد او هدايت آورده و به کسي که سرانجام نيک براي اوست داناتر است؛ بي ترديد ستمکاران پيروز نمي شوند.
*و فرعون گفت: اي اشراف و سران ! من براي شما هيچ معبودي جز خود نمي شناسم، پس اي هامان! برايم بر گِل آتش بيفروز، پس برايم برجي بلند بساز شايد بر معبود موسي آگاهي و اطلاع يابم، و البته من او را از دروغگويان مي پندارم.
*او و سپاهيانش به ناحق در زمين سرکشي و تکبّر کردند، و پنداشتند که آنان را به سوي ما بازنمي گردانند،
*پس او و سپاهيانش را گرفتيم و در دريا افکنديم؛ پس با تأمل بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بود؟
*و آنان را پيشواياني که دعوت به آتش مي کنند قرار داديم، و روز قيامت ياري نمي شوند،
*و آنان را در اين دنيا با لعنت بدرقه کرديم، و روز قيامت از زشت رويان از رحمت خدايند،
*و پس از آنکه اقوام پيشين را هلاک کرديم، به موسي کتاب داديم که براي مردم وسيله بينايي و هدايت و رحمتي بود، تا متذکّر و هوشيار شوند.
*تو در جانب غربي حضور نداشتي هنگامي که ما امر نبوّت موسي را به انجام رسانديم، و از شاهدان نبودي.
*ولي ما ملت هايي را پديد آورديم، پس روزگار درازي بر آنان گذشت . و تو در ميان مردم مدين ساکن نبودي تا نشانه هاي ما را بر اينان بخواني، ولي ما بوديم که تو را به پيامبري فرستاديم 
*و زماني که ما موسي را ندا داديم، تو در ناحيه طور نبودي ولي به سبب رحمتي از پروردگارت تا به مردمي که پيش از تو بيم دهنده اي براي آنان نيامده بود، بيم دهي تا متذکّر و هوشيار شوند.
*و اگر نه آن بود که به سبب گناهاني که مرتکب شدند عذابي به آنان برسد، پس بگويند: پروردگارا! چرا پيامبري به سوي ما نفرستادي تا از آياتت پيروي کنيم و از مؤمنان باشيم 
*پس هنگامي که حق از سوي ما براي آنان آمد گفتند: چرا مانند آنچه به موسي دادند به او نداده اند؟ آيا پيش از اين به آنچه به موسي داده شد، کفر نورزيدند؟! گفتند: [اين تورات و قرآن] دو جادويند که پشتيبان يکديگرند!! و گفتند: ما منکر هر دو هستيم!!
*بگو: اگر راست مي گوييد کتابي از نزد خدا بياوريد که هدايت کننده تر از اين دو باشد تا آن را پيروي کنم.
*و قارون و فرعون و هامان را [نيز نابود کرديم]. و همانا موسي براي آنان دلايل روشن آورد، پس آنان در زمين تکبّر و سرکشي کردند، ولي پيشي گيرنده نبودند
*و به راستي ما به موسي کتاب داديم، پس تو در دريافت کتاب هيچ ترديدي نداشته باش، و آن را براي بني اسرائيل هدايت قرار داديم،
*و برخي از آنان را چون صبر کردند و همواره به آيات ما يقين داشتند، پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما هدايت مي کردند.
*يقيناً پروردگارت روز قيامت، خود ميان آنان درباره آنچه همواره در آن اختلاف مي کردند، داوري خواهد کرد.
* اي اهل ايمان! مانند کساني نباشيد که موسي را آزار دادند و خدا او را از آنچه درباره او مي گفتند، پاک و مبرّا ساخت، و او نزد خدا آبرومند بود.
*و به راستي ما به موسي و هارون نعمت داديم،
*و آن دو نفر و قومشان را از اندوه بزرگ نجات بخشيديم،
*و آنان را ياري داديم در نتيجه پيروز شدند،
*و هر دو را کتاب بسيار روشنگر عطا کرديم،
*وبه راه راست هدايتشان نموديم،
*و در ميان آيندگان براي هر دو نفر نام نيک به جا گذاشتيم.
*سلام بر موسي و هارون.
*ما نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم.
*بي ترديد هر دو از بندگان مؤمن ما بودند،
*پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکميت برخوردار بودند انکار کردند؛
*و به راستي موسي را با معجزات خود و برهاني آشکار فرستاديم،
*به سوي فرعون و هامان و قارون، ولي گفتند: جادوگري بسيار دروغگوست!
*هنگامي که حق را از سوي ما براي آنان آورد، گفتند: پسران کساني را که با موسي ايمان آورده اند، بکشيد، و زنانشان را زنده بگذاريد. ولي نيرنگ و نقشه کافران جز در بيراهه و گمراهي نيست.
*فرعون گفت: مرا بگذاريد تا موسي را بکشم و او پروردگارش را بخواند، چون من مي ترسم دين شما را تغيير دهد، يا در اين سرزمين فساد و تباهي به بار آورد!
*و موسي گفت: من از هر متکبر سرکشي که به روز حساب ايمان ندارد به پروردگارم و پروردگار شما پناه مي برم.
*و مرد مؤمني از خاندان فرعون که ايمانش را پنهان مي داشت، گفت: آيا مردي را مي کشيد که مي گويد: پروردگار من خداست؟ و بي ترديد از سوي پروردگارتان براي شما دلايل روشني آورده است، و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان خود اوست، و اگر راستگو باشد برخي از عذاب هايي که به شما وعده مي دهد به شما خواهد رسيد؛ زيرا خدا کسي را که اسراف کار و بسيار دروغگوست، هدايت نمي کند.
*اي قوم من! امروز فرمانروايي و حکومت براي شماست که در اين سرزمين پيروز هستيد، ولي اگر عذاب خدا به سوي ما آيد، چه کسي ما را ياري خواهد داد؟ فرعون گفت: من جز آنچه را مي بينم به شما ارائه نمي کنم، و شما را جز به راه راست هدايت نمي کنم.
*آن مرد با ايمان گفت: اي قوم من، من بر شما از روزي همانند روز اقوام پيشين ميترسم!
*چون سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و کساني که پس از آنان بودند؛ و خدا ستمي بر بندگان نمي خواهد
*و اي قوم من! بي ترديد من از روزي که مردم يکديگر را ندا مي دهند بر شما مي ترسم؛
*روزي که پشت کنان از اين سو به آن سو فرار مي کنيد شما را هيچ نگه دارنده اي نيست؛ و هر که را خدا گمراه کند، او را هيچ هدايت کننده اي نخواهد بود.
*و فرعون گفت: اي هامان! براي من بنايي بسيار بلند بساز شايد به وسايلي برسم،
*وسايل آسمان ها تا از خداي موسي آگاه شوم هر چند موسي را دروغگو مي پندارم. و اين گونه براي فرعون زشتي کردارش آراسته شد و از راه خدا باز ماند، و نيرنگ و نقشه فرعون جز در زيانکاري و نابودي نبود.
*و آن مرد مؤمن گفت: اي قوم من! از من پيروي کنيد تا شما را به راه راست هدايت کنم.
*اي قوم من! اين زندگي دنيا فقط کالايي بي ارزش و زودگذر است، و بي ترديد آخرت سراي هميشگي و پايدار است.
*هر که بدي کند جز به مانند آن کيفر نيابد، و از مردان يا زنان کساني که کار شايسته انجام دهند در حالي که مؤمن باشند، آنان در بهشت درآيند و در آن بي حسابْ روزي يابند.
*اي قوم من! چرا من شما را به سوي رهايي مي خوانم، و شما مرا به آتش مي خوانيد؟!
*مرا مي خوانيد که به خداي يگانه کافر شوم و بر پايه جهالت و ناداني، و بدون دانش و معرفت که روشنگر حقايق است چيزي را شريک او قرار دهم! و من شما را به تواناي شکست ناپذير و بسيار آمرزنده مي خوانم.
*ثابت و يقيني است اينکه آنچه مرا به سويش مي خوانيد براي او در دنيا و آخرت حقّ ادعا نيست، و اينکه بازگشت ما به سوي خداست، و اينکه اسراف کاران اهل آتش اند.
*پس به زودي آنچه را مي گويم متوجّه خواهيد شد، و من کارم را به خدا وامي گذارم؛ زيرا خدا به بندگان بيناست.
*پس خدا او را از آسيب هاي آنچه بر ضد او نيرنگ مي زدند، نگه داشت و عذاب سختي فرعونيان را احاطه کرد.
* آتش است که صبح و شام بر آن عرضه مي شوند، و روزي که قيامت برپا شود فرعونيان را در سخت ترين عذاب در آوريد.
*محققاً ما به موسي هدايت عطا کرديم و کتاب را به بني اسرائيل به ميراث داديم؛
*کتابي که براي خردمندان مايه هدايت و تذکر است.
*صبر و شكيبائي پيشه كن كه وعده خدا حق است و براي گناهت استغفار نما و تسبيح و حمد پروردگارت را هر صبح و شام بجا آور.
*به يقين ما به موسي کتاب عطا کرديم پس در آن اختلاف شد ، و اگر از سوي پروردگارت فرماني پيشي نگرفته بود، بي ترديد ميانشان حکم شده بود؛ و اينان هم نسبت به قرآن در ترديدي سخت هستند.
*از دين آنچه را به نوح سفارش کرده بود، براي شما تشريع کرد و آنچه را به تو وحي کرديم؛ و آنچه ابراهيم و موسي و عيسي را به آن توصيه نموديم که دين را برپا داريد و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشويد. بر مشرکان ديني که آنان را به آن مي خواني گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوي دين جلب مي کند، و هر کس را که به سوي او بازگردد هدايت مي کند،
*و به راستي ما موسي را با نشانه هاي خود به سوي فرعون و سران و اشراف قومش فرستاديم، پس گفت: من فرستاده پروردگار جهانيانم؛
*نهايتاً چون معجزه هاي ما را براي آنان آورد ناگاه آنان به آنان مي خنديدند.
*ما هيچ معجزه اي را به آنان نشان نمي داديم مگر آنکه از مشابهش بزرگ تر بود، و آنان را به عذاب دنيايي گرفتار کرديم، باشد که بازگردند.
*و گفتند: اي جادوگر! پروردگارت را بر پايه عهدي که با تو کرده براي ما بخوان، که بي ترديد ما هدايت خواهيم يافت.
*هنگامي که عذاب را از آنان برطرف مي کرديم، ناگاه پيمان مي شکستند.
*و فرعون در ميان قومش ندا داد: گفت: اي قوم من! آيا حکومت و پادشاهي مصر ويژه من نيست و اين نهرها از زير من به فرمان من روان نيستند؟ آيا نمي بينيد؟!
*مگر نه اين است که من از اين کسي که خوار و بي مقدار است و نمي تواند روشن و گويا سخن گويد، بهترم؟
*پس چرا دستبندهاي زرين و طلا بر او آويخته نشده است؟ يا چرا فرشتگاني همراه او نيامده اند؟
*پس او قومش را سبک مغز شمرد در نتيجه از او اطاعت کردند؛ زيرا آنان مردمي فاسق و نافرمان بودند.
*چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتيم، پس همه را غرق کرديم.
*در نتيجه آنان را پيشگامان و عبرتي براي آيندگان قرار داديم.
*و چون فرزند مريم مثل زده شد، ناگهان قوم تو نسبت به آن به مسخره و خنده فرياد برداشتند،
*و گفتند: آيا معبودان ما بهترند يا او. آنان اين مقايسه را به عنوان مثل براي تو نزدند مگر از روي جدال بي منطق و ستيزه جويي ، بلکه اينان گروهي ستيزه جو هستند.
*او نبود جز بنده اي که به او نعمت عطا کرديم و وي را براي بني اسرائيل نشانه اي بزرگ قرار داديم 
*و ما اگر بخواهيم برخي از شما را در زمين فرشتگاني قرار مي دهيم که جانشين باشند.
*و همانا پيش از آنان قوم فرعون را آزموديم، و پيامبري بزرگوار براي آنان آمد،
*که بندگان خدا را به من واگذاريد؛ زيرا من براي شما فرستاده اي امينم.
*و در برابر خدا تکبّر نکنيد که من براي شما دليلي روشن آورده ام.
*و من به پروردگارم و پروردگار شما از اينکه مرا سنگسار کنيد پناه مي برم؛
*و اگر به من ايمان نمي آوريد کناره گيري کنيد.
*پس پروردگارش را خواند که اينان قومي گناهکارند.
*بندگانم را شبانه حرکت ده؛ زيرا شما مورد تعقيب هستيد،
*و دريا را با راه هاي گشاده پشت سر بگذار ؛ زيرا آنان سپاهي محکوم به غرق شدن هستند.
*چه بسيار بوستان ها و چشمه ساراني که آنان بر جاي گذاشتند،
*و کشتزار و جايگاه هاي نيکو و باارزش،
*و نعمت هايي که با آسايش و خوشي از آن برخوردار بودند.
*چنين بود و ما همه آنها را به قومي ديگر به ميراث داديم.
*پس نه آسمان برآنان گريست و نه زمين و مهلت نيافتند.
*همانا ما بني اسرائيل را از آن عذاب خوارکننده نجات داديم.
*از فرعون که متکبري سرکش از زمره اسراف کاران بود،
*و آنان را از روي آگاهي بر جهانيان برگزيديم؛
*و به آنان از آيات و معجزات آنچه را که در آن آزمايشي آشکار بود، عطا کرديم.
*اينان با اصرار مي گويند:
*پايان زندگي جز همين مرگ نخستين نيست و ما برانگيخته نخواهيم شد.
*اگر راست ميگوئيد پدران ما را زنده كنيد
*و هنگامي که گروهي از جن را به سوي تو متوجه کرديم که قرآن را بشنوند، پس وقتي که نزد قرائت آن حاضر شدند، گفتند: خاموش باشيد. پس چون قرائت پايان يافت به سوي قومشان در حالي که گفتند: بيم دهنده بودند، بازگشتند. شنيديم که
*اي قوم ما! به راستي ما کتابي را شنيديم که پس از موسي نازل شده است، تصديق کننده همه کتاب هاي پيش از خود است، به سوي حق و به سوي راه راست هدايت مي کند.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*و در مورد موسى، آنگاه كه او را با حجتى آشكار به سوى فرعون فرستاديم‏
*پس فرعون با سپاهيانش روي گرداندند و گفت: يا جادوگر است يا ديوانه!
*در نتيجه او و سپاهيانش را گرفتيم و به دريا افکنديم، در حالي که مستحقّ سرزنش بود.
*و همانا براي فرعونيان بيم دهندگان آمدند.
* اما آنها همه آيات ما را تكذيب كردند، و ما آنها را گرفتيم و مجازات كرديم گرفتن شخصي قدرتمند و توانا.
*آيا کافران شما از اقوامي(عاد،ثمود،لوط،قوم نوح) که برشمرديم، بهتر و برترند يا براي شما در کتاب هاي آسماني امان نامه اي هست
*يا مي گويند: ما گروهي متحد و پشتيبان يکديگريم
*جمعشان به زودي شكست مي‏خورد و پا به فرار مي‏گذارند.
*بلکه وعده گاهشان قيامت است، و قيامت هولناک تر و تلخ تر است.
*و هنگامي را که موسي به قومش گفت: اي قوم من! چرا مرا مي آزاريد در حالي که مي دانيد من فرستاده خدا به سوي شما هستم؟ پس هنگامي که منحرف شدند، خدا هم دل هايشان را منحرف کرد، و خدا مردم فاسق را هدايت نمي کند.
*و خدا براي مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامي که گفت: پروردگارا! براي من نزد خودت خانه اي در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهايي بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.
*و فرعون و کساني که پيش از او بودند و مردم شهرهاي زير و رو شده مرتکب گناهان بزرگ شدند،
* و فرستاده پروردگارشان را نافرماني کردند و خدا هم آنان را به عذابي سخت گرفت.
*تا آن را براي شما مايه تذکر و بيداري قرار دهيم و گوش شنوا آن را حفظ کند.
*ما پيامبري که گواه بر شماست، به سويتان فرستاديم، همان گونه که به سوي فرعون، رسولي فرستاديم؛
*پس فرعون از آن رسول نافرماني کرد، پس او را به عذابي سخت گرفتيم.
*اگر امروز کفر بورزيد، پس چگونه خود را روزي که کودکان را پير مي کند، حفظ مي نماييد؟!
*آيا سرگذشت موسي به تو رسيده است؟
*هنگامي که پروردگارش او را در وادي مقدس طوي ندا داد
*که به سوي فرعون برو؛ زيرا که طغيان کرده است.
*پس به او بگو: مي خواهي پاک و پاکيزه شوي؟
*من تو را به سوي پروردگارت راهنمايي مي کنم تا از او بترسي
*پس آن معجزه بزرگ تر را به او نشان داد.
*ولي تکذيب کرد و سرپيچي نمود.
*سپس پشت كرد و پيوسته تلاش ‍ نمود.
*و ساحران را جمع كرد و مردم را دعوت نمود.
*و گفت: من پروردگار بزرگ تر شما هستم.
*پس خدا هم او را به عذاب آخرت و دنيا دچار ساخت.
*بي ترديد در اين سرگذشت براي کسي که بترسد عبرتي است.
*آيا خبر آن سپاهيان به تو رسيده است؟
*فرعون و ثمود
*بلكه كافران پيوسته مشغول تكذيب حق اند.
*و خدا از همه سو بر آنان احاطه دارد.
*و با فرعون نيرومند که داراي ميخ هاي شکنجه بود؟
*همانان که در شهرها، طغيان وسرکشي کردند؟
*و در آنها فساد وتباه کاري فراواني به بار آوردند؟
*پس پروردگارت تازيانه عذاب هاي گوناگون را بر آنان فرو ريخت.
*بي ترديد پروردگارت در کمين گاه است؛
 
+ نوشته شده در سه شنبه 30 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت موسی,فرعون,مصر,بنی اسرائیل,گوساله پرستی,کتاب,تورات,کوه طور,عصای موسی,اژدها,جادوگران,هارون,برادر موسی,شهر مدین, ساعت 11:46 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت لوط و قوم لوط در قرآن

*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا آن کار بسيار زشت و قبيح را که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است، مرتکب مي شويد؟!

*شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‏آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد.
*وپاسخ قومش جز اين نبود که به يکديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا مردماني اند که همواره خود را پاک نشان مي دهند.
*آنگاه او و خانواده‏اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود.
*و بر آنان بارشي بارانديم، پس با تأمل بنگر که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟!
* و هنگامي که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگين شد؛وگفت: اين روز سخت و دشواري است.
*و قومش شتابان به سويش آمدند که پيش از آن کارهاي زشت و ناپسند مرتکب مي شدند، گفت: اي قوم من! اينان دختران من هستند، اينان براي شما پاکيزه ترند، از خدا پروا کنيد و مرا در ميان مهمانانم رسوا نکنيد؛ آيا از ميان شما مردي راه يافته نيست؟
*گفتند: مسلماً دانسته اي که ما را به دخترانت هيچ حاجت و نيازي نيست و خوب مي داني که ما چه مي خواهيم!!
*گفت: اي کاش براي مبارزه با شما قدرت و نيرويي داشتم يا به پناهگاهي استوار مأوي مي گرفتم.
* گفتند: اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم، آنان هرگز به تو دسترسي پيدا نمي کنند، پس خانواده ات را در پاره اي از شب حرکت ده و نبايد هيچ يک از شما به سوي شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زيرا عذابي که به تبهکاران مي رسد به او هم خواهد رسيد. يقيناً وعده گاهشان صبح است، آيا صبح نزديک نيست؟
*پس هنگامي که عذاب ما فرا رسيد، بالاترين آن را فروترينش نموديم و بر آن سنگ هايي از نوع سنگِ گلِ لايه لايه فرو ريختيم.که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نيست.
*ابراهيم گفت: اي فرستادگان! کار مهم شما چيست؟گفتند: ما به سوي قومي گنهکار فرستاده شده ايم.
*مگر خاندان لوط را که قطعاً همه آنان را نجات مي دهيم،مگر همسرش را که مقدّر کرده ايم از بازماندگان باشد.
*پس هنگامي که فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،لوط گفت: بي ترديد شما گروهي ناشناخته ايد.
*گفتند: با چيزي نزد تو آمده ايم که قومت همواره در آن ترديد داشتند.
*و ما واقعيتي قطعي و مسلّم را براي تو آورده ايم و يقيناً راستگوييم.
*پس پاره اي از شب خاندانت را کوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يک از شما بازنگردد، و آنجا که مأمور هستيد، برويد.
*ما اين حادثه را به او وحي کرديم که هنگامي که مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان برکنده خواهد شد.
*و اهل شهر شادي کنان آمدند.
*لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروي مرا نبريد.
* از خدا پروا کنيد و مرا خوار و بي مقدار نسازيد.
*گفتند: مگر ما تو را از مردمان نهي نکرديم؟
* گفت: اگر مي خواهيد انجام دهيد، اينان دختران منند .
*به جان تو سوگند، آنان در مستي خود فرو رفته و سرگردان بودند.
*پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايي آنان را فرا گرفت.
*در نتيجه آن شهر را زير و رو کرديم و بر آنان سنگ هايي از جنس سنگِ گل بارانديم.
*قطعاً در اين نشانه هايي براي هوشمندان وجود دارد.
*و ويرانه‏ هاي سرزمين آنها بر سر راه همواره ثابت و برقرار است.
*مسلماً در اين براي مؤمنان نشانه اي است.
*و او و لوط را نجات داده و به سوي سرزميني که در آن براي جهانيان برکت نهاده ايم، برديم.
*و به لوط، حکمت و دانش داديم و او را از آن شهري که کارهاي زشت مرتکب مي شدند، نجات داديم؛ بي ترديد آنان قومي بد و نافرمان بودند.
*و او را در رحمت خود درآورديم؛ چون او از شايستگان بود.
*يقيناً مشرکان مکه بر شهري که بر آن باران عذاب باريده شد، گذر کرده اند، پس آيا آنجا را نديده اند؟ ولي  برانگيخته شدن را اميد و انتظار ندارند.
*قوم لوط پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که که برادرشان لوط به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما از ميان جهانيان با مردان آميزش مي کنيد؟!!
*و آنچه را پروردگارتان براي شما از همسرانتان آفريده رها مي کنيد؟ بلکه شما گروهي تجاوزکار هستيد.
*گفتند: اي لوط! اگر باز نايستي، حتماً تبعيد خواهي شد.
*گفت: بي ترديد من از کار زشت شما به شدت متنفرم.
*پروردگارا! مرا و خانواده ام را آنچه انجام مي دهند، نجات بده؛
*پس ما او و خانواده اش همگي را نجات داديم،
*مگر پيرزني در باقي ماندگان،
*سپس ديگران را نابود کرديم،
*و باراني از سنگ گِل بر سر آنان بارانديم؛ پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد و قوم لوط بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا اين عمل بسيار زشت را در حالي که نگاه مي کنيد، مرتکب مي شويد؟!
*آيا شما از روي ميل و شهوت به جاي زنان با مردان آميزش مي کنيد؟ بلکه شما گروهي نادان هستيد.
*پس جواب قومش جز اين نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا آنان مردماني اند که همواره خواهان پاکي اند.
*پس او و خانواده اش را نجاتداديم مگر همسرش را که مقدر کرده بوديم در باقي ماندگان
*و باراني از بر آنان بارانديم، پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*پس لوط به ابراهيم ايمان آورد، و گفت: به درستي که من به سوي پروردگارم مهاجرت مي کنم، که فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و لوط را ، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسيار زشتي مرتکب مي شويد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان آن را انجام نداده اند.
*آيا شما با مردان آميزش مي کنيد و راه را قطع مي نماييد و در محفل عمومي خود اين کار بسيار زشت را مرتکب مي شويد. پس جواب قوم او جز اين نبود که گفتند: اگر تو از راستگوياني عذاب خدا را براي ما بياور.
*گفت: پروردگارا! مرا بر اين مردم فسادکار ياري ده.
*و زماني که فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر را نابود مي کنيم؛ زيرا اهل آن ستمکارند.
*گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کساني که در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده اش را نجات مي دهيم، مگر همسرش را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب آنان بدحال و بي طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده ات هستيم، مگر همسرت را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*ما بر اهل اين شهر به علت کار بسيار زشتي که مرتکب مي شوند، عذاب سختي از آسمان نازل خواهيم کرد.
*و از آن شهر نشانه اي روشن براي مردمي که مي انديشند، بر جاي گذاشتيم.
*و بي ترديد لوط از پيامبران بود.
*هنگامي را که او و همه اهلش را نجات داديم،
* مگر پيرزني را که در ميان باقي ماندگان بود.
*سپس ديگران را هلاک کرديم،
*و شما پيوسته صبحگاهان از كنار آنها عبور مي‏كنيد …
*و نيز شبانگاهان، آيا تعقّل نمي کنيد؟
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*و قوم نوح را پيش تر ؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند
*و شهرها را زير و رو کرد و به زمين کوبيد.
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم لوط بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*ما بر آنان توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد فرستاديم ، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان داديم.
*نعمت و رحمتي از سوي ما بود، اين گونه کسي را که سپاس گزار است، پاداش مي دهيم.
*به راستي لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بيم داده بود، ولي در بيم ها و هشدارها سرسختانه مجادله و ستيزه کردند.
*و از ميهمانانش کام جويي خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا کرديم؛ پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*به يقين در سپيده دم عذابي پيگير و پايدار به آنان رسيد.
*پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*خدا براي کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده که تحت سرپرستي و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولي به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو چيزي از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد.

 
+ نوشته شده در دو شنبه 29 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت لوط,قوم لوط,لواط,عذاب,بارش,گل,سنگ,مشرکان مکه,گل لایه لایه,حضرت ابراهیم,نابود,ستمکار,کار زشت,زن نوح,زن لوط,طوفان, ساعت 14:27 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت صالح و قوم ثمود - سرزمین حجر در قرآن

*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، براي شما دليلي روشن از جانب پروردگارتان آمده است، اين ماده شتر خدا براي شما نشانه اي است، پس او را واگذاريد تا در زمين خدا بخورد و آزار و گزندي به او نرسانيد که عذابي دردناک شما را خواهد گرفت.

*و به ياد آوريد که خدا شما را جانشيناني پس از قوم عاد قرار داد، و در زمين، جاي به شما بخشيد که از مکان هاي هموارش براي خود قصرها بنا مي کنيد، و از کوه ها خانه هايي مي تراشيد، پس نعمت هاي خدا را ياد کنيد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشي مي ورزيدند به مستضعفاني که ايمان آورده بودند، گفتند: آيا شما يقين داريد که صالح از سوي پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور يقين ما به آييني که فرستاده شده مؤمنيم.
*مستکبران گفتند: ما به آييني که شما به آن ايمان آورديد، کافريم!
*پس آن ماده شتر را پي کردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچي نمودند و به صالح گفتند: اگر از پيامبران هستي عذابي که همواره به ما وعده مي دهي، بياور.
*پس زلزله اي سخت آنان را فرا گرفت، و در خانه هايشان جسمي بي جان شدند!
*پس صالح از آنان روي گرداند و گفت: اي قوم من! قطعاً من پيام پروردگارم را به شما رساندم، و برايتان خيرخواهي کردم، ولي شما خيرخواهان را دوست نداريد.
*و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد؛ شما را جز او هيچ معبودي نيست، و او شما را از زمين به وجود آورد و از شما خواست که در آن آباداني کنيد؛ بنابراين از او آمرزش بخواهيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم نزديک و اجابت کننده دعاي آنان است.
*گفتند: اي صالح! پيش از اين در ميان ما مورد اميد بودي، آيا ما را از پرستيدن آنچه پدرانمان مي پرستيدند، باز مي داري؟ و ما بي ترديد در تعاليمي که به آن دعوتمان مي کني در شکي شديد و سخت هستيم.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليلي روشن از سوي پروردگارم متکي باشم و از سوي خود رحمتي به من عطا کرده باشد، چنانچه از او نافرماني کنم، چه کسي مرا نجات مي دهد؟ پس شما چيزي جز خسارت بر من نمي افزاييد.
*و اي قوم من! اين ناقه خداست که براي شما نشانه اي است، پس بگذاريدش در زمين خدا بچرد، و هيچ آسيب و گزندي به او نرسانيد که عذابي زود هنگام شما را خواهد گرفت.
*پس آن را پي کردند. پس صالح گفت: سه روز در خانه هايتان از زندگي برخوردار باشيد. اين وعده اي بي دروغ است.
*پس هنگامي که فرمان ما فرا رسيد، صالح و آنان را که همراه او ايمان آورده بودند با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و از خواري و رسوايي آن روز . مسلماً فقط پروردگارت نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هايشان به رو درافتاده، جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! قطعاً قوم ثمود به پروردگارشان کافر شدند. هان! دوري بر قوم ثمود باد.
*و به راستي اهل حجر پيامبران را تکذيب کردند.
*و ما آيات و نشانه هاي خود را به آنان نشان داديم، ولي از آنان روي گردان شدند.
*و از كوهها خانه‏هايى مى‏تراشيدند كه در امان بمانند.
*پس هنگامي که به صبح درآمدند، صدايي آنان را فرا گرفت.
*و آنچه را بدست آورده بودند آنان را از عذاب الهي نجات نداد.
*قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهي كه درخت صنوبر را ميپرستيدند) و اقوام بسيار ديگري را كه در اين ميان بودند هلاك كرديم.
*قوم ثمود پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که برادرشان صالح به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما تصور مي‏كنيد هميشه در نهايت امنيت، در نعمتهائي كه اينجاست مي‏مانيد؟
*در بوستان ها و چشمه سارها،
*و کشتزارها و درختان خرمايي که شکوفه هايشان انبوه و باطراوت و لطيف است؟
*و ماهرانه و هنرمندانه از کوه ها خانه هايي مي تراشيد؟
*بنابراين از خدا پروا کنيد و مرا فرمان ببريد،
*و از فرمان اسراف گران اطاعت نکنيد،
*همانان که در زمين فساد مي کنند و به اصلاح گري نمي پردازند.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*تو جز بشري مانند ما نيستي، اگر راست مي گويي معجزه اي بياور.
*گفت: اين ماده شتري است سهمي از آب براي او، و سهم روز معيني براي شماست،
*آسيبي به او نرسانيد که عذاب روزي بزرگ شما را فرا مي گيرد.
*پس ناقه را پي کردند و پشيمان شدند،
*در نتيجه عذاب آنان را فرا گرفت. بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد و بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهرباناست.
*همانا به سوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم که خدا را بپرستيد. پس ناگهان آنان دو گروه شدند که با يکديگر نزاع و دشمني مي کردند.
*گفت: اي قوم من! چرا بر عذاب و هلاکت، پيش از توبه و ايمان شتاب مي کنيد؟! چرا از خدا درخواست آمرزش نمي کنيد تا مورد رحمت قرار گيريد؟!
*گفتند: ما به تو و همراهانت فال بد زده ايم . گفت: سبب بروز مشکلات و بدبختي شما نزد خداست، بلکه شما گروهي هستيد که امتحان مي شويد
*در آن شهر نُه نفر از اشراف و سران بودند که در آن فساد مي کردند و اصلاح گر نبودند،
*گفتند: هم قسم شويد که حتماً به صالح و خانواده اش شبيخون مي زنيم ، آن گاه به خونخواهش بگوييم: ما زمان هلاک شدن خانواده اش حضور نداشتيم و يقيناً راستگوييم.
*آنان نيرنگ مهمي به کار گرفتند و ما هم در حالي که بي خبر بودند نيرنگ آنان را از بين برديم.
*پس با تأمل بنگر که سرانجام نيرنگشان چگونه بود؟ که ما آنان و قومشان را همگي درهم کوبيديم و هلاک کرديم.
*اين خانه هاي آنان است که به سبب ستمشان خالي مانده. بي ترديد در اين سرگذشت براي گروهي که معرفت و شناخت دارند، عبرتي بزرگ وجود دارد،
*و آنان را که ايمان آوردند و همواره پرهيزکاري مي کردند، نجات داديم.
*و عاد و ثمود را ، و از خانه هاي آنان براي شما نمايان است، و شيطان عمل هاي آنان را برايشان آراست، در نتيجه آنان را از راه باز داشت در حالي که بصيرت داشتند.
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*اگر روي گرداندند، بگو: من شما را از صاعقه اي چون صاعقه عاد و ثمود بيم مي دهم.
*و اما ثموديان، پس آنان را هدايت کرديم، ولي آنان کوردلي را بر هدايت ترجيح دادند، پس به کيفر اعمالي که همواره مرتکب مي شدند، بانگ عذاب خوارکننده آنان را فراگرفت؛
*و کساني را که ايمان آورده و همواره پرهيزکاري مي کردند، نجات داديم.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود تكذيب كردند.
*و در قوم ثمود هنگامي که به آنان گفته شد: زماني کوتاه برخوردار باشيد
*ولي از فرمان پروردگارشان سرپيچي کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالي که آنان با ترس و حيرت به آن مي نگريستند.
*پس نه قدرت برخاستن از جاي خود را داشتند و نه دادخواهي کردند.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم ثمود بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*پس گفتند: آيا ما بشري از جنس خود را که تنهاست پيروي کنيم؟! در اين صورت در گمراهي و ديوانگي خواهيم بود.
*آيا از ميان ما فقط بر او وحي نازل شده است؟! بلکه او بسيار دروغگو و پر افاده و متکبر است
*در فرداي نزديک خواهند دانست که بسيار دروغگو و پرافاده و متکبر کيست؟
*ما براي آزمايش آنان يقيناً آن ماده شتر را خواهيم فرستاد؛ پس در انتظار سرانجام آنان باش و شکيبايي پيشه کن.
*و آنان را خبر ده که آب آشاميدني ميان آنان و ماده شتر تقسيم شده است؛ هريک در زمان نوبت خود بر سر آب حاضر شوند.
*آنها يكي از ياران خود را صدا زدند، او به سراغ اين كار آمد و پي كرد.
*پس عذاب و هشدارهايم چگونه بود؟
*ما بر آنان يک فرياد مرگبار فرستاديم، پس همه آنان به صورت گياه خشکي که در آغل چهارپايان جمع مي کنند، درآمدند.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*ثمود و عاد آن روز کوبنده را انکار کردند؛
*اما قوم ثمود با عذابي سرکش هلاک شدند،
*آيا خبر آن سپاهيان به تو رسيده است؟
*فرعون و ثمود
*بلكه كافران پيوسته مشغول تكذيب حق اند.
*و خدا از همه سو بر آنان احاطه دارد.
*و با قوم ثمود آنان که در آن وادي تخته سنگ ها را مي بريدند؟
*همانان که در شهرها، طغيان وسرکشي کردند؟
*و در آنها فساد وتباه کاري فراواني به بار آوردند؟
*پس پروردگارت تازيانه عذاب هاي گوناگون را بر آنان فرو ريخت.
*بي ترديد پروردگارت در کمين گاه است؛
*قوم ثمود به سبب سرکشي و طغيانش تکذيب کرد،
*زماني که بدبخت ترينشان به پا خاست.
*و فرستاده الهي به آنها گفت ناقه خدا را با آبشخورش ‍ واگذاريد
*ولي به تکذيب او برخاستند و ناقه را پي کردند، و در نتيجه پروردگارشان به خاطر گناهشان عذاب سختي بر آنان فرو ريخت و همه قوم را با خاک يکسان و برابر ساخت؛
*و خدا از سرانجام آن کار پروايي ندارد.

 
+ نوشته شده در یک شنبه 28 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت صالح,قوم ثمود,ناقه شتر,عذاب,سرزمین حجر,قصر,کوه,فتنه و آشوب,زلزله, ساعت 11:9 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت شعیب و قوم ایکه - سرزمین مدین در قرآن

*و به سوي مردم مدين، برادرشان شعيب را  گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، يقيناً برهاني روشن از سوي پروردگارتان براي شما آمد، پس پيمانه و ترازو را تمام و کامل بدهيد، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مکاهيد، و در زمين پس از اصلاح آن  فساد مکنيد، اين براي شما بهتر است، اگر مؤمنيد.

*و بر سر هر راهي منشينيد که کساني را که به خدا ايمان آورده اند بترسانيد، و از راه خدا بازداريد، و بخواهيد آن را کج نشان دهيد؛ و به ياد آورديد زماني که جمعيت اندکي بوديد، ولي شما را فزوني داد، و با تأمل بنگريد که سرانجام مفسدين و تبهکاران چگونه بود؟
*و اگر گروهي از شما به آييني که من به آن فرستاده شده ام، ايمان آوردند و گروهي ايمان نياوردند، پس شکيبايي ورزيد تا خدا ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است.
*اشراف و سران قومش که تکبّر ورزيدند، گفتند: اي شعيب! مسلماً تو و کساني را که با تو ايمان آورده اند از شهرمان بيرون مي کنيم يا اينکه بي چون و چرا به آيين ما بازگرديد. گفت: آيا هر چند که نفرت و کراهت  داشته باشيم؟!
*اگر پس از آنکه خدا ما را از آن نجات داده به آيين شما بازگرديم يقيناً بر خدا دروغ بسته ايم؛ بنابراين امکان ندارد به آيين شما بازگرديم، مگر اينکه خدا که پروردگار ماست بخواهد پروردگار ما از نظر دانش بر همه چيز احاطه دارد، فقط بر خدا توکل کرديم. پروردگارا! ميان ما و قوم ما به حق داوري کن که تو بهترين داوراني.
*و اشراف و سران کافر قومش گفتند: اگر از شعيب پيروي کنيد، مسلماً شما هم از زيانکارانيد.
* آنگاه زلزله آنان را فروگرفت و در خانه‏شان از پا درآمدند.
*کساني که شعيب را تکذيب کردند گويي در آن شهر سکونت نداشتند،آنان که شعيب را تکذيب کردند، همان زيانکاران بودند.
*پس شعيب از آنان روي گردانيد و گفت: اي قوم من! يقيناً من پيام هاي پروردگارم را به شما رساندم، و براي شما خيرخواهي کردم، با اين حال چگونه بر گروهي که کافرند دريغ و تأسف خورم؟
*و به سوي مَدين، برادرشان شعيب را گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد، شما را جز او هيچ معبودي نيست؛ و از پيمانه و ترازو مکاهيد، همانا من شما را در توانگري و نعمت مي بينم و بر شما از عذاب روزي فراگير بيمناکم.
*و اي قوم من، پيمانه و ترازو را عادلانه کامل و تمام بدهيد، و اجناس مردم را کم شمارتر و کم ارزش تر به حساب نياوريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد.
*آنچه خدا باقي مي گذارد، براي شما بهتر است اگر مؤمن باشيد، و من بر شما نگهبان نيستم.
* گفتند: اي شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مي دهد که آنچه را پدرانمان مي پرستيدند رها کنيم؟ يا از اينکه در اموالمان به هر کيفيتي که مي خواهيم تصرف کنيم دست برداريم؟ به راستي که تو بردبار و راه يافته اي.
*گفت: اي قوم من! مرا خبر دهيد اگر من بر دليل روشني از سوي پروردگارم متکي باشم و از جانب او رزق نيکويي به من داده باشد ؟و من نمي خواهم آنچه که شما را از آن باز مي دارم خود مرتکب شوم؛ تا جايي که قدرت دارم جز اصلاح نمي خواهم؛ و توفيقم فقط به خداست؛ بر او توکل کردم و به سوي او باز مي گردم.
*اي قوم من! دشمني و مخالفت با من، شما را به جايي نرساند، که مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما هم برسد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست.
*از پروردگارتان آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او بازگرديد؛ زيرا پروردگارم مهربان و بسيار دوستدار است.
*گفتند: اي شعيب! بسياري از مطالبي که مي گويي نمي فهميم، و به راستي تو را در خود، ناتوان و ضعيف مي بينيم، و اگر عشيره ات نبودند، بي ترديد سنگسارت مي کرديم، وتو بر ما پيروز نيستي.
*گفت: اي قوم من! آيا عشيره کوچکم نزد شما از خدا عزيزتر است که او را پشت سر قرار داده و فراموشش کرده ايد؟! يقيناً پروردگارم به همه اعمالي که انجام مي دهيد، احاطه دارد.
*و اي قوم من! به اندازه اي که در قدرت و توان شماست، عمل کنيد، من بي ترديد عمل مي کنم؛ به زودي خواهيد دانست، چه کسي را عذاب رسوا کننده خواهد آمد و دروغگو کيست؟! و منتظر بمانيد که من هم با شما منتظرم.
* و هنگامي که عذاب ما رسيد، شعيب و کساني را که با او ايمان آورده بودند، با رحمتي از سوي خود نجات داديم، و کساني را که ستم کردند، فرياد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند.
*گويي در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشيد! مَدين دور باد، همان گونه که ثمود دور شد.
*و بي ترديد اهل ايکه ستمکار بودند.
*در نتيجه از آنان انتقام گرفتيم، و دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعيب] بر سر جاده اي آشکار قرار دارد.
*مردم اَيکه پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که شعيب به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*پيمانه را کامل بدهيد و از کم فروشان نباشيد،
*و با ترازوي درست وزن کنيد،
*و از قيمت اشيا و اجناس مردم به هنگام خريد نکاهيد، و در زمين تباهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*و از آنکه شما و امت هاي پيشين را آفريد پروا کنيد.
*گفتند: جز اين نيست که تو از جادوشدگاني،
*و تو جز بشري مانند ما نيستي، و بي ترديد ما تو را از دروغگويان مي پنداريم،
*پس اگر راست مي گويي پاره هايي از آسمان را بر ما فرو ريز.
*گفت: پروردگارم به آنچه انجام مي دهيد، داناتر است.
*باز او را تکذيب کردند و به عذاب سخت روز سايه‌بان (يعني روزي که مردم از شدت گرما به سايه‌باني پناه مي‌بردند و باز از گرمي هلاک مي‌شدند) گرفتار شدند که عذاب آن روز بسيار بزرگ و سخت بود.
*بي ترديد در اين سرگذشت، عبرتي بزرگ وجود دارد؛ و قوم شعيب بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و نيز به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم؛ پس گفت: اي قوم من! خدا را بپرستيد و روز قيامت را انتظار بريد و در زمين تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنيد،
*پس او را تکذيب کردند؛ در نتيجه زلزله سختي آنان را فرا گرفت، پس در خانه هايشان به رو در افتاده جسمي بي جان شدند،
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
 
 
+ نوشته شده در شنبه 27 مرداد 1397برچسب:قرآن,شعیب,قوم ایکه,سرزمین مدین,پیامبر,عاقبت کم فروشی,ترازو,میزان,زلزله,روز سایبان,عذاب,اصحاب ایکه, ساعت 14:29 توسط آزاده یاسینی


شعر

اول ، تــــو را شبيــه خودم پيـــر مي کشم
بدتر...عصا به دست و زمين گير مي کشم
يا نه ، کنـــار ساحلي ، تنها و منتظر
با يک غروب مرده ي دلگير مي کشم
وقتي کـه ذره ذره ي شکلت تمام شد
همراه دست وپاي تو زنجير  مي کشم
آنگاه جـــاي روسري ، همراه مـــوي تــــو
خطي شبيه ضربه ي شمشير مي کشم.
حميدرضا برزکار
+ نوشته شده در جمعه 26 مرداد 1397برچسب:شعر,تو را شبیه خودم پیر می کشم, ساعت 21:48 توسط آزاده یاسینی


همسران پیامبر در قرآن

*اي همسران پيامبر! هرکس از شما کار بسيار زشت آشکاري مرتکب شود عذاب براي او دو چندان خواهد شد، و اين بر خدا آسان است.

*اي همسران پيامبر! شما اگر پرهيزکاري پيشه کنيد مانند هيچ يک از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمي و طنّازي نداشته باشيد تا کسي که بيمار دل است طمع کند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد.
*و در خانه هايتان قرار و آرام گيريد، و مانند زنان دوران جاهليت پيشين ظاهر نشويد، و نماز را برپا داريد و زکات بدهيد، و خدا و پيامبرش را اطاعت کنيد، جز اين نيست که همواره خدا مي خواهد هرگونه پليدي را از شما اهل بيت برطرف نمايد، و شما را چنان که شايسته است پاک و پاکيزه گرداند.
*و آنچه را از آيات خدا و حکمت در خانه هاي شما مي خوانند به ياد داشته باشيد؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است.
+ نوشته شده در جمعه 26 مرداد 1397برچسب:قرآن,پیامبر,حضرت محمد,همسران پیامبر,دوران جاهلیت,اهل بیت, ساعت 10:19 توسط آزاده یاسینی


نسل پیامبر در قرآن

*بي ترديد ما به تو خير فراوان عطا کرديم.

*پس براي پروردگارت نماز بخوان و شتر قرباني کن.
*يقيناً دشمن تو خود بدون تبار و نسل است.
+ نوشته شده در پنج شنبه 25 مرداد 1397برچسب:قرآن,پیامبر,حضرت محمد,پیغمبر,تبار,نسل,شتر,قربانی,نماز,خیر فراوان, ساعت 10:49 توسط آزاده یاسینی


عایشه همسر پیامبر در قرآن

*كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند (و به عايشه تهمت کار ناشايست زدند که رسول و مؤمنان را بيازارند) گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند، و كسي كه بخش عظيم آن را بر عهده گرفت عذاب عظيمي براي او است.

*چرا هنگامي که آن را شنيديد، مردان و زنان مؤمن به خودشان گمان نيک نبردند و نگفتند: اين تهمتي آشکار است؟!
*چرا بر آن تهمت، چهار شاهد نياوردند؟ و چون شاهدان را نياوردند، پس خود آنان نزد خدا محکوم به دروغگويي اند؛
*و اگر فضل و رحمت خدا در دنيا و آخرت بر شما نبود، به يقين به خاطر آن تهمت بزرگي که در آن وارد شديد، عذابي بزرگ به شما مي رسيد.
*چون زبان به زبان از يکديگر مي گرفتيد و با دهان هايتان چيزي مي گفتيد که هيچ معرفت و شناختي به آن نداشتيد و آن را ناچيز و سبک مي پنداشتيد و در حالي که نزد خدا بزرگ بود.
*و چرا وقتي که آن را شنيديد نگفتيد: ما را نسزد که به اين تهمت بزرگ زبان بگشاييم، شگفتا! اين بهتاني بزرگ است.
*خدا شما را اندرز مي دهد که اگر ايمان داريد، هرگز مانند آن را تکرار نکنيد.
*و خدا آيات را براي شما بيان مي کند، و خدا دانا و حکيم است.
+ نوشته شده در چهار شنبه 24 مرداد 1397برچسب:قرآن,همسر پیامبر,حضرت محمد,عایشه,تهمت, ساعت 12:31 توسط آزاده یاسینی


حفصه همسر پیامبر در قرآن

*(در تفسير وارد است که روزي حَفْصه با اجازه رسول خدا صلّي اللّه عليه و آله و سلّم به خانه پدرش عمر رفت، پيغمبر با ماريه در حجره حَفْصه خلوت کرد. ناگه او رسيد و غوغا انگيخت که تو در حجره من با کنيزي خلوت کردي و آبروي مرا نزد زنانت بردي. حضرت براي خشنودي او فرمود: من ماريه را بر خود حرام کردم ولي اين سرّ نزد تو است با هيچ کس مگوي. او به فور عايشه را هم آگه ساخت، او هم با رسول راجع به ماريه گفتگو کرد. حضرت سوگند خورد که ماريه را ترک گويد. آن دو زن شاد شدند و اين آيه نازل گرديد).

*و هنگامي که پيامبر، رازي را به يکي از همسرانش گفت و او آن راز را فاش کرد، و خدا پيامبر را از افشاي آن آگاه نمود، پيامبر بخشي از آن را به آن زن گوشزد کرد و از گفتن بخشي ديگر خودداري نمود. آن زن گفت: چه کسي فاش کردن راز را به تو خبر داده است؟ پيامبر گفت: داناي آگاه، به من خبر داد.
*اگر از كار خود توبه كنيد زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤ منان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند.
*اگر پيامبر، شما را طلاق دهد اميد است که پروردگارش همسراني بهتر از شما که مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه کار، خداپرست، روزه دار، غير باکره و باکره باشند، به او عوض دهد.
+ نوشته شده در سه شنبه 23 مرداد 1397برچسب:قرآن,حفصه,حضرت محمد,همسر پیامبر,عایشه,عمر,ماریه,کنیزک,جبرئیل,مومنان صالح,فرشتگان, ساعت 11:27 توسط آزاده یاسینی


حضرت محمد در قرآن

*و محمّد جز فرستاده اي از سوي خدا که پيش از او هم فرستادگاني گذشته اند، نيست. پس آيا اگر او بميرد يا کشته شود، به روش گذشتگان و نياکان خود برمي گرديد؟! و هر کس به روش گذشتگان خود برگردد، هيچ زياني به خدا نمي رساند؛ و يقيناً خدا سپاس گزاران را پاداش مي دهد.

*يقيناً اين کتاب را به درستي و راستي بر تو نازل کرديم؛ تا ميان مردم به آنچه خدا به تو آموخته داوري کني، و حمايت گر خائنان مباش.و از خدا آمرزش بخواه؛ زيرا خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
*همان کساني که از اين رسول و پيامبر «ناخوانده درس» که او را نزد خود در تورات وانجيل نگاشته مي يابند، پيروي مي کنند؛ پيامبري که آنان را به کارهاي شايسته فرمان مي دهد، و از اعمال زشت بازمي دارد، و پاکيزه ها را بر آنان حلال مي نمايد، و ناپاک ها را بر آنان حرام مي کند، و بارهاي تکاليف سنگين و زنجيره ها که بر دوش عقل وجان آنان است برمي دارد؛ پس کساني که به او ايمان آوردند و او را حمايت کردند و ياريش دادند و از نوري که بر او نازل شده پيروي نمودند، فقط آنان رستگارانند.
*بگو: اي مردم! يقيناً من فرستاده خدا به سوي همه شمايم؛ خدايي که مالکيّت و فرمانروايي آسمان ها و زمين فقط در سيطره اوست، جز او معبودي نيست، زنده مي کند و مي ميراند، پس به خدا و رسول او پيامبر ناخوانده درس که به خدا و تمام سخنان او ايمان دارد، ايمان بياوريد، و از او پيروي کنيد تا هدايت يابيد.
*آيا انديشه نکردند که در همنشين آنان هيچ نوع جنوني نيست؛ او فقط بيم دهنده اي آشکار است.
*بگو: من قدرتِ سودي و زياني را از خود ندارم جز آنچه خدا خواهد، و اگر غيب مي دانستم، يقيناً براي خود ازهر خيري فراوان و بسيار فراهم مي کردم وهيچ گزند وآسيبي به من نمي رسيد؛ من فقط براي گروهي که ايمان مي آورند، بيم دهنده و مژده رسانم.
*يقيناً بدترين جنبندگان نزد خدا کساني هستند که کافرند و ايمان نمي آورند.همان کساني که با برخي از آنان پيمان بستي، ولي هر بار پيمانشان را مي شکنند و از خدا پروا نمي کنند.و اگر در جنگ بر ايشان دست يافتى چنان تارومارشان كن كه عبرت آيندگانشان شود باشد كه پند گيرند.و اگر از خيانت قومى انديشناك شدى، تو نيز همسان عهدشان را به سويشان بينداز، كه خداوند خائنان را دوست ندارد.و كافران هرگز مپندارند كه جان به در برده‏اند، آنان گزير و گريزى ندارند.و در برابر آنان آنچه در قدرت و توان داريد از نيرو و اسبان ورزيده آماده کنيد تا به وسيله آنها دشمن خدا و دشمن خودتان ودشمناني غير ايشان را که نمي شناسيد، ولي خدا آنان را مي شناسد بترسانيد. و هر چه در راه خدا هزينه کنيد، پاداشش به طور کامل به شما داده مي شود، و مورد ستم قرار نخواهيد گرفت.
*و اگر دشمنان به صلح گرايند، تو هم به صلح گراي، و بر خدا توکل کن، که يقيناً او شنوا و داناست.
*و اگر بخواهند تو را بفريبند، يقيناً خدا تو را بس است؛ اوست کسي که تو را با ياري خود و به وسيله مؤمنان نيرومند ساخت.
*و ميان دل هايشان الفت و پيوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روي زمين است، هزينه مي کردي نمي توانستي ميان دل هايشان الفت اندازي، ولي خدا ميان آنان ايجاد الفت کرد؛ زيرا خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*اي پيامبر! خدا و مؤمناني که از تو پيروي مي کنند براي تو بس است.
*اى پيامبر مؤمنان را به جهاد برانگيز، اگر از شما بيست تن شكيبا باشند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد و اگر از شما صدتن باشند بر هزار تن از كافران غلبه مى‏كنند، چرا كه اينان قومى هستند كه چيزى در نمى‏يابند.
*اکنون خدا به شما تخفيف داد و معلوم داشت که در شما ضعفي هست؛ بنابراين اگر از شما صد نفر صابر باشند بر دويست نفر چيره مي شوند، و اگر هزار نفر باشند، به فرمان خدا بر دو هزار نفر چيره مي شوند؛ و خدا با صابران است.
*اگر پيامبر را ياري ندهيد، يقيناً خدا او را ياري مي دهد؛ چنان که او را ياري داد هنگامي که کافران از مکه بيرونش کردند در حالي که يکي از دو تن بود، آن زمان هر دو در غار [ثور نزديک مکه] بودند، همان زماني که به همراهش گفت: اندوه به خود راه مده خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را بر پيامبر نازل کرد، و او را با لشکرياني که شما نديديد، نيرومند ساخت، و شعار کافران را پست تر قرار داد، و شعار خداست که شعار والاتر و برتر است؛ و خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است.اگر غنيمتي در دسترس بود و سفر کوتاه و آسان بود، مسلماً به دنبال تو مي آمدند، ولي پيمودن راه طولاني پر مشقت به نظرشان طاقت فرسا آمد، و به زودي به خدا سوگند مي خورند که اگر توانايي داشتيم يقيناً با شما بيرون مي آمديم خود را هلاک مي کنند و خدا مي داند که بي ترديد آنان دروغگويند.خدا تو را مورد بخشش و لطف قرار دهد، چرا پيش از آنکه  راستگويان بر تو روشن شود، و دروغگويان را بشناسي به آنان اجازه دادي؟
*آنان که به خدا و روز قيامت ايمان دارند از تو براي بازايستادن از جهاد با اموال و جان هايشان اجازه نمي خواهند ؛ و خدا به پرواپيشگان داناست.فقط کساني از تو اجازه ترک جهاد مي خواهند که به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دل هايشان دچار ترديد است و همواره در ترديدشان سرگردانند.
*و اگر براي بيرون رفتن تصميم جدّي داشتند، مسلماً براي آن ساز و برگ آماده مي کردند، ولي خدا برانگيختن آنان را خوش نداشت، پس آنان را از حرکت بازداشت، وگفته شد: با نشستگان بنشينيد. اگر با شما بيرون مي آمدند، جز شرّ و فساد به شما نمي افزودند و مسلماً خود را براي سخن چيني در ميان شما قرار مي دادند تا فتنه جويي کنند و در ميان شما جاسوساني براي آنان هستند ؛ و خدا به ستمکاران داناست. قطعاً پيش از اين هم فتنه جويي مي کردند و امور را بر تو وارونه و دگرگون مي ساختند، تا آنکه حق آمد و فرمان خدا آشکار شد، در حالي که آنان خوش نداشتند.
*اي پيامبر! با کافران و منافقان به جهاد برخيز و نسبت به آنان سخت گيري کن ؛ و جايگاهشان دوزخ است؛ و دوزخ بد بازگشت گاهي است.
*و کساني هستند که بر پايه دورويي و نفاق، مسجدي ساختند براي آسيب رساندن و ترويج کفر و تفرقه افکني ميان مؤمنان و کمين گاهي براي کساني که پيش از اين با خدا و پيامبرش جنگيده بودند، سوگند سخت مي خورند که ما با ساختن اين مسجد جز خوبي قصدي نداشتيم، ولي خدا گواهي مي دهد که بي ترديد آنان دروغگويند.هرگز در آن مسجد نايست، قطعاً مسجدي که از نخستين روز بر پايه تقوا بنا شده شايسته تر است که در آن بايستي، در آن مرداني هستند که خواهان پاکيزگي هستند؛ و خدا پاکيزگان را دوست دارد.
*آيا کسي که بنياد را بر پايه تقواي الهي و رضاي او نهاده بهتر است يا کسي که بنياد را بر لب پرتگاهي سست و فروريختني نهاده؟! و آن بنا با بناکننده اش در جهنم سقوط مي کند؛ و خدا گروه ستمکاران را هدايت نمي کند. همواره آن ساختماني که بنا نهاده اند در دل هايشان مايه شک و ترديد است تا دل هايشان پاره پاره شود، و خدا دانا و حکيم است.
*يقيناً پيامبري از جنس خودتان به سويتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتياق شديدي به شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
*پس اگر از حق روي گرداندند، بگو: خدا مرا بس است، هيچ معبودي جز او نيست، فقط بر او توکل کردم، و او پروردگار عرش بزرگ است.
*و هنگامي که آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، کساني که ديدار ما را اميد ندارند، مي گويند: قرآني غير اين بياور يا آن را تغيير ده!! بگو: مرا نرسد که آن را از نزد خود تغيير دهم؛ جز آنچه را به من وحي مي شود، پيروي نمي کنم؛ من اگر پروردگارم را نافرماني کنم، از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.
*بگو: اگر خدا مي خواست آن را بر شما نمي خواندم، و او هم شما را به آن آگاه نمي کرد؛ همانا مدت ها پيش از نزول قرآن در ميان شما بودم، آيا نمي انديشيد؟
*و اگر تو را تکذيب کردند بگو: عمل من براي من وعمل شما براي شماست، شما از آنچه من انجام مي دهم، بيزاريد، ومن از آنچه شما انجام مي دهيد، بيزارم.
*و برخى از آنان كسانى‏ اند كه به تو گوش فرا مى‏ دهند آيا تو كران را هر چند در نيابند شنوا خواهى كرد؟
*و گروهي از آنان تو را مي نگرند. آيا تو مي تواني نابينايان را گرچه از روي بصيرت و بينش نبينند، هدايت کني؟
*يقيناً خدا هيچ ستمي به مردم روا نمي دارد، ولي مردم بر خود ستم مي ورزند.
*ممکن است به سبب آنکه مي گويند: چرا گنجي بر او نازل نشده، يا فرشته اي همراهش نيامده؟ برخي از آنچه را به تو وحي مي شود ترک کني وسينه ات تنگ شود تو فقط بيم دهنده اي و خدا بر هر چيز نگهبان است.
*بلکه مي گويند: او اين قرآن را از نزد خود ساخته بگو: اگر راستگوييد، شما هم ده سوره مانند آن بياوريد و هر کس را غير خدا مي توانيد، به ياري خود دعوت کنيد.
*پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند بدانيد که آنچه نازل شده به دانش خداست وهيچ معبودي جز او نيست، پس آيا تسليم مي شويد؟
*کافران مي گويند: چرا معجزه اي از سوي پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد گمراه مي کند و هر کس را که به سوي او بازگردد، هدايت مي نمايد.
*آن گونه تو را در ميان امتي که پيش از آن، امت هايي روزگار به پايان بردند، فرستاديم، تا آنچه را به تو وحي کرديم بر آنان بخواني، در حالي که آنان به رحمان کفر مي ورزند. بگو: او پروردگار من است، معبودي جز او نيست، فقط بر او توکل کردم و بازگشتم فقط به سوي اوست.
*و اگر قرآني بود که به وسيله آن کوه ها به حرکت مي آمدند، يا زمين پاره پاره مي گشت، يا به وسيله آن با مردگان سخن گفته مي شد بلکه همه کارها فقط در اختيار خداست. پس آيا آنان که ايمان آورده اند، ندانسته اند که اگر خدا مي خواست همه مردم را هدايت مي کرد؟! و همواره به کافران به کيفر آنچه که انجام دادند، حادثه اي کوبنده و بسيار سخت مي رسد يا حادثه نزديک خانه هايشان فرود مي آيد تا وعده خدا فرا رسد؛ بي ترديد خدا خُلف وعده نمي کند.
*قطعاً پيامبراني که پيش از تو بودند، مسخره شدند. پس به کافران مهلت دادم، سپس آنان را گرفتم، پس مجازات و عذاب چگونه بود؟ ….
*آيا كسي كه بالاي سر همه ايستاده و اعمال همه را مي‏بيند آنان براي خدا شريكاني قرار دادند، بگو آنها را نام ببريد! آيا به او چيزي را خبر مي‏دهيد كه از وجود آن در روي زمين بيخبر است ؟ يا سخنان ظاهري ميگوئيد، بلكه در نظر كافران دروغهايشان زينت داده شده و آنها از راه باز داشته شده‏ اند و هر كس را خدا گمراه كند راهنمائي نخواهد داشت.
* براي آنان در زندگي دنيا عذابي است، و مسلماً عذاب آخرت سخت تر و پر مشقت تر است، و آنان را هيچ حافظ و نگه دارنده اي نيست.
*صفت بهشتي که به پرهيزکاران وعده داده شده از زير آن نهرها جاري است، ميوه ها و سايه اش هميشگي است. اين عاقبت و فرجام کساني است که پرهيزکاري کردند و فرجام کافران آتش است.
*و کساني که کتاب آسماني به آنان عطا کرديم از آنچه بر تو نازل شده است، خوشحالند. و برخي از گروه ها بخشي از آن را منکرند، بگو: من فرمان يافته ام که خداي يکتا را بپرستم و شريکي براي او قرار ندهم، تنها به سوي او دعوت مي کنم و بازگشتم فقط به سوي اوست.
*و ما قبل از تو رسولاني فرستاديم و براي آنها همسران و فرزنداني قرار داديم، و هيچ رسولي نمي‏توانست معجزه اي بياورد، مگر به فرمان خدا، هر زماني كتابي دارد .
*و اگر پاره اي از عذاب ها را که به منکران وعده مي دهيم به تو نشان دهيم يا اگر تو را قبض روح کنيم تنها وظيفه تو ابلاغ است و حسابرسي بر عهده ماست.
*و گفتند: اي کسي که قرآن بر او نازل شده! قطعاً تو ديوانه اي!
* اگر راست مي گويي، چرا فرشتگان را نزد ما نمي آوري؟!ما فرشتگان را جز به درستي و راستي نازل نمي کنيم، و در آن هنگام مهلت نمي يابند.
*و بي ترديد ما پيش از تو هم پيامبراني را در امت هاي پيشين فرستاديم.
*و هيچ پيامبري به سوي آنان نمي آمد مگر آنکه او را مسخره مي کردند.
*و به راستي که هفت آيه از مثاني [يعني سوره حمد] و قرآن بزرگ را به تو عطا کرديم.
*بنابراين به امکانات مادي که برخي از گروه هاي آنان را از آن برخوردار کرديم، چشم مدوز، و بر آنان اندوه مخور، وپر و بال خود را براي مؤمنان فرو گير.
*و بگو: بي ترديد من بيم دهنده آشکارم.
*همچنانكه بر تفرقه‏گرايان نيز نازل كرده‏ايم‏.همانان که قرآن را بخش بخش کردند.به پروردگارت سوگند، قطعاً از همه آنان بازخواست مي کنيم.
*پس آنچه را به آن مأموري اظهار کن و از مشرکان روي بگردان.
*که ما استهزا کنندگان را از تو بازداشته ايم.همانان که با خدا معبود ديگري قرار مي دهند، پس خواهند دانست.
*ما مي دانيم که تو از آنچه مي گويند، دلتنگ مي شوي.
*پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوي و از سجده کنان باش.
*و پروردگارت را تا هنگامي که تو را مرگ بيايد، بندگي کن.
*و پيش از تو جز مرداني که به آنان وحي مي کرديم، نفرستاديم. اگر نمي دانيد از اهل دانش و اطلاع بپرسيد.با دلايل روشن و کتاب هاي آسماني ، و قرآن را به سوي تو نازل کرديم به خاطر اينکه براي مردم آنچه را که به سويشان نازل شده بيان کني و براي اينکه بينديشند.
*ما اين کتاب را بر تو نازل نکرديم مگر براي اينکه حقايقي را که در آن اختلاف کرده اند، براي آنان توضيح دهي و براي مردمي که ايمان دارند هدايت و رحمت باشد.
*و خدا براي شما از آنچه آفريده سايه هايي قرار داد، از کوه ها پناه گاه هايي برايتان به وجود آورد، و تن پوش هايي براي شما قرار داد که شما را از گرما نگه مي دارد و پيراهن هايي که شما را از آسيب جنگ و نبردتان حفظ مي کند؛ اين گونه نعمت هايش را بر شما کامل مي کند تا تسليم فرمان هاي او شويد. اگر روي برتابند تو فقط وظيفه ابلاغ آشكار داري.
*و روزي را که در هر امتي گواهي از خودشان بر آنان برمي انگيزيم، و تو را بر اينان گواه مي آوريم؛ و اين کتاب را بر تو نازل کرديم که بيانگر هر چيزي و هدايت و رحمت ومژده اي براي تسليم شدگان ست.
*و هنگامي که آيه اي را جايگزين آيه ديگر مي کنيم، در حالي که خدا به آنچه نازل مي کند داناتر است، مخالفان مي گويند: تو فقط دروغ مي بندي!! بلکه بيشترشان نمي دانند. بگو: آن را روح القدس از سوي پروردگارت به درستي و راستي نازل کرده تا کساني را که ايمان آورده اند، ثابت قدم بدارد و براي تسليم شدگان هدايت و مژده باشد.
*و ما مي دانيم که آنان مي گويند: يقيناً اين آيات را بشري به او مي آموزد!! زبان کسي که به او نسبت مي دهيد، غير عربي است و اين قرآن به زبان عربي فصيح و روشن است.
*منزّه و پاک است آن که شبي بنده اش را از مسجدالحرام به مسجد الاقصي که پيرامونش را برکت داديم، سير داد، تا نشانه هاي خود را به او نشان دهيم؛ يقيناً او شنوا و داناست.
*و هنگامي که قرآن بخواني، ميان تو و آنان که به آخرت ايمان ندارند، پرده اي نامريي قرار مي دهيم.و بر دل هايشان پوشش هايي مي گذاريم تا آن را نفهمند و در گوش هايشان سنگيني مي نهيم ؛ و چون پروردگارت را در قرآن به يگانگي ياد کني با حالت رميدگي از تو روي مي گردانند.
*هنگامي که به تو گوش مي دهند، ما به هدفي که براي آن گوش مي دهند داناتريم، و نيز هنگامي که رازگويي مي کنند آن زمان که ستمگران مي گويند: شما جز از مردي جادو شده پيروي نمي کنيد.
*بنگر چگونه تو را به صفاتي [چون شاعر، کاهن، ساحر و مجنون] وصف مي کنند در نتيجه گمراه شدند، بنابراين قدرت ندارند راهي يابند.
*پروردگارتان به شما داناتر است، اگر بخواهد شما را مورد رحمت قرار مي دهد و اگر بخواهد عذابتان مي کند. و ما تو را بر آنان نگهبان و کارساز نفرستاده ايم.
* بگو: جز اين نيست که من هم بشري مانند شمايم که به من وحي مي شود که معبود شما فقط خداي يکتاست؛ پس کسي که ديدار پروردگارش را اميد دارد، پس بايد کاري شايسته انجام دهد و هيچ کس را در پرستش پروردگارش شريک نکند.
*دل هايشان مشغول است؛ و آنان که ستم پيشه اند رازگويي خود را پنهان داشتند آيا اين پيامبر جز اين است که بشري مانند شماست؟ آيا شما با چشم باز وشناخت وآگاهي به سوي سِحر مي رويد؟!
*گفت:پروردگارم هر سخني را در آسمان و زمين مي داند، و او شنوا و داناست.
*گفتند: بلکه خواب هايي آشفته و پريشان است، بلکه آن را به دروغ بربافته، بلکه او شاعر است، بايد براي ما معجزه اي بياورد مانند معجزه هايي که پيامبران گذشته را فرستادند.
*پيش از آنان هيچ شهري که آن را نابود کرديم ايمان نياوردند؛ پس آيا اينان ايمان مي آورند؟!
* و پيش از تو نفرستاديم مگر مرداني را که به آنان وحي مي نموديم. اگر نمي دانيد از دانايان بپرسيد
*و آنان را جسدهايي که غذا نخورند قرار نداديم، و جاويدان هم نبودند
*سپس به وعده اي که به آنان داده بوديم وفا کرديم، و آنان و هر که را مي خواستيم، نجات داديم و متجاوزان را هلاک کرديم.
*ما بر شما كتابي نازل كرديم كه وسيله تذكر شما در آنست، آيا انديشه نمي‏كنيد؟
*و چه بسيار از شهرهايي که ستمکار بودند، درهم شکستيم، و پس از آنان قومي ديگرپديد آورديم.
*پس هنگامي که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان از آن مي گريختند.
*فرار نکنيد، و به سوي زندگي مرفّهي که در آن نازپرورده بوديد و خانه هايتان بازگرديد تا از شما درخواست کمک شود
*گفتند: اي واي بر ما که ما قطعاً ستمکار بوديم!
* پس همواره سخنشان همين بود تا آنکه آنان را ريشه کن و خاموش ساختيم.
*و ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو قرار دارد به بازي نيافريده ايم.
*به فرض محال اگر مي‏خواستيم سرگرمي انتخاب كنيم چيزي متناسب خود انتخاب مي‏كرديم.
*بلكه ما حق را بر سر باطل مي‏كوبيم تا آنرا هلاك سازد، و به اين ترتيب باطل محو و نابود مي‏شود، اما واي بر شما از توصيفي كه مي‏كنيد.
*و پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم مگر آنکه به او وحي کرديم که معبودي جز من نيست، پس تنها مرا بپرستيد.
*و پيش از تو براي هيچ بشري جاودانگي قرار نداديم؛ پس آيا اگر تو بميري آنان جاويدان خواهند ماند؟!
*کافران چون تو را ببينند جز به مسخره ات نمي گيرند آيا اين است آن کسي که معبودان شما را ياد مي کند؟ در حالي که خود به ذکر [خدايِ] رحمان کافرند
* و به راستي پيش از تو پيامبراني مورد استهزا قرار گرفتند، پس عذابي را که همواره مسخره مي کردند، استهزا کنندگان را فرا گرفت.
* بگو: چه کسي شما را در شب و روز از رحمان محافظت مي کند؟ بلکه آنان از ياد پروردگارشان روي گردانند.
*آيا براي آنان به جاي ما معبوداني هست که آنان را باز دارند در حالي که نمي توانند خود را ياري دهند و از سوي ما هم پناه داده نمي شوند؟
*بلکه اينان و پدرانشان را بهره مند ساختيم تا جايي که عمرشان طولاني شد . آيا ندانسته اند که ما همواره به زمين مي پردازيم و از اطراف آن مي کاهيم؟ پس آيا باز هم آنان پيروزند؟
*بگو: من فقط شما را به وسيله وحي بيم مي دهم، ولي کران، بانگ دعوت را هنگامي که بيمشان دهند، نمي شنوند.
*و اگر اندکي از عذاب پروردگارت به آنان برسد، خواهند گفت: اي واي بر ما که قطعاً ستمکار بوديم!
*و تو را جز رحمتي براي جهانيان نفرستاديم.
* بگو: به من فقط وحي مي شود که معبود شما خداي يکتاست؛ پس آيا تسليم مي شويد؟
*پس اگر روي برگرداندند بگو: من به شما به طور يکسان آگاهي و هشدار دادم، و نمي دانم آنچه شما را به آن وعده داده اند، آيا نزديک است يا دور؟
*بي ترديد او سخن آشکار را و آنچه را پنهان مي داريد، مي داند.
*گفت: پروردگارا! به حق داوري کن و پروردگار ما مهربان است و بر خلاف واقعيتي که وصف مي کنيد، از او ياري مي خواهند.
*و اگر تو را تکذيب مي کنند پيش از اينان قوم نوح و عاد و ثمود هم تکذيب کردند.و قوم ابراهيم وقوم لوط،و اهل مدين؛ و موسي هم تکذيب شد. پس کافران را مهلت دادم، سپس آنان را گرفتم، پس کيفر و انتقام من چگونه بود؟
*بگو: اي مردم! من براي شما فقط بيم دهنده اي آشکارم.
*پس کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، آمرزش و رزقي نيکو براي آنهاست.
*و کساني که در آيات ما کوشيده اند، به گمان آنکه ما را عاجز کنند اهل آتشِ افروخته اند.
*ما هيچ رسول و پيامبري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه هر گاه آرزو مي‏كرد شيطان القائاتي در آن مي‏كرد، اما خداوند القائات شيطان را از ميان مي‏برد سپس آيات خود را استحكام مي‏بخشيد و خداوند عليم و حكيم است.
*و نيز هدف اين بود كساني كه خدا آگاهي به آنان بخشيده بدانند اين حقي است از سوي پروردگار تو، در نتيجه به آن ايمان بياورند و دلهايشان در برابر آن خاضع گردد و خداوند كساني را كه ايمان آوردند به سوي صراط مستقيم هدايت مي‏كند.
*و اگر با تو مجادله ستيزآميز نمايند، بگو: خدا به آنچه انجام مي دهيد، داناتر است.
*كساني كه آن تهمت عظيم را مطرح كردند (و به عايشه تهمت کار ناشايست زدند که رسول و مؤمنان را بيازارند) گروهي از شما بودند، اما گمان نكنيد اين ماجرا براي شما بد است، بلكه خير شما در آن است، آنها هر كدام سهم خود را از اين گناهي كه مرتكب شدند دارند، و كسي كه بخش عظيم آن را بر عهده گرفت عذاب عظيمي براي او است.
*چرا هنگامي که آن را شنيديد، مردان و زنان مؤمن به خودشان گمان نيک نبردند و نگفتند: اين تهمتي آشکار است؟!
*چرا بر آن تهمت، چهار شاهد نياوردند؟ و چون شاهدان را نياوردند، پس خود آنان نزد خدا محکوم به دروغگويي اند؛
*و اگر فضل و رحمت خدا در دنيا و آخرت بر شما نبود، به يقين به خاطر آن تهمت بزرگي که در آن وارد شديد، عذابي بزرگ به شما مي رسيد.
*چون زبان به زبان از يکديگر مي گرفتيد و با دهان هايتان چيزي مي گفتيد که هيچ معرفت و شناختي به آن نداشتيد و آن را ناچيز و سبک مي پنداشتيد و در حالي که نزد خدا بزرگ بود.
*و چرا وقتي که آن را شنيديد نگفتيد: ما را نسزد که به اين تهمت بزرگ زبان بگشاييم، شگفتا! اين بهتاني بزرگ است.
*خدا شما را اندرز مي دهد که اگر ايمان داريد، هرگز مانند آن را تکرار نکنيد.
*و خدا آيات را براي شما بيان مي کند، و خدا دانا و حکيم است.
*و نماز را برپا داريد و زکات را بپردازيد، و اين پيامبر را اطاعت کنيد تا مورد رحمت قرار گيريد.
*و گفتند: اين چه پيامبري است که غذا مي خورد و در بازارها راه مي رود؟ چرا فرشته اي به سوي او نازل نشده که همراه او بيم دهنده باشد؟
*يا گنجي به سوي او افکنده نمي شود؟ يا باغي براي او نمي باشد که از آن بهره مند شود؟ و ستمکاران گفتند: شما جز مردي جادو شده را پيروي نمي کنيد!!
*بنگر که چگونه اوصافي براي تو بيان کردند، پس گمراه شدند و نمي توانند راهي بيابند.
*هميشه سودمند و بابرکت است آنکه اگر بخواهد بهتر از آن را براي تو قرار مي دهد، بوستان هايي که از زيرِ آن نهرها جاري باشد، و قصرهايي براي تو مقرّر مي نمايد.
*و ما پيش از تو هيچ يک از پيامبران را نفرستاديم مگر آنکه آنان هم غذا مي خوردند و در بازارها راه مي رفتند، و ما برخي از شما را  آزمايش برخي ديگر قرار داديم. آيا شکيبايي مي ورزيد؟ و پروردگارت همواره بيناست.
*و هنگامي که تو را مي بينند جز به مسخره ات نمي گيرند آيا اين است آنکه خدا او را به پيامبري برانگيخته است؟!
*اگر ما بر پرستش بتهايمان ايستادگي نمي کرديم، نزديک بود ما را از پرستش آنها منحرف کند. سپس وقتي که عذاب را مي بينند خواهند دانست که چه کسي گمراه تر است.
*آيا گمان مي کني بيشتر آنان مي شنوند، يا مي انديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند بلکه آنان گمراه ترند!
*تو را جز مژده رسان و بيم دهنده نفرستاديم.
*بگو: من از شما پاداشي نمي خواهم، جز اينکه هر که بخواهد راهي به سوي پروردگارش بگيرد.
*و بر آن زنده اي که هرگز نمي ميرد توکل کن، و او را همراه با ستايش تسبيح گوي، و کافي است که او به گناهان بندگانش آگاه باشد.
*و هنگامي که به آنان گويند: براي رحمان سجده کنيد، مي گويند: رحمان چيست؟! آيا براي چيزي که تو فرمان مي دهي، سجده کنيم؟ و بر رميدگي و نفرتشان مي افزايد.
*و بي ترديد اين قرآن، نازل شده پروردگار جهانيان است،
*که روح الامين آن را نازل کرده است،
*بر قلب تو، تا از بيم دهندگان باشي،
*به زبان عربي روشن و گويا
*و بي ترديد اين در کتاب هاي پيشينيان است.
*پس با خدا معبودي ديگر را مپرست، که از عذاب شدگان خواهي شد.
*و خويشان نزديکت را هشدار ده،
*و پر و بال خود را براي مؤمناني که از تو پيروي مي کنند بگستر،
*پس اگر تو را نافرماني کردند بگو: من از آنچه انجام مي دهيد، بيزارم؛
*و بر تواناي شکست ناپذير مهربان توکل کن،
*هم او که تو را هنگامي که مي ايستي، مي بيند،
*و گردش و حرکت تو را در ميان سجده کنندگان 
*يقيناً او شنوا و داناست.
*و کافران گفتند: آيا زماني که ما و پدرانمان خاک شديم به راستي ما را از آن بيرون مي آورند؟همانا پيش از اين به ما و پدرانمان وعده داده اند، ولي اين مطلب جز افسانه خرافي پيشينيان نيست!بگو: در زمين بگرديد پس با تأمل بنگريد که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟و بر آنان اندوه مخور و از نيرنگي که همواره به کار مي گيرند، دلتنگ مباش.و مي گويند: اگر راستگوييد اين وعده کي خواهد بود؟بگو: اميد است بخشي از آن عذابي که رسيدنش را با شتاب مي خواهيد، دنبال شما باشد،و يقيناً پروردگارت بر مردم داراي فضلي بزرگ است، ولي بيشترشان سپاس نمي گزارند،و به راستي پروردگارت آنچه را سينه هايشان پنهان مي دارد و آنچه را آشکار مي کند، مي داند،هيچ پوشيده و پنهاني در آسمان و زمين وجود ندارد مگر آنکه در کتابي روشن است.
*من فقط فرمان يافته ام که پروردگار اين شهر را که آن را بسيار محترم شمرده و همه چيز در سيطره مالکيّت و فرمانروايي اوست، بپرستم و فرمان يافته ام که از تسليم شدگان باشم،
*و اينکه قرآن را بخوانم؛ پس هر که راه يابد فقط به سود خود راه يافته است، و هر که گمراه شود پس بگو: من فقط از بيم دهندگانم،
*و بگو: همه ستايش ها ويژه خداست؛ به زودي نشانه هاي خود را به شما نشان خواهد داد، پس آنها را خواهيد شناخت. و پروردگارت از آنچه انجام مي دهيد، بي خبر نيست.
*پس هنگامي که حق از سوي ما براي آنان آمد گفتند: چرا مانند آنچه به موسي دادند به او نداده اند؟ آيا پيش از اين به آنچه به موسي داده شد، کفر نورزيدند؟! گفتند: [اين تورات و قرآن] دو جادويند که پشتيبان يکديگرند!! و گفتند: ما منکر هر دو هستيم!!
*بگو: اگر راست مي گوييد کتابي از نزد خدا بياوريد که هدايت کننده تر از اين دو باشد تا آن را پيروي کنم.
*پس اگر پاسخ تو را ندادند بدان که فقط از هواهاي نفساني خود پيروي مي کنند و گمراه تر از کسي که بدون هدايتي از سوي خدا از هواهاي نفساني خود پيروي کند، کيست؟ مسلماً خدا مردم ستمکار را هدايت نمي کند.
*و گفتند: اگر ما همراه تو از هدايت پيروي کنيم از سرزمينمان ربوده خواهيم شد! آيا ما آنان را در حرم امني جاي نداديم که همواره هر نوع ميوه و محصولي که رزقي از سوي ماست به سوي آن گردآوري مي شود؟ ولي بيشتر آنان معرفت و دانش ندارند.
*چه بسيار شهرهايي را که در زندگي خود گرفتار سرمستي و طغيان شده بودند، هلاک کرديم، پس اين ها خانه هاي ايشان است که پس از آنان جز اندکي مورد سکونت قرار نگرفته اند، و فقط ما وارث آنان هستيم!
*و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرها را نابود کند، تا آنکه در مرکز آنها پيامبري برانگيزد که آيات ما را بر آنان بخواند، و ما نابودکننده شهرها نبوده ايم مگر در حالي که اهلش ستمکار بوده اند.
*يقيناً کسي که قرآن را بر تو واجب کرده است، حتماً تو را به بازگشت گاه بازمي گرداند. بگو: پروردگارم به کسي که هدايت را آورده است و به کسي که در گمراهي آشکاري است، داناتر است.
*و تو اميد و انتظار نداشتي که اين کتاب بر تو القا شود، لکن رحمتي از سوي پروردگارت بود ؛ پس هرگز پشتيبان کافران مباش،
*و مبادا تو را از آيات خدا پس از آنکه به سوي تو نازل شد باز دارند، و به جانب پروردگارت دعوت کن، و هرگز از مشرکان مباش،
*و با خدا معبودي ديگر مخوان، جز او معبودي نيست، هر چيزي مگر ذات او هلاک شدني است، فرمانروايي ويژه اوست، و فقط به سوي او بازگردانده مي شويد.
*گفتند: چرا از سوي پروردگارش معجزاتي بر او نازل نمي شود. بگو: اين معجزات فقط در اختيار خداست و من فقط بيم دهنده اي آشکارم.
*آيا براي آنان کافي نبوده است که ما اين کتاب را که بر آنان خوانده مي شود بر تو نازل کرديم؟! همانا در اين کتاب رحمتي است و پندي براي مردمي که ايمان مي آورند.
* بگو: کافي است که خدا ميان من و شما شاهد باشد، آنچه را در آسمان ها و زمين است مي داند، و آنان که به باطل گرويده و به خدا کفر ورزيده اند همان زيانکاران اند.
*آنان شتاب در آوردن عذاب را از تو مي خواهند، اگر مدتي معين مقرّر نبود، قطعاً آن عذاب را بر آنان مي آمد و حتماً ناگاه در حالي که بي خبرند، به سراغشان خواهد آمد.
*از تو عذاب را به شتاب مى‏خواهند، و بى‏گمان جهنم فراگير كافران است‏
*آنان را متوجه روزي کن که عذاب از بالاي سرشان و از زير پايشان آنان را فرو پوشاند و مي گويد: آنچه را همواره انجام مي داديد بچشيد.
*و به راستي پيش از تو پيامبراني را به سوي قومشان فرستاديم که براي آنان دلايل روشن آوردند، سپس ما از آنان که مرتکب گناه شدند، انتقام گرفتيم ؛ و ياري مؤمنان حقّي بر عهده ماست.
*و اگر بادي بفرستيم، پس آن را زرد شده ببينند، پس از آن ناسپاس مي شوند.
*پس تو نمي تواني به مردگان بشنواني و نمي تواني دعوتت را به کران زماني که پشت کنان روي مي گردانند، بشنواني.
*و نمي‏تواني نابينايان را از گمراهيشان هدايت كني، تو تنها سخنت را به گوش كساني مي‏رساني كه ايمان به آيات ما مي‏آورند و در برابر حق تسليمند.
*و هرکس کفر ورزد، کفرش تو را اندوهگين نسازد؛ بازگشت آنان فقط به سوي ماست، پس آنان را از آنچه انجام داده اند آگاه مي کنيم؛ يقيناً خدا به نيّات و اسرار سينه ها داناست. 
*ما كمي از متاع دنيا را در اختيار آنان مي‏گذاريم سپس آنها را مجبور به تحمل عذاب شديد مي‏كنيم.
*و اگر از آنان بپرسي: چه کسي آسمان ها و زمين را آفريده است؟ قطعاً مي گويند: خدا. بگو: همه ستايش ها ويژه خداست بلکه بيشترشان معرفت و دانش ندارند؛
*آنچه در آسمان ها و زمين است، فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست؛ يقيناً خدا همان بي نياز و ستوده است.
*اگر آنچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا و هفت درياي ديگر آن را پس از پايان يافتنش مدد رسانند، کلمات خدا پايان نپذيرد؛ يقيناً خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*اي پيامبر! بر تقواي الهي ثابت قدم و استوار باش، و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خدا همواره دانا و حکيم است.
*و آنچه را که از سوي پروردگارت به تو وحي مي شود پيروي کن؛ قطعاً خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
*و بر خدا توکل کن؛ و کافي است که خدا نگهبان و کارساز باشد.
*اي پيامبر! به همسرانت بگو: اگر شما زندگي دنيا و زيور و زينتش را مي خواهيد بياييد تا برخوردارتان نمايم و با روشي پسنديده رهايتان کنم،
*و اگر خدا و پيامبر او و سراي آخرت را مي خواهيد، پس خدا يقيناً براي نيکوکاران شما پاداشي بزرگ آماده کرده است.
*و زماني را که به آن شخص که خدا به او نعمت بخشيده بود، و تو هم به او احسان کرده بودي، مي گفتي: همسرت را براي خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چيزي را پنهان مي داشتي که خدا آشکار کننده آن بود و از مردم مي ترسيدي و در حالي که خدا سزاوارتر بود که از او بترسي، پس هنگامي که «زيد» نياز خود را از همسرش به پايان برد وي را به همسري تو درآورديم تا براي مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خوانده هايشان زماني که نيازشان را از آنان به پايان برده باشند سختي و حرجي نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدني است.
*بر پيامبر در آنچه خدا براي او مقرّر و لازم کرده منعي نيست، خدا اين روش را درباره کساني که پيش از اين گذشته اند مقرّر داشته است و همواره فرمان خدا نافذ و اندازه گيري شده است.
*آنان که همواره پيامهاي خدا را به مردم مي رسانند و از او مي ترسند و از هيچ کس جز او واهمه ندارند و براي حسابرسي خدا کافي است.
*محمّد، پدر هيچ يک از مردان شما نيست، ولي فرستاده خدا و خاتم پيامبران است؛ و خدا به هر چيزي داناست.
*اي پيامبر! به راستي ما تو را شاهد و مژده رسان و بيم دهنده فرستاديم.
*و تو را دعوت کننده به سوي خدا به فرمان او و چراغي فروزان قرار داديم،
*و مؤمنان را مژده ده که براي آنان از سوي خدا فضل بزرگي خواهد بود،
*و از کافران و منافقان اطاعت مکن و آزارشان را واگذار و بر خدا توکل کن، و کافي است که خدا نگهبان و کارساز باشد،
*اي پيامبر! برايت حلال کرديم آن همسرانت را که مهرشان را داده اي و کنيزاني که خدا غنيمت به تو داده است و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر دايي ها و دختر خاله هايت را که با تو مهاجرت نموده اند و زن مؤمني که خود را به پيامبر هبه[ مجاني و بدون مهريه ] کند، اگر پيامبر او را به همسري بخواهد؛ اين حکم ويژه توست نه مؤمنان. يقيناً ما آنچه را در مورد همسران و کنيزانشان بر آنان لازم و مقرّر داشته ايم، مي دانيم؛براي آن است که بر تو سختي و حَرَجي نباشد؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
*نوبت هر يک از آنان را که بخواهي به تأخير انداز و هر کدام را که ميل داري نزد خود جاي ده، و هر کدام از آنان را که از او کناره گرفته باشي نزد خود بطلبي بر تو گناهي نيست. اين به خوشحال نمودنشان و اينکه اندوهگين نشوند و همگي به آنچه به آنان داده اي خشنود شوند، نزديک تر است؛ و خدا آنچه را در دل هاي شماست مي داند؛ و خدا دانا و بردبار است.
*از اين پس زنان ديگر براي تو حلال نيست، و جايز نيست که آنان را به همسراني ديگر تبديل کني گرچه زيبايي آنان تو را خوش آيد، مگر کنيزي که مالکش شوي؛ و خدا نگهبان و مراقب همه چيز است.
*اي مؤمنان! به خانه هاي پيامبر جز آنکه براي خوردن غذايي به شما اجازه دهند وارد نشويد، چشم انتظار فرا رسيدن وقت خوردن آن هم نباشيد ؛ ولي هنگامي که دعوت شديد وارد شويد، و چون غذا خورديد و بي آنکه سرگرم سخن گرديد، پراکنده شويد، اين پيامبر را آزار مي دهد و از شما حيا مي کند ولي خدا از حق حيا نمي کند. و زماني که از همسرانش متاعي خواستيد از پشت پرده و حجابي از آنان بخواهيد، که اين براي قلب شما و قلب هاي آنان پاکيزه تر است. و شما را نسزد که پيامبر خدا را آزار دهيد. و بر شما هرگز جايز نيست که پس از او با همسرانش ازدواج کنيد؛ که اين نزد خدا بزرگ است.
*اگر چيزي را آشکار کنيد يا آن را پنهان نماييد ؛ يقيناً خدا به هر چيزي داناست.
*همسران پيامبر را نزد پدرانشان و پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنان هم کيششان و بردگانشان گناهي نيست؛ و از خدا پروا کنيد که خدا به هر چيزي گواه است.
*همانا خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود و رحمت مي فرستند. اي اهل ايمان! بر او درود فرستيد و آن گونه که شايسته است، تسليم او باشيد.
*قطعاً آنان که خدا و پيامبرش را مي آزارند، خدا در دنيا و آخرت لعنتشان مي کند، و براي آنان عذابي خوارکننده آماده کرده است.
*اي پيامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران کساني که مؤمن هستند بگو: چادرهايشان را بر خود فرو پوشند. اين به اينکه شناخته شوند نزديک تر است، و در نتيجه مورد آزار قرار نخواهند گرفت؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
*اگر منافقان و آنان که در دل هايشان بيماري است و آنانکه در مدينه شايعه هاي دروغ و دلهره آور پخش مي کنند باز نايستند، تو را بر ضد آنان برمي انگيزيم ، آن گاه در اين شهر جز اندکي در کنار تو نخواهند ماند.
*و از همه جا طرد مي‏شوند، و هر جا يافته شوند گرفته خواهند شد و به قتل خواهند رسيد.
*خدا شيوه و روش خود را درباره کساني که پيش تر درگذشتند، اين گونه قرار داده است، و براي شيوه و روش خدا هرگز تغيير و دگرگوني نخواهي يافت.
*و کافران گفتند: آيا شما را به مردي دلالت کنيم که به شما خبر مي دهد، هنگامي که به طور کامل متلاشي شويد، در آفرينشي جديد و تازه خواهيد آمد!
*آيا بر خدا دروغ بسته، يا دچار نوعي جنون است؟! بلکه کساني که به آخرت ايمان ندارند، در عذاب و گمراهي دوري هستند.
*آيا به آنچه از آسمان و زمين پيش رو و پشت سر آنان است، ننگريستند ما اگر بخواهيم آنان را در زمين فرو مي بريم يا پاره هايي از آسمان را بر سرشان مي افکنيم؛ بي ترديد در اين براي هر بنده بازگشت کننده، نشانه اي ست.
* و هنگامي که آيات روشن ما بر آنان خوانده شود، مي گويند: اين نيست مگر مردي که مي خواهد شما را از آنچه پدرانتان مي پرستيدند، باز دارد. و مي گويند: اين قرآن جز دروغي ساختگي نيست. و کافران درباره حق، هنگامي که به سويشان آمد گفتند: اين جز جادويي آشکار نيست!!
*و هيچ کتابي به آنان نداده ايم که آن را بخوانند ، و پيش از تو هيچ پيامبري نفرستاديم تا نبوّت تو را انکار کنند،
* و کساني که پيش از اينان بودند تکذيب کردند، و اينان به يک دهم قدرت و ثروتي که به آنان داده بوديم، نرسيده اند، پس پيامبرانم را تکذيب کردند ؛ پس عذاب من چگونه بود؟
*بگو: من شما را فقط به يک حقيقت اندرز مي دهم اينکه دو دو و يک يک براي خدا قيام کنيد، سپس درباره رفيقتان بينديشيد که هيچ گونه جنوني ندارد، او براي شما از عذاب سختي که پيش روست، جز بيم دهنده اي نيست.
*بگو: هر گونه پاداشي که از شما خواستم، آن پاداش براي خودتان، پاداش من فقط بر عهده خداست، و او بر همه چيز گواه است.
*بگو: همانا پروردگارم که داناي غيب است، حق را القا مي کند.
*بگو: حق آمد و باطل نه مي تواند چيزي را به وجود آورد، و نه مي تواند برگرداند.
*بگو: اگر من گمراه شده باشم، فقط به زيان خود گمراه شده ام، و اگر هدايت شده باشم به سبب آن است که پروردگارم به من وحي مي کند؛ زيرا او شنوا و نزديک است.
*اگر تو را تکذيب مي کنند يقيناً پيش از تو هم پيامبراني تکذيب شده اند. و همه امور به خدا بازگردانده مي شود.
*نابينا و بينا يکسان نيستند،
*و نه تاريکي ها و نه روشنايي،
*و نه سايه و نه باد گرم سوزان،
*و زندگان و مردگان هم يکسان نيستند. بي ترديد خدا به هر کس بخواهد مي شنواند؛ و تو نمي تواني به کساني که در قبرهايند بشنواني.
*تو فقط بيم دهنده اي،
*يقيناً ما تو را در حالي که مژده دهنده و هشدار دهنده اي، به حق و راستي فرستاديم، و هيچ امتي نبوده مگر آنکه در ميان آنان بيم دهنده اي گذاشته است.
*اگر تو را تکذيب مي کنند همانا کساني هم که پيش از اينان بودند تکذيب مي کردند، در حالي که پيامبرانشان معجزه هاي آشکار، و نوشته ها و کتاب روشن براي آنان آوردند.
*سپس کافران را گرفتيم؛ پس کيفر من چگونه بود؟!
*يس سوگند به قرآن کريم،
*که بي ترديد تو از فرستادگاني، بر راهي راست
*اين قرآني است كه از سوي خداوند عزيز و رحيم نازل شده.
*تا مردمي را بيم دهي که پدرانشان را بيم نداده اند و به اين علت بي خبرند.
*بيم دادنت فقط براي کسي ثمربخش است که از قرآن پيروي کند و در نهان از خداي رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشي نيکو و با ارزش مژده ده.
*پس گفتارشان تو را اندوهگين نکند، بي ترديد ما آنچه را پنهان مي دارند و آنچه را آشکار مي کنند، مي دانيم.
*در حالي که آفرينش نخستين خود را از ياد برده براي ما مثلي زد گفت: چه کسي اين استخوان ها را در حالي که پوسيده اند، زنده مي کند؟
*بگو: همان کسي که نخستين بار آن را پديد آورد. زنده اش مي کند، و او به هر چيزي داناست
*همان کسي که براي شما از درخت سبز، «آتش زنه» آفريد، که اکنون شما از آن آتش مي افروزيد.
*آيا کسي که آسمان ها و زمين را آفريده است، قدرت ندارد که همانند آنان را بيافريند؟ چرا قدرت دارد؛ زيرا اوست که آفريننده بسيار داناست.
*پس از منکران معاد بپرس: آيا آفرينش آنان سخت تر و دشوارتر است يا آنچه آفريده ايم؟ ما آنان را از گِلي چسبنده آفريده ايم،
*بلکه تعجب مي کني و آنان مسخره مي کنند،
*و هنگامي که به آنان تذکر، مي دهند متذکّر نمي شوند؛
*و چون معجزه اي را مي بينند به شدت مسخره مي کنند
*و مي گويند: اين جز جادويي آشکار نيست.
*آيا زماني که ما مُرديم و خاک و استخوان شديم، حتماً برانگيخته مي شويم؟
*و آيا پدران پيشين ما
*بگو: آري، در حالي که خوار و ناچيز هستيد.
*و از اينکه بيم دهنده اي از جنس خودشان به سوي آنان آمده است تعجب کردند، و کافران گفتند: اين جادوگري بسيار دروغگوست.
* آيا او بجاي اينهمه خدايان خداي واحدي قرار داده ؟ اين راستي چيز عجيبي است؟!
*سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد كه مي‏خواهند ما را به سوي بدبختي بكشانند!
*ما اين را در آخرين آيين نشنيده ايم؛ اين جز دروغي ساخته شده نيست.
*آيا از ميان ما قرآن، فقط بر او نازل شده است؟! بلکه اينان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را نچشيده اند
*مگر خزانه هاي رحمت پروردگار تواناي شکست ناپذير و بخشنده ات نزد آنان است
*يا مگر مالکيّت و فرمانروايي آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست، در اختيار آنان است؟ پس از نردبان ها بالا روند
*پيش از اينان نيز قوم نوح و عاد و فرعون که از تمام ابزار حاکميت برخوردار بودند انکار کردند؛
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*و گفتند: پروردگارا! پيش از روز حساب، هر چه زودتر سهم ما را از عذاب به ما بده.
*بر آنچه مي گويند شکيبا باش، و بنده ما داود را که داراي نيرومندي بود ياد کن. او بسيار رجوع کننده بود.
*اين کتاب پربرکتي است که آن را بر تو نازل کرده ايم تا آياتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند.
*بگو: من فقط بيم دهنده ام، و هيچ معبودي جز خداي يگانه قهّار نيست.
*پروردگار آسمان ها و زمين و آنچه ميان آنهاست، تواناي شکست ناپذير و بسيار آمرزنده است.
*بگو: اين خبري بزرگ است،
*که شما از آن روي مي گردانيد.
*من از ملأ اعلي هنگامي که مجادله مي کردند، هيچ خبري ندارم.
*به من وحي نمي شود جز براي اينکه بيم دهنده اي آشکارم.
*بگو: من براي ابلاغ دين هيچ پاداشي از شما نمي خواهم و از کساني که چيزي را از نزد خود مي سازند نيستم.
*بگو: من مأمورم که خدا را در حالي که ايمان و عبادت را براي او خالص مي کنم، بپرستم.
*و مأمورم که نخستين تسليم شدگان او باشم.
*بگو: اگر پروردگارم را نافرماني کنم از عذاب روزي بزرگ مي ترسم.
*بگو: فقط خدا را در حالي که ايمان و عبادتم را براي او خالص مي کنم، مي پرستم.
*بي ترديد تو مي ميري و قطعاً آنان هم مي ميرند.
*سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان مجادله خواهيد کرد
*آيا خدا براي بنده اش کافي نيست؟ و مشرکان تو را از کساني که غير خدا هستند، مي ترسانند و هر که را خدا به کيفرش گمراه کند، او را هيچ هدايت کننده اي نخواهد بود؛
*و هر که را خدا هدايت کند، او را هيچ گمراه کننده اي نخواهد بود. آيا خدا تواناي شکست ناپذير و صاحب انتقام نيست؟
*اگر از آنان بپرسي: چه کسي آسمان ها و زمين را آفريد؟ بي ترديد مي گويند: خدا. بگو: پس مرا درباره معبوداني که به جاي خدا مي پرستيد خبر دهيد، که اگر خدا آسيبي را براي من بخواهد، آيا آنها مي توانند آسيب او را از من برطرف کنند؟ يا اگر رحمتي را براي من بخواهد، آيا مي توانند رحمتش را باز دارند؟ بگو: خدا مرا کافي است. توکل کنندگان فقط بر او توکل مي کنند.
*بگو: اي قوم من! شما بر همين حالت کفر و عنادي که هستيد عمل کنيد، من نيز عمل مي کنم، سپس خواهيد دانست،
*که چه کسي را عذابي خوار کننده بيايد، و عذابي جاودانه بر او فرود آيد.
*بگو: اي نادانان! آيا به من فرمان مي دهيد که غير خدا را بپرستم؟!
*بي ترديد به تو و به کساني که پيش از تو بوده اند، وحي شده است که اگر مشرک شوي، همه اعمالت تباه و بي اثر مي شود و از زيانکاران خواهي بود.
*بلکه فقط خدا را بپرست و از سپاس گزاران باش.
*بگو: من نهي شده ام از اينکه معبوداني که شما به جاي خدا مي پرستيد، بپرستم؛ زيرا از جانب پروردگارم براي من دلايل روشن آمده است و مأمورم که فقط تسليم پروردگار جهانيان باشم.
*نهايتاً شکيبا باش، بي ترديد وعده خدا حق است. پس اگر بخشي از عذاب هايي را که به آنان وعده مي دهيم به تو نشان دهيم، يا تو را پيش از آن از دنيا ببريم به سوي ما بازگردانده مي شوند
*قطعاً پيش از تو پيامبراني فرستاديم؛ سرگذشت گروهي از آنان را براي تو حکايت کرده ايم، و سرگذشت برخي را بيان نکرده ايم. هيچ پيامبري را نسزد که جز به اذن خدا معجزه اي بياورد؛ بنابراين هنگامي که فرمان خدا برسد، بر پايه حقّ و درستي داوري خواهد شد و آنجاست که اهل باطل زيان خواهند کرد.
*بگو: من بشري مانند شما هستم، به من وحي مي شود که معبود شما فقط معبود يکتاست، پس به سوي او رو کنيد، و از او آمرزش بخواهيد، و واي بر مشرکان؛
*همانان که زکات نمي دهند و آخرت را انکار مي کنند.
*جز آنچه به پيامبران پيش از تو گفته شده است، به تو گفته نمي شود؛ مسلماً پروردگارت صاحب آمرزش وداراي عذابي دردناک است؛
*و کساني که غير خدا را سرپرستان و ياران خود گرفته اند، خدا نگهبان و مراقب بر آنان است و تو کارساز و وکيل بر آنان نيستي.
*و اين گونه قرآني عربي به تو وحي کرديم تا ام القري و کساني را که پيرامون آن هستند، بيم دهي، و آنان را از روز جمع شدن که ترديدي در آن نيست بترساني،گروهي در بهشت اند و گروهي در آتش سوزان.
*از دين آنچه را به نوح سفارش کرده بود، براي شما تشريع کرد و آنچه را به تو وحي کرديم؛ و آنچه ابراهيم و موسي و عيسي را به آن توصيه نموديم که دين را برپا داريد و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشويد. بر مشرکان ديني که آنان را به آن مي خواني گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوي دين جلب مي کند، و هر کس را که به سوي او بازگردد هدايت مي کند،
*پس آنان را دعوت کن، و همان گونه که مأموري استقامت کن، و از هواهاي نفساني آنان پيروي مکن و بگو: به هر کتابي که خدا نازل کرده، ايمان آوردم، و مأمورم که در ميان شما به عدالت رفتار کنم؛ خدا پروردگار ما و شماست؛ اعمال ما براي خود ما و اعمال شما براي خود شماست؛ ديگر ميان ما و شما هيچ حجت و برهاني نيست؛ خدا ما و شما را جمع مي کند، و بازگشت به سوي اوست.
*پس اگر روي برگردانند ما تو را بر آنان نگهبان و مراقب نفرستاده ايم ، جز رساندن بر عهده تو نيست، و هنگامي که ما از سوي خود رحمتي به انسان بچشانيم، به آن سرمست و مغرور مي شود، و اگر به سبب گناهاني که مرتکب شده اند آسيبي به آنان رسد ، بي ترديد انسان بسيار ناسپاس است.
*و گفتند: اين قرآن چرا بر مردمي بزرگ از ميان يکي از اين دو شهر نازل نشد؟!
*پس اگر تو را از دنيا ببريم، يقيناً از اينان انتقام خواهيم گرفت،
*يا آنچه را از عذاب به آنان وعده کرده ايم به تو نشان خواهيم داد ، و بي ترديد بر آنان چيره و مسلطيم؛
*پس به آنچه بر تو وحي شده تمسک بجوي، يقيناً تو بر راهي راست قرار داري؛
*و از پيامبراني که پيش از تو فرستاده ايم بپرس که آيا به جاي رحمان معبوداني که پرستش شوند، قرار داده ايم؟!
*پس جز اين نيست که ما قرآن را با زبان تو آسان ساختيم تا آنان متذکّر و هوشيار شوند.
*پس به انتظار باش که مسلماً آنان هم منتظرند
*و همانا ما به بني اسرائيل کتاب و حکومت و نبوّت عطا کرديم، و از پاکيزه ها به آنان روزي داديم و آنان را بر جهانيان برتري بخشيديم.
*سپس تو را بر آييني ويژه و کامل قرار داديم؛ بنابراين از آن پيروي کن و از هواهاي نفساني کساني که معرفت و آگاهي ندارند، پيروي مکن.
*آنان در برابر خدا نمي توانند چيزي را از تو دفع کنند؛ و همانا ستمکاران يار و ياور يکديگرند و خدا يار و ياور پرهيزکاران است.
*بگو: به من خبر دهيد معبوداني که به جاي خدا مي پرستيد چه چيزي از زمين را آفريده اند يا مگر آنان را در آفرينش آسمان ها مشارکتي است؟ اگر راستگو هستيد کتابي پيش از اين قرآن يا بازمانده اي از دانش استواري براي من بياوريد؛
*بگو: از ميان فرستادگان خدا فرستاده اي نوظهور نيستم و نمي دانم با من و شما چه خواهد شد، من فقط از آنچه به من وحي شده پيروي مي کنم، و من جز بيم دهنده اي آشکار نيستم.
*بگو: به من خبر دهيد که اگر اين قرآن از ناحيه خدا باشد و شما به آن کفر ورزيده باشيد و شاهدي هم از بني اسرائيل به نظير آن شهادت داده باشد پس ايمان آورده باشد و شما از ايمان به آن تکبّر ورزيده باشيد بي ترديد خدا گروه ستمکار را هدايت نمي کند.
*پس صبر کن همان گونه که پيامبران اولوالعزم صبر کردند، و براي آنان شتاب مکن، روزي که آنان آنچه را که وعده داده مي شوند ببينند، گويي فقط ساعتي از يک روز درنگ داشتند؛ ابلاغي است براي همه؛ پس آيا جز مردم نافرمان هلاک مي شوند؟
*و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند و به آنچه بر محمّد نازل شده که از سوي پروردگارشان حق است گرويدند، خدا گناهانشان را از آنان محو کرد و حالشان را اصلاح نمود.
*و چه بسيار شهرهايي كه از شهري كه تو را بيرون كرد پر قدرتتر بودند، ما همه آنها را نابود كرديم، و ياوري نداشتند!
*پس بدان كه معبودي جز الله نيست، و براي گناه خود و مردان و زنان با ايمان استغفار كن، و خداوند محل حركت و قرارگاه شما را مي‏داند.
*به راستي ما براي تو پيروزي آشکاري فراهم آورديم؛
*تا خدا آنچه را در گذشته پيش آمده و آينده پيش خواهد آمد از ميان بردارد، و نعمتش را بر تو کامل کند، و به راهي راست راهنمايي ات نمايد؛
*و خدا تو را به نصرتي توانمندانه و شکست ناپذير ياري دهد.
*ما تو را گواه و مژده رسان و بيم دهنده فرستاديم؛
*تا به خدا و پيامبرش ايمان آوريد و او را ياري دهيد و بزرگش بشماريد و بامداد و شام گاه تسبيحش گوييد.
*به يقين کساني که با تو بيعت مي کنند، جز اين نيست که با خدا بيعت مي کنند؛ قدرت خدا بالاتر از همه قدرتهاست. پس کسي که پيمان مي شکند فقط به زيان خود مي شکند، و کسي که به پيماني که با خدا بسته است وفا کند، خدا به زودي پاداشي بزرگ به او مي دهد.
*کساني از باديه نشينان که از جنگ تخلف کردند به زودي به تو مي گويند: اموال و خانواده مان ما را به خود مشغول کردند ؛ پس براي ما آمرزش بخواه. با زبان هايشان چيزي مي گويند که در دل هايشان نيست. بگو: اگر خدا زياني يا سودي را براي شما بخواهد چه کسي مي تواند در برابر خدا از شما دفاع کند؟ بلکه خدا همواره به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
*اوست که پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز کند، و کافي است که خدا گواه باشد.
*محمّد، فرستاده خداست و کساني که با او هستند بر کافران سرسخت و در ميان خودشان با يکديگر مهربانند، همواره آنان را در رکوع و سجود مي بيني که پيوسته فضل و خشنودي خدا را مي طلبند؛ نشانه آنان در چهره شان از اثر سجود پيداست، اين است توصيف آنان در تورات، و اما توصيفشان در انجيل اين است که وجودشان چون زراعتي است که جوانه هاي خود را رويانده پس تقويتش کرده تا ستبر و ضخيم شده، و در نتيجه بر ساقه هايش ايستاده است، به طوري که دهقانان را به تعجب مي آورد تا خدا به وسيله مؤمنان، کافران را به خشم آورد. خدا به کساني از آنان که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، آمرزش و پاداشي بزرگ وعده داده است.
*اي اهل ايمان! بر خدا و پيامبرش پيشي مگيريد و از خدا پروا کنيد که خدا شنوا و داناست.
*اي مؤمنان! صدايتان را بلندتر از صداي پيامبر نکنيد، و آن گونه که با يکديگر بلند سخن مي گوييد با او بلند سخن نگوييد، مبادا آنکه اعمالتان تباه و بي اثر شود و شما تباهي آن را درک نکنيد.
*بي ترديد کساني که صدايشان را نزد رسول خدا پايين مي آورند، همانان هستند که خدا دل هايشان را براي پرهيزکاري امتحان کرده، آنان را آمرزش و پاداشي بزرگ است.
*يقيناً کساني که تو را از پشت اطاق ها صدا مي کنند، بيشترشان معرفت و آگاهي ندارند.
*و اگر آنان صبر مي کردند تا به سويشان بيرون آيي، يقيناً براي آنان بهتر بود، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و بدانيد که پيامبر خدا در ميان شماست ، اگر او در بسياري از کارها از شما پيروي کند، قطعاً دچار گرفتاري و زحمت مي شويد، ولي خدا ايمان را محبوب شما قرار داد و آن را در دل هايتان بياراست، و کفر و بدکاري و نافرماني را ناخوشايند شما ساخت، اينان هدايت يافته اند.
*بلکه از اينکه بيم دهنده اي از خودشان به سوي آنان آمد تعجب کردند و در نتيجه کافران گفتند: اين چيزي عجيب است.
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود تكذيب كردند.
*پس به سوي خدا بگريزيد بي ترديد من از سوي او بيم دهنده اي روشنگرم.
*و با خدا معبودي ديگر قرار ندهيد، يقيناً من از سوي او بيم دهنده اي آشکارم.
*پس هشدار ده که تو به لطف و رحمت پروردگارت نه کاهني نه ديوانه؛
*بلکه اين سبک مغزانند که مي گويند: او شاعري است که براي او حوادث تلخ روزگار و آمدن مرگش را انتظار مي برديم!
*بگو: انتظار بريد که من هم با شما از منتظرانم.
*آيا عقل هايشان آنان را به اين گفتارهاي باطل و ياوه وا مي دارد، يا آنان مردمي طغيان گر و سرکش اند؟
*آنها مي‏گويند قرآن را به خدا افترا بسته، ولي آنها ايمان ندارند.
*پس اگر راستگوييد، سخني مانند آن بياوريد.
*آيا آنها بيسبب آفريده شده‏ اند؟ يا خود خالق خويشتنند؟!
*ياآنان آسمان ها و زمين را آفريده اند؟ نه، بلکه يقين ندارند.
*يا براي آنان نردباني است که در آن خبرهاي غيبي را بشنوند؟ پس بايد شنونده اش دليلي آشکار بياورد؟
*يا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران؟
*يا از آنان پاداشي مي خواهي که از خسارت آن سنگين بارند؟
*آيا اسرار غيب نزد آنها است و از روي آن مي‏نويسند؟!
*و در برابر حکم پروردگارت شکيبايي کن که تو زير نظر و مراقبت ما هستي، و هنگامي که برمي خيزي پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوي.
*و پاره اي از شب و هنگام ناپديد شدن ستارگان خدا را تسبيح گوي.
*سوگند به ستاره هنگامي كه افول مي‏كند.
*که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و خطا نرفته؛
*و از روي هوا و هوس سخن نمي گويد.
*گفتار او چيزي جز وحي که به او نازل مي شود، نيست.
*آنكس كه قدرت عظيمي دارد او را تعليم داده.
*همان كس كه توانائي فوق العاده و سلطه بر همه چيز دارد.
*در حالي كه در افق اعلي قرار داشت.
*سپس نزديک رفت و نزديک تر شد
*تا آنكه فاصله او به اندازه دو كمان يا كمتر بود.
*آن گاه به بنده اش آنچه را بايد وحي مي کرد، وحي کرد.
*قلب او در آنچه ديد هرگز دروغ نمي‏گفت.
*آيا با او درباره آنچه ديده مجادله مي‏كنيد؟
*و بي ترديد يک بار ديگر هم او را ديده است
*نزد سدرة المنتهي،
*در آنجا که جنت الماوي است.
*در آن هنگام كه چيزي سدرة المنتهي را پوشانده بود.
*ديده بر غير حقيقت و به خطا نديد و از مرز ديدن حقيقت هم درنگذشت.
*به راستي که بخشي از نشانه هاي بسيار بزرگ پروردگارش را ديد.
*بنابراين از کساني که از ياد ما روي گردانده اند و جز زندگي دنيا را نخواسته اند، روي بگردان.
*اين آخرين مرز دانش و معرفت آنان است؛ يقيناً پروردگارت به کسي که از راه او منحرف شده، داناتر است، و او به کسي که هدايت يافته، آگاه تر است.
*آنچه از درخت خرما بريديد يا آنها را بر ريشه ها و تنه هايش رها کرديد، به فرمان خدا بود، تا نافرمانان را زبون و رسوا کند.
*اموال و زمين هايي را که خدا به عنوان غنيمت به پيامبرش بازگرداند، شما براي به دست آوردنش اسب و شتري نتازانديد ، ولي خدا پيامبرانش را بر هر که بخواهد مسلط و چيره مي کند، و خدا بر هر کاري تواناست.
*آنچه خدا از اهل آن آبادي ها به پيامبرش بازگرداند اختصاص به خدا و پيامبر و اهل بيت پيامبر و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد، تا ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد. و آنچه را پيامبر به شما عطا کرد بگيريد و از آنچه شما را نهي کرد، باز ايستيد و از خدا پروا کنيد؛ زيرا خدا سخت کيفر است.
*اين اموال براي مهاجراني است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند، آنها فضل الهي و رضاي او را مي‏طلبند، و خدا و رسولش را ياري مي‏كنند، و آنها راستگويانند.
*و کساني که پيش از مهاجران در سراي هجرت و ايمان جاي گرفتند، کساني را که به سوي آنان هجرت کرده اند دوست دارند، و در سينه هاي خود نياز و چشم داشتي به آنچه به مهاجران داده شده است نمي يابند، و آنان را بر خود ترجيح مي دهند، گرچه خودشان را نياز شديدي باشد. و کساني را که از بخل و حرصشان بازداشته اند، اينان همان رستگارانند.
*و نيز کساني که بعد از آنان آمدند در حالي که مي گويند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که به ايمان بر ما پيشي گرفتند بيامرز، و در دل هايمان نسبت به مؤمنان، خيانت و کينه قرار مده. پروردگارا! يقيناً تو رؤوف و مهرباني.
*و هنگامي را که عيسي پسر مريم گفت: اي بني اسرائيل! به يقين من فرستاده خدا به سوي شمايم، تورات را که پيش از من بوده، تصديق مي کنم، و به پيامبري که بعد از من مي آيد و نامش «احمد» است، مژده مي دهم. پس هنگامي که دلايل روشن براي آنان آورد، گفتند: اين جادويي است آشکار!!
*اوست که پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز کند، گرچه مشرکان خوش نداشته باشند.
*اوست که در ميان مردم بي سواد، پيامبري از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و آنان را پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بياموزد، و آنان به يقين پيش از اين در گمراهي آشکاري بودند.
*پيامبري که آيات روشن خدا را بر شما مي خواند، تا کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند از تاريکي ها به سوي نور بيرون آورد. و هر کس به خدا ايمان بياورد و کار شايسته انجام دهد، او را در بهشت هايي که از زيرِ آن نهرها جاري است، درآورد، در حالي که در آنها جاودانه اند. همانا رزق و روزي را براي او نيکو قرار داده است.
*اي پيامبر! چرا آنچه را که خدا بر تو حلال کرده براي به دست آوردن خشنودي همسرانت بر خود حرام مي کني؟ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و هنگامي که پيامبر، رازي را به يکي از همسرانش گفت و او آن راز را فاش کرد، و خدا پيامبر را از افشاي آن آگاه نمود، پيامبر بخشي از آن را به آن زن گوشزد کرد و از گفتن بخشي ديگر خودداري نمود. آن زن گفت: چه کسي فاش کردن راز را به تو خبر داده است؟ پيامبر گفت: داناي آگاه، به من خبر داد.
*اگر از كار خود توبه كنيد زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤ منان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند.
*اگر پيامبر، شما را طلاق دهد اميد است که پروردگارش همسراني بهتر از شما که مسلمان، مؤمن، فرمانبر، توبه کار، خداپرست، روزه دار، غير باکره و باکره باشند، به او عوض دهد.
*بگو: دانش و آگاهي فقط نزد خداست و من تنها بيم دهنده اي آشکارم.
*بگو: به من خبر دهيد اگر خدا من را و هر که را با من است هلاک کند، يا مورد رحمت قرار دهد، پس چه کسي کافران را از عذاب دردناک پناه خواهد داد؟
*بگو: اوست رحمان، به او ايمان آورديم، و بر او توکل کرديم، پس به زودي خواهيد دانست چه کسي در گمراهي آشکار است.
*ن، سوگند به قلم و آنچه مي نويسند،
*که به سبب نعمت و رحمت پروردگارت تو مجنون نيستي؛
*و بي ترديد براي تو پاداشي دايم و هميشگي است؛
*و يقيناً تو بر بلنداي سجاياي اخلاقي عظيمي قرار داري.
*پس به زودي مي بيني و مي بينند،
*که کدام يک از شما دچار جنون اند؛
*بي ترديد پروردگارت بهتر مي داند چه کسي از راه او گمراه شده، و او به راه يافتگان داناتر است.
*از تکذيب کنندگان فرمان مبر.
*دوست دارند نرمي کني تا نرمي کنند،
*و اطاعت از كسي كه بسيار سوگند ياد مي‏كند و پست است مكن
*آنکه بسيار عيب جوست، و براي سخن چيني در رفت و آمد است،
*به شدت بازدارنده از کار خير و متجاوز و گنهکار است.
*گذشته از اين ها کينه توز و بي اصل و نسب است،
*براي آن که داراي ثروت و فرزندان فراوان است.
*هنگامي که آيات ما را بر او مي خوانند، گويد: افسانه هاي پيشينيان است!
* به زودي بر بينيِ ش داغ رسوايي و خواري مي نهيم.
*مگر از آنان در برابر ابلاغ رسالت پاداشي مي طلبي که از خسارت و زيانش سنگين بارند؟
*يا اسرار غيب نزد آنها است، و آن را مي‏نويسند
*پس پروردگارش او را برگزيد و از شايستگان قرار داد
*اي جامه بر خود پيچيده!
*شب را جز اندکي برخيز؛
*نصف شب يا اندکي ازنصف بکاه،
*يا بر نصف بيفزا، و قرآن را شمرده و روشن و با تأمل و دقت بخوان.
*به يقين ما به زودي گفتاري سنگين به تو القا خواهيم کرد.
*بي ترديد عبادت شب محکم تر و پايدارتر و گفتار در آن استوارتر و درست تر است.
*تو را در روز رفت و آمدي طولاني است 
*نام پروردگارت را ياد کن و فقط دل بر او بند.
*پروردگار مشرق و مغرب ، هيچ معبودي جز او نيست، پس او را وکيل و کارساز خود انتخاب کن،
*و بر گفتار مشرکان شکيبا باش و از آنان به شيوه اي پسنديده دوري کن،
*و مرا با تکذيب کنندگان توانگر و نازپرورده واگذار و آنان را اندکي مهلت ده،
*پروردگارت آگاه است که تو و گروهي از کساني که با تواند، نزديک به دو سوم شب و گاهي نيمي از آن و زماني يک سومش را برمي خيزد، و خدا شب و روز را اندازه گيري مي کند، و براي او مشخص است که شما هرگز نمي توانيد اندازه گيري کنيد، پس بر شما بخشيد؛ بنابراين آنچه را از قرآن براي شما ميسر است بخوانيد. او مي داند که به زودي برخي از شما بيمار مي شوند، و گروهي براي به دست آوردن رزق و روزي خدا در زمين سفر مي کنند، و بعضي در راه خدا مي جنگند؛ پس آنچه را از آن ميسر است بخوانيد و نماز را برپا داريد و زکات بپردازيد و وام نيکو به خدا بدهيد؛ و آنچه را از عمل خير براي خود پيش مي فرستيد، آن را نزد خدا به بهترين صورت و بزرگ ترين پاداش خواهيد يافت؛ و از خدا آمرزش بخواهيد که خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*اي جامه برخود پوشيده!
*برخيز و بيم ده،
*و پروردگارت را بزرگ دار،
*و جامه ات را پاک کن،
*و از پليدي دور شو
* و منت مگذار، و فزوني مطلب.
*و براي پروردگارت شکيبايي ورز.
*به راستي ما قرآن را به تدريج بر تو نازل کرديم؛
*پس در برابر فرمان پروردگارت شکيبا باش، و از هيچ گنهکار يا کافري از آنان اطاعت مکن،
*و صبح و شام نام پروردگارت را ياد کن.
*و پاره اي از شب را سر به سجده گذار، و او را در شب طولاني تسبيح گوي.
*بي ترديد اينان دنياي زودگذر را دوست دارند و روز هولناک و سختي را که پيش رو دارند وامي گذارند.
*همواره ازتو درباره قيامت مي پرسند که در چه زماني واقع مي شود؟
*تو از بسيار ياد کردنش چه به دست مي آوري؟
*انتهاي آن به سوي پروردگار تو است.
*وظيفه تو فقط بيم دادن کساني است که همواره از آن مي ترسند.
*نام پروردگار برتر و بلند مرتبه ات را منزّه و پاک بدار.
*آنکه آفريد، پس درست و نيکو گردانيد.
*و آنکه اندازه قرار داد و هدايت کرد،
*و آنکه چراگاه را رويانيد،
*و آن را خاشاکي سياه گردانيد،
*به زودي قرآن را بر تو مي خوانيم، پس هرگز فراموش نخواهي کرد،
*جز آنچه را خدا بخواهد، که او آشکار و آنچه را پنهان است، مي داند.
*و تو را براي آسان ترين راه آماده مي کنيم.
*پس اندرز ده، اگر اندرز سودمند افتد.
*آيا با تأمل به شتر نمي نگرند که چگونه آفريده شده؟
*و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟
*و به کوه ها که چگونه در جاي خود نصب شده؟
*و به زمين که چگونه گسترده شده؟
*پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده اي؛
*تو بر آنان مسلط نيستي
*ولي کسي که روي گردانيد و کفر ورزيد.
*پس خدا او را به عذاب بزرگ تر عذاب خواهد کرد.
*قسم مي خورم به اين شهر،
*در حالي که تو در آن جاي داري
*و سوگند به پدر و آنچه زاده است؛
*همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم.
*آيا سينه ات را گشاده نکرديم؟
*و بار گرانت را فرو ننهاديم؟
*همان بار گراني که پشتت را شکست.
*و آوازه ات را برايت بلند نکرديم؟
*پس بي ترديد با دشواري آساني است.
*و مسلما با سختي آساني است.
* بگو: اي کافران!
*آنچه را شما مي پرستيد، من نمي پرستم،
*و نه شما آنچه را من مي پرستم، مي پرستيد،
*و نه من آنچه را شما پرستيده ايد، مي پرستم،
*و نه شما آنچه را که من مي پرستم، مي پرستيد.
*دين شما براي خودتان، و دين من براي خودم.
*هنگامي که ياري خدا و پيروزي فرا رسد،
*و مردم را ببيني که گروه گروه در دين خدا درآيند،
*پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستايش تسبيح گوي، و از او آمرزش بخواه، که او همواره توبه پذير است.
 
+ نوشته شده در دو شنبه 22 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت محمد,نبی,مصطفی,پیامبر اسلام,دین,خاتم النبیین,فرستاده,رسول الله,سدره المنتهی,جنت الماوی,آیه مثانی,سوره حمد, ساعت 14:38 توسط آزاده یاسینی


داستان مرد نابینا در قرآن

*چهره در هم کشيد و روي گردانيد،

*از اينکه آن مرد نابينا نزد او آمد!
*تو چه مي داني شايد او پاک و پاکيزه شود
*يا متذکّر گردد و آن تذکر او را سود دهد؛
*اما کسي که خود را ثروتمند نشان مي دهد
*تو به او روي مي آوري 
*در حالي كه اگر او خود را پاك نسازد چيزي بر تو نيست.
*و اما آنکه شتابان نزد تو آمد
*در حالي که مي ترسد،
*تو از او به ديگران مي پردازي.
*اين چنين نيست، بي ترديد اين آيات قرآن مايه پند است.
+ نوشته شده در یک شنبه 21 مرداد 1397برچسب:قرآن,داستان قرآنی,مرد نابینا,پاکیزه,ثروتمند,پند, ساعت 13:42 توسط آزاده یاسینی


لقمان در قرآن

*و به راستي ما به لقمان حکمت عطا کرديم که نسبت به خدا سپاس گزار و شاکر باش و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس مي گزارد، و هرکه ناسپاسي کند خدا بي نياز و ستوده است.

*و هنگامي که لقمان به پسرش در حالي که او را موعظه مي کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بي ترديد شرک ستمي بزرگ است.
*پسرکم! اگر عمل هموزن دانه خردلي و در درون سنگي يا در آسمان ها يا در دل زمين باشد، خدا آن را مي آورد؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است.
*پسرکم! نماز را برپا دار و مردم را به کار پسنديده وادار و از کار زشت بازدار و بر آنچه به تو مي رسد شکيبايي کن، که اينها از اموري است که ملازمت بر آن از واجبات است.
*متکبرانه روي از مردم برمگردان، و در زمين با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هيچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.
*و در رفتارت ميانه روي اختيار کن و سخن آرام گو که زشت‌ترين صداها صوت الاغ است.
+ نوشته شده در شنبه 20 مرداد 1397برچسب:قرآن,لقمان,سنگ,عمل,خوبی,بدی,حکیم,متکبر,نماز,کار پسندیده,کار زشت,خودپسند,فخر فروش,میانه رو,آرام,سخن,صوت الاغ, ساعت 14:13 توسط آزاده یاسینی


زید غلام پیامبر در قرآن

*و ياد کن زماني را که به آن شخص که خدا به او نعمت اسلام بخشيده بود، و تو هم با آزاد کردنش از طوق بردگي به او احسان کرده بودي، مي گفتي: همسرت را براي خود نگه دار و از خدا پروا کن. و تو در باطن خود چيزي را چون فرمان خدا به ازدواج با مطلقه او پنهان مي داشتي که خدا آشکار کننده آن بود تا براي مردم در ازدواج مطلقه پسر خوانده هايشان ممنوعيت و مشکلي نباشد و براي بيان فرمان خدا نسبت به مشروعيت ازدواج مطلقه پسر خوانده از مردم مي ترسيدي و در حالي که خدا سزاوارتر بود که از او بترسي، پس هنگامي که «زيد» نياز خود را از همسرش به پايان برد و او را طلاق داد وي را به همسري تو درآورديم تا براي مؤمنان نسبت به ازدواج با همسران پسر خوانده هايشان زماني که نيازشان را از آنان به پايان برده باشند سختي و حرجي نباشد؛ و همواره فرمان خدا شدني است.

+ نوشته شده در جمعه 19 مرداد 1397برچسب:قرآن,زید,غلام,پسرخوانده,اسلام,ازدواج,مطلقه,برده, ساعت 13:58 توسط آزاده یاسینی


ذوالقرنین در قرآن

*و از تو درباره ذوالقرنين مي پرسند؛ بگو: به زودي بخشي از سرگذشت او را براي شما مي خوانم.

*ما به او در زمين، قدرت و تمکّن داديم و از هر چيزي وسيله اي به او عطا کرديم.
*او از اين اسباب پيروي كرد.
*تا زماني که به محل غروب خورشيد رسيد خورشيد را چنين يافت که در چشمه اي گرم و لجن آلود غروب مي کند، و نزد آن قومي را يافت. گفتيم: اي ذوالقرنين! يا عذاب مي کني و يا در ميانشان شيوه اي نيک در پيش مي گيري.
*ذوالقرنين گفت: اما هر که ستم کرده، عذابش مي کنيم، آن گاه به سوي پروردگارش بازگردانده مي شود، پس او را عذابي سخت خواهد کرد.
*و اما هر که ايمان آورده و کار شايسته انجام داده است، پس بهترين پاداش براي اوست، و ما هم از سوي خود تکليفي آسان به او خواهيم داد.
*سپس از اسبابي كه در اختيار داشت بهره گرفت.
*تا زماني که به محل طلوع خورشيد رسيد، آن را يافت که بر قومي طلوع مي کند که در برابر آن پوششي براي آنان قرار نداده ايم.
*اين گونه ، و يقيناً ما به آنچه نزد او بود، احاطه داشتيم.
*از اسباب مهمي استفاده كرد.
*تا زماني که ميان دو کوه رسيد، نزد آن دو کوه، قومي را يافت که هيچ سخني را به آساني نمي فهميدند.
*گفتند: اي ذوالقرنين! يأجوج و مأجوج در اين سرزمين فساد مي کنند؛ آيا مي پذيري که ما مزدي برايت قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدّي بسازي؟
*گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکّن و قدرت داده بهتر است؛ پس شما مرا با نيرويي ياري دهيد ميان شما و آنان سدّي سخت و استوار قرار دهم.
*براي من قطعه هاي آهن بياوريد تا زماني که ميان آن دو کوه را هم سطح و برابر کرد، گفت: بدميد تا وقتي که آن را چون آتش سرخ کرد. گفت: برايم مس گداخته شده بياوريد تا روي آن بريزم.
*يأجوج و مأجوج نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند در آن رخنه اي وارد کنند.
*گفت: اين رحمتي است از پروردگار من، ولي زماني که وعده پروردگارم فرا رسد، آن را درهم کوبد ، و وعده پروردگارم حق است.
 
+ نوشته شده در پنج شنبه 18 مرداد 1397برچسب:قرآن,ذوالقرنین,زمین,قدرت,تمکن,محل غروب خورشید,محل طلوع خورشید,یاجوج و ماجوج,آهن,کوه,آتش سرخ,مس گداخته, ساعت 11:36 توسط آزاده یاسینی


حضرت مریم در قرآن

*و هنگامي که فرشتگان گفتند: اي مريم! قطعاً خدا تو را برگزيده و پاک ساخته، و بر زنان جهانيان برتري داده است.

*اي مريم! فروتنانه براي پروردگارت به طاعت برخيز و سجده به جاي آور و با رکوع کنندگان رکوع کن.
*اين از خبرهاي غيبي است که به تو وحي مي کنيم. و تو هنگامي که آنان قلم هاي خود را مي انداختند که کداميک از آنان سرپرستي مريم را عهده دار شود، و نيز زماني که با يکديگر جدال و ستيز مي کردند، نزد آنان نبودي.
* زماني که فرشتگان گفتند: اي مريم! يقيناً خدا تو را به کلمه اي از سوي خود که نامش مسيح عيسي بن مريم است مژده مي دهد که در دنيا و آخرت داراي مقبوليّت و آبرومندي و از مقربّان است.
*و با مردم در گهواره  و در ميان سالي سخن مي گويد و از شايستگان است.
*گفت: پروردگارا! چگونه براي من فرزندي خواهد بود، در حالي که هيچ بشري با من تماس نگرفته؟! فرمود: چنين است که مي گويي خدا هر چه را بخواهد مي آفريند، چون چيزي را اراده کند جز اين نيست که به آن مي گويد: «باش» پس بي درنگ مي باشد؛
*و در اين کتاب مريم را ياد کن هنگامي که از خانواده اش مکان شرقي کناره گرفت.
*و جدا از آنان پوشش و پرده اي براي خود قرار داد. و ما روح خود را به سوي او فرستاديم، پس براي او بشري خوش اندام و معتدل نمودار شد.
* مريم گفت: من از تو پناه به خداي رحمان مي‌برم اگر مرد پرهيزکاري هستي.
*گفت: جز اين نيست که من فرستاده پروردگار تو هستم براي آنکه پسري پاک و پاکيزه به تو ببخشم.
*گفت: چگونه براي من پسري خواهد بود در حالي که نه هيچ بشري با من ازدواج کرده است و نه بدکار بوده ام.
*گفت: چنين است پروردگارت فرموده است: اين کار بر من آسان است و براي اين که او را نشانه اي براي مردم و رحمتي از سوي خود قرار دهيم؛ و اين کار شدني است.
*پس به عيسي حامله شد و به خاطر او در مکاني دور کناره گرفت.
*آن گاه درد زاييدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما کشانيد؛گفت: اي کاش پيش از اين ميمردم و يکسره از خاطره ها فراموش شده بودم.
*از فرودست او ندا در داد كه اندوهگين مباش، پروردگارت از فرودست تو جويبارى روان كرده است‏.
*و تنه خرما را به سوي خود بجنبان تا برايت خرماي تازه و از بار چيده بريزد.
*پس بخور و بياشام و خاطرت را شاد و خوش دار، و اگر از مردم کسي را ديدي بگو: من براي خداي رحمان روزه نذر کرده ام، پس هرگز امروز با هيچ انساني سخن نخواهم گفت.
*پس در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده‏ اى.
* اي خواهر هارون! نه پدرت مرد بدي بود و نه مادرت بدکاره بود.
*پس مريم به نوزاد اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکي که در گهواره است، سخن بگوييم؟!
*نوزادگفت: بي ترديد من بنده خدايم، به من کتاب عطا کرده و مرا پيامبر قرار داده است.
*و هر جا که باشم بسيار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.
*و مرا نسبت به مادرم نيکوکار گردانيده و گردنکش و تيره بختم قرار نداده است.
*و سلام بر من روزي که زاده شدم، و روزي که مي ميرم، و روزي که زنده برانگيخته مي شوم.
*اين است عيسي بن مريم، همان قول حق که درباره او در ترديدند.
*خدا را نسزد که هيچ فرزندي برگيرد؛ او منزّه است؛ چون پديد آمدن چيزي را اراده کند، فقط به آن مي گويد: باش، پس بي درنگ موجود مي شود.
*بي ترديد خدا پروردگار من و شماست؛ پس او را بپرستيد اين راهي راست است.
*و آن که دامن خود را پاک نگه داشت، پس ما از روح خود در او دميديم و او و پسرش را نشانه اي براي جهانيان قرار داديم.
*و پسر مريم و مادرش را نشانه قرار داديم و آن دو را در سرزميني بلند که جايگاهي مستقر و آبي روان بود، جاي داديم.
*و مريم دختر عمران  که دامان خود را پاک نگه داشت و در نتيجه از روح خود در او دميديم و کلمات پروردگارش و کتاب هاي او را تصديق کرد و از اطاعت کنندگان بود.
 
+ نوشته شده در چهار شنبه 17 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت مریم,عیسی بن مریم,جبرئیل,فرشته,روح,درخت خرما,روزه,سکوت,خواهر هارون,پیامبر,نماز,زکات,دختر عمران, ساعت 14:8 توسط آزاده یاسینی


حضرت آسیه در قرآن

*و خدا براي مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامي که گفت: پروردگارا! براي من نزد خودت خانه اي در بهشت بنا کن ومرا از فرعون وکردارش رهايي بخش ومرا از مردم ستمکار نجات ده.

+ نوشته شده در سه شنبه 16 مرداد 1397برچسب:قرآن,آسیه,فرعون,همسر فرعون,بهشت,ستمکار, ساعت 14:17 توسط آزاده یاسینی


یتیمان در قرآن

*درباره دنيا و آخرت! و از تو درباره يتيمان سؤ ال مي‏كنند، بگو: «اصلاح كار آنان بهتر است. و اگر زندگي خود را با زندگي آنان بياميزيد،آنها برادرشما هستند». خداوند، مفسدان را از مصلحان، باز مي‏شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت مي‏اندازد؛زيرا او توانا و حكيم است.

*و اموال يتيمان را به ايشان برگردانيد و پليد را جانشين پاك مسازيد و اموال ايشان را با اموال خويش مخوريد كه اين گناه بزرگى است‏.
*واگر مي ترسيد که نتوانيد در مورد دختران يتيم عدالت ورزيد، بنابراين از زناني که شما را خوش آيد دو دو و سه سه و چهار چهار به همسري بگيريد. پس اگر مي ترسيد که با آنان به عدالت رفتار نکنيد، به يک زن يا به کنيزاني که مالک شده ايد ؛ اين به اينکه ستم نورزيد و از راه عدالت منحرف نشويد، نزديک تر است.
*و يتيمان را بيازماييد تا هنگامى كه قابليت زناشويى پيدا كنند، آنگاه اگر در آنان كاردانى سراغ گرفتيد اموالشان را به آنان برگردانيد و آن را به اسراف و پيشاپيش از بيم آنكه مبادا بالغ و بزرگ شوند نخوريد و هركس توانگر بود خويشتندارى كند و هركس تنگدست باشد، در حد عرف از آن بخورد، و هرگاه كه اموالشان را به آنان برگردانديد، بر آنان گواه بگيريد كه خداوند حسابرسى را كافى است‏.
* بي ترديد کساني که اموال يتيمان را به ستم مي خورند، فقط در شکم هاي خود آتش مي خورند، و به زودي در آتش فروزان در آيند.
*درباره زنان از تو فتوا مي خواهند. بگو: فقط خدا درباره آنان به شما فتوا مي دهد، و درباره دختران يتيمي که حقوق لازم و مقرّر آنان را نمي پردازيد، و ميلي به ازدواج با آنان داريد، برابر احکامي که در اين کتاب بر شما خوانده مي شود به شما فتوا مي دهد. و کودکان مستضعف . و که با يتيمان به عدالت رفتار کنيد؛ و آنچه را از هر خيري انجام مي دهيد، يقيناً خدا همواره به آن داناست.
*و به مال يتيم جز به روشي که نيکوتر است، نزديک نشويد تا به حدّ بلوغِ خود برسد، و پيمانه و ترازو را بر اساس عدالت و انصاف کامل و تمام بدهيد؛ هيچ کس را جز به اندازه توانش تکليف نمي کنيم؛ و هنگامي که سخن گوييد، عدالت ورزيد هر چند درباره خويشان باشد، و به پيمان خدا وفا کنيد؛ خدا اين به شما سفارش کرده تا پند گيريد.
*و به مال يتيم تا زماني که به سنّ بلوغ و رشدش برسد، جز به بهترين شيوه نزديک نشويد؛ و به عهد و پيمان وفا کنيد، زيرا درباره پيمان بازخواست خواهد شد.
*و اما چون او را بيازمايد، پس روزي اش را بر او تنگ گيرد، گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
*اين چنين نيست که مي پنداريد، بلکه يتيم را گرامي نمي داريد
*سوگند به ابتداي روز
*و سوگند به شب آن گاه که آرام گيرد،
*که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کينه قرار نداده است.
*آيا تو را يتيم نيافت، پس پناه داد؟
*و اما يتيم را خوار و رانده مکن
*آيا کسي که همواره روز جزا را انکار مي کند، ديدي؟
*همان که يتيم را به خشونت و جفا از خود مي راند،
 
+ نوشته شده در دو شنبه 15 مرداد 1397برچسب:قرآن,یتیم,روز جزا,دنیا,آخرت,آتش,حقوق,ازدواج,احکام,عدالت,حد بلوغ,انصاف,عهد و پیمان, ساعت 13:58 توسط آزاده یاسینی


وارث در قرآن

*بر شما مقرّر و لازم شده چون يکي از شما را مرگ در رسد، اگر مالي از خود به جا گذاشته است، براي پدر و مادر و خويشان به طور شايسته و پسنديده وصيت کند. اين حقّي است بر عهده پرهيزکاران.

*پس کساني که بعد از شنيدن وصيت، آن را تغيير دهند، گناهش فقط بر عهده آناني است که تغييرش مي دهند؛ يقيناً خدا شنوا و داناست.پس کسي که از انحراف وصيت کننده يا از گناه او بترسد، و ميان ورثه اصلاح دهد، گناهي بر او نيست؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*اي اهل ايمان! روزه بر شما مقرّر و لازم شده، همان گونه که بر پيشينيان شما مقرّر و لازم شد، تا پرهيزکار شويد.روزهايي چند؛ پس هر که از شما بيمار يا در سفر باشد از روزهاي ديگر؛ و بر آنان که روزه گرفتن طاقت فرساست، طعام دادن به يک نيازمند کفاره آن است. و هر که به خواست خودش افزون بر کفاره واجب، بر طعام نيازمند بيفزايد، برايش بهتر است و روزه گرفتن  اگر بدانيد براي شما بهتر است.
*مردان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‏گذارند، بهره‏اى است، همچنين زنان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان باقى مى‏گذارند، بهره‏اى است، چه كم باشد چه بسيار، چنين بهره‏اى معين مقرر است.
*چون هنگام تقسيم کردن ارث، خويشاوندان و يتيمان و مستمندان حاضر شدند، چيزي از آن را به ايشان بدهيد، و با آنان سخني شايسته و پسنديده گوييد.
*آنها كه اگر فرزندان ناتواني از خود به يادگار بگذارند از آينده آنان مي‏ترسند بايد بترسند، پس از خدا بپرهيزند و با نرمي و محبت سخن بگويند.‏
*خدا شما را درباره فرزندانتان سفارش مي کند که سهم پسر مانند سهم دو دختر است. و اگر دخترند و بيش از دو دختر باشند، سهم آنان دو سوم ميراث است؛ و اگر يک دختر باشد، نصف ميراث سهم اوست. و براي هر يک از پدر و مادر ميّت چنانچه ميّت فرزندي داشته باشد، يک ششم ميراث است؛ و اگر فرزندي نداشته باشد، و پدر و مادرش ارث مي برند، براي مادرش يک سوم است و اگر ميّت برادراني داشته باشد، سهم مادرش يک ششم است.پس از وصيتي است که مي کند، يا دَيْني است .شما نمي دانيد پدران و فرزندانتان کدام يک براي شما سودمندترند . فريضه اي از سوي خداست؛ زيرا خدا همواره دانا و حکيم است.
* نصف ميراثي که همسرانتان به جاي مي گذارند، اگر فرزندي نداشته باشند براي شماست، و اگر فرزندي داشته باشند يک چهارم ميراث حقّ شماست، پس از وصيتي که نسبت به مال خود مي کنند يا دَيْني . و براي زنانتان چنانچه فرزندي نداشته باشيد يک چهارم ميراثي است که از شما به جاي مي ماند، و اگر فرزندي داشته باشيد يک هشتم ميراث حقّ آنان است، پس از وصيتي که کرده ايد يا  ديني . و اگر مرد يا زني که از او ارث مي برند، کلاله [يعني بي اولاد و بدون پدر و مادر] باشد و داراي برادر و خواهري است، پس براي هر يک از آن دو نفر يک ششم ميراث است؛ و اگر بيش از اين باشند در يک سوم ميراث شريک اند، پس از وصيتي که شده يا پس از ديني.در وصيتش به وارثان زيان نزند. اين سفارشي است از سوي خدا، و خدا دانا و بردبار است.
*اينها حدود خداست، و هر که از خدا و رسولش اطاعت کند، خدا او را به بهشت هايي که از زير آن نهرها جاري است درآورد؛ در آن جاودانه اند، و آن است کاميابي بزرگ.
* و براي هر کسي از آنچه به جاي گذاشته وارثاني قرار داده ايم، که از ميراث پدر و مادر و خويشاوندان ارث ببرند و کساني که با آنان پيمان بسته ايد؛ پس سهم ارث آنان را بدهيد؛ يقيناً خدا بر همه چيز گواه است.
*از تو درباره کلاله فتوا مي خواهند، بگو: خدا درباره کلاله به شما فتوا مي دهد: اگر مردي که فرزند ندارد، از دنيا برود وبراي او خواهري باشد، نصف ميراثي را که از او به جا مانده خواهر به ارث مي برد، و اگر خواهري از دنيا برود و وارثش فقط يک برادر باشد، همه ميراث به جا مانده خواهر را برادرش به ارث مي برد، و اگر خواهران ميّت دو نفر باشند، دو سوم ميراث به جا مانده را ارث مي برند، و اگر خواهران و برادران متعدد باشند، سهم ارث براي مرد مانند دو زن است. خدا براي شما بيان مي کند تا گمراه نشويد؛ و خدا به همه چيز داناست.
*و اما چون او را بيازمايد، پس روزي اش را بر او تنگ گيرد، گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
*و ميراث خود را يک جا و کامل مي خوريد
+ نوشته شده در یک شنبه 14 مرداد 1397برچسب:قرآن,وارث,ارث,وصیت,میت,مرده,مرگ,مال,تقسیم ارث,دین,کلاله, ساعت 10:7 توسط آزاده یاسینی


همسران در قرآن

*و اگر زنى از ناسازگارى يا رويگردانى شوهرش بيمناك باشد، بر آن دو گناهى نيست كه بين خود صلحى كنند، و صلح بهتر است، و آزمندى در دلها خانه دارد، و اگر نيكوكارى و پارسايى كنيد، خداوند به آنچه مى‏كنيد آگاه است‏.

*و اگر از يکديگر جدا شوند، خدا هر يک را از توانگري خود بي نياز مي کند؛ و خدا همواره بسيار عطا کننده و حکيم است.
*و خدا براي شما همسراني از جنس خودتان قرار داد و از همسرانتان، فرزندان و نوادگاني پديد آورد، و از نعمت هاي پاکيزه و دلپذير به شما روزي داد، آيا به باطل ايمان مي آورند و نعمت هاي خدا را ناسپاسي مي کنند؟!
*و از نشانه هاي او اين است که براي شما از جنس خودتان همسراني آفريد تا در کنارشان آرامش يابيد و در ميان شما دوستي و مهرباني قرار داد؛ يقيناً در اين نشانه هايي است براي مردمي که مي انديشند،
*خدا براي هيچ مردي در درونش دو قلب قرار نداده، و همسرانتان را که همواره با آنان «ظهار» مي کنيد. مادران شما نگردانيده، و پسر خواندگانتان را پسران شما ننموده است. اين سخن شماست که به زبان شما است، و خدا همواره حق را مي گويد، و همواره راه درست مي نماياند.
*پيامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولي و سزاوارتر است، و همسرانش مادران آنانند، و بر طبق کتاب خدا دارندگان قرابت نسبي از يکديگر از مؤمنان و مهاجران سزاوارترند، مگر اينکه بخواهيد درباره دوستانتان احسان کنيد که اين امري ثبت شده در کتاب ست.
*شما را از يک تن آفريد، سپس همسرش را از او پديد آورد، و از چهارپايان هشت زوج آفريد، شما را در شکم هاي مادرانتان آفرينشي پس از آفرينشي ديگر در ميان تاريکي هاي سه گانه به وجود آورد. اين است خدا پروردگار شما که فرمانروايي ويژه اوست، معبودي جز او نيست، پس چگونه شما را از حق بازمي گردانند؟
*آفريننده آسمان ها و زمين است. از خودتان برايتان جفت هايي قرار داد، و از چهارپايان هم جفت هايي آفريد. شما را با اين زياد مي کند. هيچ چيزي مانند او نيست و او شنوا و بيناست.
*اي مؤمنان! هنگامي که زنان با ايمان هجرت کنان به سوي شما مي آيند، آنان را بيازماييد، البته خدا خود به ايمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را باايمان تشخيص داديد، آنان را به سوي کافران باز مگردانيد، نه اين زنان بر کافران حلال اند، و نه آن کافران بر اين زنان حلال اند، و مهريه اي که همسران کافر به زنان مؤمن خود داده اند به آنان بپردازيد، و بر شما گناهي نيست در صورتي که مهريه شان را به آنان بدهيد، با آنان ازدواج کنيد، و به عقد و پيوندهاي زنان کافر پاي بند نباشيد و آنچه را بخواهيد، و آنان هم بايد آنچه را هزينه کرده اند از شما درخواست کنند؛ اين حکم خداست که ميان شما حکم مي کند، و خدا دانا و حکيم است.
*اگر برخي از همسران شما با پيوستن به کفار از دست شما رفتند و شما غنيمتي يافتيد، پس به کساني که همسرانشان را از دست داده اند، معادل مهريه اي که داده اند از غنايم بپردازيد، و از خدايي که به او ايمان داريد پروا کنيد.
*اي پيامبر! زماني که خواستيد زنان را طلاق دهيد، آنان را در زمان عدّه طلاق دهيد و حساب عدّه را نگه داريد، و از خدا پروردگارتان پروا کنيد، و آنان را از خانه هايشان بيرون مکنيد، و آنان هم بيرون نروند مگر اينکه مرتکب عمل زشت آشکاري شوند . اين حدود خداست؛ و هر که از حدود تجاوز کند، يقيناً به خودش ستم ورزيده است. تو نمي داني شايد خدا پس از اين کاري پديد آورد
*و چون به پايان زمان نزديک شدند، آنان را به صورتي شايسته نگه داريد يا از آنان به طرزي شايسته جدا شويد، و دو عادل از خودتان را گواه گيريد. گواهي را براي خدا اقامه کنيد. به وسيله اين به کسي که همواره به خدا و روز قيامت ايمان دارد، اندرز داده مي شود و هر که از خدا پروا کند، خدا براي او راه بيرون شدن قرار مي دهد.
*و از زنان شما آناني که از عادت ماهيانه نا اميدند، اگر شک داريد عدّه آنان سه ماه است. و زناني که عادت نشده اند و عدّه زنان باردار، روزي است که وضع حمل مي کنند. و هر که از خدا پروا کند براي او در کارش آساني قرار مي دهد.
*اين حقايق بيان شده احکام خداست که آنها را به سوي شما نازل کرده است؛ و هر کس از خدا پروا کند، گناهانش را از او محو مي کند و پاداش او را بزرگ مي دارد.
*زنان طلاق داده را به اندازه توانگري خود آنجا سکونت دهيد که خود سکونت داريد و به آنان آسيب و زيان نرسانيد تا زندگي را بر آنان سخت و دشوار کنيد ، و اگر باردار باشند، هزينه آنان را تا زماني که وضع حمل کنند، بپردازيد و اگر کودک شما را شير دادند، اجرتشان را بدهيد، و در ميان خود به نيکي و شايستگي مشورت کنيد و اگر با يکديگر به سختي کشيد زني ديگر کودک را شير دهد.
*بر توانگر است که از توانگري اش هزينه دهد، و هر که رزق و روزي اش تنگ باشد از همان که خدا به او عطا کرده هزينه دهد. خدا هيچ کس را جز به اندازه رزقي که به او عطا کرده است، تکليف نمي کند. خدا به زودي پس از سختي و تنگنا، فراخي و گشايش قرار مي دهد.


مهاجرت در قرآن

*قطعاً کساني که  بر خويش ستم کردند فرشتگانْ آنان را قبض روح مي کنند، به آنان مي گويند: در چه حالي بوديد؟ مي گويند: ما در زمين، مستضعف بوديم. فرشتگان مي گويند: آيا زمين خدا وسيع و پهناور نبود تا در آن مهاجرت کنيد؟! پس جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهي است.

*مگر مردان و زنان و کودکان مستضعفي که هيچ چاره اي ندارند، و راهي نمي يابند.پس اينانند که اميد است خدا از آنان درگذرد؛ و خدا همواره گذشت کننده و بسيار آمرزنده است.
*و هر کس در راه خدا هجرت کند، اقامت گاه هاي فراوان و فراخيِ معيشت خواهد يافت. و کسي که از خانه خود به قصد مهاجرت به سوي خدا و پيامبرش بيرون رود، سپس مرگ او را دريابد، مسلماً پاداشش بر خداست؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و آنان که پس از ستم ديدنشان براي به دست آوردن خشنودي خدا هجرت کردند، يقيناً آنان را در اين دنيا در جايگاه و مکاني نيکو جاي دهيم، و قطعاً پاداش آخرت بهتر و برتر است، اگر مي دانستند همانان که صبر کردند و فقط بر پروردگارشان توکل مي کنند.
+ نوشته شده در جمعه 12 مرداد 1397برچسب:قرآن,مهاجرت,قبض روح,معیشت,ستم,پاداش آخرت, ساعت 10:23 توسط آزاده یاسینی


مستمندان در قرآن

*و حقّ خويشاوندان و حقّ تهيدست و از راه مانده را بپرداز، و هيچ گونه اسراف و ولخرجي مکن.

*و هر گاه از آنها روي برتابي و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشي با گفتار نرم و آميخته لطف با آنها سخن بگو.
*فرزندانتان را از بيم تنگدستي نکشيد؛ ما به آنان و شما روزي مي دهيم، يقيناً کشتن آنان گناهي بزرگ است.
*و دستت را بخيلانه بسته مدار و به طور کامل هم دست و دل باز مباش که در نهايت نکوهيده درمانده گردي.
*پس حقّ خويشاوند و مسکين و در راه مانده را بده. اين انفاق براي آنان که خشنودي خدا را مي خواهند بهتر است؛ و اينان همان رستگارانند.
*آنچه خدا از اهل آن آبادي ها به پيامبرش بازگرداند اختصاص به خدا و پيامبر و اهل بيت پيامبر و يتيمان و مستمندان و در راه ماندگان دارد، تا ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد. و آنچه را پيامبر به شما عطا کرد بگيريد و از آنچه شما را نهي کرد، باز ايستيد و از خدا پروا کنيد؛ زيرا خدا سخت کيفر است
*اين اموال براي مهاجراني است كه از خانه و كاشانه و اموال خود بيرون رانده شدند، آنها فضل الهي و رضاي او را مي‏طلبند، و خدا و رسولش را ياري مي‏كنند، و آنها راستگويانند.
*و کساني که پيش از مهاجران در سراي هجرت و ايمان جاي گرفتند، کساني را که به سوي آنان هجرت کرده اند دوست دارند، و در سينه هاي خود نياز و چشم داشتي به آنچه به مهاجران داده شده است نمي يابند، و آنان را بر خود ترجيح مي دهند، گرچه خودشان را نياز شديدي باشد. و کساني را که از بخل و حرصشان بازداشته اند، اينان همان رستگارانند.
*و اما چون او را بيازمايد، پس روزي اش را بر او تنگ گيرد، گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
*و يکديگر را بر طعام دادن به مستمند تشويق نمي کنيد
*سوگند به ابتداي روز
*و سوگند به شب آن گاه که آرام گيرد،
*که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کينه قرار نداده است.
*و تو را تهيدست نيافت، پس بي نياز ساخت؟
*و تهيدست حاجت خواه را از خود مران
*آيا کسي که همواره روز جزا را انکار مي کند، ديدي؟
*و به طعام دادن به مستمند تشويق نمي کند.
+ نوشته شده در پنج شنبه 11 مرداد 1397برچسب:قرآن,مستمندان,فقرا,مسکین,تنگدستی,فرزندان,کشتن,بخیل,دست و دلباز,یتیم,ثروتمند,مهاجران,حرص,روزی,طعام دادن, ساعت 10:9 توسط آزاده یاسینی


مرگ در قرآن

*آيا به کساني که از ترس مرگ از خانه هاي خود در حالي که هزاران نفر بودند، بيرون آمدند ننگريستي؟ پس خدا به آنان فرمود: بميريد سپس آنان را زنده کرد. خدا نسبت به مردم داراي فضل و احسان است، ولي بيشتر مردم سپاس نمي گزارند.

*هر کسي مرگ را مي چشد؛ و بدون ترديد روز قيامت پاداش هايتان به طور کامل به شما داده مي شود. پس هر که را از آتش دور دارند و به بهشت درآورند مسلماً کامياب شده است؛ و زندگي اين دنيا جز کالاي فريبنده نيست.
*اي اهل ايمان! هنگامي که يکي از شما را مرگ فرا مي رسد، بايد در حال وصيت، دو عادل از هم کيشان خود را بر وصيت شاهد بگيريد؛ يا اگر در سفر بوديد و مرگِ شما فرا رسيد دو نفر از غير هم کيشان خود را شاهد وصيت بگيريد. و اگر شک کرديد، هر دو را بعد از نماز حبس کنيد، پس به خدا سوگند ياد مي کنند که ما اين شهادت را به هيچ قيمتي نمي فروشيم هر چند  خويشاوندان ما باشد، و شهادت الهي را پنهان نمي کنيم، که اگر پنهان کنيم از گناهکاران خواهيم بود.و اگر معلوم شود كه آنان مرتكب گناه شده‏اند، آنگاه دو تن از كسانى كه بر آنان جفا رفته است و از نزديكان هستند به جاى آنان قيام كنند، و به خداوند سوگند بخورند كه شهادت ما از شهادت آن دو درست‏تر است و ما از حق تجاوز نمى‏كنيم و در غير اين صورت از ستمكاران خواهيم بود.اين براي اينکه شاهدان شهادت را به صورتي درست و صحيح ادا کنند يا بترسند،و حقّ سوگندشان به ديگران برگردانده شود، به حقيقت نزديک تر است. و از خدا پروا کنيد و بشنويد؛ و خدا گروه فاسقان را هدايت نمي کند.
*و اوست که بر بندگانش چيره و غالب است، و همواره نگهباناني براي شما مي فرستد تا هنگامي که يکي از شما را مرگ در رسد فرستادگان ما جانش را مي گيرند؛ و آنان کوتاهي نمي کنند.سپس به سوي خدا، سرپرست و مولاي به حقّشان بازگردانده مي شوند. آگاه باشيد! فرمانروايي و حکومت مطلق فقط ويژه اوست؛ و او سريع ترين حساب گران است.
* براي هر امتي زماني است، هنگامي که اجلشان سرآيد، نه ساعتي پس مي مانند و نه ساعتي پيش مي افتند.
*بگو: من براي خود قدرت دفع زيان و جلب سود ندارم، مگر آنچه را که خدا بخواهد؛ براي هر امتي سرآمدي معين و اجلي محدود است، هنگامي که اجلشان سرآيد، نه لحظه اي پس مي مانند و نه پيش مي افتند.
*او زنده مي کند ومي ميراند وبه سوي او بازگردانده مي شويد.
*هر کسي چشنده مرگ است و ما شما را به نوعي خير و شر آزمايش مي کنيم، و به سوي ما بازگردانده مي شويد.
*و يقيناً ما انسان را از چکيده اي از گِل آفريديم،سپس آن را نطفه اي در قرارگاهي استوار قرار داديم.آن گاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتي درآورديم، پس آن پاره گوشت را استخوان هايي ساختيم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم، سپس او را با آفرينشي ديگر پديد آورديم؛ پس هميشه سودمند و بابرکت است خدا که نيکوترين آفرينندگان است.سپس همه شما بعد از اين مي ميريد.
*هيچ امتي از اجلِ خود نه پيش مي افتد و نه پس مي ماند.
*هر جانداري چشنده مرگ خواهد بود، سپس به سوي ما بازگردانده مي شويد،
*يقيناً خداست که دانش قيامت فقط نزد اوست، و باران را نازل مي کند، و آنچه را در رحم هاست مي داند؛ و هيچ کس نمي داند فردا چه چيزي به دست مي آورد، و هيچ کس نمي داند در چه سرزميني مي ميرد؛ بي ترديد خدا دانا و آگاه است.
*بگو: فرشته مرگ که بر شما گماشته شده است شما را مي گيرد، سپس به سوي پروردگارتان باز گردانده مي شويد.
*خداست که بادها را فرستاد تا ابري را برانگيزند، پس ما آن را به سوي سرزمين مرده رانديم و زمين را پس از مردگي اش به وسيله آن زنده کرديم؛ زنده شدن مردگان هم اين گونه است.
*بي ترديد ما مردگان را زنده مي کنيم و آنچه را پيش فرستاده اند و بر جا مانده از ايشان را ثبت مي کنيم و همه چيز را در کتابي روشن برشمرده ايم.
*و اين زمين مرده براي آنان نشانه اي مي باشد که آن را زنده کرديم و از آن دانه بيرون مي آوريم که از آن مي خورند،
*آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك شديم دو باره به زندگي باز مي‏گرديم ؟ اين بازگشتي است بعيد!
*بي ترديد ما آنچه را که زمين از اجسادشان مي کاهد، مي دانيم و نزد ما کتابي ضبط کننده است.
*و آنکه از آسمان آبي به اندازه نازل کرد، پس به وسيله آن سرزميني مرده را زنده کرديم، همين گونه بيرون آورده مي شويد؛
*و از آسمان آبي بسيار پربرکت و سودمند نازل کرديم، پس به وسيله آن باغ ها و دانه هاي دروکردني را رويانديم.
*براي آنکه رزق و روزي بندگان باشد، و نيز به وسيله آن آب سرزمين مرده را زنده کرديم؛ و بيرون آمدنشان اين گونه است.
*آيا ما از آفرينش نخستين عاجز و درمانده شديم بلکه آنان باز در آفرينش جديد در ترديدند.
*و سکرات و بيهوشي مرگ، حق را مي آورد اين همان چيزي است که از آن مي گريختي؛
*ما شما را آفريديم، پس چرا باورنمي کنيد؟
*آيا از نطفه اي که در رحم مي ريزيد آگاه هستيد؟
*آيا شما آن را مي آفرينيد يا ما آفريننده ايم؟
*ماييم که مرگ را ميان شما مقدّر کرديم، و هيچ چيز ما را مغلوب نمي کند.
*به اين منظور كه گروهي را بجاي گروه ديگري بياوريم و شما را در جهاني كه نمي‏دانيد آفرينش تازه بخشيم.
*و به راستي پيدايش نخستين را شناختيد، پس چرا متذکّر نمي شويد؟!
*مرا خبر دهيد آنچه را مي کاريد،
*آيا شما آن را مي رويانيد، يا ما مي رويانيم؟
*به يقين اگر بخواهيم، آن را ريز ريز کرده و خاشاک مي کنيم که متأسف و شگفت زده مي شويد،
*به راستي ما زيان كرده‏ ايم.
*بلکه ناکام و محروميم
*به من خبر دهيد آبي که مي نوشيد،
*آيا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده ايد يا ما فرود آورنده ايم؟
*اگر بخواهيم آن را تلخ مي گردانيم، پس چرا سپاس گزاري نمي کنيد؟
*به من خبر دهيد آتشي که مي افروزيد،
*آيا شما درختش را به وجود آورده ايد يا ما به وجود آوردنده ايم؟
*ما آن را وسيله تذکر و مايه استفاده براي صحرانشينان و بيابانگردان قرار داده ايم.
*پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوي.
*پس چرا هنگامي که روح به گلوگاه مي رسد،
*و شما در آن وقت نظاره گر هستيد 
*و ما به او از شما نزديک تريم، ولي نمي بينيد.
*اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمي‏شويد،
*پس او را بازگردانيد اگر راست مي‏گوئيد.
*اما اگر او از مقربان باشد،
*در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است.
*و هرگز خدا کسي را چون اجلش فرا رسد، مهلت نمي دهد؛ و خدا به اعمالي که انجام مي دهيد، آگاه است.
+ نوشته شده در چهار شنبه 10 مرداد 1397برچسب:قرآن,مرگ,نطفه,آفرینش,قیامت,آتش,بهشت,گل,علقه,اجل,رحم, ساعت 12:32 توسط آزاده یاسینی


مردم در قرآن

*اي مردم! يقيناً از سوي پروردگارتان براي شما برهان آمد؛ و نور روشنگري به سوي شما نازل کرديم.

*اما کساني که به خدا ايمان آوردند و به او تمسّک جستند، به زودي آنان را در رحمت و فضلي از سوي خود درآورد، و به راهي راست به سوي خود راهنمايي مي کند.
*و چون انسان را گزند و آسيبي رسد، ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مي خواند، پس زماني که گزند و آسيبش را برطرف کنيم، آن چنان به راه ناسپاسي و گناه مي رود که گويي هرگز ما را براي برطرف کردن گزند و آسيبي که به او رسيده نخوانده است!! اين گونه براي اسراف کاران اعمالي که همواره انجام مي دادند، آراسته شده.
*يقيناً اقوام پيش از شما را هنگامي که ستم ورزيدند، هلاک کرديم، و پيامبرانشان براي آنان دلايل روشن آوردند، ولي آنان بر آن نبودند که ايمان بياورند؛ اين گونه گروه گناهکار را کيفر مي دهيم.
*سپس شما را بعد از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم، چگونه عمل مي کنيد؟
*و مردم جز امت واحدي نبودند؛ پس دچار اختلاف شدند؛ و اگر از سوي پروردگارت، فرماني مقرّر نشده بود يقيناً ميان آنان در آنچه اختلاف مي کنند، داوري مي شد.
*اي مردم! يقيناً از سوي پروردگارتان براي شما پند وموعظه اي آمده، و شفاست براي آنچه در سينه هاست، و سراسر هدايت و رحمتي است براي مؤمنان.
*بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادمانى كنند كه اين بهتر است از آنچه مى‏اندوزند.
*بگو: اي مردم! يقيناً حق از سوي پروردگارتان براي شما آمد؛ پس هر که هدايت يابد، فقط به سود خود هدايت مي يابد و هر که گمراه گردد، فقط به زيان خود گمراه مي شود، و من نگهبان شما نيستم.
*براي انسان از پيش رو و پشت سر، مأموراني است که همواره او را به فرمان خدا حفظ مي کنند. يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نمي دهد تا آنکه آنان آنچه را در وجودشان قرار دارد به زشتي ها و گناه تغيير دهند. و هنگامي که خدا نسبت به ملتي آسيب و گزند بخواهد هيچ راه بازگشتي نيست؛ زيرا براي آنان جز خدا هيچ ياوري نخواهد بود.
*آيا ندانسته اي که خدا آسمان ها و زمين را بر پايه درستي و راستي و نظم و حساب آفريد؟ اگر بخواهد شما را از ميان مي برد، و خلقي جديد مي آورد.و اين بر خدا دشوار و گران نيست.
*و همگي در پيشگاه خدا ظاهر مي شوند؛ پس ناتوانان به مستکبران مي گويند: ما پيروِ شما بوديم، آيا امروز چيزي از عذاب خدا را از ما برطرف مي کنيد؟ مي گويند: اگر خدا ما را هدايت کرده بود، همانا ما هم شما را هدايت مي کرديم،چه بيتابي کنيم وچه شکيبايي ورزيم، براي ما يکسان است، ما را هيچ راه گريزي نيست.
*و از هر چيزي که از او خواستيد، به شما عطا کرد. و اگر نعمت هاي خدا را شماره کنيد، هرگز نمي توانيد آنها را به شماره آوريد. مسلماً انسان بسيار ستمکار و ناسپاس است.
*و مردم را از روزي که عذاب به سويشان مي آيد، هشدار ده. پس کساني که ستم ورزيده اند، مي گويند: پروردگارا! ما را تا مدتي کوتاه مهلت ده تا دعوتت را اجابت کنيم، و از پيامبرانت پيروي نماييم. شما نبوديد که پيش از اين سوگند ياد مي کرديد که هرگز براي شما زوال و فنايي نيست؟!
*و آنان نيرنگشان را به کار گرفتند، و نيرنگشان نزد خداست و هر چند که از نيرنگشان کوه ها از جا کنده شود.
*اگر خدا مي خواست شما را يک امت قرار مي داد ، ولي هر کس را بخواهد گمراه مي کند و هر کس را بخواهد هدايت مي نمايد؛ و مسلماً ازآنچه همواره انجام مي داديد، بازپرسي خواهيدشد.
*و چيزي مردم را زماني که هدايت به سويشان آمد از ايمان آوردن باز نداشت، جز اينکه گفتند: آيا خدا بشري را به پيامبري برانگيخته است؟
*اين کيفر آنان است، به سبب اينکه به آيات ما کافر شدند و گفتند: آيا ما وقتي استخوان و پوسيده شديم، با آفرينش جديد برانگيخته خواهيم شد؟
*آيا ندانستند خدايي که آسمان ها و زمين را آفريد، مي تواند مانند آنان را بيافريند؟ براي آنان مدتي معين قرار داده که هيچ ترديدي در آن نيست، ولي ستمکاران جز انکار را نخواستند.
*حساب مردم به آنها نزديك شده اما آنها در غفلتند و رويگردانند!
*هيچ يادآوري و پند تازه اي از سوي پروردگارشان براي آنان نمي آيد مگر آنکه آن را مي شنوند و در حالي که سرگرم بازي هستند.
*آيا معبوداني از زمين اختيار کرده اند که آنان مردگان را زنده مي کنند؟!
*اگر در آسمان و زمين معبوداني جز خدا بود بي ترديد آن دو تباه مي شد؛ پس منزّه است خداي صاحب عرش از آنچه وصف مي کنند.
*خدا از آنچه انجام مي دهد، بازخواست نمي شود و آنان بازخواست خواهند شد.
* آيا به جاي خدا معبوداني اختيار کرده اند؟ بگو: دليل و برهانتان را بياوريد، اين يادآور امت من و يادآور امت هاي پيش از من است؛ بلکه بيشترشان حق را نمي شناسند و به اين سبب از آن روي گردانند.
*و گفتند: [خدايِ] رحمان فرشتگان را فرزند خود گرفته است. منزّه است او، بلکه بندگاني گرامي و ارجمندند.
*در گفتار بر او پيشي نمي گيرند، و آنان فقط به فرمان او عمل مي کنند.
*خدا همه گذشته آنان و آينده شان را مي داند، و جز براي کسي که خدا بپسندد شفاعت نمي کنند، و آنان از ترس او هراسان و بيمناکند.
*و هر کس از آنان بگويد: من هم معبودي، غير از اويم، دوزخ را به آن گوينده کيفر مي دهيم، و ستمکاران را اين گونه مجازات مي کنيم.
*اي مردم! اگر درباره برانگيخته شدن در ترديد هستيد، پس ما شما را از خاک آفريديم، سپس از نطفه، سپس از علقه، سپس از پاره گوشتي با آفرينشي کامل يا غير کامل آفريديم تا براي شما روشن کنيم ؛ و آنچه را مي خواهيم تا مدتي معين در رحم ها مستقر مي کنيم؛ آن گاه شما را به صورت کودک بيرون مي آوريم تا آنکه به قدرت فکري و نيرومندي جسمي خود برسيد. و برخي از شما قبض روح مي شود، و برخي از شما را به پست ترين دوره عمر برمي گردانند تا در نتيجه از دانشي که داشتند چيزي ندانند. و زمين را خشک و افسرده مي بيني، پس چون آب را بر آن نازل مي کنيم، مي جنبد و برمي آيد و از هر نوع گياه تر و تازه و بهجت انگيزي مي روياند.
*اين براي اين است که خدا همان حق است، و اينکه او مردگان را زنده مي کند، و اينکه او بر هر کاري تواناست.
*و از مردمان کسي است که همواره بدون هيچ دانشي و بدون هيچ هدايتي، و هيچ کتاب روشني درباره خدا مجادله و ستيزه مي کند.
*و برخي از مردم اند که خدا را يک سويه مي پرستند، پس اگر خيري به آنان برسد به آن آرامش يابند، و اگر بلايي به آنان برسد عقب گرد مي کنند ، دنيا و آخرت را از دست داده اند، و اين است همان زيان آشکار.
*چيزي را به جاي خدا مي پرستند که نه زياني به آنان مي رساند و نه سودي به آنان مي دهد؛ اين است همان گمراهي بسيار دور.
* بلکه کسي را مي پرستند که قطعاً زيانش از سودش نزديک تر است، بد سرپرست و ياوري و بد معاشر و همدمي است!
*کسي که همواره گمان مي کند که خدا هرگز پيامبرش را در دنيا و آخرت ياري نخواهد داد بايد طنابي از سقف بياويزد، سپس خود را حلق آويز کند، پس ببيند آيا حيله و نيرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بين مي برد؟!
*اي مردم! مَثَلي زده شده است؛ پس به آن گوش فرا دهيد، يقيناً کساني که به جاي خدا مي پرستيد، هرگز نمي توانند مگسي بيافرينند اگر چه براي آفريدن آن گرد آيند و اگر مگس، چيزي را از آنان بربايد، نمي توانند آن را از او بازگيرند، هم پرستش کنندگان و هم معبودان ناتوانند.
*خدا را آن گونه که سزاوار اوست نشناختند، بي ترديد خدا نيرومند و تواناي شکست ناپذير است.
*و اوست که براي شما گوش و ديده و دل پديد آورد، ولي اندکي سپاس گزاري مي کنيد،
*و اوست که شما را در زمين آفريد و عاقبت به سوي او گردآوري مي شويد،
*و اوست که حيات مي دهد و مي ميراند و رفت و آمد شب و روز در سيطره خواست اوست، آيا نمي انديشيد؟
*بلکه مانند همان را گفتند که پيشينيان گفتند،
*گفتند: آيا زماني که بميريم و خاک و استخوان شويم حتماً برانگيخته مي شويم؟
*همانا اين را پيش از اين به ما و پدرانمان وعده دادند اين جز افسانه خرافي پيشينيان نيست؛
*بگو: اگر معرفت و شناخت داريد، بگوييد: زمين و هر که در آن است از کيست؟
*خواهند گفت: از خداست. بگو: با اين حال آيا متذکّر نمي شويد؟
*بگو: مالک آسمان هاي هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کيست؟
*خواهند گفت: در سيطره مالکيّت خداست. بگو: آيا نمي پرهيزيد؟
*بگو: اگر معرفت و شناخت داريد کيست که فرمانروايي همه چيز به دست اوست و او پناه دهد و برخلاف خواسته اش به کسي پناه داده نمي شود.
*خواهند گفت: فقط براي خداست. بگو: پس چگونه نيرنگ و افسون مي شويد
*چنين نيست بلکه ما حق را براي آنان آورده ايم، و بي ترديد آنان دروغگويند.
*اي اهل ايمان! به خانه هايي غير از خانه هاي خودتان وارد نشويد تا آنکه اجازه بگيريد، و بر اهل آنها سلام کنيد، اين براي شما بهتر است، باشد که متذکّر شويد.
* نهايتاً اگر کسي را در آنها نيافتيد، پس وارد آن نشويد تا به شما اجازه دهند، و اگر به شما گويند: برگرديد، پس برگرديد که اين براي شما پاکيزه تر است، و خدا به آنچه انجام مي دهيد، داناست.
*و بر شما گناهي نيست که به خانه هاي غير مسکوني که در آنها کالا و متاع و سودي داريد وارد شويد، و خدا آنچه را آشکار مي کنيد و آنچه را پنهان مي داريد، مي داند.
*به مردان مؤمن بگو: چشمان خود را فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، اين براي آنان پاکيزه تر است، قطعاً خدا به کارهايي که انجام مي دهند، آگاه است.
*و به زنان با ايمان بگو: چشمان خود را از آنچه حرام است فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، و زينت خود را مگر مقداري که پيداست آشکار نکنند، و مقنعه هاي خود را به روي گريبان هايشان بيندازند، و زينت خود را آشکار نکنند مگر براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پدران شوهرانشان، يا پسرانشان، يا پسران شوهرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان شان، يا بردگان زر خريدشان، يا خدمتکارانشان از مرداني که ساده لوح و کم عقل اند و نياز شهواني حس نمي کنند، يا کودکاني که نرسيده اند. و زنان نبايد پاهايشان را به زمين بزنند تا آنچه از زينت هايشان پنهان مي دارند شناخته شود. و اي مؤمنان! همگي به سوي خدا بازگرديد تا رستگار شويد.
*بى‏ همسران خود و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خويش بى ‏نياز خواهد كرد و خدا گشايشگر داناست
*اي اهل ايمان! بايد بردگانتان و کساني از شما که به مرز بلوغ نرسيده اند سه بار از شما اجازه بگيرند، پيش از نماز صبح، و هنگام نيم روز که جامه هايتان را کنار مي نهيد، و پس از نماز عشا؛سه زمان خلوت شماست، بعد از اين سه زمان بر شما و آنان گناهي نيست همواره نزد شما در رفت و آمدند و با يکديگر نشست و برخاست داريد. اين گونه خدا آياتش را براي شما بيان مي کند، و خدا دانا و حکيم است.
*و هنگامي که کودکان شما به مرز بلوغ رسيدند، بايد اجازه بگيرند، همان گونه که کساني که پيش از آنان اجازه مي گرفتند. خدا اين گونه آياتش را براي شما بيان مي کند؛ و خدا دانا و حکيم است.
*و بر زنان از کار افتاده اي که اميد ازدواجي ندارند، گناهي نيست که حجاب و روپوش خود را کنار بگذارند، در صورتي که با زيور و آرايش خويش قصد خودآرايي نداشته باشند. و پاکدامني براي آنان بهتر است؛ و خدا شنوا و داناست.
*بر نابينا و لنگ و بيمار و خود شما گناهي نيست که بخوريد: از خانه هاي خودتان، يا خانه هاي پدرانتان، يا خانه هاي مادرانتان يا خانه هاي برادرانتان، يا خانه هاي خواهرانتان، يا خانه هاي عموهايتان، يا خانه هاي عمّه هايتان، يا خانه هاي دايي هايتان، يا خانه هاي خاله هايتان، يا خانه هايي که کليدهايشان در اختيار شماست، يا خانه هاي دوستانتان؛ بر شما گناهي نيست که دسته جمعي يا جدا جدا غذا بخوريد. پس هرگاه به خانه هايي وارد شديد، بر خودتان سلام کنيد که درودي است از سوي خدا پربرکت و پاکيزه، خدا اين گونه آيات را براي شما بيان مي کند تا بينديشيد.
*مؤمنان فقط آنانند که به خدا و پيامبرش ايمان آورده اند، و هنگامي که بر سر کار مهمي با پيامبر باشند تا از او اجازه نگيرند نمي روند. به راستي کساني که از تو اجازه مي گيرند، آنانند که به خدا و پيامبرش ايمان دارند. پس هنگامي که براي برخي از کارهايشان از تو اجازه مي خواهند، به هر کدام از آنان که خواستي اجازه بده و از خدا براي آنان آمرزش بخواه؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*دعوت پيامبر را در ميان خود مانند دعوت بعضي از شما از بعضي ديگر قرار ندهيد، خدا کساني از شما را که با پنهان شدن پشت سر ديگران آهسته از نزد او بيرون مي روند مي شناسد. پس بايد کساني که از فرمانش سرپيچي مي کنند، برحذر باشند از اينکه بلايي يا عذابي دردناک به ايشان رسد.
*آگاه باشيد! که آنچه در آسمان ها و زمين است فقط در سيطره مالکيّت و فرمانروايي خداست. به يقين آنچه را که شما بر آن هستيد مي داند، و روزي را که به سوي او باز گردانده مي شوند، پس آنان را به آنچه انجام داده اند، آگاه مي کند و خدا به همه چيز داناست.
*و بندگان رحمان کساني اند که روي زمين با آرامش و فروتني راه مي روند، و هنگامي که نادانان آنان را طرف خطاب قرار مي دهند سخناني مسالمت آميز مي گويند،
*و آنان که شب را براي پروردگارشان با سجده و قيام به صبح مي رسانند،
*و آنان که مي گويند: پروردگارا! عذاب را از ما بگردان که مسلماً عذاب آن پايدار و هميشگي است.
*و آنان که معبود ديگري را با خدا نمي پرستند، و کسي را که خدا خونش را حرام کرده است، جز به حق نمي کشند، و زنا نمي کنند؛ و کسي که اين اعمال را مرتکب شود به کيفر سختي برسد.
* روز قيامت عذابش دو چندان شود، و در آن با خواري و سرشکستگي جاودانه ماند.
*مگر آنان که توبه کنند و ايمان آورند و کار شايسته انجام دهند، که خدا بدي هايشان را به خوبي ها تبديل مي کند؛ و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و آنان که در مجلس غنا و دروغ پردازي و امور باطل حاضر نمي شوند، و هنگامي که بر گفتار و کردار لغو مي گذرند، با بزرگواري و متانت مي گذرند،
*و آنان که وقتي به آيات پروردگارشان پندشان دهند، در برابر آن با حالت کري و کوري نمي افتند،
*و آنان که مي گويند: پروردگارا! ما را از سوي همسران و فرزندانمان خوشدلي و خوشحالي بخش، و ما را پيشواي پرهيزکاران قرار ده.
*اينانند که به خاطر صبري که از خود نشان دادند با مکان ها پاداششان مي دهند، و در آن با درود و سلامي روبرو مي شوند.
*در آنجا جاودانه اند. نيکو قرارگاه و خوب اقامت گاهي است.
*داستان کساني که به جاي خدا سرپرستاني گرفته اند، مانند داستان عنکبوت است که خانه اي براي خود بنا کرده باشد، و بي ترديد سست ترين خانه ها خانه عنکبوت است، اگر معرفت و شناخت داشتند
*و اين مثل ها را براي مردم مي زنيم، ولي جز اهل معرفت و دانش در آنها تعقّل نمي کنند.
*خدا از خودتان براي شما مثلي زده است، آيا از بردگانتان در آنچه به شما روزي داده ايم، شريکاني داريد که شما در آن با هم برابر و يکسان باشيد، و همان گونه که از يکديگر مي ترسيد از بردگانتان هم بترسيد؟اين گونه آيات خود را براي مردمي که تعقّل مي کنند، بيان مي کنيم.
*بلکه آنان که ستم کرده اند از روي جهل و ناداني از هواهاي نفساني خود پيروي نموده اند؛ پس کساني را که خدا گمراه کرده است، چه کسي هدايت مي کند؟ و آنان هيچ ياري کننده اي نخواهند داشت.
*بگو: در زمين بگرديد پس با تأمل بنگريد که سرانجام کساني که پيش تر بودند چگونه بود؟ بيشتر آنان مشرک بودند.
*کساني که کافر شوند کفرشان به زيان خود آنان است، و آنان که کار شايسته انجام دهند، براي خود آماده مي کنند،
*تا خدا به کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند از فضل خود پاداش دهد؛ زيرا خدا کافران را دوست ندارد.
*و برخي از مردم اند که افسانه هاي بيهوده و سخنان ياوه و سرگرم کننده را مي خرند تا از روي ناداني و بي دانشي از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره بگيرند؛ اينانند که براي آنان عذابي خوارکننده خواهد بود.
*چون آيات ما بر او خوانده شود متکبرانه روي برمي گرداند، گويي آنها را نشنيده است، انگار در دو گوشش سنگيني است، پس او را به عذابي دردناک مژده ده؛
*هنگامي كه به آنها گفته شود از آنچه خدا نازل كرده پيروي كنيد، مي‏گويند: نه، ما از چيزي پيروي مي‏كنيم كه پدران خود را بر آن يافتيم! آيا حتي اگر شيطان آنها را دعوت به عذاب آتش فروزان كند؟!
*آفريدن شما و برانگيختنتان جز مانند يک تن نيست؛ يقيناً خدا شنوا و بيناست.
*آيا ندانسته اي که خدا شب را در روز فرو مي برد و روز را در شب فرو مي برد، و خورشيد و ماه را مسخّر و رام کرده است که هر کدام تا مدتي معين روانند؛ و يقيناً خدا به آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
*اين دليل بر اين است که خدا فقط حق است و آنچه به جاي او مي پرستند باطل است، و بي ترديد خدا همان والا مرتبه و بزرگ است.
*و چون آنان را موجي مانند ابرهاي سايه انداز فرو پوشد، خدا را در حالي که ايمان و عبادت را براي او خالص مي کنند، مي خوانند، و زماني که آنان را به خشکي مي رساند برخي از آنان به راه ميانه و معتدل مي روند و آيات ما را جز هر پيمان شکن خائن و کفر پيشه اي انکار نمي کند.
*اي مردم! از پروردگارتان پروا کنيد، و بترسيد از روزي که هيچ پدري چيزي از فرزندش دفع نمي کند، و نه هيچ فرزندي دفع کننده چيزي از پدر خويش است. بي ترديد وعده خدا حق است، پس زندگي دنيا شما را نفريبد، و مبادا شيطان شما را به خدا مغرور کند.
*و آن گاه که منافقان و آنان که در دل هايشان بيماري بود، مي گفتند: خدا و پيامبرش جز به فريب، ما را وعده نداده اند!
*و آن گاه که گروهي از آنان گفتند: اي اهل مدينه! جاي درنگ و ماندن شما نيست، پس برگرديد. و گروهي از آنان از پيامبر اجازه مي خواستند، و مي گفتند: خانه هاي ما بدون حفاظ است. در صورتي که بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند!
*و اگر از پيرامون خانه هايشان بر آنان حمله مي شد و از آنان بازگشت درخواست مي شد، آن را مي پذيرفتند و براي آن جز مدت کوتاهي درنگ نمي کردند!!
*و همانا آنان از پيش با خدا پيمان بسته بودند که پشت نکنند؛ و پيمان خدا همواره بازخواست شدني است.
*بگو: اگر از مرگ يا کشته شدن بگريزيد، گريز شما هرگز سودتان نمي دهد، و در اين صورت جز اندکي برخوردار نخواهيد شد.
*بگو: اگر خدا براي شما آسيب و گزندي يا پيروزي و غنيمتي بخواهد، کيست که شما را در برابر خدا نگه دارد؟ در صورتي که غير از خدا نه کارسازي براي خود مي يابند، نه ياري دهنده اي.
*يقيناً خدا بازدارندگان را از ميان شما و کساني را که به برادرانشان مي گويند: به سوي ما بياييد مي شناسد؛ و جز اندکي به جهاد نمي آيند.
*در حالي که نسبت به شما بخيل اند؛ و چون ترس پيش آيد آنان را مي بيني به سوي تو مي نگرند در حالي که چشمانشان مي گردد، مانند کسي که بيهوشي مرگ او را فرو مي پوشد، پس هنگامي که ترس برطرف شود با زبان هايي تيز و تند به شما آزار مي دهند، در حالي که بر خير بخيل اند؛ اينان ايمان نياورده اند، به اين خاطر خدا اعمالشان را تباه و بي اثر کرده است؛ و اين بر خدا آسان است.
*مي پندارند که گروه هاي دشمن نرفته اند و اگر بار ديگر گروه هاي دشمن بيايند، آنان دوست دارند که کاش در ميان اعراب باديه نشين بودند، و از خبرهاي شما مي پرسيدند، و اگر در ميان شما بودند جز اندکي جنگ نمي کردند.
*هيچ مرد و زن با ايماني حق ندارد هنگامي كه خدا و پيامبرش امري را لازم بدانند اختياري از خود داشته باشد، و هر كس ‍ نافرماني خدا و رسولش را كند به گمراهي آشكاري گرفتار شده است.
* و کساني که مردان و زنان مؤمن را به اعمالي که انجام نداده اند، مي آزارند، بي ترديد بهتان و گناه بزرگي بر عهده گرفته اند.
*بگو: چه کسي از آسمان ها و زمين به شما روزي مي دهد؟ بگو: خدا. و بي ترديد ما يا شما بر هدايت يا در گمراهي آشکار هستيم.
*بگو: شما از گناه ما بازخواست نخواهيد شد، و ما هم از آنچه شما انجام مي دهيد، بازخواست نخواهيم شد.
*بگو: پروردگارمان ميان ما و شما را جمع مي کند، سپس ميان ما و شما به حق داوري خواهد کرد، و او داور دانايي است.
*بگو: کساني را که به عنوان شريکان به او ملحق کرده ايد به من نشان دهيد اين چنين نيست، بلکه فقط خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و ما تو را براي همه مردم جز مژده رسان و بيم دهنده نفرستاديم، ولي بيشتر مردم معرفت و آگاهي ندارند.
*چون خدا رحمتي را براي مردم بگشايد، بازدارنده اي براي آن نيست، و چون بازدارد، بعد از او فرستنده اي برايش وجود ندارد، و او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*اي مردم! نعمت خدا را بر خودتان ياد کنيد. آيا جز خدا آفريننده اي هست که از آسمان و زمين شما را روزي دهد؟ هيچ معبودي جز او نيست، پس چگونه منصرفتان مي کنند؟
*اي مردم! بي ترديد وعده خدا حق است، پس اين زندگي دنيا شما را نفريبد و شيطان فريبنده، شما را به خدا مغرور نکند.
*کساني که کفر ورزيدند، عذاب سختي براي آنان خواهد بود، و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، براي آنان آمرزش و پاداشي بزرگ است.
*پس آيا کسي که کردار زشتش براي او زينت داده شده و آن را خوب ديده همانا خدا هر که را بخواهد گمراه مي کند و هر که را بخواهد هدايت مي نمايد. پس مبادا جانت به سبب حسرت هايي که بر آنان مي خوري از بين برود؛ بي ترديد خدا به آنچه انجام مي دهند داناست.
*کسي که عزت مي خواهد، پس همه عزت ويژه خداست. حقايق پاک به سوي او بالا مي رود و عمل شايسته آن را بالا مي برد. و کساني که حيله هاي زشت به کار مي گيرند، براي آنان عذابي سخت خواهد بود، و بي ترديد حيله آنان نابود مي شود.
*قطعاً کساني که همواره کتاب خدا را مي خوانند و نماز را برپا مي دارند و از آنچه روزي آنان کرده ايم در نهان و آشکار انفاق مي کنند، تجارتي را اميد دارند که هرگز کساد و نابود نمي شود.
*تا پاداششان را کامل عطا کند و از فضلش بر آنان بيفزايد؛ يقيناً او بسيار آمرزنده و عطا کننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است.
*او کسي است که شما را در زمين جانشينان قرار داد. پس کسي که کافر شود کفرش به زيان خود اوست، و کافران را کفرشان نزد پروردگارشان جز دشمني و خشم نمي افزايد، و کافران را کفرشان جز خسارت اضافه نمي کند.
*و براي آنان نشانه اي ديگر اين که فرزندانشان را در کشتي هايي پر حمل کرديم،
*و براي آنان چيزهايي مانند کشتي آفريديم که بر آن سوار مي شوند،
*و اگر بخواهيم آنان را غرق مي کنيم در اين صورت هيچ فريادرسي براي آنان نخواهد بود، و نجات هم نيابند،
*مگر رحمتي از سوي ما و تا مدتي بهره مندشان کنيم،
*و به هر کس عمر طولاني دهيم، او را در عرصه آفرينش واژگونش مي کنيم؛ پس آيا تعقّل نمي کنند؟
*سوگند به آنها كه صف كشيده‏ اند
*و به بازدارندگان که به شدت باز مي دارند،
*و به تلاوت کنندگان وحي،
*که بي ترديد معبود شما يگانه است،
*پروردگار آسمان ها وزمين وآنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرق ها،
*پس از منکران معاد بپرس: آيا آفرينش آنان سخت تر و دشوارتر است يا آنچه آفريده ايم؟ ما آنان را از گِلي چسبنده آفريده ايم،
*بلکه تعجب مي کني و آنان مسخره مي کنند،
*و هنگامي که به آنان تذکر، مي دهند متذکّر نمي شوند؛
*و چون معجزه اي را مي بينند به شدت مسخره مي کنند
*زيرا آنان چنين بودند که هر زمان به آنان مي گفتند: معبودي جز خدا نيست، تکبّر مي کردند،
*و مي گفتند: آيا بايد به خاطر شاعري ديوانه معبودان خود را رها کنيم؟!
*بلکه او حق را آورده و پيامبران را تصديق کرده است.
*پس از آنان بپرس که آيا دختران براي پروردگار تو هستند و پسران براي ايشان؟!
*يا اينکه ما فرشتگان را دختر آفريديم و آنان شاهد بودند؟!
*آگاه باش! که آنان از بافته هاي دروغ خود مي گويند
*که خدا فرزند آورده! و بي ترديد آنان دروغگويند.
*آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟
*شما را چه شده، چگونه حکم مي کنيد؟
*پس آيا متذکّر نمي شويد؟
*يا شما دليل روشني داريد؟
*پس اگر راستگوييد، کتابتان را آوريد.
*خدا از آنچه او را به آن توصيف مي کنند، منزّه است.
*مگر بندگان خالص شده خدا 
*و بي ترديد شما و آنچه را مي پرستيد،
*نمي توانيد بر ضد خدا گمراه کنيد.
*مگر کساني را که به دوزخ درآيند،
*و هيچ يک از ما فرشتگان نيست مگر اينکه براي او مقامي معين است.
*و همانا ما صف بستگانيم.
*و ما خود تسبيح کنندگانيم.
*اگر کافر شويد خدا از شما بي نياز است، و کفر را براي بندگانش نمي پسندد؛ و اگر سپاس گزاري کنيد، آن را براي شما مي پسندد. و هيچ سنگين باري، بار ديگري را برنمي دارد. سپس بازگشت شما به سوي پروردگارتان خواهد بود، و شما را به آنچه انجام مي داديد، آگاه خواهد کرد؛ زيرا او به نيّات و اسرار سينه ها داناست.
*و چون به انسان آسيبي رسد، پروردگارش را در حال بازگشت به سوي او مي خواند، سپس چون او را نعمتي از جانب خود عطا کند، آن آسيب را که پيش تر براي برطرف شدنش دعا مي کرد، فراموش مي کند و دوباره براي خدا همتاياني قرار مي دهد تا از راه خدا گمراه کند. بگو: اندک زماني از کفر خود برخوردار باش، بي ترديد تو از اهل آتشي.
*يا کسي که در ساعات شب به سجده و قيام و عبادتي خالصانه مشغول است، از آخرت مي ترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد. بگو: آيا کساني که معرفت و دانش دارند و کساني که بي بهره از معرفت و دانش اند، يکسانند؟ فقط خردمندان متذکّر مي شوند.
*بگو: اي بندگان مؤمنم! از پروردگارتان پروا کنيد. براي کساني که در اين دنيا اعمال شايسته انجام داده اند، پاداش نيکي است و زمين خدا گسترده است . فقط شکيبايان پاداششان را کامل و بدون حساب دريافت خواهند کرد.
*آيا کسي که خدا سينه اش را براي اسلام گشاده است، و بهره مند از نوري از سوي پروردگار خويش است .پس واي بر آنان که دل هايشان از ياد کردن خدا سخت است، اينان در گمراهي آشکار هستند.
*بگو: اي بندگان من که بر خود زياده روي کرديد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مي آمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است؛
*آيا در زمين گردش نکردند تا با تأمل بنگرند که سرانجام کساني که پيش از آنان بودند، چگونه بود؟ آنان از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثاري پايدارتر داشتند، پس خدا آنان را به کيفر گناهانشان گرفت، و در برابر خدا مدافع و حمايت گري نداشتند.
*آيا در زمين گردش نکردند تا با تأمل بنگرند که سرانجام کساني که پيش از آنان بودند چگونه بود؟ همانان که نفراتشان از اينان بيشتر و از ايشان نيرومندتر بودند، و در زمين آثاري پايدارتر داشتند، ولي نفرات و قدرت و آثاري که همواره به دست مي آوردند از آنان دفع نکرد.
*حم اين کتابي است نازل شده از سوي خدا که رحمتش بي اندازه و مهرباني اش هميشگي است.کتابي است که آياتش در نهايت روشني بيان شده است، فصيح و گويا براي مردمي که اهل معرفت و آگاهي اند؛ مژده دهنده و بيم دهنده است. ولي بيشتر آنان روي گرداندند و به گوش نمي شنوند. و گفتند: دل هاي ما از حقايقي که ما را به آن مي خواني در پوشش هاي سختي است، و در گوش هاي ما سنگيني است، و ميان ما و تو پرده اي وجود دارد، بنابراين تو کار خود را انجام بده و ما هم کار خود را انجام مي دهيم.
* و هنگامي که به انسان نعمت عطا مي کنيم روي بر مي گرداند و از ما دور مي شود، و چون آسيبي به او رسد به دعاي فراوان و طولاني روي مي آورد؛
*آيا به جاي او سرپرستان و معبوداني براي خود گرفته اند؟ در حالي که سرپرست و معبود واقعي خداست، و تنها اوست که مردگان را زنده مي کند و فقط اوست که بر هر کاري تواناست؛
*و آنچه را در آن اختلاف داريد، داوري اش با خداست. اين است خدا پروردگار من، بر او توکل کردم و به او باز مي گردم.
*کساني که درباره خدا پس از آنکه دعوتش اجابت شده مجادله و ستيزه مي کنند، دليلشان نزد پروردگارشان باطل است و از سوي خدا خشمي بر آنان است و براي آنان عذابي سخت خواهد بود.
*ستمکاران را مي بيني که از اعمالي که انجام داده اند، بسيار بيمناکند وهمان را که مرتکب شده اند، بر آنان فرود مي آيد و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، در باغ هاي سرسبز بهشت اند، براي آنان هر چه را که بخواهند نزد پروردگارشان فراهم است؛ اين همان فضل بزرگ است.
*اين است چيزي که خدا آن را به بندگانش که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، مژده مي دهد. بگو: از شما هيچ پاداشي جز مودّت نزديکان را را نمي خواهم. و هر کس کار نيکي کند، بر نيکي اش مي افزاييم؛ يقيناً خدا بسيار آمرزنده و عطاکننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است.
*و هر آسيبي به شما رسد به سبب اعمالي است که مرتکب شده ايد، و از بسياري درمي گذرد.
*و شما در زمين عاجزکننده نيستيد و جز خدا هيچ سرپرست و ياوري براي شما نيست.
*پس اگر روي برگردانند ما تو را بر آنان نگهبان و مراقب نفرستاده ايم ، جز رساندن بر عهده تو نيست، و هنگامي که ما از سوي خود رحمتي به انسان بچشانيم، به آن سرمست و مغرور مي شود، و اگر به سبب گناهاني که مرتکب شده اند آسيبي به آنان رسد ، بي ترديد انسان بسيار ناسپاس است.
*آيا آنان هستند که رحمت پروردگارت را تقسيم مي کنند؟ ما در زندگي دنيا معيشت آنان را ميانشان تقسيم کرده ايم، و برخي را از جهت درجات بر برخي برتري داده ايم تا برخي از آنان برخي ديگر را به خدمت گيرند؛ و رحمت پروردگارت از آنچه آنان جمع مي کنند، بهتر است.
* اگر تمكن كفار از مواهب مادي سبب نمي‏شد كه همه مردم امت واحد گمراهي شوند ما براي كساني كه كافر مي‏شدند خانه‏ هائي قرار مي‏داديم با سقفهائي از نقره و نردبانهائي كه از آن بالا روند!
*و براي خانه هايشان درها و تخت هايي که بر آن تکيه زنند،
*و زر و زيور ، ولي همه اين ها جز کالاي اندک زندگي دنيا نيست، و آخرت نزد پروردگارت براي پرهيزکاران است؛
*پس آيا تو مي تواني به کران بشنواني، يا کوران و کساني را که در گمراهي آشکارند هدايت کني؟!
*هرکس کار شايسته اي انجام دهد، به سود خود اوست و هرکس مرتکب بدي شود به زيان خود اوست، سپس به سوي پروردگارتان باز گردانده مي شويد.
*براي هر کدام بر پايه اعمالي که انجام داده اند درجاتي است ، و تا خدا اعمالشان را به طور کامل به آنان بدهد؛ و آنان مورد ستم قرار نمي گيرند.
*اين به سبب آن است که کافران از باطل پيروي کردند، و مؤمنان از حق که از سوي پروردگار آنان است، پيروي نمودند. اين گونه خدا براي مردم اوصافشان را بيان مي کند.
*اي مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و ملت ها و قبيله ها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد. بي ترديد گرامي ترين شما نزد خدا پرهيزکارترين شماست. يقيناً خدا دانا و آگاه است.
*اوست که شما را آفريد؛ گروهي از شما کافرند، و برخي مؤمن، و خدا به آنچه انجام مي دهيد، بيناست.
*آسمان ها و زمين را به حق آفريد، و شما را صورت گري کرد و صورت هايتان را نيکو آراست، و بازگشت به سوي اوست.
*آيا پيشينيان را هلاک نکرديم؟
*سپس به دنبال آنان ديگران را هم هلاک مي کنيم.
*با گنهکاران اين گونه رفتار مي کنيم.
*واي در آن روز بر تکذيب کنندگان!
*آيا شما را از آبي پست و بي مقدار نيافريديم؟
*پس آن را در جايگاهي استوار قرار داديم
*تا زماني معين؛
*پس توانا بوديم و چه نيکو تواناييم.
*واي در آن روز بر تکذيب کنندگان!
*واي در آن روز بر تکذيب کنندگان!
*بخوريد و اندک زماني برخوردار شويد که شما گنهکاريد
*واي در آن روز بر تکذيب کنندگان!
*و هنگامي که به آنان گويند: رکوع کنيد، رکوع نمي کنند.
*واي در آن روز بر تکذيب کنندگان!
*مرگ بر انسان، چه کافر و ناسپاس است!
*او را از چه چيز آفريده؟
*از نطفه ناچيزي او را آفريد، سپس اندازه گيري كرد و موزون ساخت.
*سپس راه را براي او آسان ساخت.
*سپس او را ميراند و در گور نهاد،
*و سپس چون بخواهد او را زنده مي کند.
*چنين نيست كه او مي‏پندارد، او هنوز فرمان الهي را اطاعت نكرده است.
*کسي که از خدا مي ترسد، به زودي متذکّر مي شود.
*و کسي که از همه بدبخت تر است از آن کناره مي گيرد.
*همان کسي که در آتش بزرگ تر در مي آيد.
*اما انسان، هنگامي که پروردگارش او را بيازمايد و گرامي داردش و نعمتش بخشد، مي گويد: پروردگارم مرا گرامي داشت،
*و اما چون او را بيازمايد، پس روزي اش را بر او تنگ گيرد، گويد: پروردگارم مرا خوار و زبون کرد.
*و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند.
*در آن روز دوزخ را بياورند، در آن روز انسان متذکّر شود و کجا اين تذکر براي او سودمند افتد؟!
*مي گويد: اي کاش براي اين زندگي ام پيش فرستاده بودم.
*در آن روز هيچكس عذابي همانند عذاب او نمي‏كند.
*و هيچكس همچون او كسي را به بند نمي‏كشد.
*مي گويد: ثروت فراواني را تباه کرده ام!
*آيا گمان مي کند که هيچ کس او را نديده است
*آيا براي او دو چشم قرار نداديم؟
*و يک زبان و دو لب؟
*و او را به راه خير و شر هدايت نکرديم
*پس شتابان و با شدت به آن گردنه سخت وارد نشد؛
*و تو چه مي داني آن گردنه سخت چيست؟
*سوگند به خورشيد و گسترش روشني اش
*و به ماه هنگامي که از پي آن برآيد
*و به روز چون خورشيد را به خوبي آشکار کند
*و به شب هنگامي که خورشيد را فرو پوشد
*و به آسمان و آنکه آن را بنا کرد
*و به زمين و آنکه آن را گستراند
*و به نفس و آنکه آن را درست و نيکو نمود،
*پس بزه کاري و پرهيزکاري اش را به او الهام کرد.
*بي ترديد کسي که نفس را رشد داد، رستگار شد.
*و کسي که آن را بيالود نوميد شد.
*در حالي که فرمان نيافته بودند جز آنکه خدا را بپرستند، و ايمان و عبادت را براي او از هرگونه شرکي خالص کنند، و حق گرا باشند، و نماز را برپا دارند، و زکات بپردازند؛ و اين است آيين استوار و ثابت.
 
+ نوشته شده در سه شنبه 9 مرداد 1397برچسب:قرآن,مردم,آقا,خانم,اقوام,جانشین,اختلاف,امت واحد,معبود,کتاب روشن,افسانه پیشینیان,سلام,مردان مومن,زنان با ایمان, ساعت 10:40 توسط آزاده یاسینی


مرد در قرآن

*مردان، کارگزاران و تدبيرکنندگانِ زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را بر زنان برتري داده، و به خاطر آنکه از اموالشان هزينه زندگي زنان را مي پردازند؛ پس زنان شايسته و درست کار فرمانبردارند.در برابر حقوقي که خدا نهاده است، در غياب شوهر حفظ مي کنند. و زناني که از سرکشي و نافرماني آنان بيم داريد پندشان دهيد، و در خوابگاه ها از آنان دوري کنيد، و آنان را تنبيه کنيد؛ پس اگر از شما اطاعت کردند براي آزار دادن آنان هيچ راهي مجوييد؛ يقيناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است.

+ نوشته شده در دو شنبه 8 مرداد 1397برچسب:قرآن,مرد,تدبیر کننده,کارگزار,زنان شایسته,شوهر, ساعت 13:4 توسط آزاده یاسینی


فرزند در قرآن

*و بدانيد که اموال و فرزندانتان فقط وسيله آزمايش شماست، وخداست که پاداشي بزرگ نزد اوست.

*و خدا شما را از شکم مادرانتان بيرون آورد در حالي که چيزي نمي دانستيد، و براي شما گوش و چشم و قلب قرار داد تا سپاس گزاري کنيد.
*سپس پيروزي بر آنان را به شما باز مي گردانيم و شما را به وسيله اموال و فرزندان تقويت مي کنيم، و نفرات شما را بيشتر مي گردانيم.
*فرزندانتان را از بيم تنگدستي نکشيد؛ ما به آنان و شما روزي مي دهيم، يقيناً کشتن آنان گناهي بزرگ است.
*مال و فرزندان، آرايش و زيور زندگي دنيا هستند، ولي اعمال شايسته پايدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ اميد داشتن به آنها نيکوتر است.
*اي اهل ايمان! بايد بردگانتان و کساني از شما که به مرز بلوغ نرسيده اند سه بار از شما اجازه بگيرند، پيش از نماز صبح، و هنگام نيم روز که جامه هايتان را کنار مي نهيد، و پس از نماز عشا؛سه زمان خلوت شماست، بعد از اين سه زمان بر شما و آنان گناهي نيست همواره نزد شما در رفت و آمدند و با يکديگر نشست و برخاست داريد. اين گونه خدا آياتش را براي شما بيان مي کند، و خدا دانا و حکيم است. و هنگامي که کودکان شما به مرز بلوغ رسيدند، بايد اجازه بگيرند، همان گونه که کساني که پيش از آنان اجازه مي گرفتند. خدا اين گونه آياتش را براي شما بيان مي کند؛ و خدا دانا و حکيم است.
*مالکيّت و فرمانروايي آسمان ها و زمين فقط در سيطره خداست، هر چه را بخواهد مي آفريند، به هر کس بخواهد دختر عطا مي کند و به هر کس بخواهد پسر مي بخشد؛
*يا پسران و دختران را با هم به آنان مي دهد و هر که را بخواهد نازا مي کند؛ يقيناً او دانا و تواناست.
*اي مؤمنان! مبادا اموال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل کنند، و آنان که غافل مي شوند، زيانکارند.
 
+ نوشته شده در یک شنبه 7 مرداد 1397برچسب:قرآن,فرزند,اموال,آزمایش,فرزند کشی,آرایش و زیور دنیا,بردگان,اجازه گرفتن,دختر,پسر, ساعت 10:48 توسط آزاده یاسینی


دختر در قرآن

*[ اعراب ] دختران را براي خدا قرار مي دهند، او منزّه است؛ ولي براي خودشان آنچه را که ميل دارند.و چون يکي از آنان را به دختر مژده دهند چهره اش سياه گردد، ودرونش از غصه واندوه لبريز و آکنده شود!!

*به سبب مژده بدي که به او داده اند، از قوم و قبيله اش پنهان مي شود آيا آن دختر را با خواري نگه دارد يا به زور، زنده به گورش کند؟! آگاه باشيد! بد داوري مي کنند.
*و آنچه را خوش ندارند، براي خدا قرار مي دهند، و زبانهايشان دروغ پردازي مي کند که نيکوتر ويژه آنان است. ثابت ويقيني است که آتش براي آنان است و يقيناً پيشگامان آتش اند.
+ نوشته شده در شنبه 6 مرداد 1397برچسب:ترجمه قرآن,دختر,اعراب,زنده به گور کردن,دروغ پردازی, ساعت 12:36 توسط آزاده یاسینی


جمعه

 تو از تبار بهاري تو باز مي‌گردي...

+ نوشته شده در جمعه 5 مرداد 1397برچسب:جمعه,اس ام اس,ویژه صاحب الزمان,از تبار بهار, ساعت 22:28 توسط آزاده یاسینی


خویشاوندان در قرآن

*به راستي خدا به عدالت و احسان و بخشش به خويشاوندان فرمان مي دهد، و از فحشا و منکر و ستم گري نهي مي کند. شما را اندرز مي دهد تا متذکّر شويد .

*و حقّ خويشاوندان و حقّ تهيدست و از راه مانده را بپرداز، و هيچ گونه اسراف و ولخرجي مکن.
+ نوشته شده در جمعه 5 مرداد 1397برچسب:قرآن,خویشاوندان,ترجمه قرآن,عدالت,احسان,بخشش,فحشا,منکر,ستمگری,اندرز,تهیدست,در راه مانده,اسراف,ولخرجی, ساعت 11:45 توسط آزاده یاسینی


پسر در قرآن

*خدا براي هيچ مردي در درونش دو قلب قرار نداده، و همسرانتان را که همواره با آنان «ظهار» مي کنيد. مادران شما نگردانيده، و پسر خواندگانتان را پسران شما ننموده است. اين سخن شماست که به زبان شما است، و خدا همواره حق را مي گويد، و همواره راه درست مي نماياند.

*پسر خواندگانتان را به نام پدرانشان بخوانيد که اين نزد خدا عادلانه تر است؛ و اگر پدرانشان را نمي شناسيد، پس برادران و دوستان ديني شمايند. و بر شما در آنچه که به خطا انجام داده ايد، گناهي نيست؛ ولي آنچه را که دل هايتان تعمد و قصد جدي داشته است ؛ و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.
+ نوشته شده در پنج شنبه 4 مرداد 1397برچسب:پسر,ظهار,مرد,همسر,پسر خواندگان,پدر,مادر,دوستان دینی,خداوند, ساعت 10:18 توسط آزاده یاسینی


پدر و مادر در قرآن

*و پروردگارت فرمان قاطع داده است که جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيکي کنيد؛ هرگاه يکي از آنان يا دو نفرشان در کنارت به پيري رسند به آنان اُف مگوي و بر آنان پرخاش مکن، و به آنان سخني نرم و شايسته بگو.

*و براي هر دو از روي مهر و محبت، بال فروتني فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکي تربيت کردند، مورد رحمت قرار ده.
*پروردگار شما از درون دلهاي شما آگاه است هر گاه صالح باشيد او توبه كنندگان را مي‏بخشد.
*انسان را درباره پدر و مادرش به نيکي کردن سفارش کرده ايم؛ و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پايه جهالت و ناداني چيزي را شريک من قرار دهي، از آنان اطاعت مکن. بازگشت شما فقط به سوي من است، پس شما را به آنچه همواره انجام مي داده ايد، آگاه مي کنم.
*و کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، حتماً در زمره شايستگان درمي آوريم.
*و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کرديم، مادرش به او حامله شد سستي به روي سستي و باز گرفتنش [از شير] در دو سال است که براي من و پدر و مادرت سپاس گزاري کن؛ بازگشت فقط به سوي من است.
*و اگر آن دو نفر تلاش کنند تا بر پايه جهالت و ناداني چيزي را شريک من قرار دهي، از آنان اطاعت مکن؛ ولي در دنيا با آن دو نفر به شيوه اي پسنديده معاشرت کن و راه کسي را پيروي کن که به من بازگشته است؛ سپس بازگشت شما فقط به سوي من است، پس شما را از آنچه انجام مي داديد، آگاه مي کنم.
*و انسان را درباره پدر و مادرش به نيکي سفارش کرديم. مادرش او را با تحمل رنج و زحمت باردار شد و با رنج و زحمت او را زاييد. و دوران بارداري و باز گرفتنش از شير سي ماه است، تا زماني که به رشد و نيرومندي خود و به چهل سالگي برسد، گويد: پروردگارا! به من الهام کن تا نعمتت را که بر من و پدر و مادرم عطا کرده اي سپاس گزارم، و کار شايسته اي که آن را مي پسندي انجام دهم و ذريه و نسل مرا براي من صالح و شايسته گردان که من به سوي تو بازگشتم و به يقين از تسليم شدگان توام.
*اينانند کساني که ما از آنان بهترين اعمالي که انجام داده اند مي پذيريم، و از گناهانشان در زمره اهل بهشت در مي گذريم؛وعده درست و راست که همواره به آن وعده داده مي شدند؛
*كسي كه به پدر و مادرش مي‏گويد: اف بر شما! آيا به من وعده مي‏دهيد كه من روز قيامت مبعوث مي‏شوم ؟ در حالي كه قبل از من اقوام زيادي بودند و آنها پيوسته فرياد مي‏كشند و خدا را به ياري مي‏طلبند كه واي بر تو! ايمان بياور كه وعده خدا حق است، اما او پيوسته مي‏گويد: اينها چيزي جز افسانه‏ هاي پيشينيان نيست!
+ نوشته شده در چهار شنبه 3 مرداد 1397برچسب:قرآن,پدر و مادر,باردار,شیر,مهر و محبت,پیری, ساعت 10:22 توسط آزاده یاسینی


بانوان در قرآن

*و با زنان مشرک ازدواج نکنيد تا زماني که ايمان بياورند. قطعاً کنيز با ايمان از زن آزاد مشرک بهتر است، هر چند شما را خوش آيد. و زنان با ايمان را به ازدواج مردان مشرک در نياوريد تا زماني که ايمان بياورند. مسلماً برده با ايمان از مرد آزاد مشرک بهتر است، هر چند شما را خوش آيد. اينان به سوي آتش مي خوانند، و خدا به توفيق خود به سوي بهشت و آمرزش دعوت مي کند، و آياتش را براي مردم بيان مي فرمايد تا متذکّر شوند.

*از تو درباره حيض مي پرسند، بگو: حيض، حالت ناملايم و زيان باري است؛ پس در زمان حيض از زنان کناره گيري کنيد، و با آنان نزديکي ننماييد تا پاک شوند؛ و هنگامي که پاک شدند از جايي که خدا به شما فرمان داده با آنان آميزش کنيد. يقيناً خدا کساني را که بسيار توبه مي کنند، و کساني را که خود را پاکيزه مي کنند. دوست دارد.
*زنان شما کشتزار شمايند، هر زمان و هر کجا که خواستيد به کشتزار خود در آييد. و براي خودتان پيش فرستيد، و از خدا پروا کنيد، و بدانيد که او را ملاقات خواهيد کرد، و مؤمنان را بشارت ده.
*و خدا را در معرض سوگندهايي که مي خوريد قرار ندهيد،که نيکي نکنيد، و تقوا پيشه نسازيد، و ميان مردم آشتي ندهيد و خدا شنوا،داناست.
*و اگر تصميم به طلاق گرفتند،مسلماً خدا شنوا و داناست.زنان طلاق داده شده بايد به سر آمدن سه پاکي  انتظار برند. و اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارند نبايد آنچه را خدا در رحم هايشان  آفريده، پنهان دارند. و شوهرانشان در اين مدت چنانچه خواهان صلح و سازش اند، به بازگرداندن آنان سزاوارترند. و براي زنان، حقوق شايسته اي بر عهده مردان است، مانند حقوقي که براي مردان بر عهده آنان است، و مردان را بر آنان افزون تر است؛ و خدا تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*طلاق دوبار است. بايد  به طور شايسته ومتعارف نگه دارد، يا به نيکي و خوشي رها کند. و براي شما حلال نيست از آنچه به آنان پرداخته ايد چيزي را بازستانيد، مگر آنکه هر دو بترسند که حدود و مقرّرات خدا را برپا ندارند. پس شما اگر بترسيد که آن دو نفر حدود خدا را برپا ندارند در آنچه زن براي رهايي خود فديه بپردازد، گناهي بر آنان نيست. اينها حدود خداست؛ پس از آنها تجاوز نکنيد و کساني که از حدود خدا تجاوز کنند، آنان بي ترديد ستمکارند.
*پس اگر او را - سه بار - طلاق داد، آن زن بر وي حلال نخواهد بود، مگر آنکه با همسري غير از او ازدواج کند. و اگر او را طلاق داد بر وي و شوهر اول گناهي نيست که به يکديگرباز گردند، در صورتي که اميدوار باشند حدود الهي را رعايت مي کنند. و اينها حدود خداست که آن را براي گروهي که دانايند بيان مي کند.
*و هنگامي که زنان را طلاق داديد و به پايان عدّه خود نزديک شدند، آنان را به طور شايسته و متعارف، نگه داريد يا به نيکي و خوشي رها کنيد. و آنان را براي آزار رساندن و زيان زدن نگه نداريد تا بر آنان تعدّي و ستم کنيد. و هر که چنين کند قطعاً به خود ستم کرده است. و آيات خدا را به مسخره نگيريد و نعمت خدا را بر خود و آنچه از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده که شما را به آن پند مي دهد، به ياد آريد. و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خدا به همه چيز داناست.
*و زماني که زنان را طلاق داديد، و به پايان عدّه خود رسيدند، آنان را از ازدواج با شوهران سابق خود در صورتي که ميان خودشان به روشي شايسته و متعارف توافق کنند باز مداريد. با اين کساني از شما که به خدا و روز قيامت ايمان دارند، پند داده مي شوند. اين براي شما سودمندتر وپاکيزه تر است؛ وخدا مي داند وشما نمي دانيد.
*و مادران بايد فرزندانشان را دو سال کامل شير دهند.براي کسي است که مي خواهد دوران شيرخوارگي را تکميل کند. تأمين خوراک و پوشاک مادران شيردهنده به طور شايسته و متعارف بر عهده پدر فرزند است. هيچ کس جز به اندازه توانش تکليف نمي شود. نبايد مادري به خاطر فرزندش زيان بيند، و نه پدري براي فرزندش دچار ضرر شود . و  هزينه مادر و کودک به اندازه متعارف بر عهده وارث است. و اگر پدر و مادر بر اساس توافق و مشورتشان بخواهند کودک را از شير بگيرند، گناهي بر آنان نيست. و اگر بخواهيد براي فرزندانتان دايه بگيريد، گناهي بر شما نيست، در صورتي که مزدي را که بايد بدهيد، به طور شايسته و متعارف بپردازيد. و از خدا پروا کنيد و بدانيد يقيناً خدا به آنچه انجام مي دهيد، بيناست.
*و کساني از شما که مي ميرند و همسراني باقي مي گذارند، بايد همسرانْ چهار ماه و ده روز انتظار برند؛ پس چون به پايان مدتشان رسيدند، در آنچه درباره خودشان به طور شايسته و متعارف انجام دهند بر شما گناهي نيست؛ و خدا از آنچه انجام مي دهيد، آگاه است.
*در سخناني که هنگام خواستگاري زن ها بدون صراحت و وضوح گوييد يا قصد ازدواج با آنان را در دل پنهان داريد، گناهي بر شما نيست. خدا مي داند که شما به زودي آنان را ياد خواهيد کرد؛ ولي با آنان در پنهاني و خلوت قرار ازدواج نگذاريد، جز آنکه گفتاري پسنديده بگوييد. و هرگز تصميم بستن عقد ازدواج نگيريد تا عدّه وفات به پايان رسد، و بدانيد که خدا آنچه در دل داريد مي داند؛ بنابراين از او بپرهيزيد، و بدانيد که خدا بسيار آمرزنده و بردبار است.
*اگر زنان را پيش از آميزش جنسي يا تعيين مهريه طلاق داديد بر شما گناهي نيست؛ و آنان را بهره اي شايسته و متعارف دهيد؛ توانگر به اندازه خويش، و تنگدست به اندازه خويش که اين حقّي لازم بر عهده نيکوکاران است.
*و اگر آنان را پيش از آميزش جنسي طلاق دهيد، در حالي که براي آنان مهري تعيين کرده ايد، پس نصف آنچه تعيين کرده ايد، مگر آنکه خود آنان يا کسي که پيوند ازدواج به دست اوست آن را ببخشند. و گذشت و بخشش شما به پرهيزکاري نزديک تر است. و فزون بخشي و نيکوکاري را در ميان خودتان فراموش نکنيد که خدا به آنچه انجام مي دهيد، بيناست.
*و به طور شايسته و متعارف، کالا و وسايل زندگي به زنان طلاق داده شده پرداخت شود که اين حقّي لازم بر عهده پرهيزکاران است.اين گونه خدا آياتش را براي شما بيان مي کند، باشد که بينديشيد.
*واگر مي ترسيد که نتوانيد در مورد دختران يتيم عدالت ورزيد، بنابراين از زناني که شما را خوش آيد دو دو و سه سه و چهار چهار به همسري بگيريد. پس اگر مي ترسيد که با آنان به عدالت رفتار نکنيد، به يک زن يا به کنيزاني که مالک شده ايد ؛ اين به اينکه ستم نورزيد و از راه عدالت منحرف نشويد، نزديک تر است.
*ومهريه زنان را به عنوان هديه اي الهي با ميل و رغبت به خودشان بدهيد؛ واگر چيزي از آن را با ميل و رضايت خود به شما ببخشند، آن را حلال و گوارا بخوريد.
*اي اهل ايمان! براي شما ارث بردن از زنان در حالي که خوشايند شما نيستند حلال نيست. و آنان را در تنگنا و فشار مگذاريد تا بخشي از آنچه را [به عنوان مهريه] به آنان داده ايد پس بگيريد، مگر آنکه کار زشت آشکاري مرتکب شوند. و با آنان به صورتي شايسته و پسنديده رفتار کنيد. و اگر از آنان نفرت داشتيد چه بسا چيزي خوشايند شما نيست و خدا در آن خير فراواني قرار مي دهد.
*و اگر خواستيد همسري ديگر به جاي همسر پيشين جايگزين کنيد و به همسر پيشين مال فراواني پرداخته ايد، چيزي از آن را پس مگيريد. آيا آن را با تکيه به تهمت و گناهي آشکار پس مي گيريد؟!
* و چگونه آن را باز پس مى‏گيريد، و حال آنكه با همديگر خلوت كرده‏ايد و آنان از شما پيمان استوارى گرفته‏اند.
*و زنان پاکدامن مؤمن، و زنان پاکدامن از اهل کتاب در صورتي که مهريه آنان را بپردازيد بر شما حلال است، در حالي که مايل باشيد پاکدامن بمانيد نه زناکار، و نه انتخاب کننده معشوقه نامشروع در خلوت و پنهان. و هر کس در ايمان کفر ورزد، قطعاً عملش تباه شده و فقط او در آخرت از زيانکاران است.
*و بر زنان از کار افتاده اي که اميد ازدواجي ندارند، گناهي نيست که حجاب و روپوش خود را کنار بگذارند، در صورتي که با زيور و آرايش خويش قصد خودآرايي نداشته باشند. و پاکدامني براي آنان بهتر است؛ و خدا شنوا و داناست.
*اي پيامبر! هنگامي که زنان با ايمان نزد تو آيند تا با تو بيعت کنند که چيزي را با خدا شريک نگيرند، و دزدي نکنند، و مرتکب زنا نشوند، و فرزندان خود را نکشند، و طفل حرام زاده خود را به دروغ و افترا به شوهرانشان نبندند، و در هيچ کار پسنديده اي از تو سرپيچي نکنند، با آنان بيعت کن و از خدا براي آنان آمرزش بخواه؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.


انسان در قرآن

*و ما انسان را از گِلي خشک که برگرفته از لجني متعفّن و تيره رنگ است، آفريديم

*و هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشري از گِل خشک که برگرفته از لجني متعفّن و تيره رنگ است، مي آفرينم.
*پس چون او را درست و نيکو گردانم و از روح خود در او بدمم، براي او سجده کنان بيفتيد.
*پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند.
*انسان را از نطفه بيارزشي خلق كرد و سرانجام او موجودي فصيح و مدافع آشكار از خويشتن گرديد.
*و اگر خدا مردم را به سبب ستمشان مؤاخذه کند، هيچ جنبنده اي را بر روي زمين باقي نمي گذاشت، ولي آنان را تا مدتي معين مهلت مي دهد، پس هنگامي که اجلشان سرآيد، نه ساعتي پس مي مانند و نه ساعتي پيش مي افتند.
*و خدا شما را آفريد، آن گاه شما را مي ميراند، برخي از شما به سوي پست ترين مرحله عمر برگردانده مي شود، تا پس از دانش اندکي که داشت چيزي را نداند؛ يقيناً خدا دانا و تواناست.
*و خدا براي شما از آنچه آفريده سايه هايي قرار داد، از کوه ها پناه گاه هايي برايتان به وجود آورد، و تن پوش هايي براي شما قرار داد که شما را از گرما نگه مي دارد و پيراهن هايي که شما را از آسيب جنگ و نبردتان حفظ مي کند؛ اين گونه نعمت هايش را بر شما کامل مي کند تا تسليم فرمان هاي او شويد.
*از مرد و زن، هر کس کار شايسته انجام دهد در حالي که مؤمن است، مسلماً او را به زندگي پاک و پاکيزه اي زنده مي داريم و پاداششان را بر پايه بهترين عملي که همواره انجام مي داده اند، مي دهيم.
*و انسان به همان صورت که نيکي ها را مي طلبد بدي ها را مي طلبد و انسان بسيار شتاب زده و عجول است.
*و عمل هر انساني را براي هميشه ملازم او نموده ايم، و روز قيامت نوشته اي را براي او بيرون مي آوريم که آن را پيش رويش گشوده مي بيند.
*کتاب خود را بخوان، کافي است که امروز خودت بر خود حسابگر باشي.
*هر کس هدايت يافت، فقط به سود خودش هدايت مي يابد و هر کس گمراه شد، فقط به زيان خودش گمراه مي شود. و هيچ بردارنده بار گناهي بار گناه ديگري را به دوش خود بر نمي دارد؛ و ما بدون اينکه پيامبري را بفرستيم، عذاب کننده نبوديم.
*پروردگارتان کسي است که کشتي ها را در دريا براي شما روان مي کند تا از رزقش بطلبيد؛ زيرا او همواره به شما مهرباناست.
*و زماني که در دريا سختي و آسيبي به شما رسد، هر که را جز او مي خوانيد ناپديد و گم مي شود، و هنگامي که شما را به سوي خشکي نجات دهد روي مي گردانيد. و انسان بسيار ناسپاس است.
*آيا ايمن هستيد از اينکه شما را در کنار خشکي فرو برد، يا بر شما توفاني از شن و سنگريزه فرستد، سپس براي خود حافظ و نگهباني نيابيد؟!
*يا ايمن هستيد از اينکه بار ديگر شما را به دريا برگرداند، پس توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد بر شما فرستد و به سبب اينکه ناسپاسي کرديد غرقتان کند؟ آن گاه در برابر کار ما براي خود پي گير و دفاع کننده اي نخواهيد يافت.
*به يقين فرزندان آدم را کرامت داديم، و آنان را در خشکي و دريا سوار کرديم، و به آنان از نعمت هاي پاکيزه روزي بخشيديم، وآنان را بر بسياري از آفريده هاي خود برتري کامل داديم.
*و زماني که به انسان نعمت مي بخشيم روي بگرداند و خود را مغرورانه از ما دور کند، و هنگامي که آسيبي به او برسد بسيار نوميد و مأيوس شود.
*بگو: هر کس بر پايه خلق و خوي و عادت هاي اکتسابي خود عمل مي کند، پس پروردگارتان به کسي که راه يافته تر است، داناتر است.
*بگو: اگر شما مالک خزينه هاي رحمت پروردگارم بوديد، در آن صورت از ترس از انفاق کردن آن بخل مي ورزيديد؛ و انسان همواره بسيار بخيل و تنگ نظر است.
*و کساني را که گفتند: خدا فرزندي گرفته است، بيم دهد.
* نه آنان به اين يقين و دانشي دارند و نه پدرانشان چه بزرگ سخني است که از دهانشان بيرون مي آيد؛ آنان جز دروغ نمي گويند.
*مسلماً ما آنچه را روي زمين است، زينت زمين قرار داديم تا آنان را آزمايش کنيم که کدامشان از جهت عمل نيکوترند.
*و هرگز درباره چيزي مگو که من فردا آن را انجام مي دهم،مگر اينکه خدا بخواهد. و هرگاه از ياد بردي، پروردگات را ياد کن و بگو: اميد است پروردگارم مرا به چيزي که از اين به صواب و مصلحت نزديک تر باشد، راهنمايي کند.
* با کساني که صبح و شام، پروردگارشان را مي خوانند در حالي که همواره خشنودي او را مي طلبند، خود را پايدار و شکيبا دار، و در طلب زينت و زيور زندگي دنيا ديدگانت به آنان برنگردد، و از کسي که دلش را از ياد خود غافل کرده ايم و از هواي نفسش پيروي کرده و کارش اسراف و زياده روي است، اطاعت مکن. مسلماً کساني که ايمان آوردند و کارهاي شايسته انجام دادند زيرا ما پاداش کساني را که کار نيکو کرده اند، تباه نمي کنيم.
*و مردمان را به هنگامى كه هدايت به سويشان آمد، چيزى از ايمان آوردن و آمرزش خواهى از پروردگارشان باز نداشت، مگر آنكه سنت پيشينيان براى آنان نيز پيش آمد، يا عذاب رويا رويشان آمد
*و انسان مي گويد: آيا زماني که بميرم به راستي زنده بيرونم مي آورند؟
*آيا انسان به ياد نمي آورد که ما او را پيش از اين در حالي که چيزي نبود، آفريديم.
*پس به پروردگارت سوگند، آنان را با شياطين محشور مي کنيم، سپس آنان را در حالي که به زانو درآمده اند، گرداگرد دوزخ حاضر خواهيم کرد.
*آن گاه از هر گروهي، آنان که بر خداي رحمان عاصي و سرکش تر بوده اند، بيرون مي کشيم.
*سپس ما به کساني که براي سوختن در دوزخ سزاوارترند، داناتريم.
*و هيچ کس از شما نيست مگر آنکه وارد دوزخ مي شود،بر پروردگارت مسلّم و حتمي است.
*سپس آنان را که پرهيز کردند، نجات مي دهيم، و ستمکاران را که به زانو درافتاده اند، در دوزخ رها مي کنيم.
*انسان از شتاب و عجله آفريده شده است ؛ به زودي عذاب هايم را به شما نشان خواهم داد، پس به شتاب از من نخواهيد.
*و يقيناً ما انسان را از چکيده اي از گِل آفريديم،
*سپس آن را نطفه اي در قرارگاهي استوار قرار داديم.
* آن گاه آن نطفه را علقه گردانديم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتي درآورديم، پس آن پاره گوشت را استخوان هايي ساختيم و بر استخوان ها گوشت پوشانديم، سپس او را با آفرينشي ديگر پديد آورديم؛ پس هميشه سودمند و بابرکت است خدا که نيکوترين آفرينندگان است.
*سپس همه شما بعد از اين مي ميريد.
*همان کسي که آنچه را آفريد نيکو ساخت، و آفرينش انسان را از گِل آغاز کرد،
*سپس نسل او را از چکيده اي از آب پست و بي مقدار قرار داد،
*آن گاه او را درست و نيکو نمود، و از روح خود در وي دميد و براي شما گوش و چشم و قلب آفريد در حالي که اندک سپاس گزاري مي کنيد.
*آيا انسان ندانسته که ما او را از نطفه اي آفريده ايم و اينک ستيزه گري آشکار است؟
*هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: همانا من بشري از گل خواهم آفريد.
*پس زماني که اندامش را درست و نيکو نمودم و از روح خود در او دميدم، براي او سجده کنيد.
*پس فرشتگان همه با هم سجده کردند؛
*مگر ابليس که تکبّر ورزيد و از کافران شد.
*فرمود: اي ابليس! تو را چه چيزي از سجده کردن بر آنچه که با دستان قدرت خود آفريدم، بازداشت؟ آيا تکبّر کردي يا از بلند مرتبه گاني؟
*گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدي و او را از گل ساختي.
* گفت: از آن بيرون رو که بي ترديد تو رانده شده اي؛
*و حتماً لعنت من تا روز قيامت بر تو باد.
*گفت: پروردگارا! مرا تا روزي که مردم برانگيخته مي شوند، مهلت ده.
*گفت: تو از مهلت يافتگاني،
*تا زماني معين و معلوم.
*گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه مي کنم،
*مگر بندگان خالص شده ات را.
*گفت: سوگند به حق و فقط حق را مي گويم
*که بي ترديد دوزخ را از تو و آنان که از تو پيروي کنند، از همگي پر خواهم کرد
*همانا انسان را آفريديم و همواره آنچه را که باطنش به او وسوسه مي کند، مي دانيم، و ما به او از رگ گردن نزديک تريم.
*دو فرشته اي را که همواره از ناحيه خير و از ناحيه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دريافت کرده و ضبط مي کنند.
*هيچ سخني را به زبان نمي گويد جز اينکه نزد آن نگهباني آماده است؛
*انسان را آفريد؛
*به او بيان آموخت؛
*انسان را از گلي خشکيده مانند سفال آفريد.
*آيا انسان گمان مي کند بيهوده و مهمل رها مي شود؟!
*آيا نطفه اي از مني که در رحم ريخته مي شود نبود؟
*سپس علقه شد و خدا او را آفريد و اندامش را درست و نيکو ساخت،
*و از او دو زوج به وجود آورد يکي نر و ديگر ماده،
*آيا چنين نيرومند آگاهي توانا نيست که مردگان را زنده کند؟
*آيا بر انسان زماني از روزگار گذشت که چيزي در خور ذکر نبود؟
*ما انسان را از نطفه آميخته و مختلطي آفريديم و او را از حالتي به حالتي و شکلي به شکلي درآورديم، پس او را شنوا و بينا قرار داديم.
*ما راه را به او نشان داديم يا سپاس گزار خواهد بود يا ناسپاس.
*ما آنان را آفريديم و مفاصلشان را محکم و استوار کرديم، و هرگاه بخواهيم امثال و نظايرشان را به جاي آنان قرار مي دهيم.
*اي انسان! چه چيزي تو را به پروردگار بزرگوارت مغرور کرده است؟
*همان کسي که تو را آفريد و اندامت را درست و نيکو ساخت و متعادل و متناسب قرار داد،
*و تو را در هر نقش و صورتي که خواست ترکيب کرد.
*آنچنان كه شما مي‏پنداريد نيست، بلكه شما روز جزا را منكريد.
*و بي ترديد بر شما نگهباناني گماشته اند
*بزرگواراني نويسنده
*که آنچه را انجام مي دهيد، مي دانند
*به يقين نيکان در نعمت فراواني قرار دارند
*و مسلماً گناهکاران در دوزخ اند
*سوگند به سرخي کنار افق به هنگام غروب خورشيد
*و سوگند به شب و آنچه را جمع مي کند
*و سوگند به ماه هنگامي که بَدْر کامل مي شود
*که شما حالي را پس از حالي طي مي کنيد
*پس اينان را چه مي شود که ايمان نمي آورند؟!
*هيچ کس نيست مگر اينکه بر او نگهباني است.
*پس انسان بايد با تأمل بنگرد که از چه چيز آفريده شده است؟
*از آبي جهنده آفريده شده است؛
*از صلب مرد و از ميان استخوان هاي سينه زن بيرون مي آيد.
*بي ترديد خدا بر بازگرداندن انسان تواناست،
*روزي که رازها فاش مي شود.
*پس انسان را نه نيرويي است و نه ياوري.
*قسم مي خورم به اين شهر،
*در حالي که تو در آن جاي داري
*و سوگند به پدر و آنچه زاده است؛
*همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم.
*آيا گمان مي کند که هرگز کسي بر او دست نيابد؟!
*سوگند به انجير و زيتون
*و سوگند به طور سينا
*و سوگند به اين شهر امن
*که ما انسان را در نيکوترين نظم و اعتدال و ارزش آفريديم.
*آن گاه او را به پست ترينِ پَستان بازگردانديم.
*مگر آنان که ايمان آورده و کارهاي شايسته انجام داده اند، پس آنان را پاداشي بي منت و هميشگي است.
*پس چه چيزي تو را بعد به تکذيب دين ، وا ميدارد؟
+ نوشته شده در دو شنبه 1 مرداد 1397برچسب:قرآن,انسان,آدم ,خلقت انسان,بهشت و جهنم, ساعت 14:16 توسط آزاده یاسینی