زندگی

 زندگی با همه وسعت خویش

  ترفند‌ها و دوز و کلک‌های ساده‌ای که زندگی را برایمان ساده می‌کنند، بسیارند. اما بسیاری از آن‌ها را تصادفی پیدا می‌کنیم، گاهی از اعضای خانواده و دوستان می‌آموزیم. در این میان، ممکن است سال‌های طولانی، یک کار را به شیوه سخت‌اش انجام دهیم و زمانی که در می‌یابیم این کار، روش ساده‌ای هم داشته، در آن واحد دو احساس پیدا می‌کنیم:

۱. احساس آسودگی می‌کنیم و مقداری از احساس یک مخترع را پیدا می‌کنیم!

۲. در آن واحد آمیزه‌ای از احساس حماقت و تاسف برای تلف شدن آن هم وقت به ما دست می‌دهد!

در اینجا تعدادی از این ترفند‌های کاربردی روزمره را با هم مرور می‌کنیم:

ظرفی مثلا برای نظافت دارید که اندکی بزرگ و در سینک جا نمی‌گیرد و نمی‌توانید به راحتی، پر از آبش کنید:
‌

می‌خواهید تعدادی کلید را از حلقه جاکلیدی درآورید و می‌ترسید ناخنتان بکشند؟

یک کش لاستیکی روی ظرف رنگ بکشید تا کار زدودن قلم‌مو از رنگ اضافی برایتان آسان شود:

مغز گردو را به مبلمان چوبی که رنگش پریده بمالید تا مثل اولش شود!

مقوای داخل دستمال توالت، چیز مناسبی برای بسته‌بندی اوراق عریض و پوستر‌های بزرگ شما، برای پیشگیری از ایجاد خط تا در آنهاست:

بسته‌بندی زمخت پلاستیکی پرسی را با قوطی‌بازکن، باز کنید:

ظرف‌های پلاستیکی بزرگ را اگر از جای درست برش بدهید، به خاک‌انداز یا یک ابزار مفید مشابه می‌رسید:

محفظه لوسیون‌ها، جای مناسبی برای نگهداری گوشی و کلید‌های شما در کنار ساحل است:

برای اینکه کلید‌هایتان را مرتب با هم اشتباه نگیرید با پولیش ناخن، قسمت بالایشان را رنگ کنید:

قسمتی از بطری‌های نوشابه‌ها که بعد از باز کردن به دور‌می‌اندازید، وسیله کوچک کماسبی برای نظم دادن به آویز‌های لباس است:

کمی وقت بگذارید و مثلا این طوری آویز شارژ گوشی درست کنید و یک عمر در رفاه باشید:

سر دوش شما جرم گرفته و نمی‌توانید پاکش کنید، یک نایلون را با کش به آن ببندید، یک شب صبر کنید و صبح تمیزش کنید:

پیچ یا چیز خیلی کوچکی در درز یا زیر مبلمان گم شده، شما می‌توانید با جاروبرقی آن را بیرون بکشید، برای اینکه جاروبرقی آن را نبلعد، یک جوراب زنانه را سر لوله جاروبرقی بکشید:

جای سی دی‌های قدیمی قدیمی خود، برای نگهداری کیک و بردنش سر کار بسیار مناسب است:

از سر رفتن آنچه در حال پختنش هستید، می‌ترسید؟ یک قاشق چوبی را روی ظرف این طوری بگذارید:

آویز شلوار را تبدیل به نگهدارنده کتاب کنید. مثلا وقتی در حال پخت و پز هستید؛ این طوری دستورالعمل پخت را می‌توانید جلویتان بگیرید:

با مقوای دستمال توالت به انبوه کابل‌های خود نظم بدهید:

در حین سفر یا جایی دیگر شارژر ندارید؟ یو اس بی تلویزیون هم می‌تواند گاهی به شما کمک کند:

برای صرفه‌جویی‌ها که از دور انداختن تکه کوچک انتهایی صابون ناخشنود هستند: آن را روی صابون جدید قرار بدهید، جذب صابون جدید می‌شود و شما چیز را دور نمی‌اندازید!
‌

می‌خواهید پیاده به فروشگاه بروید و تعداد زیادی کیشه نایلونی را به خانه بیاورید؟

اگر مرتب کابل‌هایی را به لپ تاپ یا پی سی می‌زنید و جدا می‌کنید و هر بار کابل‌ها، پخش زمین می‌شوند:

وقتی می‌خواهید پیتزا را گرم کنید و نمی‌خواهید خشک و سفت باشد، یک لیوان آب را همراه آن در مایکروویو بگذارید:

حل مشکل قدیمی ما با کابل‌های محصولات اپل: در قسمت انتهایی آن فنر یک خودکار فشار قدیمی را بگذارید:

با اینکه هر بار بعد از باز کردن دستگاه‌ها، پیچ‌هایی را گم می‌کنید، باز هم عبرت نمی‌گیرید؟ این بار این کار را بکنید:

حل مشکل خراشیده در خودرو هنگام باز کردن آن در پارکینگ خانه:

وقتی کتاب یا چیز دیگری را قرض می‌دهید، یک عکس از دوستتان همراه آن بگیرید؟ این طوری هم مدرک دارید! هم یادتان می‌افتد چه چیزی را به چه کسی داده‌اید!

ساخت سطل زباله اورژانس از یک چهارپایه:

هولدر گوشی!

گیره‌های بسته‌های نان باری نظم دادن کابل‌ها، این طوری وقتی انبوهی وسیله دارید که هر بار یکی باید به پی سی وصل یا جدا شود، می‌دانید که اگر کدام کابل را از روی پی سی بردارید یا بزنید، کدام وسیله متصل یا جدا می‌شود:

‌می‌خواهید نوشابه‌تان زود خنک شود؛ دستمال کاغذی مرطوب دورش بچیچید و بگذارید ۱۵ دقیقه در فریزر بماند:

 وَ قَالَ ع إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ- وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ- وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ

 وَ قَالَ ع خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ- وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُمْ

 وَ قَالَ ع الْمَرْأَةُ شَرٌّ كُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِيهَا أَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا

شاخه ها را

*و اين زندگي دنيا جز سرگرمي و بازي نيست و بي ترديد سراي آخرت، همان زندگي است؛ اگر اينان معرفت و دانش داشتند

*مسلماً ما آنچه را روي زمين است، زينت زمين قرار داديم تا آنان را آزمايش کنيم که کدامشان از جهت عمل نيکوترند.

داشت يوسف را به مشتي خاک عالم مي فروخت

نرگس آتش پرستي داشت شبنم مي فروخت

با همان چشمي که مي زد زخم ، مرهم مي فروخت

زندگي چون برده داري پير ، در بازار عمر

داشت يوسف را به مشتي خاک عالم مي فروخت

زندگي اين تاجر طماع ناخن خشک پير

مرگ را همچون شراب کهنه کم کم مي فروخت

در تمام سالهاي رفته ، بر ما روزگار

شادماني مي خريد از ما و ماتم مي فروخت

من گلي پژمرده بودم در کنار غنچه ها

گلفروش اي کاش با آنها مرا هم مي فروخت.

فاضل نظري