••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

پنج ابرقدرت حاکم بر جهان در سال ۲۰۵۰ میلادی

 برگزیت، ویروس کرونا و تعرفه‌های تجاری ممکن است باعث ایجاد مشکلات اقتصادی شوند، ولی پیش‌بینی می‌شود که در چند دهه آینده اقتصاد جهانی حتی با وجود این مشکلات به سرعت رشد کند. تخمین کارشناسان این است که بازار‌های جهانی تا سال ۲۰۵۰ دو برابر می‌شود، در حالی که طبق پیش‌بینی سازمان ملل متحد، جمعیت جهان در همین بازه ۲۶ درصد بیشتر رشد نخواهد کرد.

این رشد اقتصادی باعث تغییرات بسیاری خواهد شد. پیش‌بینی آنکه این تغییرات دقیقاً چه خواهد بود آسان نیست، اما بسیاری از اقتصاددانان در یک مورد هم نظرند: اینکه بازار‌های در حال رشد امروز، ابرقدرت‌های اقتصادی فردا خواهند بود.

شرکت خدمات حرفه‌ای بین‌الملل (PwC) در گزارشی با عنوان «جهان در سال ۲۰۵۰» پیش‌بینی کرده در سی سال آینده شش کشور از هفت اقتصاد بزرگ جهان اقتصاد‌های نوظهور امروز باشند. در مقابل، قدرت‌های اقتصادی امروز به رتبه‌های پایین‌تر خواهند رفت: آمریکا از رتبه ۲ به ۳، ژاپن از رتبه ۴ به ۸ و آلمان از رتبه ۵ به ۹. براساس این گزارش، طی سه دهه آینده حتی اقتصاد‌های نسبتاً کوچکتری مانند ویتنام، فیلیپین و نیجریه نیز جهشی قابل ملاحظه در رده بندی اقتصاد‌ها خواهند داشت.

ما با ساکنان پنج کشوری که پتانسیل بالای رشد دارند صحبت کردیم که بفهمیم آن‌ها چگونه با این تغییرات سریع کنار می‌آیند، زندگی در این مناطق چه مزایایی برایشان دارد، و به مرور که اقتصاد کشورشان رشد می‌کند با چه مشکلاتی روبرو میشوند.

چین

اگر مبنای محاسبه برابری قدرت خرید (PPP) باشد که تفاوت سطح قیمت در کشور‌های مختلف را در نظر می‌گیرد، چین هم اکنون بزرگترین اقتصاد جهان است. در چند دهه گذشته، قاره آسیا غول اقتصادی کم نداشته، اما اقتصاددانان بر این باورند که این تازه اول کار است.

پنج ابر قدرت حاکم بر جهان در سال ۲۰۵۰ میلادیشانگهای یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای چین و یکی از بزرگترین بنادر جهان است

شهروندان چین زیرورو شدن اقتصاد را جلوی چشم‌شان می‌بینند. روان کول، نویسنده مجموعه کتاب‌های «چینی در یک دقیقه» می‌گوید: «خانه من در پارک صنعتی سوژو طی چند سال گذشته پر از مرکز خرید پر زرق و برق و پارک و رستوران و ترافیک شده. در حالیکه پانزده سال پیش که من برای اولین بار به چین آمدم، تمام این منطقه باتلاق و زمین کشاورزی بود. همه جای چین داستان همین است. کل کشور در حال تغییر است.»

این تغییرات باعث جذب کارآفرینان شده، و همینطور افرادی که در میانه این رشد ظاهراً بی پایان به دنبال فرصتی برای پول درآوردن هستند. بسیاری از این کارآفرینان تازه کار از شانگ‌های شروع می‌کنند که بزرگترین شهر چین است.

جان پابون، بنیانگذار آمریکایی شرکت مشاوره فولکروم در شانگهای، می‌گوید: «ذهنیت حاکم بر شانگ‌های کارآفرینی و تجاری است. از خرده فروشان در بازار‌های ماهی و گوشت شهر تا موتورسوار‌هایی که مدام پشت چراغ قرمز بوق می‌زنند و کسانی که تا آخر شب در دفتر‌ها مشغولند، همه به فکر پیشرفتند. »، اما بر خلاف نیویورک، شهری که پابون قبلاً در آن زندگی می‌کرده و به نظرش ساکنانش بسیار محافظه کار بودند، شهروندان اینجا «همیشه آماده‌اند حرفت را بشنوند و مشاوره درست بدهند.»

اما کسی که بخواهد اینجا زندگی کند باید زبان ماندارین یاد بگیرد. پابون می‌گوید: «دانستن زبان دیگر مزیت نیست. بدون ماندارین اینجا کاری از پیش نمی‌برید. در محافل اجتماعی و فرهنگی هم همینطور. حتی ممکن است راهتان ندهند.»

هند

بر اساس گزارش PwC، اقتصاد دومین کشور پرجمعیت جهان نیز در سه دهه آینده رشدی چشمگیر خواهد داشت - میانگین سالی پنج درصد، که بین کشور‌های در حال توسعه از سریع‌ترین‌هاست. پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۵۰ میلادی، هند از آمریکا هم پیشی بگیرد و دومین اقتصاد بزرگ جهان بشود (با ۱۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی جهان). بعضی پیامد‌های مثبت این رشد اقتصادی همین حالا نیز در زندگی هندی‌ها به چشم می‌خورد.

پنج ابر قدرت حاکم بر جهان در سال ۲۰۵۰ میلادیتا سال ۲۰۵۰ میلادی، هند ۱۵ درصد از کل تولید ناخالص داخلی کل جهان را به خود اختصاص خواهد داد

ساوراب جیندال ساکن هند است و مدیر اپلیکیشنی به نام تاک تراول. او می‌گوید: «از پایان قرن بیستم میلادی، من به معنای واقعی کلمه دگرگونی هند را پیش چشمان خود دیده‌ام. رشد اقتصادی سبک زندگی مردم را از جهات مختلف عوض کرده، از حال و هوای شهر گرفته تا برخورد مردم در جامعه و عادات روزمره. مثلا در ۱۵ سال گذشته کیفیت تلویزیون‌ها، تلفن‌های همراه و مدل خودرو‌ها به شکلی محسوس بهتر شده، امکان سفر هوایی به مراتب بیشتر شده و خانه‌ها لوکس‌تر شده‌اند.»

البته این پیشرفت‌ها بدون مشکل نبوده. هزینه زیرساخت‌های شهر تامین نمی‌شود. ماشین در خیابان‌ها بیشتر شده و، چون مقررات مربوط به آلودگی هوا درست اجرا نمی‌شود، شهر‌هایی مثل دهلی نو آلوده‌تر از قبل شده‌اند. نکته دیگر اینکه این رشد اقتصادی در زندگی همه به یک اندازه تأثیر نداشته. جیندال می‌گوید: «بخش‌هایی از جامعه هنوز کیفیت زندگی بسیار پایینی دارند: محله‌های پرجمعیت و کثیف کنار برج‌های گران»

نامیتا کولکارنی، وبلاگ نویسی در میسور، در این باره می‌گوید: «رشد یک کشور با توجه به میزان احترام به حقوق شهروندی آن کشور سنجیده می‌شود، بنابراین ما هنوز راه زیادی در پیش داریم. تا زمانی که زنان در فضا‌های عمومی ایمن نباشند، «رشد اقتصادی» پشیزی نمی‌ارزد.»

او معتقد است کسانی که می‌خواهند به هند مهاجرت کنند باید درست تحقیق کنند، مخصوصا به این دلیل که بخش‌های مختلف کشور با هم تفاوت چشمگیر دارند. می‌گوید: «اینجا هر ایالت زبان‌ها و غذا‌ها و آداب و سنن مخصوص خود را دارد. من شخصا ایالات شمال شرقی را بیشتر دوست دارم.»

جیندال اضافه می‌کند که کسی نباید سعی کند سبک زندگی قبلی‌اش را در هند بازسازی کند، بلکه باید سعی کند راه و روش زندگی در اینجا را یاد بگیرد. می‌گوید: «سعی کنید خود را با هند وفق دهید، هند خود را با شما وفق نخواهد داد.»

برزیل

این غول اقتصادی آمریکای جنوبی در آینده پنجمین اقتصاد بزرگ جهان می‌شود و از ژاپن، آلمان و روسیه پیشی می‌گیرد. اقتصاد برزیل در چند دهه گذاشته به لطف منابع طبیعی فراوان این کشور به سرعت رشد کرده، اما برای کنترل فساد دولتی و تورمی که این کشور را در سال‌های اخیر گرفتار کرده مشکل دارد.

کایو برست که در برزیل به دنیا آمده می‌گوید: «من سرخوشی دوران رشد اقتصادی اواخر دهه ۲۰۰۰ و اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی را از نزدیک دیدم. در این دوران طبقه متوسط جدیدی در برزیل به وجود آمد. همه برزیلی‌ها به این معروفیت تازه یاب کشورشان که سخت هم به دست آمده بود می‌بالیدند. اما در همین دوران شهر‌های بزرگی مثل ریودوژانیرو و سائوپائولو بسیار گران شدند. کار به جایی رسید که به نظر می‌آمد برزیل سریع‌تر از آنچه که باید رشد کرده. جاده و خط آهن و بندر و مسیر‌های بازرگانی موجود پاسخگوی این رشد نبود.»

پنج ابر قدرت حاکم بر جهان در سال ۲۰۵۰ میلادیمنابع طبیعی سرشار برزیل به رشد اقتصادی این کشور کمک کرده

بعضی از این مشکلات باعث شده برزیل سریع‌تر از بسیاری کشور‌ها خود را با فناوری روز وفق دهد. آنالیزا نش فرناندز که پیش از این در سائوپائولو زندگی می‌کرده می‌گوید: «در بسیاری از کشور‌های در حال توسعه، رشد بالا یعنی تورم بالا. برزیل برای اینکه از نقدینگی در برابر تورم محافظت کند، به فن آوری رو آورد. معادل بومی ابزار‌هایی مثل پل (PayPal) یا ونمو (Venmo) بیشتر از بیست سال است که بخشی از زندگی روزمره برزیلی‌هاست. حتی پیش از آنکه مردم تلفن هوشمند داشته باشند، روی دستگاه‌های خودپرداز از این امکانات استفاده می‌کردند.»

رکود اقتصادی سال ۲۰۱۶ میلادی ضربه سنگینی به برزیل زد. اما آنطور که در گزارشی از رویترز آمده، نشانه‌های رشد دوباره پدیدار شده و به نظر می‌رسد با روی کار آمدن دولت جدید در این کشور، سال ۲۰۲۰ سالی حیاتی برای اقتصاد برزیل باشد. (گزارش پیش از شیوع گسترده کرونا نوشته شده)

یکی از برزیلی‌هایی که برای این گزارش با او صحبت کردیم، سیلوانا فراپیر بود. او می‌گفت: «این کشور درگیر مشکلات اقتصادی است، اما قطعاً به سمت آینده‌ای روشن حرکت می‌کند. برزیل یکی از غول‌های جهان در معدن و کشاورزی و تولیدات صنعتی است، بخش خدمات هم استوار و روبه رشد است. ضمن اینکه سرمایه‌گذاری در بخش جهانگردی هم بیشتر شده.»

وضعیت اقتصادی هرچه باشد، آغوش برزیلی‌ها عموما به روی خارجی‌ها باز است، مخصوصا اگر زبان یاد بگیرند. سیلوانا فراپییر می‌گوید: «برزیل کشوری گرم و صمیمی است که از خارجی استقبال می‌کند. برزیلی‌ها کمتر فردگرا و بیشتر اجتماعی هستند. ذوق می‌کنند وقتی یک خارجی به فرهنگ و زبان آن‌ها علاقه نشان می‌دهد. اگر زبان پرتغالی یاد بگیرید، دیگر انگار در خانه خودتان هستید.»

مکزیک

در گزارش شرکت فولکروم پیش‌بینی شده که مکزیک تا سال ۲۰۵۰ میلادی به اقتصاد هفتم دنیا بدل شود - یعنی چهار پله بالاتر از جایگاه فعلی. بخش عمده رشد مکزیک در سال‌های اخیر با تمرکز بر تولید و صادرات بوده، اگرچه شرایط اقتصادی کنونی جلوی رشد بیشتر را گرفته.

پنج ابر قدرت حاکم بر جهان در سال ۲۰۵۰ میلادیتا سال ۲۰۵۰ میلادی، انتظار می‌رود مکزیک به هفتمین اقتصاد برتر دنیا تبدیل شود

فدریکو آریتزوبالاگا که بلاگر سفر است و در پورتو بایارتا زندگی می‌کند می‌گوید: «درست است که اقتصاد مکزیک طی ده سال گذشته رشد کرده، اما نه آنقدری که فکر می‌کردم و قطعاً کمتر از آنچه می‌توانسته رشد کند. قیمت بنزین در هشت سال گذشته دو برابر شده، و ارزش پزو مکزیک در مقایسه با دلار آمریکا در ده سال ۵۰ درصد افت کرده. با‌این حال اگر فرصت شغلی مناسب پیدا کنید و سخت کار کنید، می‌توانید خوب پول دربیاورید، و قدرت خریدتان در مقایسه با کشور‌های گران بیشتر خواهد بود.»

خدمات بهداشتی و حمل و نقل در مکزیک به مراتب ارزان‌تر از آمریکا، کانادا و اروپا است. سوزان هسکینز آمریکایی که سردبیر ارشد سایت زندگی بین‌المللی است و در ایالت بوکاتان مکزیک زندگی می‌کند می‌گوید: «من اخیرا مکزیکوسیتی بودم. کرایه اوبر به هر جای شهر چهار تا ده دلار بود. » در مکزیک هم مثل بسیاری از اقتصاد‌های در حال رشد، تأمین بودجه برای زیرساخت‌های شهری دشوار است. هرچند به گزارش رویترز، دولت مکزیک اعلام کرده در چهار سال آینده ۴۴ میلیارد دلار به این منظور اختصاص داده‌است.

بخش‌های مختلف مکزیک آب و هوا و فرهنگ متفاوت دارند. برای همین بومی‌ها به کسانی که قصد مهاجرت دارند توصیه می‌کنند درست تحقیق کنند و شهر‌های مختلف را ببینند. با این حال، مهمان‌نوازی مردم کار را آسان می‌کند، به‌خصوص یادگیری زبان اسپانیایی را، که برای زندگی در مکزیک ضروری است.

هسکینز می‌گوید: «مردم اینجا هر کار از دستشان بر بیاید می‌کنند که کمک کنند راحت‌تر ارتباط برقرار کنید.»

نیجریه

نیجریه یکی از بزرگترین اقتصاد‌های آفریقا است. پیش‌بینی شرکت فولکروم این است که تا سال ۲۰۵۰ میلادی، نیجریه به طور متوسط سالی ۴.۲ درصد رشد می‌کند و از رده ۲۲ به رده ۱۴ اقتصاد‌های بزرگ جهان می‌رسد. دولت در نیجریه همواره معضل فساد داشته‌است. با این حال، روحیه کارآفرینی مردم اقتصاد کشور را جلو می‌برد. طبق گزارش «دیده بان کارآفرینی جهانی»، بیش از۳۰ درصد از مردم نیجریه یا کارآفرین جدید هستند یا مالک و مدیر کسب و کار خودشان - که از بالاترین‌ها در جهان است.

پنج ابر قدرت حاکم بر جهان در سال ۲۰۵۰ میلادیبیش از ٪۳۰ از ساکنان نیجریه کارآفرینان جدید یا مالک/مدیر هستند

کولت اوتوشسو، مدیرعامل اکسلریت تی وی که در لاگوس زندگی می‌کند، می‌گوید: «اینجا فضا شلوغ و زنده است. مردم نیجریه سخت‌کوش هستند. کاملاً عادی است که یک نفر همزمان مشغول چند کار باشد. یعنی همیشه کاری در جریان است.»

حتی مشکلات کشور، مثل مشکل حمل و نقل عمومی، باعث ایجاد فرصت کاری شده. اوتوشسو می‌گوید: «اینجا یک اپلیکیشن برای پیک موتوری داریم که خیلی شبیه اوبر است. پیک موتوری همیشه بیشتر از بقیه راه‌های حمل و نقل استفاده می‌شده، اما در گذشته قابل اعتماد نبود. اما الان می‌توانیم حرکت موتور‌ها را دنبال کنیم، دقیقاً همانطور که مسیر حمل و نقل و تحویل بار با اوبر ردیابی می‌شود.»

نیجریه‌ای‌ها عموما به آینده کشورشان خوشبین‌اند، اما نگران فساد دولتی و سرمایه‌های خارجی هستند. چیزوبا آنیااوها، بنیانگذار اپلیکیشن گردشگری تروسولو، با اشاره به تاریخچه بهره برداری کشور‌های دیگر از منابع طبیعی نیجریه، می‌گوید: «باید مراقب باشیم از کدام کشور پول می‌گیریم، به چه کسی اجازه می‌دهیم برای بهبود زیرساخت‌ها کمک مان کند، و در ازای این کمک‌ها چه تعهداتی به این افراد یا کشور‌ها می‌دهیم.»

تازه واردان باید در لاگوس یا ابوجا زندگی کنند، هر دو شهر بزرگ‌اند و مدرسه‌های خوب و زندگی شبانه و غذای عالی دارند. درست مثل هر شهر بزرگ دیگر، مهارت‌های زندگی شهری در نیجریه هم مهم است. آنیااو‌ها می‌گوید:«بهترین راه برای جا افتادن در اینجا این است که یک شخص مورداعتماد داشته باشید که اینجا زندگی کند. فهمیدن اینکه کسی مهاجر است آسان است؛ و این باعث می‌شود طعمه آسانی باشید. باید سعی کنید زیاد به چشم نیایید. احتیاط کنید، همیشه به محیط اطراف خود و افراد دورو برتان آگاه باشید.»

منبع: bbc

+ نوشته شده در سه شنبه 9 ارديبهشت 1399برچسب:پنج ابرقدرت,حاکم بر جهان,سال ۲۰۵۰ میلادی,چین,هند,نیجریه,برزیل,مکزیک, ساعت 14:27 توسط آزاده یاسینی


بدترین کشور‌های جهان برای زنان

  با اینکه در قرن ۲۱ تصویر زنان همواره با اعتماد به‌نفس، زیبایی و استقلال همراه بوده، اما با این حال در همه‌ی کشور‌های دنیا این امر عملی نشده است. در بعضی کشور‌های دنیا، زنان امروزه نیز با مشکلاتی مثل جهل، تبعیض و قوانینی علیه خود دست و پنجه نرم می‌کنند. از این رو همه‌ی افراد به نوبه‌ی خود باید قدمی در جهت بهبود این اوضاع بردارند تا این کره‌ی خاکی به مکانی بهتر برای زنان تبدیل شود.

۱۰. ایالات متحده

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

ایالات متحده همواره به عنوان یکی از بهترین کشور‌های دنیا شناخته شده است، اما این کشور در امور مربوط به زنان جایگاهی در میان کشور‌های پیشرفته در اختیار ندارد. تنها کشور غربی که در این فهرست وجود دارد ایالات متحده است که هرساله در این کشور آزارها، تجاوز‌ها و بی‌عدالتی‌های زیادی علیه زنان در آن اتفاق می‌افتد.

جالب است بدانید که ایالات متحده بیشترین تعداد شکایت زنان در رابطه با تجاوز جنسی را در دنیا دارد که همین امر وضعیت بد جامعه‌ی این کشور را نشان می‌دهد. اخیراً زنان این کشور با راه‌اندازی پویشی به نام «MeeToo» با بیان کردن تجربه‌های تلخ خود در مورد آزار و اذیت‌های موجود، سعی در بهبود این وضعیت داشته‌اند، با این حال آمار‌ها حاکی از عدم بهبود اوضاع در این کشور دارند. به امید روزی که زنان در این کشور به جایگاه بهتری دست یابند.


۹. نیجریه

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

نیجریه دیگر کشوری است که در آن هرساله زنان زیادی قربانی سنت‌های غلط، تجاوز‌ها و جنگ‌های داخلی می‌شوند. سازمان حقوق بشر نظامیان این کشور را به شکنجه و قتل‌عام غیر نظامیان، مخصوصاً زنان این کشور طی جنگ ۹ ساله داخلی متهم کرده است. نیجریه همچنین به عنوان یکی از بدترین کشور‌ها در زمینه‌ی قاچاق انسان به حساب می‌آید و هرساله زنان زیادی نیز به این طریق قربانی سوء مدیریت در این کشور می‌شوند.


۸. یمن

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

هشتمین کشور موجود در این فهرست، کشور یمن است که با وجود مشکلاتی نظیر خشونت‌های غیرجنسی، مشکلات بهداشتی و اقتصادی و فرهنگ پایین و همچنین خطر ابتلا به بیماری‌های جنسی به یکی از بدترین کشور‌ها برای زنان تبدیل شده است.

جنگ‌های مداوم باعث شده است که در این کشور حدود ۲۲میلیون نفر در فقر زندگی کنند و همین مسئله به یکی از بحران‌ها در بنیاد‌های حقوق بشر در سراسر دنیا تبدیل شده است. زنان و دختران زیادی در این کشور در معرض خشونت‌های غیرانسانی و همچنین سوء استفاده‌های جسمی و روانی قرار دارند. پویش‌های زیادی در سراسر دنیا در جهت بهبود وضعیت زنان این کشور تشکیل شده‌اند، اما متاسفانه تا به امروز نتوانسته‌اند باعث تغییر وضعیت حاکم بر این کشور شوند.


۷. جمهوری دموکراتیک کنگو

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

این کشور سال‌ها است که به علت جنگ‌های منطقه‌ای و هرج‌ومرج‌های فراوان به یکی از بدترین کشور‌ها برای زنان تبدیل شده است و هرساله زنان و دختران زیادی در این کشور مورد سوء استفاده‌ی جنسی قرار می‌گیرند. در جمهوری کنگوی شرقی، جنگی که در گذشته جان بیش از ۳میلیون نفر را گرفته است دوباره شعله‌ور شده است و زنان در خط مقدم این جنگ قرار دارند.

بسیاری دیگر از بانوان این کشور توسط شبه نظامیان و گروه‌های تروریستی دیگر مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند. مسئله‌ی امنیت و رفاه بانوان در این کشور به یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های گروه‌های بشردوستانه تبدیل شده است. آمار‌ها حاکی از آن است که روزانه بیش از ۱۱۰۰ مورد تجاوز در این کشور گزارش می‌شود. از سال ۱۹۹۶ تا به امروز نیز بیش از ۲۰۰هزار تجاوز به صورت رسمی گزارش شده است. همین اعداد نشان دهنده‌ی وضعیت وحشتناک حاکم در این کشور است.


۶. پاکستان

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

ششمین کشور این فهرست، کشور آسیایی پاکستان است. در مناطق قبیله‌ای این کشور زنان به منظور جبران خطا‌های مردان، مورد شکنجه و بعضی سوء رفتار‌ها قرار می‌گیرند. اما چیزی که در این کشور به طور چشم‌گیری در حال افزایش است، قتل‌های ناموسی و مربوط به خانواده است و فعالان حیطه‌ی حقوق بشر و سیاستمداران در این کشور با موج جدیدی از افراط گرایی مذهبی مواجه هستند.

زنان و دختران در این کشور در معرض سوء رفتار‌های زیادی هستند و متاسفانه این کشور قانونی برای محافظت از زنان در برابر خشونت‌های خانگی ندارد. پاکستان به علت تبعیض‌ها در حیطه‌های گوناگون، عدم امکانات رفاهی و سنت‌های قدیمی علیه زنان به یکی از بدترین کشور‌ها برای زندگی زنان تبدیل شده است. طبق آماری ارائه شده، در این کشور حدود ۹۰درصد از زنان در زندگی خود خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند.


۵. عربستان سعودی

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

این کشور با اینکه یکی از غنی‌ترین کشور‌ها در زمینه ذخایر نفت و گاز به حساب می‌آید، اما در زمینه‌ی دفاع از حقوق زنان، از بدترین کشور‌های دنیا محسوب می‌شود. سنت‌های قدیمی و غلط، تبعیض در زمینه‌های مختلف و حتی در مواردی عدم به رسمیت شناختن زنان، این کشور را به کشوری ضعیف در حیطه‌ی حمایت از حقوق زنان تبدیل کرده است. زنان در این کشور سال‌ها حتی حق رانندگی نیز نداشتند.

در ﺳﺎﻝ ۲۰۱۱ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﺮﺑﺴﺘﺎﻥ پویشی ﺩﺭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺑﻪ ﻣﻤﻨﻮﻋﯿﺖ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ «ﻣﻨﺎﻝ ﺷﺮﯾﻒ» ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺯﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺩﺭ ﻣﻸ ﻋﺎﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺨﺶ ﻓﯿﻠﻢ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩﺍﯼ در پی ﺩﺍﺷﺖ. خوشبختانه اخیراً در این کشور اقداماتی در جهت بهبود قوانین و از بین رفتن تبعیض‌ها علیه زنان صورت گرفته است، اما با این وجود نیز این کشور راه زیادی را در جهت رسیدن به چشم‌انداز روشنی برای حمایت از زنان در پیش دارد.


۴. سومالی

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

بیش ار دو دهه جنگ، سومالی را به کشوری جنگ زده تبدیل کرده است. جنگ‌های رخ داده در این کشور به آتش خشونت علیه زنان دامن زده است. هر ساله آمار‌های وحشتناکی درباره‌ی حقوق زنان در این کشور منتشر می‌شود که جامعه‌ی جهانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این کشور تنها ۷درصد کرسی‌های مجلس مربوط به زنان است.

در بین دختران متولد شده در سومالی تنها ۹درصد در مراکز درمانی و بیمارستان‌ها متولد شده‌اند. سومالی از نظر دسترسی زنان به امکانات بهداشتی و رفاهی یکی از بدترین کشور‌های دنبا محسوب می‌شود. البته یکی از اصلی‌ترین دلایل این اتفاقات وضعیت ضعیف اقتصادی اغلب مردم سومالی است. در این کشور حتی بسیاری از مردم در تهیه کردن غذای روزانه و آب آشامیدنی نیز مشکلاتی جدی دارند.


۳. سوریه

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

از سال ۲۰۱۱ که جنگ داخلی در این کشور شروع شده است تا به امروز زنان زیادی در کشور سوریه مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. سوء استفاده‌های جسمی و روانی سالانه زنان زیادی را در این کشور تهدید می‌کند. این کشور از نظر دسترسی به امکانات بهداشتی و سوء رفتار‌های جنسی و غیرجنسی یکی از بدترین کشور‌ها برای زنان به حساب می‌آید. خشونت‌های خانگی، ازدواج در سنین پایین و تولد نوزادان ناخواسته هرساله زندگی زنان زیادی در سوریه را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. با وجود تشکیل پویش‌های جهانی فراوان در جهت بهبود اوضاع زنان این کشور، جنگ‌های داخلی مانع تغییر وضعیت زنان و دختران این کشور می‌شود.


۲. افغانستان

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

دومین کشور این فهرست، کشور افغانستان است که به دلیل وجود گروه‌های تروریستی متعدد و جنگ‌های داخلی وضعیت زنان این کشور به‌شدت نابسامان است. حدود ۸۰درصد زنان و دختران این کشور بی‌سواد هستند و بسیاری از زنان به علت کمبود امکانات و نبود مکان‌های درمانی در اثر زایمان جان خود را از دست می‌دهند. امید به زندگی زنان در کشور افغانستان تنها ۴۵ سال است که همین امر افغانستان را به یکی از بدترین کشور‌ها در این زمینه تبدیل کرده است.

پس از ۳ دهه سرکوب و جنگ، تعدادی زیادی از زنان افغانستان قربانی تجاوزات جنسی شده‌اند. زنان در بیشتر از نیمی از ازدواج‌ها در کشور افغانستان سنی کمتر از ۱۶ سال دارند. آمار‌های تاسف‌باری در مورد زایمان در این کشور وجود دارد. حدود ۸۵درصد از نوزادان این کشور در مراکز درمانی به دنیا نمی‌آیند. همچنین این کشور بالاترین میزان مرگ و میر مادران را در حین زایمان در اختیار دارد. افغانستان به عنوان بدترین کشور برای زنان در سه حوزه‌ی خشونت غیرجنسی، دسترسی به امکانات بهداشتی و دسترسی به منابع اقتصادی شناخته می‌شود. به امید اینکه روزی این کشور به مکانی ایده‌آل برای زندگی زنان تبدیل شود.


۱. هندوستان

بدترین کشور‌های جهان برای زنان

بر اساس تحقیق‌های انجام شده، کشور هندوستان به عنوان بدترین کشور در حوزه‌ی خشونت‌های جنسی و برده داری نوین برای زنان شناخته می‌شود. آمار‌ها حاکی از آن است که در این کشور هر ۳ دقیقه یک جرم علیه زنان رخ می‌دهد و هر ۲۹ دقیقه نیز یک زن در این کشور مورد تجاوز قرار می‌گیرد. متاسفانه در قرن گذشته حدود ۵۰میلیون از زنان در حین زایمان یا سقط جنین، در این کشور جان خود را از دست داده‌اند. تخمین زده می‌شود که حدود ۱۰۰میلیون زن در این کشور قربانی قاچاق انسان شده‌اند.

در این کشور حدود ۴۴درصد از زنان قبل از ۱۸ سالگی ازدواج می‌کنند. خشونت خانگی دیگر موضوعی است که در کشور هندوستان رواج دارد. به طوری که حدود ۷۰درصد زنان در این کشور در طول زندگی خود مورد خشونت خانگی قرار گرفته‌اند. دولت هندوستان هرساله تلاش‌های گسترده‌ای در جهت جلوگیری از قاچاق انسان و خشونت خانگی انجام می‌دهد، اما با این وجود نیز این کشور به یکی از بدترین کشور‌ها برای زندگی زنان تبدیل شده است.

 

منبع: wonderslist


بی‌رحم‌ترین و ترسناک‌ترین دیکتاتورهای آفریقا

 در هفته‌های گذشته بود که خبر رسید رابرت موگابه، رییس جمهور و دیکتاتور چند دهه اخیر زیمبابوه در سن ۹۵ سالگی و پس از دو سال به زیر کشیده شدن از قدرت درگذشته است. بعد از ۴ دهه اقتصاد و سیاست غیرنرمال، زیمبابوه بالاخره در سال ۲۰۱۷ از خواب بیدار شده و متوجه شد که رهبر دراز مدت این کشور به شکلی احساسی و غیرمنتظره از مقام خود کناره‌گیری کرده است.از همان آغاز مشخص بود که این استعفا اجباری و بدون رضایت شخصی آقای موگابه بوده است، زیرا همه می‌دانستند که وی تنها در مسیر رفتن به سمت نزدیک‌ترین مرده شور خانه هراره، پایتخت کشور، دست از تاج و تخت خود برخواهد داشت. این که چنین تغییری باعث رونق اقتصادی و دموکراسی در زیمبابوه رنج کشیده شود یا نه هنوز مشخص نیست، اما کنار کشیدن موگابه از قدرت مایه شادی بسیاری از مردم فقیر و درمانده زیمبابوه و کل آفریقا شد.در سال ۱۹۵۷، کوامه انکروما رهبری یک کلونی بریتانیایی به نام ساحل طلایی در رسیدن به آزادی را بر عهده گرفت و خود را رییس جمهور خود خوانده کشوری جدید به نام غنا اعلام کرد. غنا به عنوان اولین کلونی آفریقایی که به استقلال دست یافت، موجی از احساسات ملی گرایانه را در سراسر قاره آفریقا برانگیخت که با استقلال‌های بیشتری همراه شد.اما استقلال بسیاری از این کشور‌ها به معنای افتادن از چاله به چاه بود، زیرا سردمداران جدید بعد از بدست گرفتن قدرت بدتر از استعمارگران دست به شکنجه و کشتار مردم خود زدند. از اختلاسگران تا پادشاهان و حتی آدمخواران، با ترسناک‌ترین و بیرحم‌ترین دیکتاتور‌های آفریقا آشنا شوید.

۱۰. شاه مسواتی سوم- اسواتانی

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

برخلاف بسیاری از کشور‌های آفریقایی که پس از رهایی از دست دولت‌های استعمارگر به شکل غیرمنتظره‌ای گرفتار دیکتاتور‌های خودی شدند، طبقه حاکم سوازیلند خیلی آشکارا قدرت تامه در کشور کوچک خود را بدست گرفتند. بعد از بدست آوردن استقلال مجدد از بریتانیا در سال ۱۹۶۸، این سلسله پادشاهی به همان سبک دیکتاتوری مطلق پیش از استعمار تحت تسلط خاندان دلامینی بازگشت، خاندانی که از اوایل دهه ۱۸۰۰ بر این منطقه کوچک حکمرانی می‌کردند.

حاکم کنونی این کشور که انگونیاما نامیده می‌شود، شاه مسواتی سوم است که از یک هژمونی بدون مخالف و مطلق سود می‌برد و در کشور کوچکی که از فقر مطلق رنج می‌برد زندگی بسیار تجملاتی برای خود ترتیب داده است. پادشاه برای رفتن از قصری به قصر دیگر از خودرو‌های بسیار لوکس استفاده می‌کند و سالانه ۶۱ میلیون دلار از بودجه کشور را به امور خود اختصاص می‌دهد.

در این شرایط، ۶۰ درصد از مردم سوازی با تنها روزی ۱.۲۵ دلار امرار معاش می‌کنند که ۱۳.۵ هزار برابر کمتر از عایدی روزانه پادشاهشان است. بدتر از آن اینکه جناب مسواتی سوم ۱۵ زن دارد که بسیاری از آن‌ها کمتر از سن قانونی هستند. پادشاه را به ربودن دختران جوان متهم می‌کنند، اما مسواتی سوم مصون از هر اتهامی است.

قتل‌های خارج از قانون اندک مخالفان مسواتی سوم امری کاملاً طبیعی بوده و آزادی بیانی در این کشور وجود ندارد. پادشاه همچنین دستور داده زنانی که به ایدز مبتلا هستند نشانه‌گذاری و عقیم شوند. این شرایط در حالی است که بیش از نیمی از جمعیت این کشور به ایدز مبتلا هستند و شوربختانه به دلیل علاقه فرهنگی چندین قرنی مردم به سیستم پادشاهی و نبود مخالفی قابل توجه، آینده خوبی در انتظار مردم این کشور فقیر دیده نمی‌شود.


۹. معمر قذافی- لیبی

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

در سال ۱۹۶۸، سرهنگ معمر قذافی در یک کودتای بدون خونریزی، شاه ادریس که به شدت از اعتبار و محبوبیتش در کشور کاسته شده بود را خلع کرده و پیروزی خود را پیروزی آزادی، سوسیالیسم و اتحاد نامید. ۴۳ سال بعد، لیبیایی‌ها مرگ قذافی را بدست شورشیان جشن گرفته و آن را عصری جدید از دموکراسی در این کشور آفریقایی دانستند.

سیستم پادشاهی کوتاه عمر لیبی با مجمعی از انقلابیون جایگزین شد، اما در واقع یک تمامیت‌خواه جانشین دیکتاتوری دیگر شد و قذاقی شروع به از بین بردن زیرساخت‌های دموکراسی در کشور کرد. قذاقی که در آن دوران از لقب سوسیالیستی «برادر رهبر» برای خود استفاده می‌کرد اعلام دولت جمهوری کرد، اما در طول سال‌های ابتدایی حکومتش پارلمان را منحل کرده و با ممنوع کردن احزاب سیاسی، تمام شکل‌های آزادی سیاسی را از بین برده و قدرت حکومت را دراختیار عده بسیار قلیلی قرار داد که عمدتاً اعضای خانواده او بودند.

رفتار‌های ضد بیگانه قذافی و کاریزمای سیاسی او باعث شد که فساد و جاودانگی حکومت او نادیده گرفته شود. در اواسط دهه ۷۰، اولین چاپ از کتاب مشهور قذافی با عنوان «کتاب سبز» منتشر شد که در آن از راه‌حل‌های سیاسی منحصربفرد برادر رهبر برای مقابله با شیاطین غربی سرمایه‌دار و دموکراسی سخن گفته شده بود.

پرچم کشور به رنگ سبز مطلق درآمد تا ایدئولوژی قذافی را جلوه‌گر باشد و بدین ترتیب قذافی نیز به یکی دیگر از دیکتاتور‌های آفریقایی تبدیل شد که خود را پادشاه این قاره می‌نامید. او در سفرهایش همواره از محافظان زن آمازونی استفاده می‌کرد، دسته‌ای که سوگند یاد کرده بودن مجرد بمانند، اما پس از سقوط قذافی برخی از آن‌ها اعتراف کردند که توسط وی مورد تجاوز قرار گرفته‌اند. بدین ترتیب وی خیلی زود لقب «سگ دیوانه خاورمیانه» را به خود گرفت.


۸. رابرت موگابه- زیمبابوه

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

در طول دهه ۱۹۷۰، رابرت موگابه به عنوان یک قهرمان انقلابی که رودزیای آن زمان را از دست اقلیتی سفید رهایی بخشیده و کشور جدید و مستقل زیمبابوه را تاسیس کرد می‌شناختند. ۳۰ سال بعد او در حالی که پیرترین رهبر جهان بود همچنان به قدرت چسبیده بود و در حالی که در داخل به عنوان یک دیکتاتور بیرحم شناخته می‌شد و اقتصاد کشورش را به کلی ویران کرده بود از قدرت کنار رفت.

اگر چه او پس از ساقط کردن دولت سفید پوست یان اسمیت به عنوان یک قهرمان شناخته می‌شد، اما بین شیوه حکومت این دو شباهت‌های بسیاری دیده می‌شد. هر دو از پلیس مخفی برای یافتن و نابود کردن افراد مخالف استفاده می‌کردند. هر دو آن‌ها از کمپین‌های بیرحمانه نژادی برای کاهش حقوق یک گروه قومی استفاده کرده و هر دو نیز رفته رفته راه را بر دموکراسی واقعی که در کشور وجود داشت بستند.

در سال ۲۰۱۵، موگابه تولد ۹۱ سالگی خود را جشن گرفت در حالی که امید به زندگی در کشورش تنها ۵۸ سال بود. او در یک جشن بزرگ بی‌سابقه در قاره آفریقا بیش از ۵۷۵ میلیون دلار هزینه کرد. در اواخر دوران زمامداری موگابه، تورم در زیمبابوه به جایی رسیده بود که یکصد تریلیون دلار زیمبابوه معادل یک پوند انگلیس شده بود.


۷. احمد سیکو توره- گینه

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

در سال ۱۹۵۸، شارل دوگل به مستعمره‌های فرانسه در آفریقا اجازه رفراندوم ماندن یا خارج شدن از حاکمیت این کشور را داد. ۱۵ مستعمره و منطقه تحت‌الحمایه فرانسه از ۱۶ منطقه موجود به حفظ شرایط موجود رأی دادند و گینه تنها کشوری بود که ترجیح داد تحت‌الحمایه فرانسه باقی نماند. احمد سیکو توره، یک دیکتاتور گینه‌ای بود که تمایلات کمونیستی نزدیک به لنین و مارکس داشت و سهم زیادی در نتیجه رفراندوم نماندن در سایه فرانسه داشت.

برخلاف دیگر کشور‌های آفریقایی که تحت‌الحمایه فرانسه بودند، ۹۵ درصد از مردم گینه به استقلال کشورشان رأی داده و ۴ روز بعد گینه اعلام استقلال کرد. در حالی که توره ادعا می‌کرد گینه را به سمت دموکراسی خواهد برد نتیجه حکومت او کاملاً برعکس بود. رییس جمهور حزب خود را تنها حزب قانونی کشور اعلام کرده و برای ۲۴ سال آینده وی رهبر بلامنازع کشور بود.

او به لطف سیاست‌های مارکسیستی‌اش در سال ۱۹۶۱ جایزه صلح لنین را دریافت کرد، اما واکنش‌های او نسبت به مخالفانش هر چیزی غیر از صلح‌آمیز بود. او در پایتخت، کوناکری، یک مرکز معروف به نام کمپ بویرو ساخت که از آن برای روش اعدام موثر، اما بدون خونریزی خود مشهور به «رژیم سیاه» استفاده می‌کرد. در واقع قربانیان در این روش به طور کامل از خوردن و نوشیدن محروم شده تا می‌مردند. به طور کلی بیش از ۵.۰۰۰ نفر وارد این کمپ شده و به استقبال مرگ رفتند در حالی که تعداد قربانیان توره بیش از ۱۰ برابر این رقم عنوان شده است.


۶. سانی آباچا- نیجریه

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

اولین سرباز نیجریه‌ای که بدون جهش‌های نجومی درجه‌ای به مقام ژنرالی رسید، سانی آباچا در سال ۱۹۹۳ و پس از رهبری یک کودتای نظامی علیه ارنست شونکان، قدرت را در نیجریه بدست گرفت. ۱۱ ماه بعد رییس جدید دولت اعلام کرد که هیچ دادگاهی حق و صلاحیت متهم کردن دولتش را ندارد و بعد از آن نیز قانون جدیدی اعمال شد که به دولت او اجازه می‌داد تا هر کسی را بدون دادگاه تا ۳ ماه بازداشت کند.

در طی دوران حاکمیت آباچا رشد اقتصادی نیجریه بی‌سابقه بود و نرخ تبادلات خارجی کشور در عرض تنها سه سال نزدیک به ۲۰ برابر شد. با توجه به وفور نفت به عنوان مهم‌ترین دارایی کشور که بشکه‌ای ۱۵ دلار به فروش می‌رسید، آباچا نیجریه را به یکی از ثروتمندترین و مرفه‌ترین کشور‌های آفریقا تبدیل کرد. اما این رونق اقتصادی با هزینه‌ای سنگین محقق شده بود. کمپانی‌های نفتی دلتای نیجر را بدون توجه به عواقب زیست محیطی آن غارت کردند و آباچه به ارتکاب نسل‌کشی مردمان بومی اوگونی متهم شد.

او که بشدت پارانویایی شده بود انتشار هرگونه اطلاعات در مورد شخص خود را ممنوع کرده و بخش زیادی از روز را به استراحت و خوشگذرانی می‌گذراند. علیرغم کشتار‌های وسیع نیرو‌های آباچه و قول‌های همیشگی او برای بازگرداندن دموکراسی به کشور، تنها یک راه‌حل وجود داشت و آن مرگ رییس بود. تنها چند ماه قبل از انتخابات، آباچه در اثر یک سکته قلبی ادعایی درگذشت هر چند بسیاری مرگ او را نتیجه یک ترور حساب شده با استفاده از سیب مسموم توسط یک روسپی می‌دانستند.

بعد‌ها مشخص شد که او و خانواده‌اش بیش از ۵ میلیارد دلار از سرمایه کشور را برای خود پس‌انداز کرده‌اند.


۵. چارلز تیلور- لیبریا

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

تاریخ لیبریا هیچ شباهتی به تاریخ دیگر کشور‌های آفریقایی ندارد. اولین و قدیمی‌ترین جمهوری در آفریقا، در ابتدا به عنوان کشوری تاسیس شد که ساکنان آن را برده‌های آزاد شده آمریکایی تشکیل می‌دادند که در سال ۱۸۴۷ اعلام خودمختاری کرد و هیچگاه تحت تسلط کشور‌های استعمارگر اروپایی قرار نگرفت.

اما با این تاریخ پر از استقلال نیز لیبریا نتوانست از به قدرت رسیدن یک دیکتاتور جلوگیری کند. در سال ۱۹۸۵ و پس از فرار از زندان پلی موث کانتی که به خاطر اختلاس میلیون‌ها دلار سرمایه دولتی در آن زندانی شده بود، چارلز تیلور به لیبی گریخت. تحت حمایت معمر قذافی، تیلور با روش‌های جنگ چریکی آشنا شده و پس از بازگشت به آفریقا، آموزش‌های خود را در قالب جبه ملی میهن‌پرستانه لیبی به مرحله عمل درآورد.

او در درون خاک کشور همسایه، ساحل عاج، تیلور و شبه نظامیان مورد حمایت قذافی حکومت سباستین دو در لیبریا را ساقط کرده و کشور وارد یک جنگ داخلی هولناک و خونین شد. این درگیری با رسیدن تیلور به ریاست جمهوری پایان یافت. همانند دیگر انتخابات آفریقایی گفته شد که این پیروزی عادلانه و دموکراتیک بوده، اما تیلور تهدید کرده بود که اگر برنده اعلام نشود بار دیگر کشور را به جنگ داخلی خواهد کشاند.

ریاست جمهوری تیلور بدین معنا بود جنگ داخلی که جان ۲۰۰.۰۰۰ نفر را گرفته بود به پایان رسیده و می‌توان به آینده امیدوار بود. اما جنگ باعث شده بود که لیبریا تحت تحریم‌های تسلیحاتی قرار گیرد و بدین ترتیب بود که تیلور برای بدست آوردن سلاح از طریق گروه‌های شورشی مستقر در سیرالئون دست به فروش الماس خونین بزند. به سرعت جنگ داخلی دومی مرگبارتر از قبلی درگرفت و تیلور که به نیجریه گریخته بود در سال ۲۰۰۶ دستگیر شده و به جنایت علیه بشریت متهم شد که در نهایت با حکم ۵۰ سال زندان به جرم قتل، بردگی جنسی و استفاده از کودک سربازان مواجه گردید.


۴. ژان بدال بوکاسا- جمهوری آفریقای مرکزی

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

بعد از این که پدرش زیر شکنجه به خاطر شورش علیه یک شرکت فرانسوی کشته شد و مادرش که به همین دلیل دست به خودکشی زد، بوکاسا در سن ۶ سالگی یتیم شد. در نیم قرن بعد او از یک یتیم به امپراطوری قدرتمند تبدیل شد که دوران حکومتش جان هزاران نفر را گرفت. او به عنوان یک سرباز که بالاترین مدال نظامی فرانسه را دریافت کرده بود، بوکاسا به شکل‌گیری ارتش کشور تازه تشکیل شده جمهوری آفریقای مرکزی ک مک کرده و از قدرت خود برای ساقط کردن دولت رییس جمهور داکو در یک کودتای نظامی در سال ۱۹۶۵ استفاده کرد.

او نیز قول‌های زیادی به مردم داد، اما هیچ کدام را عملی نکرد و در مقابل از جایگاه خود برای یک زندگی تجمل‌گرایانه به قیمت فقیرتر شدن مردمش استفاده کرد. اگر چه بوکاسا در ماه‌های حکومتش تغییرات مثبتی را در کشور ایجاد کرد-مانند ممنوعیت ختنه دختران و چندهمسری و ایجاد شبکه حمل و نقل عمومی-، اما حس خودشیدایی دیکتاتورمآبانه او خیلی زود بلای جان مردم شد.

او در سال ۱۹۷۲ با اعلام اینکه رییس جمهور مادام‌العمر کشور خواهد بود امید به دموکراسی در کشور را به طور کلی از بین برد. او برای این که همچنان حمایت معمر قذافی را داشته باشد برای مدت کوتاهی به اسلام گروید، اما مدت کوتاهی بعد خود را یک مسیحی کاتولیک دانسته و بعد‌ها امپراطور آفریقای مرکزی نامید. او که علاقه زیادی به ناپلئون داشت مراسم بزرگی برای خود به عنوان امپراطور بوکاسا اول ترتیب داد که بیش از ۲۰ میلیون دلار هزینه داشته و در نهایت ورشکستگی کشور را در پی داشت.

در سال ۱۹۷۹ بیش از ۱۰۰ کودک تنها به دلیل اعتراض به قانون جدیدی که دانش‌آموزان دبیرستانی را ملزم می‌ساخت لباس‌های مدرسه خود را صرفاً از کارخانه‌ای متعلق به همسر بوکاسا بخرند قتل‌عام شدند. در نهایت یک کودتای طراحی شده توسط فرانسوی‌ها به حکومت امپراطور بوکاسا پایان داد، اما بوکاسا در سال ۱۹۹۳ بخشیده شده و از زندان آزاد گردید. او بعد‌ها از ملاقات مخفی خود با پاپ سخن گفته و خود را سیزدهمین حواری نامید تا اینکه در سال ۱۹۹۶ به مرگ طبیعی درگذشت.


۳. موبوتو سسو سکو- جمهوری دموکراتیک

کنگو

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

از بسیاری جهات، موبوتو سسو سکو نماد واقعی یک دیکتاتور آفریقایی بود. او در تظاهر به دموکراسی خواهی کنترل کشور را بدست گرفته و آن را به یک دیکتاتوری تک‌حزبی تبدیل کرد. دولت او از پارتی‌بازی و فساد رنج برده و جنایات بسیاری در حق مردم کشور روا داشت. سکو که به شدت به شارل دوگل و نیکولو ماکیاولی علاقه داشت در سال‌های پس از استقلال کنگو در سال ۱۹۶۰ با کودتا‌های متعددی روبرو شد.

پنج سال پس از خلع اولین رهبر قانونی کشور، پاتریس لومومبا، سکو کنترل کامل کشور را در دست گرفته و اعلام وضعیت اضطراری کرده و اعلام کرد که در زمان مناسب دموکراسی را در کشور برقرار خواهد ساخت. اما وی با از بین بردن جایگاه نخست وزیری و سپس منحل کردن پارلمان، حزب خود را تنها حزب قانونی کشور اعلام کرد. وی در ادامه اسم کشور را به زئیر تغییر داده، پوشیدن لباس‌های به سبک غربی را ممنوع و نامگذاری کودکان با نام‌های غربی را غیرقانونی اعلام کرد.

سکو بعد از مدتی لقب «موبوتو سسه سکو انکوکو انگبوندو وا زا بانگا» را برای خود انتخاب کرد که به معنای جنگجوی قدرتمندی بود که به خاطر اراده بالا و شکست ناپذیرش همیشه پیروز شده و از فتحی به فتحی دیگر نائل شده و از خود آتش به جای می‌گذارد. او بردن هر اسمی غیر از اسم خود را در رسانه‌های کشور ممنوع کرده و اخبار شبانگاهی با تصویری خداگونه از او که از دل ابر‌ها بیرون می‌آمد آغاز می‌شد. مخالفان او در روز روشن به دار آویخته می‌شدند و بودجه کشور حیف و میل می‌شد. در نهایت حکومت موبوتو در اثر حمله نیرو‌های رواندایی ساقط شد و اگر چه نام آن به جمهوری دموکراتیک کنگو تغییر کرد، اما تغییری در شرایط کشور ایجاد نشده و جنگ داخلی جان ۶ میلیون نفر را گرفت.


۲. فرانسیسکو ماکیاس انگوما- گینه استوایی

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

امروزه تئودور اوبیانگ انگوما یکی از ترسناک‌‎ترین دیکتاتور‌های جهان به شمار می‌آید، رهبر تمامیت‌خواهی با عطش بی‌پایان به قدرت که بیش از ۳۶ سال به طول انجامید. اما شرارت و بیرحمی او در مقایسه با عمویش، ماکیاس انگوما، چیزی نیست. به عنوان یکی از تنها دو سرزمین تحت کنترل اسپانیا در آفریقا، گینه استوایی با استقلال از مادرید به شکوفایی رسید، اما ماکیاس به عنوان اولین رییس جمهور این کشور شرایط را تغییر داد.

او قوانین را تغییر داده و مخالفان را به مرگ تهدید می‌کرد به نحوی که یک بی‌احترامی ساده نسبت به وی می‌توانست تا ۳۰ سال زندان را در پی داشته باشد. او به شدت از افراد باسواد می‌ترسید و به همین دلیل هر کسی که روشنفکر نامیده می‌شد را در کشور به قتل رسانده و استفاده از عنوان «روشنفکر» را ممنوع کرد. مردم کشور در واقع در نتیجه پارانویای ماکیاس نسبت به جهان خارج در زندان به سر می‌بردند. تنها جاده‌ای که به سمت خارج از کشور می‌رفت مین‌گذاری شده و قایق‌هایی که از خلیج گینه عبور می‌کردند کاملاً خالی شد و تفتیش می‌شدند.

مردم کشور چاره‌ای جز رعایت ایده‌آل‌های ماکیاس را نداشتند. با ممنوع شدن دارو‌های غربی در کشور، مرگ و میر افزایش یافت و نام‌ها و فرهنگ اسپانیایی مردم به زور آفریقای شد، حتی اسم افراد. با از بین رفتن یا اخراج افراد تحصیلکرده کشور، ماکیاس خود را «استاد بزرگ آموزش، علم و فرهنگ» نامید و تحت «معجزه ملی» او، کشورش هیچ برنامه‌ای برای توسعه یا سیستم یکپارچه و منظمی برای بودجه‌بندی نداشت.

هیچ بانک مرکزی در کشور نبوده و رییس سابق بانک مرکزی نیز اعدام شد. تمام خزانه کشور از چندین ساک پر از پول، سفته و چک تشکیل شده بود که زیر تختخواب ماکیاس در روستای زادگاهش، مونگومو، قرار داشت. زمامداری او آنقدر مضحک بود که در یک روز کریسمس، تمامی مخالفان سیاسی ماکیاس توسط سربازان دستیگر شده و بعد از پوشاندن لباس بابانوئل و در حالی که ترانه خاصی خوانده می‌شد در ورزشگاه فوتبال شهر اعدام شدند. در نهایت برادرزاده‌اش، اوبیانگ او را از حکومت خلع کرد، هر چند ماکیاس تا آن زمان یک سوم از مردم کشورش را کشته یا تبعید کرده بود.


۱. عیدی امین- اوگاندا

بیرحم‌ترین و ترسناکترین دیکتاتورهای آفریقا

اگر چه بسیاری از شخصیت‌هایی که در این فهرست به آن‌‎ها اشاره شد ممکن است ناشناخته باشند، اما همه اسم عیدی امین را شنیده‌ایم. به عنوان یکی از ترسناک‌ترین و بیرحم‌ترین چهره‌های قرن بیستم، قصاب اوگاندا چیزی فراتر از یک دیکتاتور معمولی بود که تمامی دیکتاتور‌های تاریخ را شرمنده خود می‌کرد. او مردی قد بلند و چاق با ظاهری ترسناک بود که قبلاً قهرمان بوکس سنگین وزن بوده و پس از ورود به ارتش در دوران استعمار بریتانیا از قدرت خود برای ساقط کردن میلتون ابوته استفاده کرد.

او این کار را بیشتر به خاطر امنیت شخصی خود انجام داد، زیرا ابوته برای پاکسازی در ارتش که شامل حال او نیز می‌شد آماده می‌شد. او خود را پدری جلوه می‌داد که می‌توانست ملت اوگاندا را از تاریکی نجات دهد، اما حضور او بیش از پش اوگاندا را در ظلمت فرو برد. برخلاف وعده اولیه‌اش برای انتخابات آزاد، اولین و تنها اولویت او تحکیم قدرت خود بود. او این کار را با پاکسازی تمام طرفداران ابوته، و به طور ویژه قبایل لانگی و آچولی آغاز کرد.

تیم مرگ امین بدون این که روشی برای شناسایی مخالفان داشته باشند هر کسی که اسم او با حرف «اُ» شروع می‌شد را قتل عام می‌کردند، زیرا این حرف در لهجه دو قبیله مذکور رایج بود. نیرو‌های امین روش‌های خلاقانه‌ای نیز برای کشتار داشتند. آن‌ها گردان‌های کاملی از سربازان آچولی و لانگی را وادار به رژه رفتن کرده و سپس با تانک از روی آن‌ها رد می‌شدند. گاهی نیز تنها یک نارنجک دستی به درون اتاقی پر از زندانیان انداخته می‌شد.

برای صرفه‌جویی در مصرف گلوله، روش مورد علاقه امین برای اعدام افراد این بود که آن‌ها را وادار با مبارزه با چکش با یکدیگر نمایند و چکش بازنده به فرد دیگری داده می‌شد تا در نهایت تنها یک نفر باقی می‌ماند. به دلیل انباشته شدن جنازه پشت سد آبی-برقی روی رودخانه ویکتوریا توربین‌ها از کار افتاده و خاموشی کشور را فرا گرفت.

امین اصرار داشت که با لقب رسمی‌اش خطاب شود: «عالیجناب، رییس جمهور مادام‌العمر، فیلد مارشال الحاجی دکتر عیدی امین دادا، خداوندگار تمام جانوران روی زمین و ماهی‌های دریا و فاتح امپراطوری آفریقا به طور کلی و اوگاندا به طور اخص»، اما همه او را به عنوان «آخرین پادشاه اسکاتلند» می‌شناختند. او سر‌های بریده شده رقبایش را در اتاق گیاهشناسی‌اش نگه می‌داشت، از جمله نامزد نگون‌بخت همسر پنجمش. جنازه همسر دومش بعد از یک تلاش نافرجام برای سقط جنین مثله شده و برعکس به هم دوخته شد تا دیگر خیانت نکند!

همچنین شایعاتی در مورد آدمخواری امین وجود داشت. او در سال ۱۹۷۲ اعلام کرد که خداوند به او گفت که تمام آسیایی‌ها را از آفریقا اخراج کند. این اقدام باعث ورشکستگی اقتصادی کشور شد. بعد از مدتی او تصمیم گرفت به تانزانیا حمله کند و اگر چه پس از عبور ۳ هزار سرباز اوگاندایی از مرز و کشتار و تجاوز فراوان اعلام پیروزی کرد، اما یک سال بعد نیرو‌های تانزانیا حکومت او را ساقط کردند.

امین ابتدا به لیبی تبعید شد، اما حتی قذافی هم تحمل او را نداشت و او را به عربستان فرستاد. امین در سال ۲۰۰۳ به کما رفته و دیگر بازنگشت. گفته می‌شود که در دوران زمامداری او بیش از ۳۰۰.۰۰۰ نفر از مردم اوگاندا کشته شدند.


پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین

 دو هزار سال پیش حدود ۱۷۰میلیون نفر روی زمین زندگی می‌کردند. از آن زمان جمعیت انسان روند صعودی داشته و در سال ۲۰۱۹ به ۷.۷میلیارد نفر رسیده و پیش‌بینی می‌شود تا قرن ۲۲ به ۱۰میلیارد نفر برسد. رشد جمعیت چالش‌های زیادی ایجاد کرده، به خصوص برای کشور‌هایی که به دنبال دستیابی به هدف‌های پایدار تا سال ۲۰۳۰ هستند.اساسا هرچه جمعیت بیشتر می‌شود، به منابع بیشتری مثل آب، غذا و زمین نیاز است، بنابراین منابع بیشتری از سایر گونه‌ها دور می‌کنیم و زباله بیشتری تولید می‌کنیم. اما خبر خوب اینکه نرخ افزایش جمعیت جهان در برخی کشور‌ها در حال کاهش و در برخی کشور‌ها جمعیت در حال کاهش است. اما هنوز مکان‌هایی وجود دارد که در آن‌ها جمعیت در حال انفجار است. در این مطلب با پرجمعیت‌ترین شهرهای جهان آشنا می‌شوید.


۲۰. گوانگژو (Guangzhou)، چین
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۲۹۶۷۸۶۲ نفر
گوانگژو از سال ۲۰۱۸ حدود ۳درصد افزایش جمعیت داشته است. این شهر در جنوب چین و در راس دلتای رودخانه پرل (Pearl) قرار دارد و به سرعت در حال رشد‌ است. این مرکز تجاری و اقتصادی از قرن سوم وجود داشته است. با وجود گسترش فیزیکی مرز‌های این شهر طی دهه‌ها و قرن‌ها، بیشتر ساکنان گوانگژو در مناطق مرکزی شهر زندگی می‌کنند.


۱۹. ریو دو ژانیرو (Rio de Janeiro)، برزیل
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۳۳۷۴۲۷۵ نفر
حدود ۵۴۰۰ نفر در هر کیلومتر مربع از این شهر ساحلی برزیل زندگی می‌کنند. این شهر یکی از محبوب‌ترین مقاصد گردشگری آمریکای جنوبی است و ۲۰درصد از ساکنانش در شرایط نامناسب و در ۸۰۰ محله فقیرنشین زندگی می‌کنند. خوشبختانه رشد جمعیت این شهر در حال کاهش است و از ۴.۲ درصد در سال ۱۹۵۶ به ۰.۶۱ درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده است.


۱۸. تیانجین (Tianjin)،چین
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۳۳۹۶۴۰۲ نفر
جمعیت این شهر بندری ۱۲هزار کیلومترمربعی در شمال شرقی چین از سال ۱۹۵۳ تا سال ۱۹۸۲، حدود ۱۸۸ درصد افزایش داشته است. خوشبختانه سرعت رشد جمعیت از آن زمان کاهش یافته و بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ به ۱.۳ درصد رسیده است. اما هیچ کاهش جمعیتی در آن دیده نمی‌شود، کارخانه‌های تولیدی بزرگترین صنایع این شهر و عامل رشد سریع و مداوم آن هستند.


۱۷. مانیلا (Manila)، فیلیپین
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین

جمعیت فعلی: ۱۳۶۹۸۸۸۹ نفر
اگرچه سرعت رشد جمعیت شهری مانیل طی سال‌ها کاهش یافته چون جمعیت حومه شهر افزایش یافته، اما بدین معنا نیست که جمعیت شهر کمتر شده است. درواقع مانیل بیشترین تراکم شهری جهان را دارد و ۱۴۵۰۰ نفر در هر کیلومترمربع از آن زندگی می‌کنند، البته در شلوغ‌ترین قسمت‌های آن ۷۰هزار نفر در هر کیلومتر مربع زندگی می‌کنند. با توجه به اینکه بسیاری از مهاجران فقیر از مناطق روستایی به مانیل می‌آیند، پیش‌بینی می‌شود با مشکلات بیشتری در زمینه منابع روبرو شوند.

۱۶. لاگوس (Lagos)، نیجریه
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۳۹۰۳۶۲۰ نفر
این شهر بندری و بزرگترین شهر آفریقا حدود ۴۵۲ کیلومترمربع وسعت دارد. جمعیت متنوع آن شامل ۲۵۰ گروه می‌شو که بسیاری از آن‌ها از حومه نیجریه و کشورهای اطراف مهاجرت کرده اند. همچنین ۶۶درصد جمعیت در زاغه‌ها زندگی می‌کنند.


۱۵. کلکته، هند
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۴۷۵۵۱۸۶ نفر
هند (۱.۳ میلیارد) و چین (۱.۴ میلیارد) پرجمعیت‌ترین کشور‌های جهان هستند، بنابراین جای تعجب نیست که شهر‌های هندی و چینی جزء شلوغ‌ترین شهر‌های جهان باشند. کلکته سومین کلانشهر شلوغ هند است که خوشبختانه سرعت رشد جمعیت آن کاهش یافته اما به این زودی‌ها نتایج آن دیده نمی‌شود.


۱۴. استانبول، ترکیه
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۴۹۶۷۶۶۷ نفر
استانبول  پرجمعیت‌ترین شهر اروپاست (اگرچه از نظر فنی نیمی از آن در آسیا قرار دارد). این شهر در سال ۱۵۰۲ پرجمعیت‌ترین شهر جهان بوده است. با این وجود در دهه ۱۹۸۰ وقتی مرز‌های شهر گسترش یافت، جمعیت آن دو برابر شدند. همچنین بزرگترین فرودگاه جهان را دارد.


۱۳. بوئنوس آیرس، آرژانتین
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین

جمعیت فعلی: ۱۵۰۵۷۲۷۳ نفر
اگرچه در هسته شهری پایتخت آرژانتین فقط سه میلیون نفر زندگی می‌کند، اما وسعت ۲۶۸۱کیلومتر مربعی این شهر و حومه‌اش، دومین شهر پرجمعیت آمریکای جنوبی را تشکیل می‌دهد. منطقه اطراف مرکز شهر در ۷۰ سال اخیر رشد کرده اما مرکز شهر تقریبا ثابت مانده است. اقتصاد راکد آن به این معناست که مردم بیشتر از داخل به خارج شهر می‌روند نه بالعکس.

۱۲. چونگ‌کینگ (Chongqing)، چین
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


جمعیت فعلی: ۱۵۳۵۴۰۶۷ نفر
مانند بسیاری از شهر‌های آسیا، چونگ‌کینگ از سال ۲۰۱۸ رشد جمعیت زیادی حدود ۳.۵درصد داشته است. در واقع، چونگ‌کینگ یکی از شهر‌های جهان است که با سرعت در حال رشد است. این شهر مشکل دیگر علاوه بر گسترش سریع دارد: نیروی کار آن در حال کاهش و جمعیت آن در حال پیر شدن است.


۱۱. کراچی، پاکستان
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین

جمعیت فعلی: ۱۵۷۴۱۴۰۶ نفر
یک پنجم جمعیت شهری پاکستان در این شهر زندگی می‌کنند. درحالی که تعداد ساکنان آن ۲.۲ درصد از سال ۲۰۱۸ افزایش یافته، کیفیت زندگی آن کاهش یافته است. جرایم خشونت‌آمیز، نابرابری و بی‌ثباتی مالی، همگی توسعه این شهر را با چالش روبرو کرده‌اند. کراچی همچنین یکی از متراکم‌ترین شهر‌های جهان است. ۲۴هزار نفر در هر کیلومتر مربع از آن زندگی می‌کنند.

۱۰. اوساکا، ژاپن
 
پرجمعیت‌ترین شهر‌های روی زمین


تعداد کسانی که در سومین منطقه شهری بزرگ ژاپن زندگی می‌کنند، از سال ۲۰۱۸ حدود ۰.۳درصد کاهش یافته است. اما حدود ۲۰هزار نفر در منطقه کانسای (که شامل شهر اوساکا هم می‌شود) فشرده شده اند و زندگی سختی دارند.


۹. پکن، چین
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۰۰۳۵۴۵۵ نفر
دومین شهر بزرگ چین به اندازه کل کشور استرالیا جمعیت دارد و جمعیت آن از سال ۱۹۷۵ رشد ثابتی نداشته و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۵ همچنان افزایش یابد. یکی از مشکلات جدی چنین جمعیت زیادی در یک منطقه شهری این است که به دلیل آلودگی کارخانجات و ترافیک، هوای بسیار بدی برای تنفس و مشکل کمبود آب دارد.


۸. بمبئی، هند
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۰۱۸۵۰۶۴ نفر
دومین منطقه شهری بزرگ هند بیشترین جمعیت درون شهری را دارد که در سرشماری سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۳ میلیون نفر بوده اند. قطار‌های آن ۶میلیون نفر را در روز جابجا می‌کنند، عددی که هیچ یک از شهر‌های دنیا به پای آن نمی‌رسند. جمعیت بمبئی در ۲۰ سال گذشته افزایش یافته و از سال ۱۹۹۱ دو برابر شده، چون مهاجران به دنبال کار از مناطق روستایی به این شهر آمدند. ۴۱درصد از ساکنان بمبئی و مناطق اطراف آن در زاغه‌ها زندگی می‌کنند.


۷. داکا، بنگلادش
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۰۲۸۳۵۵۲ نفر
داکا در سال ۲۰۱۸ با تراکم بیش از ۲۳هزار نفر در هر کیلومترمربع، شلوغ‌ترین شهر جهان شد و هر روز ۲۰۰۰ نفر هم به این شهر می‌روند. علل این هجوم: درماندگی و ناامیدی و بلایای طبیعی است که باعث ویرانی خانه آن‌ها در شهر و روستایشان می‌شود. یک چهارم بنگلادشی‌ها زیر خط فقر زندگی‌ می‌کنند و فقط ۳میلیون نفر در اطراف داکا زاغه‌نشین هستند.


۶. قاهره، مصر
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۰۴۸۴۹۶۵ نفر
پایتخت مصر از قرن چهارم به دلیل موقعیت مهمی که در کنار رودخانه نیل دارد، جمعیت زیادی را در خود جای داده است. بعد ازشیوع طاعون در قرون وسطی و شورش‌های ویرانگر در دهه ۱۹۵۰ با سرعت در حال رشد است. حتی جمعیت مرکز شهر آن بسیار زیاد است؛ حدود ۱۲میلیون نفر. اسکندریه، دومین شهر بزرگ مصر حدود ۳۰درصد قاهره است.


۵. مکزیکوسیتی، مکزیک
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۱۶۷۱۹۰۸ نفر
مکزیکوسیتی به عنوان یک نیروگاه اقتصادی، یکی از پرجمعیت‌ترین و متراکم‌ترین شهر‌های دنیا هم هست. در واقع، ۲۰درصد از کل جمعیت مکزیک در مکزیکوسیتی زندگی می‌کنند. با توجه به رشد جمعیت که در سال ۲۰۱۸ حدود ۳درصد بوده، این شهر در ارائه خدماتی مثل مسکن به ساکنان با مشکل روبروست.


۴. سائو پائولو، برزیل
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۱۸۴۶۵۰۷ نفر
شلوغ‌ترین شهر قاره آمریکا با بیش از ۱۱ میلیون نفر جمعیت، از نظر قومی یک مرکز فرهنگی متنوع است که ۲۶ میلیاردر جهان در آن زندگی می‌کنند. همچنین شهر مهاجران است و ۸۱درصد از دانشجویان می‌گویند از نسل مهاجران خارجی هستند. پیش‌بینی می‌شود جمعیت آن تا سال ۲۰۳۰ به ۲۳ میلیون نفر برد.


۳. شانگهای، چین
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین

جمعیت فعلی: ۲۶۳۱۷۱۰۴ نفر
شانگهای بزرگترین شهر جهان است که از سال ۱۹۹۲ تقریبا هر سال به جز ۲۰۰۸-۲۰۰۹ شاهید رشد دو رقمی بوده و هنوز در حال رشد است. اگرچه سرعت رشد جمعیت آن در حال کاهش است اما دانشمندان پیش بیتی می‌کنند جمعیت آن تا سال ۲۰۵۰ به ۵۰میلیون نفر برسد که قطعا مشکلاتی مثل فقدان زیرساخت‌های کافی و آلودگی را تشدید می‌کند.

۲. دهلی، هند
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین


جمعیت فعلی: ۲۹۳۹۹۱۴۱ نفر
دهلی، پایتخت هند، دومین شهر پرجمعیت و اولین شهر آلوده جهان است. حدود ۱۱ هزار نفر در هر کیلومتر مربع از آن زندگی می‌کنند و رشد جمعیت آن از هرجایی روی زمین بیشتر است. فقط در سال ۲۰۰۱، ۲۱۵هزار نفر به دلیل رشد طبیعی و ۲۸۵هزار نفر به دلیل مهاجرت به جمعیت آن اضافه شد. جمعیت آن امسال ۳.۲۵درصد نسبت به سال پیش افزایش داشته و پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۵ به ۴۳میلیون نفر برسد.


۱. توکیو، ژاپن
 
پرجمعیت ترین شهرهای روی زمین

جمعیت فعلی: ۳۷۴۳۵۱۹۱ نفر
باور کنید یا نه، جمعیت شلوغ‌ترین شهر جهان در سال ۲۰۱۹ با افت ۰.۰۹درصدی جمعیت روبرو بوده است. انتظار می‌رود این روند تا سال ۲۰۳۵ ادامه یابد و جمعیت این شهر در ۱۶ سال آینده، ۱.۵ میلیون نفر کمتر شود.
 
منبع: rd