••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

شعر

 

مشک را بر دوش آب آور کن و بعداً بیا

کوله بارت را پر از معجر کن و بعداً بیا

کوفه اشک میهمان را زود در می آورد

روزهای خوب خود را سر کن و بعداً بیا

شهر در فکر پذیرایی ولی با نیزه است

فکر حلقوم علی اصغر کن و بعداً بیا

صدای چند آهنگر سرم را برده است

سینه را آماده خنجر کن و بعداً بیا 

هرچه هم قرآن بخوانی باز سنگت میزنند

جای نیزه تکیه بر منبر کن و بعداً بیا

چشم های کوفیان شور است قبل حرکتت

فکر قد و قامت اکبر کن و بعداً بیا

راه بندان میشود اینجا سر هرکوچه ای

خواهرت را ایمن از معبر کن و بعداً بیا

+ نوشته شده در سه شنبه 19 مرداد 1400برچسب:شعر,محرم,کربلا,امام حسین, ساعت 14:20 توسط آزاده یاسینی


شعر

 بند اوّل

مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا

گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا

پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا

جام اشگ و خون گرفتم از سبوی کربلا

با وجود نهر جاریِ فرات و علقمه

خون ثارالله شد آب وضوی کربلا

اشگ چشم زینب و خون حسین بن علی

گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا

گه کشد در قتلگه گاهی به سوی علقمه

گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا

کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست

هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا

در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک

می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوّم

از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه

ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه

دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه

بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه

دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک

با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه

دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل

اشگ ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه

دین من دنیای من عقبای من باشد حسین

نه به خُلدم حاجت است و نه زنارم واهمه

دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست

بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند سوّم

کربلا ای حُرمتت بالاتر از بیت الحرام

تا به کی از دور گویم بر شهیدانت سلام

تا به کی از دور گردم دور نهر علقمه

تا به کی فراتت خون دل ریزم به جام

آه از من گر نسوزم لحظه لحظه بر حسین

وای بر من گر شود بی کربلا عمرم تمام

کربلا! یک لحظه از آب فرات خود بپرس

مِهر زهرا از چه شد بر زاده ی زهرا حرام

کربلا! فریاد زن با مردم عالم بگو

کوفیان با سنگ از مهمان گرفتند احترام

بس که می گردد دلم بر گرد آن شش گوشه قبر

بس که مشتاق حسین و کربلایم صبح و شام

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند چهارم

من کجا از دلبرم یک لحظه دل بر داشتم

پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم

پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک

از برای گریه بر آن جسم بی سر داشتم

پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین

مهر او را در دل از دامان مادر داشتم

شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک

بر گلوی تشنه ی شش ماهه اصغر داشتم

پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم

پاره های دل بر آن صد پاره پیکر داشتم

مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را

از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند پنجم

عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین

تا برات کربلایم را کند امضا حسین

هم دلم برده با خود در کنار قتلگاه

هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین

با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه

می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین

از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه

ریختم اشگ و زدم بر سینه، گفتم یا حسین

غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق

هر کجا باشیم ما را می کند پیدا حسین

من که از روز ولادت کربلایی بوده ام

دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین

کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست

از حسینم در حسینم با حسینم با حسین

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند ششم

خاک را در قتلگه گِل کردم از اشگ دو عین

ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین

اشگ من بر یوسف زهراست، دین و دِین من

گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین

ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم

با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین

دوست دارم مثل زینب سر به محمل بشکنم

خون فشانم از جبین و اشگ ریزم از دو عین

در نظر می آورم گلدسته ی عبّاس را

چون کنم از قصر شیرین رو به شهر خانقین

از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه

در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند هفتم

قطره قطره آب شو ای دل چو شمع انجمن

گریه کن ای دیده بر آن کشته ی صد پاره تن

یک بیابان خار و یک صحرا خزان یک برگ گل

یک هزار و نهصد و پنجاه زخم و یک بدن

یوسف زهرا تنش با چنگ گرگان چنگ چنگ

پیرهن از تن، تن او پاره تر از پیرهن

کاش بودم روز عاشورا کنار قتلگاه

ناله از دل می زدم کی شمر! زینب را نزن

کاش می گفتم به دشت کربلا با زائرین

بوریایی شد تن فرزند زهرا را کفن

گر چه از آن تربت شش گوشه دور افتاده ام

کربلا باشد به من نزدیک تر از جان من

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند هشتم

ناله در دل، اشگ بر رخسار، بغضم در گلوست

عضو عضوم با حسین فاطمه در گفتگوست

نامه ی اعمال من این چشم گریان من است

اشگ من بر صورت من خوش تر از آب وضوست

هر کجا پا می نهم انگار نهر علقمه

هر طرف رو می کنم قبر حسینم روبروست

اشگ از سوز عطش خشکیده در چشم رباب

کودک شش ماهه را تیر سه شعبه در گلوست

مکتب من خیمه ی عبّاس و درسم یا حسین

دین من آیین من تا صبح محشر عشق اوست

با حسین و کربلا یک عمر عادت کرده ام

کربلایم کربلایم کربلایم آرزوست

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند نهم

کربلا یعنی خدای کعبه را بیت الحرم

کربلا خاکی است کز خون خدا شد محترم

کربلا یعنی سرشک دیده و هُرم عطش

پیکر صد چاک و دست خالی و مشک و علم

غنچه ای از ضرب سیلی گشته رخسارش کبود

لاله ای از تازیانه کرده اندامش ورم

نونهالی حنجرش خشکیده از سوز عطش

سرو اندامی زخون چسبیده لب هایش به هم

نوجوانی تشنه ی آب دم شمشیرها

شیر خواری شیر خورده از دم تیر ستم

در طواف کعبه گفتم با خداوند حرم

کی خداوند حرم حتّی کنار این حرم

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دهم

زخم دل، زخم بدن، زخم جگر، زخم زبان

آفتاب گرم و هرم تشنگی، داغ جوان

سنگ، مُهر و قتلگه سجّاده، خون آب وضو

ذکر بر لب، تیر بر دل، اشگ بر صورت روان

داد زیر خنجر قاتل نمازش را سلام

گفت تسبیحات زهرا را به بالای سنان

آفتاب فاطمه افتاد بر روی زمین

بر تن عریان او خورشید گشته سایبان

بارالها دیده ای تا خون بگریم روز و شب

سیل اشگم را به قبر یوسف زهرا رسان

هر کجا پا می گذارم، هر طرف رو آورم

از نسیم و از فضا و از زمین و آسمان

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند یازدهم

طایران دیدند از صیّادها آزارها

لاله ها لب تشنه جان دادند زیر خارها

دختران فاطمه دامانشان آتش گرفت

از هجوم دشمنان و از شرارا نارها

خون زگوش دختر شیر خدا جاری شده

گوشواره اوفتاده در کف خونخوارها

کربلا معجر بپوشان تا نبیند فاطمه

داغ گرما، نقش سیلی، بر گل رخسارها

کاش می شد صورت خود را نهم بر روی خاک

در مسیر کربلا، در مقدم زوّارها

خوانده ام از خوردسالی روز و شب این بیت را

بارها و بارها و بارها و بارها

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

بند دوازدهم

کربلا یا کربلا یا کربلا یا کربلا

در فراقت مبتلایم مبتلایم مبتلا

عاقبت با خون ثاراللّهیان تفسیر شد

قصّه ی ذبح عظیم و آیه ی قالوا بلا

آیه ی قرآن نیفتاد از لب خشک حسین

از کنار قتلگه تا دامن طشت طلا

جان فدای کشته ای که با سر ببریده اش

بر فراز نی چهل منزل به دشمن گفت، لا

سال ها دیدم که در هر محفلی با سوزِ دل

خوانده اند این بیت را با یکدگر اهل ولا

«تشنه ی آب فراتم ای اجل مهلت بده

تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا»

«بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا»

«در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا»

 

+ نوشته شده در شنبه 19 مهر 1399برچسب:شعر,محرم,بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا, ساعت 14:52 توسط آزاده یاسینی


محرم

 دڸ اگر نذر حسیـــڹ است،

خریـدڹ دارد☘


 
گربپرسی کی بمیرم باچه ذکری درکجا؟
             پاسخ آید یامحرم یاحسین یاکربلا



آب مـیـبـینم...
نـمـینوشم ، نـه از بـهر ثـواب....
یـاد لـبـهای بـهم چـسبـیده طـفـل ربـاب...
السلام علیک یا علی اصغر
 



از شیخ انصاری پرسیدند چگونه میشود یک ساعت فکر کردن برتر از هفتاد سال عبادت باشد؟
فرمودند: فکری مانند فکر جناب حرّ در روز عاشورا …


یک عمر اگر
روزه بگیریم و بگیرید و بگیرند؛
همتا نشود با عطشِخشکِدهانِ علـــــــی‌اصغر...
+ نوشته شده در یک شنبه 2 شهريور 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,محرم,تاسوعا,عاشورا,زینب کبری,امام حسین,حضرت عباس,ابالفضل,سید و سالار شهیدان, ساعت 20:52 توسط آزاده یاسینی


محرم

‏میلیارد ها تومان خرج میکنیم نذری بدهیم ...

و در پایان آرزوی شفای بیماری را داریم که برای نداشتن پول درمان میمیرد.
 
 
 
عاشقی رایج نبود عباس آن را باب کرد ...
او دو دستش را کنار علقمه نذر سر ارباب کرد ...

 
 
 
مــا تِـشـنہ ے عِــشــقــیــم و شِنـیــدیــم کــہ گُـفـتــنـد…

رَفــع عَـطـش عِــشــق…

فَـقــط…

نـــام »| حُـــسـیــن (ع) |« اســتــ…
 
  

 
 
| اربـــابــ شُــدے کہ رو بــہ هــر کَــس نَــزنــم |

| امــیـرے حُـسـیــن…و نِـعــمَ الـاَمـیــر |

 
در بند کسی باش
که در بند حسین علیه السلام است.
یا حســـ❤️ـــین
 
 
 
یکی از مهترین پیامهای فراموش شده عاشورا خیلی جالبه شب عاشورا امام حسین به یارانش فرمود: هر کس از شما حق الناسی به گردن دارد برود او به جهانیان فهماند که حتی کشته شدن در کربلا هم از بین برنده حق الناس نیست در عجبم از کسانی که هزاران گناه میکنند و معتقدند یک قطره اشک بر حسین ضامن بهشت انهاست.
+ نوشته شده در پنج شنبه 30 مرداد 1394برچسب:اس ام اس,پیامک,محرم,تاسوعا,عاشورا,سخن بزرگان, ساعت 21:38 توسط آزاده یاسینی


محرم

 امام حسین علیه السلام:هرکس گره ای از مشکلات مؤمنی باز کند و مشکلش را برطرف نماید خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح می نماید.

+ نوشته شده در دو شنبه 18 شهريور 1393برچسب:اس ام اس,پیامک,امام حسین,محرم,عاشورا,سخن,جملات پندآموز, ساعت 15:56 توسط آزاده یاسینی


زینب کبری

 چشم یزید کور شد از خطبه های من

من ذوالفقار حیدر کرار بوده ام
من پس گرفته ام عَلَم ساقی تو را
تا ساقی ات بداند علمدار بوده ام...

یازینب
+ نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1393برچسب:اس ام اس,پیامک,حضرت زینب,محرم, ساعت 17:50 توسط آزاده یاسینی


عاشورا

کسي چه مي داند شايد قلب قرآن، سوره "ياسين" همان "يا حسين" است که بي سر شده است...!

 
********************
 
تــا ابـَد هَــم کہ بـخـوانـنـد هَــمہ مَــرثـيــہ اتـــ…
 
بــاز هَــم روضــہ نــاخــوانــدہ بــہ عــالَـــم دارے…
 
******************
 
زني ديدم که در گودال مي رفت
 
پريشان خاطر و احوال مي رفت 
 
گلي گم کرده بود اما بميرم 
 
به هر گل مي رسيد ازحال مي رفت
 
*************
 
عَــرق کـــهنــہ شــيــراز مـَــرا مَــست نـكـرد...
 
چــايــے روضــہ اربـاب زَمـيـــن گــيــرم كــرد...
 
***********
 
< کاروان در دلِ صحـراستــــ ، خـدا رحم کنــد >
 
***************
 
< اربابـــ صداي قـدمتــ مي آيد >
 
**************
 
رِسَــد روزے کِــہ در سَجدہ بگــويم:...
 

 

 

 

 

 

 
رسيـــدم "کَــربلا"...الحــمدا...
 

***********************

 

اي اَجَــل يک چنـد روزي دور مـا را خط بکش
 وعـده مـا عصــر عاشـــورا کنــار قتــلگـاه ...
+ نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1393برچسب:اس ام اس,امام حسین,سیدالشهدا,محرم,عاشورا, ساعت 17:48 توسط آزاده یاسینی


تاسوعا

دانش آموز امتحان جغرافي داشت.
سوال اين بود:
تنها قمرکره زمين چه نام دارد؟
ميدونست "ماه" هست ولي با عشق نوشت:
"قمر بني هاشم(ع)"
معلمش بامعرفت، نمره شو داد و کنارش نوشت:
ناز اين دلبر خوش چهره کشيدن دارد،
نمک عشق ابا الفضل چشيدن دارد!
لبيك يا ابا الفضل
 
+ نوشته شده در شنبه 16 شهريور 1393برچسب:اس ام اس,پیامک,حضرت اباالفضل,حضرت عباس,محرم,قمر بنی هاشم, ساعت 17:45 توسط آزاده یاسینی


اس ام اس

این روزها چه روزهای با عظمتی است...

موسی به طور میرود...
فاطمه به خانه علی...
ابراهیم با اسماعیل به قربانگاه...
محمد با علی به غدیر...
حسین با تمام هستیش به کربلا..


حج در قرآن

*بي ترديد صفا و مروه از نشانه هاي خداست؛ پس کسي که حج خانه کعبه کند، يا عمره انجام دهد، بر او گناهي نيست که بر آن دو طواف کند. و کسي که کار نيکي  انجام دهد، بدون ترديد خدا پاداش دهنده و داناست.

* از تو درباره هلال هاي ماه مي پرسند، بگو: آنها وسيله تعيين اوقات مردم و حج است. و نيکي آن نيست که به خانه ها از پشت آنها وارد شويد، بلکه نيکي کسي است که  مي پرهيزد. و به خانه ها از درهاي آنها وارد شويد؛ و از خدا پروا کنيد تا رستگار شويد.
*حج وعمره را براي خدا به پايان بريد، و اگر از انجام آن ممنوع شديد، آنچه را از قرباني براي شما ميسر است؛ و سر خود را نتراشيد تا قرباني به محلش برسد؛ و از شما اگر کسي بيمار بود يا در سرش ناراحتي و آسيب داشت کفّاره اي چون روزه، يا صدقه يا قرباني بر عهده اوست. و هنگامي که در امان بوديد، پس هر که با پايان بردن عمره تمتّع به سوي حج تمتّع رود، آنچه از قرباني ميسر است . و کسي که قرباني نيابد، سه روزْ روزه، در همان سفر حج و هفت روزْ روزه، هنگامي که بازگشتيد بر عهده اوست؛ اين ده روز کامل است . اين وظيفه کسي است که خانواده اش ساکن و مقيم مسجد الحرام نباشد. و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خدا سخت کيفر است.
*حج در ماه هاي معين و معلومي است [شوال، ذي القعده، ذي الحجه] پس کسي که در اين ماه ها حج را بر خود واجب کرد،در حج، آميزش با زنان و گناه و جدال نيست. و آنچه از کار خير انجام دهيد خدا مي داند. و به نفع خود توشه برگيريد که بهترين توشه، پرهيزکاري است و اي صاحبانِ خرد! از من پروا کنيد.بر شما گناهي نيست که از پروردگارتان فضل و روزي و منافع مادي بطلبيد. و هنگامي که از عرفات کوچ کرديد، خدا را در مشعر الحرام ياد کنيد.او را ياد کنيد همان گونه که شما را هدايت کرد. و همانا شما پيش از اين از گمراهان بوديد.
*سپس از همان جايي که مردم روانه مي شوند [به سوي مني،] روانه شويد، و از خدا آمرزش بخواهيد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*پس هنگامي که مناسک را انجام داديد، پس خدا را آن گونه که پدرانتان را ياد مي کنيد يا بهتر و بيشتر از آن ياد کنيد. پس گروهي از مردم مي گويند: پروردگارا! به ما در دنيا عطا کن. و آنان را در آخرت هيچ بهره اي نيست.
*و گروهي از آنان مي گويند: پروردگارا! به ما در دنيا نيکي و در آخرت هم نيکي عطا کن، و ما را از عذاب آتش نگاه دار.اينانند که از آنچه به دست آورده اند، نصيب و بهره فراواني دارند، و خدا حسابرسي سريع است.
*و خدا را در روزهاي معلوم و معيني [که يازدهم، دوازدهم و سيزدهم ماه ذي الحجه ايام وقوف در مني است] ياد کنيد. پس هر که در دو روز شتاب ورزد، گناهي بر او نيست، و هر که تأخير کند، بر او هم گناهي نيست، براي کسي است که پرهيز کرده است. و از خدا پروا کنيد و بدانيد که يقيناً همه شما به سوي او محشور خواهيد شد.
*اي اهل ايمان! به همه قراردادها وفا کنيد. چهارپايان جز آنچه بر شما خوانده مي شود برايتان حلال است، نبايد شکار را در حالي که مُحرم هستيد، حلال بشماريد؛ يقيناً خدا آنچه را بخواهد حکم مي کند.
*اى مؤمنان حرمت شعائر الهى و ماههاى حرام و قربانيهاى نشاندار و قربانيهاى قلاده‏دار و زائران بيت‏الحرام را كه از پروردگارشان جوياى گشايش معاش و خشنودى او هستند، نگه داريد، و چون از حال احرام بيرون آمديد مى‏توانيد به شكار بپردازيد، و دشمنى با مردمى كه شما را از مسجدالحرام باز مى‏دارند، بر شما ندارد كه تجاوز كارى كنيد، و در نيكى و پارسايى همدستى كنيد نه در گناه و ستمكارى، و از خدا پروا كنيد كه خداوند سخت كيفر است‏.
*اي اهل ايمان، خدا شما را به چيزي از صيد مي‌آزمايد که در دسترس شما و تيرهاي شما آيند تا بداند که چه کسي از خدا در باطن مي‌ترسد. پس هر که از اين به بعد تجاوز کند او را عذابي سخت دردناک خواهد بود.اي اهل ايمان! در حالي که در احرام  هستيد، شکار را نکشيد. و هر کس از شما عمداً آن را بکشد، کفّاره اي همانند آن از جنس چهارپايان بر عهده اوست؛ که دو عادل از خودتان گواهي دهند، و به عنوان قرباني به کعبه رسد، يا به کفّاره به مستمندان طعام دهد، يا برابر تعداد مستمندي که طعام مي دهد روزه بگيرد، تا کيفر کار خود را بچشد. خدا از کشتن شکارهايي که پيش از اين حکم انجام گرفته، درگذشت. و هر که به شکار کردن بازگردد، خدا از او انتقام مي گيرد؛ و خدا تواناي شکست ناپذير و صاحب انتقام است.
*براي بهره مند شدن شما و کاروانيان، شکار کردن از دريا و خوراکي آن بر شما حلال شد. و شکار صحرا و بيابان تا زماني که مُحرم هستيد، بر شما حرام است. و از خدايي که به سوي او گردآوري مي شويد، پروا کنيد.
*خدا،کعبه، آن خانه با حرمت، و ماه هاي حرام، و قرباني هاي بي نشان، و قرباني هاي نشان دار را وسيله قوام و برپايي مردم قرار داد. اين براي آن است که بدانيد: يقيناً خدا آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمين است مي داند؛ و قطعاً خدا به همه چيز داناست.بدانيد كه خدا سخت‏ كيفر است و خدا آمرزنده مهربان است.
*پس هنگامي که ماه هاي حرام سپري شود، مشرکان را هر جا يافتيد، بکشيد و به اسيري بگيريد و محاصره کنيد و در هر کمين گاهي به کمين آنان بنشينيد؛ ولي اگر توبه کردند و نماز را بر پا داشتند و زکات پرداختند، پس آزادشان گذاريد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و در ميان مردم براي حج بانگ زن تا پياده و سوار بر هر شتر باريک اندام که از هر راه دور مي آيند، به سوي تو آيند. تا منافع خود را مشاهده کنند، و نام خدا را در روزهايي معين بر دام هاي زبان بسته اي که به آنان عطا کرده ذکر کنند،از آن بخوريد و تهيدست را نيز اطعام کنيد.
*سپس بايد آلودگي هاي خود را برطرف کنند و نذرهايشان را وفا نمايند و بر گرد خانه کهن طواف کنند.
* اين است و هر کس مقرّرات خدا را بزرگ شمارد، براي او نزد پروردگارش بهتر است. و چهارپايان مگر آنچه بر شما خوانده مي شود، براي شما حلال شده است؛ بنابراين از پليدي بت ها و از گفتار باطل دوري گزينيد.
*در حالي که براي خدا حق گرا باشيد به او شرک نورزيد. و هر کس به خدا شرک ورزد، گويا چنان است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان  او را مي ربايند، يا باد او را به جايي دور دست مي اندازد.
*اين است و هر کس شعاير خدا را بزرگ شمارد، بدون ترديد اين بزرگ شمردن ناشي از تقواي دل هاست.
*در حيوانات قرباني منافعي براي شما تا زمان معين است، سپس محل آن خانه كعبه آن خانه قديمي و گرامي است
*و براي هر امتي عبادتي ويژه قرار داده ايم تا نام خدا را بر آنچه که از دام هاي زبان بسته روزي آنان نموده ايم ذکر کنند. پس معبود شما خداي يکتاست؛ بنابراين فقط تسليم او شويد. و فرمانبرداران فروتن را مژده ده.
*همانان که وقتي خدا ياد شود، دل هايشان مي هراسد، و بر آنچه به آنان مي رسد، شکيبايند و برپا دارندگان نمازند و از آنچه روزي آنان نموديم، انفاق مي کنند.
*شتران قرباني را براي شما از شعاير خدا قرار داديم، براي شما در آنها سودي ست؛ در حالي که به نظم در خط مستقيم ايستاده اند، نام خدا را [هنگام نحر کردنشان] بر آنها ذکر کنيد، و زماني که به پهلو در افتاده اند، از آنها بخوريد و به تهيدستاني که اهل درخواست کردن نيستند و فقيراني که اهل درخواست کردن هستند، بخورانيد. اين گونه آنها را براي شما رام و مسخّر کرديم تا سپاس گزاري کنيد.
*هرگز گوشت هايشان وخون هايشان به خدا نمي رسد، بلکه تقواي شما به او مي رسد. اين گونه آنها را براي شما رام و مسخّر کرد تا خدا را به اينکه هدايتتان کرد به بزرگي ياد کنيد؛ و نيکوکاران را مژده ده.


+ نوشته شده در چهار شنبه 25 مهر 1397برچسب:قرآن,ترجمه,حج,حاجی,کعبه,مکه,قربانی,شتر,واجب,منی,محرم,شوال,ذی القعده,ذی الحجه,مسجدالحرام, ساعت 13:5 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

خطبه امام سجاد علیه السلام در شام

اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين را و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا صلی الله علیه و آله، و امام حسن و حسين علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اكرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان مي‌شناسانم.

اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم. من فرزند بهترين حج گزاران و تلبيه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصي سير كرد. من فرزند آنم كه جبرئيل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهي و نزديكترين جايگاه‏ مقام بارى تعالى رسيد.

من فرزند آنم كه با ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد. من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند. من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مى‌‏رزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد.

من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم. من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بيت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حريم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد. من فرزند بهترين قريشم.

من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت. من پسر اول سبقت گيرنده‏اى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم. من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزه‏دار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نماز مي‌خواند.

او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروه‌هاي كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده‏اى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزه‏ها در جنگ به هم در مى‏آميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده مى‏ساخت. او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى است، كه در همه اين صحنه‏‌ها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگي‌هاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است.

آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم. من فرزند حسين شهيد كربلايم، من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم، من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم، من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند، و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند. و آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد!

يزيد نگران شد و براى آنكه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد عليه‌السلام را به اين نيرنگ ساكت كند!! مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد. همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد عليه السلام فرمود: چيزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام عليه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتايى خدا گواهى مى‌‏دهد. و هنگامى كه گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام عليه السلام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو؟ ! اگر ادعا كنى كه جد توست پس دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟!

سپس مؤذن بقيه اذان را گفت و يزيد پيش آمد و نماز ظهر را خواند.
+ نوشته شده در شنبه 31 شهريور 1397برچسب:مطالب مذهبی,خطبه,امام سجاد,شام,امام حسین,اسیری,محرم,کربلا,یزید, ساعت 21:23 توسط آزاده یاسینی


مطالب مذهبی

خطبه حضرت زینب در شام

زينب دختر علي‌بن‌ابي‌طالب علیه السلام برخاست و فرمود حمد مر خداي پروردگار جهانيان را سزاست، و درود خدا بر محمّد و بر همه آل او باد، خدا راست فرموده که فرمود: «سپس پايان کار آنان که بد کردند اين است که آيات خدا را تکذيب کرده و بدان‌ها استهزا کنند» (روم).‌ 

اي يزيد، آيا گمان برده‌اي حال که جاي جاي زمين و آفاق آسمان را بر ما گرفتي و بستي و ما چونان کنيزان رانده شديم، مايه خواري ما و موجب کرامت توست!! و حکايت از عظمت مکانت تو دارد که اين چنين باد در بيني انداخته‌اي، و برق شادي و سرور از ديدگانت مي‌جهد، حال که دنيا را براي خود مرتّب و امور را برايت منظم مي‌بيني، و ملک و سلطنت ما برايت صافي گرديده. لختي آرام گير، مگر سخن خداي را فراموش کرده‌اي که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت داديم، (اين مهلت) براي آنان خير است، ما همانا مهلت داديم آنان را که بر گناه خود بيفزايند و براي آنان عذاب خوارکننده خواهد بود» (آل عمران). آيا اين از عدل است‌ اي فرزند آزادشده‌ها که زنان و کنيزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسير؟! پرده‌هايشان را دريدي، و چهره‌هايشان را آشکار کردي، آنان را چونان دشمنان از شهري به شهري کوچانيده، ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف يافتند، و مردم دور و نزديک و پست و فرو مايه و شريف چهره‌هايشان را نگريستند، در حالي که از مردان آنان حامي و سرپرستي همراهشان نبود. چگونه اميد مي‌رود از فرزند کسي که جگرهاي پاکان را به دهان گرفته و گوشت وي از خون شهداء پرورش يافته است؟! و چسان در عداوت ما اهل البيت کندي ورزد آن که نظرش به ما نظر دشمني و کينه‌توزي است؟! آن گاه بدون احساس چنين گناه بزرگي بگويي:

 

(اجداد تو) برخيزند و پايکوبي کنند و به تو بگويند:‌اي يزيد دست مريزاد، در حالي که با تازيانه و عصايت بر دندان‌هاي پيشين ابي عبد اللَّه عليه‌السلام بزني. چرا چنين نگويي، و حال آن که از قرحه و جراحت پوست برداشتي و با ريختن خون ذرّيه محمّد صلّي اللَّه عليه و آله که ستارگان زمين از آل عبد المطلب‌اند خاندان او را مستأصل کردي و نياکان خود را مي‌خواني، و به گمان خود آنها را ندا در مي‌دهي. (اي يزيد) زودا که به آنان بپيوندي و در آن روز آرزو مي‌کردي که‌اي کاش شل بودي و لال و نمي‌گفتي آنچه را که گفتي و نمي‌کردي آنچه را که کردي. خداوندا حقّ ما را بگير، و از آن که به ما ستم کرد انتقام ستان، و غضب خود را بر آن که خون‌هاي ما را ريخته، حاميان ما را کشته فرو فرست. (اي يزيد) به خدا سوگند جز پوست خود را ندريدي و جز گوشتت را نبريدي، بي‌ترديد بر رسول اللَّه صلّي اللَّه عليه و آله وارد مي‌شوي در حالي که خون ذرّيه‌اش را ريختي و پرده حرمت فرزندانش را دريدي و اين جايي است که خدا پراکندگي‌هايشان را جمع و پريشاني‌هايشان را دفع، و حقوق آنان را بگيرد «آنان را که در راه خدا به شهادت رسيدند مرده مپندار، بل زندگاني هستند که در نزد پروردگارشان مرزوق‌اند» (آل عمران).


(اي يزيد) همين قدر تو را بس است که خداي داور، و محمّد صلّي اللَّه عليه و آله دشمنت و صاحب خون، و جبرئيل پشت و پشتوان باشد، و زودا بداند آن کس که فريبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشيني برگزيده، و کدام يک مکانتي بدتر داشته نيرويي اندکتر دارد. يزيد، گر چه دواهي و بلاهاي زياد از تو بر من فرود آمد ولي هماره قدر تو را ناچيز دانسته فاجعه‌ات را بزرگ، و نکوهشت را بزرگ مي‌شمرم، چه کنم که ديدگان، اشکبار و سينه‌ها سوزان است. شگفتا و بس شگفتا کشته شدن حزب اللَّه نجيبان به دست حزب شيطان طلقاء است، از دستهاي پليدشان خون‌هاي ما مي‌چکد، و دهان‌هاي ناپاکشان از گوشت ما مي‌خورد، و آن جسدهاي پاک و پاکيزه با يورش گرگ‌هاي درنده روبروست، و آثارشان را کفتارها محو مي‌کند، و اگر ما را غنيمت گرفتي، زودا دريابي غنيمت نه که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دست‌هايت از پيش فرستاده نيابي، و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نيست، و شکايت‌ها به سوي خداست.

هر کيد و مکر، و هر سعي و تلاش که داري به کار بند، سوگند به خداي که هرگز نمي‌تواني، ياد و نام ما را محو و وحي ما را بميراني، چه دوران ما را درک نکرده، اين عار و ننگ از تو زدوده نگردد. آيا جز اين است که رأي تو سست است و باطل، و روزگارت محدود و اندک، و جمعيت تو پراکنده گردد، آري، آن روز که ندا رسد: أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَي الظَّالِمِينَ. پس حمد مر خداي راست که براي اوّل ما سعادت و مغفرت، و براي آخر ما شهادت و رحمت مقرر فرمود. از خدا مسئلت مي‌کنيم ثواب آنان را تکميل فرموده و موجبات فزوني آن را فراهم آورد، و خلافت را بر ما نيکو گرداند، چه او رحيم و ودود است، خداي ما را بس است چه نيکو وکيلي است.
+ نوشته شده در شنبه 31 شهريور 1397برچسب:مطالب مذهبی,خطبه,حضرت زینب,شام,امام حسین,اسیری,محرم,کربلا, ساعت 21:19 توسط آزاده یاسینی