••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

حکمت نهج البلاغه

 وَ قَالَ ع: لَيْسَ بَلَدٌ بِأَحَقَّ بِكَ مِنْ بَلَدٍ خَيْرُ الْبِلَادِ مَا حَمَلَكَ

و درود خدا بر او، فرمود: هيچ شهری برای تو از شهر ديگر بهتر نيست، بهترين شهرها آن است که پذيرای تو باشد.
(اجتماعی) 
 
 
 
 
 
 
وَ قَالَ ع وَ قَدْ جَاءَهُ نَعْيُ الْأَشْتَرِ رَحِمَهُ اللَّهُ- مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ جَبَلًا لَكَانَ فِنْداً- وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً- لَا يَرْتَقِيهِ الْحَافِرُ وَ لَا يُوفِي عَلَيْهِ الطَّائِرُ قال الرضي- و الفند المنفرد من الجبال

 

و درود خدا بر او، فرمود: (وقتی خبر شهادت مالک اشتر که رحمت خدا بر او باد، به امام رسيد فرمود) مالک چه مالکی به خدا اگر کوه بود، کوهی که در سرفرازی يگانه بود، و اگر سنگ بود، سنگی سخت و محکم بود، که هيچ رونده‌ای به اوج قلّه او نمی‌رسيد، و هيچ برنده‌ای بر فراز آن پرواز نمی‌کرد 
(فند. کوهی است از ديگر کوه‌ها ممتاز و جدا افتاده باشد)
(اخلاقی) 

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 13 مرداد 1399برچسب:نهج البلاغه,امام علی,امیرالمومنین,پند اخلاقی,پند اجتماعی,بهترین شهر,مالک اشتر,شهادت,کوه فند,سنگ, ساعت 17:54 توسط آزاده یاسینی


تختخواب از کجا آمده است؟

 پس از غیبت یا سفری طولانی هیچ‌چیز بهتر از خوابیدن در تخت خود آدم نیست. جایی که می‌خوابیم، کتاب می‌خوانیم و رابطه عاشقانه را تجربه می‌کنیم و اولین چیزی که وقتی عاقل و بالغ شدیم و به خانه خودمان رفتیم، می‌خریم.تخت‌خواب از کجا آمده است؟ این وسیلهٔ روزمره چه جنبه‌هایی از شخصیت ما را نشان می‌دهد؟کتی برند با پروفسور راسل فوستر، متخصص خواب و روان‌شناس، گریگ جنر، مورخ و کارشناس تاریخ معاصر پروفسور ساشا هندلی درباره تأثیر تخت‌خواب بر شکل‌گیری رفتار‌های ما در زمینه خواب و رابطه جنسی و موقعیت اجتماعی‌مان حرف می‌زنند.

 

تختخواب از کجا آمده است؟

 

۱. تشک تاریخ ۷۷هزار ساله دارد

اولین نشانه از وجود تشک به دوران پارینه‌سنگی یعنی حدود ۷۷هزار سال پیش باز‌می‌گردد. در غار‌هایی در جنوب آفریقا انسان‌ها روی تشک‌های دست‌باف می‌خوابیدند. غار‌ها چندان راحت نبودند علاوه بر آن کمی فاصله از زمین باعث می‌شد از حشرات و جانوران خزنده در امان بمانند، چون غذای خود را هم در همان مکان می‌خوردند، تشک پس از مدتی چرب می‌شد و در این وضعیت از آن برای آتش افروختن استفاده می‌کردند.


۲. اولین تخت‌خواب‌، پشته‌ای سنگ روی هم

انباشته بود

در چتل‌هویوک واقع در ترکیه، اولین شهر تاریخ بشر که به دوران نوسنگی باز‌می‌گردد (حدود ۱۰هزار سال پیش)، انسان‌ها سکو‌هایی درست کرده بودند و روی آنها می‌خوابیدند. در سکونت‌گاه پیشا‌ تاریخی سِکارابِرای در جزایر اورکنی اسکاتلند که حدود ۶هزار سال قدمت دارد، ساکنان آن با روی هم قرار دادن تخته سنگ‌ها و خوابیدن روی آنها تخت درست کرده بودند (درست مثل فلینستون‌ها در کارتون عصر‌ حجر). این سکو‌‌ها را می‌توان اولین تخت‌خواب بشر به شمار آورد.


۳. تخت‌خواب‌های مصری پایه‌های

کنده‌کاری‌شده داشتند و شیب‌دار بودند

مصریان ثروتمند، تخت‌های پایه‌دار داشتند که پایه‌های زیبایی به شکل پای جانوران در هر چهار طرف کنده‌کاری شده بودند. برخلاف تخت‌خواب‌های امروزی این تخت‌ها صاف نبودند بلکه یا در وسط آنها برآمدگی بود یا کمی به سمت پایین شیب داشتند به نحوی که پاها پایین‌تر از سر قرار بگیرند. از این رو بیشتر آنها جای پایی پایین تخت داشتند تا از تخت سُر نخورند.


۴. در شرق، تخت بلند‌تر به معنای موقعیت

بالاتر نبود

در غرب، بالاتر از سطح زمین قرار گرفتن به معنای موقعیت اجتماعی بالاتر بوده است اما در بسیاری از نقاط جهان چنین نبوده. در ژاپن، تشک‌های سنتی تاتامی روی زمین قرار می‌گیرد. در بخش‌هایی از قزاقستان، هنوز خوابیدن روی زمین مرسوم است و بر تشک‌هایی که به راحتی لوله می‌شوند، می‌خوابند. این مردم کوچ‌نشین هستند و باید بتوانند چادر‌ها و تخت‌‌خواب‌های خود را حمل کنند.


۵. رومی‌ها و یونانی‌ها غذای خود را در

تختخواب می‌خوردند

تخت‌خواب رومی‌ها و یونانی‌ها چندمنظوره بود: در آن می‌خوابیدند و هم‌چنین غذا می‌خوردند. به پهلو دراز می‌کشیدند و دست دراز می‌کردند و هرچه دوست داشتند از روی میز بر‌می‌داشتند. ( واژه به پهلو دراز کشیدن در انگلیسی از واژه تخت‌خواب در زبان یونانی آمده است). پس اگر این بار کاسه غلات صبحانه‌تان را توی تخت بردید، احساس گناه نکنید، شما دارید پا جای پای اشراف رومی می‌گذارید.


۶. در تخت‌خواب‌های باشکوه قرون‌وسطی

یک تیم‌فوتبال جا می‌شد

در اروپای قرون وسطی، بیشتر فقرا بر بستری از کاه و علف می‌خوابیدند اما ثروتمندان و اغنیا چیزی ساخته بودند که به آن «تخت‌خواب عظیم» می‌گفتند. این تخت‌خواب‌‌ها به طور عجیب و غریبی بزرگ بودند و یکی از معروف‌ترین آنها متعلق به اواخر عصر الیزابت بود. این تخت‌ها به قدری عظیم بودند که یک تیم فوتبال هم روی آن جا می‌شدند. این تخت‌ها طوری ساخته شده بودند که بتوان آنها را برچید و دوباره سوار کرد، به این ترتیب اغنیا می‌توانستند وقتی به کشور یا قصر دیگری سفر می‌کردند، آن را با خود ببرند.


۷. اصطلاح «خوب ‌بخوابی» در انگلیسی، به

محکم بودن و چگونگی ساخت تخت‌خواب‌ها

مربوط است

اولین تخت‌خواب‌های امروزی، پایه‌ها و قاب چوبی داشتند اما وسط آنها توری از طناب یا الیاف طبیعی بود. این طناب‌ها پس از مدتی کش می‌آمدند و تخت گود می‌شد و باید محکم می‌شدند. از همین جا اصطلاح «sleep tight» در انگلیسی به وجود آمد.


۸. تخت‌های چهار‌ستونه و پرده‌دار راهی برای

نمایش موقعیت اجتماعی بودند

تختخواب از کجا آمده است؟

در قرن چهاردهم و پانزدهم شاهد ظهور و رواج و محبوبیت تخت‌های پرده‌دار هستیم. آن‌ها سقف سایه‌بان‌مانندی داشتند که طاق‌نما نامیده می‌شد و پرده‌هایی کلفت و تعداد زیادی کوسن آنها را بیشتر شبیه صحنه‌های کوچک تئاتر می‌کرد. این تخت‌خواب‌های زیبا وسیله‌ای برای نمایش موقعیت اجتماعی افراد بودند، شاید حداقل به این دلیل که فرد ناچار بود مقدار زیادی پارچه‌های بسیار گران‌قیمت برای داشتن چنین تخت‌خوابی استفاده کند.


۹. تخت‌خواب مرکز زندگی سیاسی بود

ابتدای دوران مدرن اروپا برای تخت‌های سلطنتی‌اش شهرت دارد. دو پادشاه که نقش برجسته‌ای در رواج این فرهنگ در دربارها داشتند یکی لویی چهاردهم پادشاه فرانسه بود و دیگری چارلز دوم پادشاه انگلستان.

برای آنها تخت‌خواب مرکز زندگی سیاسی بود. فرهنگ سیاسی دوران باروک در بطن خود این باور را داشت که قدرت هر کشور در وجود فیزیکی پادشاه و ملکه قرار دارد. پس هرچه قدر فردی به پادشاه و روابط خصوصی روزانه آن‌ها نزدیک‌تر می‌شد، بیشتر به آن‌ها نزدیک می‌بود.

تخت‌خواب صحنه‌ای بود که بر آن و در اطراف آن آداب بسیاری برگزار می‌شد تا نشان دهد پادشاه کدام درباریان را بیشتر دوست دارد و می‌پسندد. در کاخ ورسای، درباریان دعوت می‌شدند تا از خواب بیدار شدن پادشاه را تماشا کنند.


۱۰. در قدیم بالای تخت نوزادان برای دفع شر

شیطان، چاقو آویزان می‌کردند

مسیحیان باور داشتند که در هنگام خواب در برابر حمله نیرو‌های فوق‌طبیعی آسیب‌پذیر‌ترند، بخصوص نیرو‌های شیطانی در هنگام تاریکی به اوج قدرت خود می‌رسند. در انجیل مثال‌های بسیاری از افرادی نقل شده است که شب‌هنگام و در خواب کشته شده‌اند. به همین دلیل آداب فراوانی برای به بستر رفتن و خوابیدن به وجود آمده است.

علاوه بر دعا‌خواندن پیش از خواب که بسیار مرسوم است، افراد طلسم‌ها و حلقه‌هایی که از مرجان ساخته شده بود و اعتقاد بر این بود که حافظ جان آدمی است، با خود به بستر می‌بردند. بعضی هم دندان گرگ به گردن خود می‌آویختند و (با وجود خطر آشکار و بدیهی آن) چاقو‌های فلزی بالای تخت نوزاد آویزان می‌کردند و فکر می‌کردند که فلز و آهن جلوی حمله‌های نیرو‌های فوق‌طبیعی را می‌گیرد.


۱۱. ما عادت داشتیم روی شش لایه تشک

بخوابیم

تختخواب از کجا آمده است؟

در طول تاریخ، اعضای خانواده همه با هم در یک تخت‌خواب می‌خوابیدند. در ابتدای دوران مدرن اروپا، خانواده‌ها مقادیر هنگفت و باور‌نکردنی‌ زمان و پول صرف تخت‌خواب می‌کردند.

بنا بر میزان اهمیت فرد، بین یک تا شش تشک بر روی یکدیگر قرار داده می‌شد و به طور معمول تخت‌خواب و ملافه‌ها و ملزومات آن حدود یک سوم از دارایی‌های فرد را دربر‌می‌گرفت. شکسپیر در وصیت‌نامه‌اش بهترین تخت‌خواب خود را به همسرش بخشید.


۱۲. ویکتوریایی‌ها تخت‌خواب‌های فلزی را

برای مقابله با بیماری‌ها رواج دادند

تقریباً تمام تخت‌خواب‌ها تا قرن نوزدهم از چوب ساخته می‌شد. حدود سال ۱۸۶۰، مردم از میکروب‌ها آگاه شدند و قاب‌های چوبی تخت‌ها (که می‌توانست محل زندگی حشرات و شپش باشد) جای خود را به قاب‌های فلزی داد. تخت‌خواب‌های فلزی آسان‌تر تمیز می‌شدند و در نتیجه بهداشتی‌تر بودند. در طراحی تشک‌ها هم تغییراتی ایجاد شد و تشک‌های فنری پا به عرصه وجود گذاشت.


۱۳. ویکتوریایی‌ها اتاق خواب کودک را ابداع

کردند

در طول تاریخ، اعضای خانواده همه با هم در یک تخت‌خواب می‌خوابیدند تا اینکه ویکتوریایی‌ها این فکر را به سر مردم انداختند که باید هر کدام جداگانه بخوابند. کارشناسان بهداشت دوران ویکتوریا نوشتند که فرزندان باید جدا از والدین خود بخوابند تا بزرگسالان نیرو و انرژی جوانی و شادابی کودکان را در طول شب از آن‌ها نگیرند.

منبع: bbc


سوره المعارج

*تقاضا كننده‏ اي تقاضاي عذابي كرد كه واقع شد!

* اين عذاب مخصوص كافران است، و هيچكس نمي‏تواند آن را دفع كند.
*از سوي خداي صاحب درجات است.
*(مراد عذاب واقع بر نعمان بن حارث است که به نصب خلافت علي عليه السلام بر رسول صلي اللّه عليه و آله و سلّم اعتراض کرد، رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: به امر خدا کردم. او گفت: اگر چنين است خدايا بر من عذابي فرست. فورا سنگي از آسمان بر فرقش رسيد و هلاک شد).
+ نوشته شده در جمعه 30 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,سوره,المعارج,عذاب,کافر,نعمان بن حارث,خلافت,علی علیه السلام,حضرت محمد,رسول الله,سنگ,آسمان,هلاکت, ساعت 12:46 توسط آزاده یاسینی


سوره والعادیات

*سوگند به اسبان دونده اي که همهمه کنان مي تازند

*و سوگند به اسباني که با کوبيدن سمشان از سنگ ها جرقه مي جهانند
*و سوگند به سواراني که هنگام صبح غافل گيرانه به دشمن هجوم مي برند
*و به وسيله آن هجوم، گرد و غبار فراواني بر انگيزند
*و ناگاه در آن وقت در ميان گروهي دشمن در آيند؛
*قطعاً انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است،
*و بي ترديد خود او بر اين ناسپاسي گواه است،
*و همانا او نسبت به ثروت و مال سخت علاقه مند است
*آيا نمي داند هنگامي که آنچه در گورهاست برانگيخته شود.
*و آنچه در سينه هاست پديدار گردد،
*بي ترديد در آن روز پروردگارشان نسبت به آنان آگاه است
+ نوشته شده در پنج شنبه 29 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,سوره,والعادیات,اسب,سنگ,دشمن,گور, ساعت 11:13 توسط آزاده یاسینی


اصحاب فیل _ سپاه ابرهه

*آيا ندانسته اي که پروردگارت با فيل سواران چه کرد؟

*آيا نيرنگشان را در تباهي قرار نداد
*و بر ضد آنان گروه گروه پرندگاني فرستاد؛
*بر آنان سنگ هايي از نوع سنگ گِل مي افکندند.
*سرانجام همه آنان را چون کاه جويده شده قرار داد.
+ نوشته شده در دو شنبه 19 آذر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,سپاه ابرهه,اصحاب فیل,نیرنگ,سنگ,گل, ساعت 13:23 توسط آزاده یاسینی


داستان حضرت لوط و قوم لوط در قرآن

*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا آن کار بسيار زشت و قبيح را که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است، مرتکب مي شويد؟!

*شما از روى شهوت، با مردان، به جاى زنان مى‏آميزيد، آرى شما قومى تجاوزكار هستيد.
*وپاسخ قومش جز اين نبود که به يکديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا مردماني اند که همواره خود را پاک نشان مي دهند.
*آنگاه او و خانواده‏اش را نجات داديم، مگر زنش را كه از واپس ماندگان بود.
*و بر آنان بارشي بارانديم، پس با تأمل بنگر که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟!
* و هنگامي که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگين شد؛وگفت: اين روز سخت و دشواري است.
*و قومش شتابان به سويش آمدند که پيش از آن کارهاي زشت و ناپسند مرتکب مي شدند، گفت: اي قوم من! اينان دختران من هستند، اينان براي شما پاکيزه ترند، از خدا پروا کنيد و مرا در ميان مهمانانم رسوا نکنيد؛ آيا از ميان شما مردي راه يافته نيست؟
*گفتند: مسلماً دانسته اي که ما را به دخترانت هيچ حاجت و نيازي نيست و خوب مي داني که ما چه مي خواهيم!!
*گفت: اي کاش براي مبارزه با شما قدرت و نيرويي داشتم يا به پناهگاهي استوار مأوي مي گرفتم.
* گفتند: اي لوط! ما فرستادگان پروردگار توايم، آنان هرگز به تو دسترسي پيدا نمي کنند، پس خانواده ات را در پاره اي از شب حرکت ده و نبايد هيچ يک از شما به سوي شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زيرا عذابي که به تبهکاران مي رسد به او هم خواهد رسيد. يقيناً وعده گاهشان صبح است، آيا صبح نزديک نيست؟
*پس هنگامي که عذاب ما فرا رسيد، بالاترين آن را فروترينش نموديم و بر آن سنگ هايي از نوع سنگِ گلِ لايه لايه فرو ريختيم.که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نيست.
*ابراهيم گفت: اي فرستادگان! کار مهم شما چيست؟گفتند: ما به سوي قومي گنهکار فرستاده شده ايم.
*مگر خاندان لوط را که قطعاً همه آنان را نجات مي دهيم،مگر همسرش را که مقدّر کرده ايم از بازماندگان باشد.
*پس هنگامي که فرستادگان خدا نزد خاندان لوط آمدند،لوط گفت: بي ترديد شما گروهي ناشناخته ايد.
*گفتند: با چيزي نزد تو آمده ايم که قومت همواره در آن ترديد داشتند.
*و ما واقعيتي قطعي و مسلّم را براي تو آورده ايم و يقيناً راستگوييم.
*پس پاره اي از شب خاندانت را کوچ ده و خودت دنبال آنان برو و هيچ يک از شما بازنگردد، و آنجا که مأمور هستيد، برويد.
*ما اين حادثه را به او وحي کرديم که هنگامي که مجرمان وارد صبح شوند، بنيادشان برکنده خواهد شد.
*و اهل شهر شادي کنان آمدند.
*لوط گفت: اينان مهمانان منند، آبروي مرا نبريد.
* از خدا پروا کنيد و مرا خوار و بي مقدار نسازيد.
*گفتند: مگر ما تو را از مردمان نهي نکرديم؟
* گفت: اگر مي خواهيد انجام دهيد، اينان دختران منند .
*به جان تو سوگند، آنان در مستي خود فرو رفته و سرگردان بودند.
*پس به هنگام طلوع آفتاب، صدايي آنان را فرا گرفت.
*در نتيجه آن شهر را زير و رو کرديم و بر آنان سنگ هايي از جنس سنگِ گل بارانديم.
*قطعاً در اين نشانه هايي براي هوشمندان وجود دارد.
*و ويرانه‏ هاي سرزمين آنها بر سر راه همواره ثابت و برقرار است.
*مسلماً در اين براي مؤمنان نشانه اي است.
*و او و لوط را نجات داده و به سوي سرزميني که در آن براي جهانيان برکت نهاده ايم، برديم.
*و به لوط، حکمت و دانش داديم و او را از آن شهري که کارهاي زشت مرتکب مي شدند، نجات داديم؛ بي ترديد آنان قومي بد و نافرمان بودند.
*و او را در رحمت خود درآورديم؛ چون او از شايستگان بود.
*يقيناً مشرکان مکه بر شهري که بر آن باران عذاب باريده شد، گذر کرده اند، پس آيا آنجا را نديده اند؟ ولي  برانگيخته شدن را اميد و انتظار ندارند.
*قوم لوط پيامبران را تکذيب کردند،
*هنگامي که که برادرشان لوط به آنان گفت: آيا نمي پرهيزيد؟
*بي ترديد من براي شما فرستاده اي امينم،
*بنابراين از خدا پروا کنيد و از من فرمان ببريد،
*و من از شما بر ابلاغ رسالتم هيچ پاداشي نمي خواهم، پاداش من فقط بر عهده پروردگار جهانيان است،
*آيا شما از ميان جهانيان با مردان آميزش مي کنيد؟!!
*و آنچه را پروردگارتان براي شما از همسرانتان آفريده رها مي کنيد؟ بلکه شما گروهي تجاوزکار هستيد.
*گفتند: اي لوط! اگر باز نايستي، حتماً تبعيد خواهي شد.
*گفت: بي ترديد من از کار زشت شما به شدت متنفرم.
*پروردگارا! مرا و خانواده ام را آنچه انجام مي دهند، نجات بده؛
*پس ما او و خانواده اش همگي را نجات داديم،
*مگر پيرزني در باقي ماندگان،
*سپس ديگران را نابود کرديم،
*و باراني از سنگ گِل بر سر آنان بارانديم؛ پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*بي ترديد در اين سرگذشت عبرتي بزرگ وجود دارد و قوم لوط بيشترشان مؤمن نبودند،
*و يقيناً پروردگارت همان تواناي شکست ناپذير و مهربان است.
*و لوط را هنگامي که به قومش گفت: آيا اين عمل بسيار زشت را در حالي که نگاه مي کنيد، مرتکب مي شويد؟!
*آيا شما از روي ميل و شهوت به جاي زنان با مردان آميزش مي کنيد؟ بلکه شما گروهي نادان هستيد.
*پس جواب قومش جز اين نبود که گفتند: خاندان لوط را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا آنان مردماني اند که همواره خواهان پاکي اند.
*پس او و خانواده اش را نجاتداديم مگر همسرش را که مقدر کرده بوديم در باقي ماندگان
*و باراني از بر آنان بارانديم، پس بد بود باران بيم داده شدگان.
*پس لوط به ابراهيم ايمان آورد، و گفت: به درستي که من به سوي پروردگارم مهاجرت مي کنم، که فقط او تواناي شکست ناپذير و حکيم است.
*و لوط را ، آن گاه به قومش گفت: شما کار بسيار زشتي مرتکب مي شويد که پيش از شما هيچ يک از جهانيان آن را انجام نداده اند.
*آيا شما با مردان آميزش مي کنيد و راه را قطع مي نماييد و در محفل عمومي خود اين کار بسيار زشت را مرتکب مي شويد. پس جواب قوم او جز اين نبود که گفتند: اگر تو از راستگوياني عذاب خدا را براي ما بياور.
*گفت: پروردگارا! مرا بر اين مردم فسادکار ياري ده.
*و زماني که فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهيم آمدند، گفتند: ما يقيناً اهل شهر را نابود مي کنيم؛ زيرا اهل آن ستمکارند.
*گفت: لوط در آنجاست. گفتند: ما به کساني که در آنجا هستند، داناتريم، حتماً او و خانواده اش را نجات مي دهيم، مگر همسرش را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به سبب آنان بدحال و بي طاقت شد، و گفتند: مترس و غمگين مباش، قطعاً ما نجات دهنده تو و خانواده ات هستيم، مگر همسرت را که از باقي ماندگان خواهد بود،
*ما بر اهل اين شهر به علت کار بسيار زشتي که مرتکب مي شوند، عذاب سختي از آسمان نازل خواهيم کرد.
*و از آن شهر نشانه اي روشن براي مردمي که مي انديشند، بر جاي گذاشتيم.
*و بي ترديد لوط از پيامبران بود.
*هنگامي را که او و همه اهلش را نجات داديم،
* مگر پيرزني را که در ميان باقي ماندگان بود.
*سپس ديگران را هلاک کرديم،
*و شما پيوسته صبحگاهان از كنار آنها عبور مي‏كنيد …
*و نيز شبانگاهان، آيا تعقّل نمي کنيد؟
*و نيز قوم ثمود و قوم لوط و اصحاب ايکه همان احزاب کفر و شرک اند،
*پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس و قوم ثمود را تكذيب كردند.
*و نيز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
*و اصحاب ايکه و قوم تُبّع همگي پيامبران را تکذيب کردند، پس تهديدم بر آنان محقق و ثابت شد.
*و خداست که قوم عاد نخستين را هلاک کرد،
*و قوم ثمود را به طوري که باقي نگذاشت
*و قوم نوح را پيش تر ؛ زيرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند
*و شهرها را زير و رو کرد و به زمين کوبيد.
*سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
*قوم لوط بيم دهندگان را تکذيب کردند.
*ما بر آنان توفاني سخت که با خود ريگ و سنگ مي آورد فرستاديم ، مگر خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان داديم.
*نعمت و رحمتي از سوي ما بود، اين گونه کسي را که سپاس گزار است، پاداش مي دهيم.
*به راستي لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بيم داده بود، ولي در بيم ها و هشدارها سرسختانه مجادله و ستيزه کردند.
*و از ميهمانانش کام جويي خواستند، در نتيجه ديدگانشان را محو و نابينا کرديم؛ پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*به يقين در سپيده دم عذابي پيگير و پايدار به آنان رسيد.
*پس عذاب و هشدارهايم را بچشيد.
*و يقيناً ما قرآن را براي پند گرفتن آسان کرديم، پس آيا پند گيرنده اي هست؟
*خدا براي کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده که تحت سرپرستي و زوجيت دو بنده شايسته از بندگان ما بودند، ولي به آن دو خيانت ورزيدند، و آن دو چيزي از عذاب خدا را از آن دو زن دفع نکردند و به آن دو گفته شد: با وارد شوندگان وارد آتش شويد.

 
+ نوشته شده در دو شنبه 29 مرداد 1397برچسب:قرآن,حضرت لوط,قوم لوط,لواط,عذاب,بارش,گل,سنگ,مشرکان مکه,گل لایه لایه,حضرت ابراهیم,نابود,ستمکار,کار زشت,زن نوح,زن لوط,طوفان, ساعت 14:27 توسط آزاده یاسینی


لقمان در قرآن

*و به راستي ما به لقمان حکمت عطا کرديم که نسبت به خدا سپاس گزار و شاکر باش و هرکه سپاس گزارد تنها به سود خود سپاس مي گزارد، و هرکه ناسپاسي کند خدا بي نياز و ستوده است.

*و هنگامي که لقمان به پسرش در حالي که او را موعظه مي کرد، گفت: پسرکم! به خدا شرک نورز، بي ترديد شرک ستمي بزرگ است.
*پسرکم! اگر عمل هموزن دانه خردلي و در درون سنگي يا در آسمان ها يا در دل زمين باشد، خدا آن را مي آورد؛ يقيناً خدا لطيف و آگاه است.
*پسرکم! نماز را برپا دار و مردم را به کار پسنديده وادار و از کار زشت بازدار و بر آنچه به تو مي رسد شکيبايي کن، که اينها از اموري است که ملازمت بر آن از واجبات است.
*متکبرانه روي از مردم برمگردان، و در زمين با ناز و غرور راه مرو، همانا خدا هيچ خودپسند فخرفروش را دوست ندارد.
*و در رفتارت ميانه روي اختيار کن و سخن آرام گو که زشت‌ترين صداها صوت الاغ است.
+ نوشته شده در شنبه 20 مرداد 1397برچسب:قرآن,لقمان,سنگ,عمل,خوبی,بدی,حکیم,متکبر,نماز,کار پسندیده,کار زشت,خودپسند,فخر فروش,میانه رو,آرام,سخن,صوت الاغ, ساعت 14:13 توسط آزاده یاسینی