••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع وَ قَدْ مَرَّ بِقَذَرٍ عَلَى مَزْبَلَةٍ- هَذَا مَا بَخِلَ بِهِ الْبَاخِلُونَ- وَ رُوِيَ فِي خَبَرٍ آخَرَ أَنَّهُ قَالَ- هَذَا مَا كُنْتُمْ تَتَنَافَسُونَ فِيهِ بِالْأَمْسِ

و درود خدا بر او، فرمود: (در سر راه از کنار مزبله‌ای عبور می‌کرد.) اين همان است که بخيلان به آن بخل می‌ورزند (و در روايت ديگری نقل شد که) اين چيزی است که ديروز بر سر آن رقابت می‌کرديد
 (اخلاقی) 
 
 
 
 
 
 

وَ قَالَ ع لَمْ يَذْهَبْ مِنْ مَالِكَ مَا وَعَظَكَ
 
 و درود خدا بر او، فرمود: مالی که نابودی آن تو را پند می‌دهد، از دست نرفته است.
(اخلاقی، اقتصادی)

 

 

 

 
+ نوشته شده در یک شنبه 20 بهمن 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اقتصادی,مزبله,بخل,بخیل,رقابت,مال,نابود, ساعت 10:41 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ - وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ

 و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترس هر چند اندک، و ميان خود و خدا پرده‌ای قرار ده هر چند نازک
(اخلاقی، اعتقادی)
 



وَ قَالَ ع إِنَّ لِلَّهِ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً - فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا - وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ

 و درود خدا بر او، فرمود: خدا را در هر نعمتی حقّی است، هر کس آن را بپردازد،
فزونی يابد، و آن کس که نپردازد و کوتاهی کند، در خطر نابودی قرار گيرد.
(اعتقادی، اجتماعی)
+ نوشته شده در شنبه 9 شهريور 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,اعتقادی,خدا,ترس,پرده,نعمت,حق,فزونی,کوتاهی,نابود, ساعت 14:29 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

وَ قَالَ ع لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ

 و درود خدا بر او، فرمود: آغاز کننده ستم، در قيامت انگشت به دندان می‌گزد.
(اخلاقی، سياسی)
 



وَ قَالَ ع مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ

و درود خدا بر او، فرمود: هر کس که با حق در آويزد نابود می‌گردد.
(اخلاقی، اعتقادی)
+ نوشته شده در جمعه 25 مرداد 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند سیاسی,اعتقادی,آغاز کننده,ستم,قیامت,حق,نابود, ساعت 12:40 توسط آزاده یاسینی


حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ

 و درود خدا بر او، فرمود: دوستی کردن نيمی از خردمندی است.
(اخلاقی، اجتماعی)
 


وَ قَالَ ع يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ - وَ مَنْ ضَرَبَ يَدَهُ عَلَى فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِيبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ

 و درود خدا بر او، فرمود: صبر به اندازه مصيبت فرود آيد، و آن که در مصيبت بی‌تاب بر رانش زند، اجرش نابود می‌گردد.
(اخلاقی، معنوی)
+ نوشته شده در دو شنبه 14 مرداد 1398برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,معنوی,نیمی,خردمندی,صبر,مصیبت,اجر,نابود, ساعت 14:26 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت لوط و قوم لوط در قرآن

*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا آن کار بسيار زشت و قبيح را که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است، مرتکب مي شويد؟!

*شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‏آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد.
*وپاسخ قومش جز اين نبود که به يکديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا مردماني اند که همواره خود را پاک نشان مي دهند.
*آنگاه او و خانواده‏اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود.
*و بر آنان بارشي بارانديم، پس با تأمل بنگر که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟!
* و هنگامي که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگين شد؛وگفت: اين روز سخت و دشواري است.
*و قومش شتابان به سويش آمدند که پيش از آن کارهاي زشت و ناپسند مرتکب مي شدند، گفت: اي قوم من! اينان دختران من هستند، اينان براي شما پاکيزه ترند، از خدا پروا کنيد و مرا در ميان مهمانانم رسوا نکنيد؛ آيا از ميان شما مردي راه يافته نيست؟
*گفتند: مسلماً دانسته اي که ما را به دخترانت هيچ حاجت و نيازي نيست و خوب مي داني که ما چه مي خواهيم!!
*گفت: اي کاش براي مبارزه با شما قدرت و نيرويي داشتم يا به پناهگاهي استوار مأوي مي گرفتم.
* گفتند: اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم، آنان هرگز به تو دسترسي پيدا نمي کنند، پس خانواده ات را در پاره اي از شب حرکت ده و نبايد هيچ يک از شما به سوي شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زيرا عذابي که به تبهکاران مي رسد به او هم خواهد رسيد. يقيناً وعده گاهشان صبح است، آيا صبح نزديک نيست؟
*پس هنگامي که عذاب ما فرا رسيد، بالاترين آن را فروترينش نموديم و بر آن سنگ هايي از نوع سنگِ گلِ لايه لايه فرو ريختيم.که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نيست.
*ابراهيم گفت: اي فرستادگان! کار مهم شما چيست؟گفتند: ما به سوي قومي گنهکار فرستاده شده ايم.
*مگر خاندان لوط را که قطعاً همه آنان را نجات مي دهيم،مگر همسرش را که مقدّر کرده ايم از بازماندگان باشد.
*پس هنگامي که فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،لوط گفت: بي ترديد شما گروهي ناشناخته ايد.
*گفتند: با چيزي نزد تو آمده ايم که قومت همواره در آن ترديد داشتند.
*و ما واقعيتي قطعي و مسلّم را براي تو آورده ايم و يقيناً راستگوييم.
*پس پاره اي از شب خاندانت را کوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يک از شما بازنگردد، و آنجا که مأمور هستيد، برويد.
*ما اين حادثه را به او وحي کرديم که هنگامي که مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان برکنده خواهد شد.
*و اهل شهر شادي کنان آمدند.
*لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروي مرا نبريد.
* از خدا پروا کنيد و مرا خوار و بي مقدار نسازيد.
*گفتند: مگر ما تو را از مردمان نهي نکرديم؟
* گفت: اگر مي خواهيد انجام دهيد، اينان دختران منند .
*به جان تو سوگند، آنان در مستي خود فرو رفته و سرگردان بودند.
*پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايي آنان را فرا گرفت.
*در نتيجه آن شهر را زير و رو کرديم و بر آنان سنگ هايي از جنس سنگِ گل بارانديم.
*قطعاً در اين نشانه هايي براي هوشمندان وجود دارد.
*و ويرانه‏ هاي سرزمين آنها بر سر راه همواره ثابت و برقرار است.
*مسلماً در اين براي مؤمنان نشانه اي است.
*و او و لوط را نجات داده و به سوي سرزميني که در آن براي جهانيان برکت نهاده ايم، برديم.
*و به لوط، حکمت و دانش داديم و او را از آن شهري که کارهاي زشت مرتکب مي شدند، نجات داديم؛ بي ترديد آنان قومي بد و نافرمان بودند.
*و او را در رحمت خود درآورديم؛ چون او از شايستگان بود.
*يقيناً مشرکان مکه بر شهري که بر آن باران عذاب باريده شد، گذر کرده اند، پس آيا آنجا را نديده اند؟ ولي  برانگيخته شدن را اميد و انتظار ندارند.
*قوم لوط پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که که برادرشان لوط به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما از ميان جهانيان با مردان آميزش مي کنيد؟!!
*و آنچه را پروردگارتان براي شما از همسرانتان آفريده رها مي کنيد؟ بلکه شما گروهي تجاوزکار هستيد.
*گفتند: اي لوط! اگر باز نايستي، حتماً تبعيد خواهي شد.
*گفت: بي ترديد من از کار زشت شما به شدت متنفرم.
*پروردگارا! مرا و خانواده ام را آنچه انجام مي دهند، نجات بده؛
*پس ما او و خانواده اش همگي را نجات داديم،
*مگر پيرزني در باقي ماندگان،
*سپس ديگران را نابود کرديم،
*و باراني از سنگ گِل بر سر آنان بارانديم؛ پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد و قوم لوط بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا اين عمل بسيار زشت را در حالي که نگاه مي کنيد، مرتکب مي شويد؟!
*آيا شما از روي ميل و شهوت به جاي زنان با مردان آميزش مي کنيد؟ بلکه شما گروهي نادان هستيد.
*پس جواب قومش جز اين نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا آنان مردماني اند که همواره خواهان پاکي اند.
*پس او و خانواده اش را نجاتداديم مگر همسرش را که مقدر کرده بوديم در باقي ماندگان
*و باراني از بر آنان بارانديم، پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*پس لوط به ابراهيم ايمان آورد، و گفت: به درستي که من به سوي پروردگارم مهاجرت مي کنم، که فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و لوط را ، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسيار زشتي مرتکب مي شويد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان آن را انجام نداده اند.
*آيا شما با مردان آميزش مي کنيد و راه را قطع مي نماييد و در محفل عمومي خود اين کار بسيار زشت را مرتکب مي شويد. پس جواب قوم او جز اين نبود که گفتند: اگر تو از راستگوياني عذاب خدا را براي ما بياور.
*گفت: پروردگارا! مرا بر اين مردم فسادکار ياري ده.
*و زماني که فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر را نابود مي کنيم؛ زيرا اهل آن ستمکارند.
*گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کساني که در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده اش را نجات مي دهيم، مگر همسرش را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب آنان بدحال و بي طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده ات هستيم، مگر همسرت را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*ما بر اهل اين شهر به علت کار بسيار زشتي که مرتکب مي شوند، عذاب سختي از آسمان نازل خواهيم کرد.
*و از آن شهر نشانه اي روشن براي مردمي که مي انديشند، بر جاي گذاشتيم.
*و بي ترديد لوط از پيامبران بود.
*هنگامي را که او و همه اهلش را نجات داديم،
* مگر پيرزني را که در ميان باقي ماندگان بود.
*سپس ديگران را هلاک کرديم،
*و شما پيوسته صبحگاهان از كنار آنها عبور مي‏كنيد …
*و نيز شبانگاهان، آيا تعقّل نمي کنيد؟
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*و قوم نوح را پيش تر ؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند
*و شهرها را زير و رو کرد و به زمين کوبيد.
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم لوط بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*ما بر آنان توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد فرستاديم ، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان داديم.
*نعمت و رحمتي از سوي ما بود، اين گونه کسي را که سپاس گزار است، پاداش مي دهيم.
*به راستي لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بيم داده بود، ولي در بيم ها و هشدارها سرسختانه مجادله و ستيزه کردند.
*و از ميهمانانش کام جويي خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا کرديم؛ پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*به يقين در سپيده دم عذابي پيگير و پايدار به آنان رسيد.
*پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*خدا براي کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده که تحت سرپرستي و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولي به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو چيزي از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد.

 
+ نوشته شده در دو شنبه 29 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت لوط,قوم لوط,لواط,عذاب,بارش,گل,سنگ,مشرکان مکه,گل لایه لایه,حضرت ابراهیم,نابود,ستمکار,کار زشت,زن نوح,زن لوط,طوفان, ساعت 14:27 توسط آزاده یاسینی