••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

 همه ما حداقل یک بار در عمرمان رعد و برق را دیده‌ایم، اما به احتمال زیاد، نمی‌دانیم که توفان‌ها می‌توانند چهره‌های متفاوتی از رعد و برق را خلق کنند و به نمایش بگذارند و یکی از دیدنی‌ترین و اسرارآمیزترین رعد و برق‌های دنیا، اسپرتی سرخ یا همان چتر دریایی قرمز رنگی است که به تازگی در آسمان تگزاس دیده شده است. شاید باور نکنید، اما عکاس برای ثبت این تصویر خارق‌العاده، فقط یک دهم‌ثانیه فرصت داشته است.

این عکس که در شبکه‌های اجتماعی هم بازنشر زیادی داشته، توسط استفان هومل در رصدخانه مک‌دونالد گرفته شده و بسیار نادر است، زیرا به آسمان تاریک و عاری از آلودگی نوری احتیاج است تا عکاس بتواند آن را شکار کند. با این حال، طبیعت پر از شگفتی است. برخی از آن‌ها هنوز غیرقابل توضیح و واقعا عجیب هستند. بیشتر آن‌ها نه تنها توضیح علمی روشن دارند بلکه واقعا شگفت‌انگیز هستند. 

 

اسرارآمیزترین رعد و برق دنیا

 

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ اسپرتی سرخ

کجا دیده شده؟ آمریکا

رعد و برق‌ها می‌توانند تصاویر چشمگیری را در آسمان به خصوص در شب‌ها تولید کنند، اما به طور قطع، یکی از دیدنی‌ترین و اسرارآمیزترین آن‌ها، اسپرتی سرخ است. زمین و جو آن، هر روز بستر تبادل هزاران تن ولتاژ برق است. بر اثر برخورد ذرات آب یک جبهه هوای گرم به ذرات یخ یک جبهه هوای سرد، الکتریسته ساکن به وجود می‌آید که نسبت به زمین دارای بارالکتریکی منفی است و در صورتی که فاصله منبع جریان الکتریکی نسبتا نزدیک به سطح زمین باشد، رعد و برق تولید می‌شود.

درخشش‌های مختصر از نوری که به دلیل این اتفاق خلق می‌شود در بیشتر اوقات در کسری از ثانیه رخ می‌دهد و اصلا توسط چشم عادی دیده نمی‌شود یا حداقل فرصتی برای دیدن آن، دست نمی‌دهد. این تصویر خاص که می‌بینید، توسط استفن هومل متخصص آسمان تاریک در رصدخانه مک دونالد در بالای کوه لاک در غرب تگزاس ثبت شده که فقط یک دهم‌ثانیه برای گرفتن آن فرصت داشته است. آن چه هومل در این عکس شکار کرده، یک چتر دریایی است که بالاتر از آن توفان سهمگینی قرار دارد که در حال شکل گرفتن بوده و دردسرساز هم شده است.


اتصال زمین به آسمان!

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ ستون‌های نوری

کجا دیده شده؟ نیمکره شمالی زمین

آیا می‌توانید تصور کنید که ستون‌هایی از زمین تا آسمان جلوی چشمان‌تان به موازات هم برپا شده باشند؟ بروز چنین پدیده‌ای امکان‌پذیر است و به آن «ستون‌های نوری» می‌گویند که یک پدیده نوری اتمسفری است. این نوار‌های نور عمودی به دلیل انعکاس نور طبیعی یا مصنوعی در ذرات بی‌شمار کریستال‌های یخی ایجاد می‌شوند که نسبتا نزدیک به زمین قرار دارند. این پدیده در همه جای دنیا تحت شرایط مناسب امکان ظهور دارد.

ستون‌های نوری یکی از پدیده‌های آسمانی هستند که تا به حال توضیح دقیق و قابل قبولی برای شکل‌گیری آن‌ها ارائه نشده، اما منابع علمی علت ایجاد آن را، بازتاب نور از منابع متفاوت آسمانی و بازتاب آن توسط ذرات یخ شناور در آسمان در هوای بسیار سرد می‌دانند. این پدیده را در دسته دیگر عجایب آسمانی مانند ستون‌های خورشیدی، خورشید کاذب و هاله‌های ماه قرار می‌دهند. به‌طور کلی زمستان سرد و برفی که طی سال نیمکره شمالی زمین را دربرمی‌گیرد، فرصتی استثنایی برای مشاهده چنین پدیده‌های جوی برای علاقه‌مندان به وجود می‌آورد.


قیف ترسناک هوایی

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ توفان سوپرسل

کجا دیده شده؟ آرژانتین، اروگوئه و جنوب برزیل

سوپرسل که در واقع ابر توفانی همراه با آذرخش است، جزو پدیده‌هایی است که در بعضی مناطق قاره آمریکا دیده شده است. سوپرسل‌ها در واقع شدیدترین نوع توفان آذرخش هستند و گفته می‌شود برخی از گزارش‌های قدیمی درباره دیدن یوفو‌ها در واقع اشاره به سوپرسل‌ها داشته است. این توفان‌های شدید همراه با آذرخش، در جایی تشکیل می‌شوند که هوای ابری خشک با هوای استوایی گرم و مرطوب مواجه شود.

این باد، با آمدن توفان شروع به چرخیدن می‌کند و یک قیف تشکیل می‌دهد. هوا در قیف سریع‌تر می‌چرخد و یک ناحیه بسیار کم‌فشار ایجاد می‌کند که هوا و اشیای بیشتری را به درون خود می‌کشد. در صورتی که میزان رطوبت توفان موسمی کاهش یابد، گرمای سطح هوا، انرژی آن را می‌گیرد. اگر رطوبت موجود در توفان موسمی کاهش نیابد، ابر دوار به سمت زمین کشیده می‌شود و ممکن است به گردباد عظیمی تبدیل شود.


خوشه‌های آویزان شده از آسمان

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ ابر‌های ماماتوس

کجا دیده شده؟ در همه جای دنیا به خصوص آمریکا

این مورد هم یکی دیگر از پدیده‌های زیبای طبیعت است که همواره با رعد و برق شدید همراه بوده و اغلب از یک توفان سخت و سنگین خبر می‌دهد. ابر‌های ماماتوس عبارت است از مجموعه‌هایی از ابر‌های خوشه‌ای و انبوه که به یکدیگر متصل شده‌اند و مانند پنبه زده‌شده و درهم فرورفته به نظر می‌رسند.

قطر هر یک از بخش‌های تشکیل دهنده خوشه، حدود سه کیلومتر و طول آن پنج کیلومتر است. اگر طبقات هوای میانی و بالای جو مرطوب و طبقات پایینی آن خشک باشند، بر اثر جابه‌جایی سریع آن‌ها و ترکیب شدن‌شان با تراکم آب‌های موجود در جو، ابر‌های شگفت‌انگیز ماماتوس شکل می‌گیرند، یعنی درجه حرارت و رطوبت از عوامل اصلی شکل‌گیری این ابر‌ها هستند. این ابر‌ها معمولا از یخ تشکیل شده‌اند و ماندگاری آن‌ها ۱۰ تا ۱۵ دقیقه در آسمان است و گاه به ساعت‌ها هم می‌رسد و پس از آن کم‌کم متلاشی می‌شوند.


وحشتناک و به رنگ قرمز

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ رنگین کمان قرمز

کجا دیده شده؟ همه جای دنیا تحت شرایط مناسب

اسم رنگین کمان که می‌آید همه ما تصویری از طیف مختلف رنگی را تصور می‌کنیم که به ترتیب ردیف شده‌اند. اما در موارد نادری، همه طیف‌ها تشکیل نمی‌شوند و فقط رنگ‌های طیف سرخ دیده می‌شوند. این پدیده که به رنگین کمان قرمز یا تکین کمان معروف است یک پدیده نوری و هواشناسی است که در صورت وجود شرایط مناسب قابل شکل‌گیری است.

رنگین کمان قرمز هم مثل دیگر رنگین کمان‌ها با انعکاس نور در قطرات آب ایجاد می‌شود، اما باید نور خورشید بسیار نزدیک به افق باشد. از آن جا که این پدیده در شرایط نوری کم ایجاد می‌شود، می‌تواند بسیار تماشایی باشد. این نوع رنگین کمان بعضی اوقات در موقع طلوع یا غروب خورشید اتفاق می‌افتد زمانی که نور‌هایی با طول موج کوتاه‌تر، مانند رنگ آبی، بنفش و سبز پراکنده و از طیف‌های مرئی حذف می‌شوند و تنها نور‌های با طول موج بلند (سرخ) دیده می‌شوند.


عروس‌های دریایی منجمد شده

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ حباب‌های متان یخ‌زده

کجا دیده شده؟ کانادا

دریاچه آبراهام در کانادا، دریاچه‌ای زیبا و دیدنی است که گویا صد‌ها عروس دریایی در زیر آب یخ‌زده آن به خواب زمستانی رفته‌اند. این حباب‌های کوچک و بزرگ، حاوی گاز متان هستند. مبدأ آن‌ها کف رودخانه است که در نتیجه مصرف شدن برگ‌ها، گیاهان و جسد حیوانات مرده توسط باکتری‌ها، تولید شده‌اند.

در فصول گرم سال این حباب‌ها از اعماق آب به سطح می‌آیند و وارد هوا می‌شوند، اما در فصل زمستان و در سرمای منفی ۳۰ درجه سانتی‌گراد، حباب‌ها خودشان را به سطح آب می‌رسانند، اما در برخورد با سطح یخ‌زده دریاچه حبس می‌شوند و به خواب زمستانی می‌روند. با گرم شدن هوا، یخ دریاچه هم کم‌کم آب می‌شود و حباب‌های متان نیز آزاد می‌شوند. قدرت گاز متان حبس شده، ۲۰ برابر قدرت گاز Co فشرده شده است، یعنی روی دریاچه‌ای از نارنجک قدم می‌زنید. اگر روی یخ را بشکنید تا یکی از حباب‌ها آزاد شود و همزمان آن را با یک فندک مشتعل کنید، به سرعت آتش می‌گیرد.


شبح سرگردان در آسمان

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ مشخص نیست

کجا دیده شده؟ زامبیا

مردم شهر «کیتوی» زامبیا در روز‌های پایانی سال ۲۰۱۶ با دیدن شبح سرگردان شبیه به ارواح خبیثه فیلم‌های «هری پاتر» در آسمان و بر فراز یک فروشگاه، شوکه شدند. همان زمان، دیلی‌میل گزارش داد که پس از رویت این شبح سرگردان برخی از مردم در مقابلش سر تعظیم فرود آورده و برخی نیز پا به فرار گذاشته‌اند! این شبح بر فراز فروشگاه «موکوبا» در شهر «کیتوی» در زامبیا دیده شده و حدود ۳۰ دقیقه در آسمان به همان شکل باقی مانده بود. هیچ وقت به درستی روشن نشد که چرا این تصویر در آسمان دیده شده و آیا این شبح از ترکیب ابر‌های آسمانی بوده یا شیء خارجی در آسمان در حال پرواز بوده و چنین تصویری به جا گذاشته است؟

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!


شهر فضایی برای موجودات‌فضایی

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ شاید یکی از پروژه‌های ناسا

کجا دیده شده؟ چین

سال ۲۰۱۵ میلادی، ویدئویی در رسانه‌های چین منتشر شد که شهری فضایی را بر فراز یکی از شهر‌های چین نشان می‌داد. این شهر شناور در میان آسمان ابری و بر فراز شهر «یویانگ» در چین مشاهده شد و شباهت زیادی به شهر‌هایی که در فیلم‌های تخیلی نمایش داده می‌شوند، داشت. آن زمان گفته شد که این دومین مرتبه است که این رویداد (مشاهده شهر شناور موجودات فضایی) طی ۱۰ سال گذشته در چین رخ داده است.

در سال ۲۰۰۹ هم جسمی وهم‌آور متشکل از مجموعه‌ای از ساختمان‌های بلند در شهر جیانگشی چین رویت شده و سر و صدای زیادی به پا کرده بود. بسیاری از مردم چین، شهر شناور در آسمان این کشور را به موجودات فضایی نسبت دادند، این در حالی است که نظریه‌پردازان مدعی شده بودند که این شهر شناور بخشی از پروژه «پرتو آبی» ناساست که هیچ وقت تایید یا تکذیب نشد.


شعله‌های آبی بر فراز کوه

پدیده‌های طبیعی که با عقل جور درنمی‌آیند!

چه پدیده‌ای؟ آتش آبی

کجا دیده شده؟ اندونزی

از آزمایش‌های علوم تجربی دوره تحصیل حتما یادتان هست که گوگرد باعث ایجاد رنگ آبی در شعله آتش می‌شود. حالا فکر کنید همین پدیده امکان دارد در مقیاس بسیار بزرگ در دهانه یک آتشفشان هم اتفاق بیفتد. آتشفشان «ایجن» در شرق اندونزی تنها جایی از جهان است که پدیده آتش آبی به شکل عظیم و باشکوهی قابل مشاهده است. این پدیده به علت احتراق گاز‌های گوگردی که از شکاف‌های آتشفشان خارج می‌شوند اتفاق می‌افتد.

برخلاف آن چه در اولین فکر به ذهن انسان خطور می‌کند، این آبی‌های درخشان ماگما نیستند. در واقع نور‌های آبی حاصل احتراق گاز‌های سولفور هستند که تحت دمای ۶۰۰ درجه سانتیگراد با هوای آزاد برخورد می‌کنند و آتش می‌گیرند. آتشی که ارتفاع شعله‌های آن به پنج متر می‌رسد. مقداری از گاز‌های خارج شده تبدیل به سولفور مایع می‌شوند. این مایع در حالی که به سمت پایین جاری می‌شود به سوختن خود ادامه می‌دهد.


داستان حضرت یوسف در قرآن

*آن گاه که يوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب ديدم يازده ستاره و خورشيد و ماه برايم سجده کردند!

*گفت: اي پسرک من! خواب خود را براي برادرانت مگو که نقشه اي خطرناک بر ضد تو به کار مي بندند، بدون شک شيطان براي انسان دشمني آشکار است.
*و اين چنين پروردگارت تو را برمي گزيند و از تفسير خواب ها به تو مي آموزد، و نعمتش را بر تو و بر آل يعقوب تمام مي کند، چنانکه پيش از اين بر پدرانت ابراهيم و اسحاق تمام کرد؛ يقيناً پروردگارت دانا و حکيم است.
*بي ترديد يوسف و برادرانش نشانه هايي براي مردم کنجکاو است.
*هنگامي را که برادران گفتند: با اينکه ما گروهي نيرومنديم، يوسف و برادرش نزد پدرمان از ما محبوب ترند، و قطعاً پدرمان در اشتباه روشن و آشکاري است.
*يوسف را بکشيد و يا او را در سرزمين نامعلومي بيندازيد، تا توجه و محبت پدرتان فقط معطوف به شما شود. و پس از اين گناه مردمي شايسته خواهيد شد.
*يکي از آنان گفت: يوسف را نکشيد، اگر مي خواهيد کاري بر ضد او انجام دهيد، وي را در مخفي گاه آن چاه اندازيد، که برخي رهگذران او را برگيرند.
*گفتند: اي پدر! تو را چه شده که ما را نسبت به يوسف امين نمي داني با اينکه ما بدون ترديد خيرخواه اوييم.
*فردا او را با ما روانه کن تا بگردد و بازي کند، قطعاً ما حافظ و نگهبان او خواهيم بود.
*گفت: بردن او مرا سخت اندوهگين مي کند، و مي ترسم شما از او غفلت کنيد و گرگ، او را بخورد.
* گفتند: اگر با بودن ما که گروهي نيرومنديم، گرگ او را بخورد، يقيناً ما در اين صورت زيانکار و بي مقداريم.
*هنگامي كه او را با خود بردند، و تصميم گرفتند وي را در مخفي گاه چاه قرار دهند ما به او وحي فرستاديم كه آنها را در آينده از اين كارشان باخبر خواهي ساخت، در حالي كه آنها نمي‏دانند.
*و شبان گاه گريه کنان نزد پدر آمدند.
*گفتند: اي پدر! ما يوسف را در کنار بار و کالاي خود نهاديم و براي مسابقه رفتيم؛ پس گرگ، او را خورد و تو ما را تصديق نخواهي کرد اگرچه راست بگوييم!
*و پيراهن او را با خوني دروغين آوردند، گفت: هوسهاي نفساني شما اين كار را برايتان آراسته! من صبر جميل مي‏كنم و از خداوند در برابر آنچه شما مي‏گوئيد ياري مي‏طلبم.
*و کارواني آمد، پس آب آورشان را فرستادند، او دلوش را به چاه انداخت، گفت: مژده! اين پسري نورس است! و او را به عنوان کالا پنهان کردند؛ و خدا به آنچه مي خواستند انجام دهند، دانا بود.
*و او را به بهايي ناچيز، درهمي چند فروختند و نسبت به او بي رغبت بودند.
*آن مرد مصري که يوسف را خريد، به همسرش گفت: جايگاهش را گرامي دار، اميد است به ما سودي دهد، يا او را به فرزندي انتخاب کنيم. اين گونه يوسف را در سرزمين مصر مکنت بخشيديم و به او از تعبير خواب ها بياموزيم؛ و خدا بر کار خود چيره و غالب است، ولي بيشتر مردم نمي دانند.
*و هنگامي که يوسف به سنّ کمال رسيد، حکمت و دانش به او عطا کرديم، و ما نيکوکاران را اين گونه پاداش مي دهيم.
*و آن که يوسف در خانه اش بود، از يوسف با نرمي و مهرباني خواستار کام جويي شد، و همه درهاي کاخ را بست و به او گفت: پيش بيا يوسف گفت: پناه به خدا، او پروردگار من است، جايگاهم را نيکو داشت، به يقين ستمکاران رستگار نمي شوند.
*بانوي کاخ به يوسف حمله کرد و يوسف هم اگر برهان پروردگارش را نديده بود به او حمله مي کرد. اين گونه تا زد و خورد و عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانيم؛ زيرا او از بندگان خالص شده ما بود.
*و هر دو به سوي در کاخ پيشي گرفتند، و بانو پيراهن يوسف را از پشت پاره کرد و در کنار در به شوهر وي برخوردند؛ بانو به شوهرش گفت: کسي که نسبت به خانواده ات قصد بدي داشته باشد، کيفرش جز زندان يا شکنجه دردناک .
*يوسف گفت: او از من خواستار کام جويي شد. و گواهي از خاندان بانو چنين داوري کرد: اگر پيراهن يوسف از جلو پاره شده، بانو راست مي گويد و يوسف دروغگوست.
*و اگر پيراهنش از پشت پاره شده، بانو دروغ مي گويد و يوسف راستگوست.
*پس همسر بانو چون ديد پيراهن يوسف از پشت پاره شده، گفت: اين از نيرنگ شما است، بي ترديد نيرنگ شما بزرگ است.
*يوسفا! اين داستان را نديده بگير. و تو از گناهت استغفار کن؛ زيرا تو از خطاکاراني.
*و گروهي از زنان در شهر شايع کردند که همسر عزيز در حالي که عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ کرده از او درخواست کام جويي مي کند؛ يقيناً ما او را در گمراهي آشکاري مي بينيم.
* پس هنگامي که بانوي کاخ گفتارِ مکرآميز آنان را شنيد به مهماني دعوتشان کرد، و براي آنان تکيه گاه آماده نمود و به هر يک از آنان کاردي داد و به يوسف گفت: به مجلس آنان در آي. هنگامي که او را ديدند به حقيقت در نظرشان بزرگ يافتند و دست هايشان را بريدند و گفتند: حاشا که اين بشر باشد! او جز فرشته اي بزرگوار نيست.
* بانوي کاخ گفت: اين همان کسي است که مرا درباره عشق او سرزنش کرديد. به راستي من از او خواستار کام جويي شدم، ولي او در برابر خواست من به شدت خودداري کرد، و اگر فرمانم را اجرا نکند يقيناً خوار و حقير به زندان خواهد رفت.
*يوسف گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوب تر است از عملي که مرا به آن مي خوانند، و اگر نيرنگشان را از من نگرداني به آنان رغبت مي کنم و از نادانان مي شوم.
*پس پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد و نيرنگ زنان را از او بگردانيد؛ زيرا خدا شنوا و داناست.
*آن گاه آنان پس از آنکه نشانه ها را ديده بودند، عزمشان بر اين جزم شد که تا مدتي او را به زندان اندازند.
*و دو غلام با يوسف به زندان افتادند. يکي از آن دو نفر گفت: من پي در پي خواب مي بينم که شراب، مي فشارم، و ديگري گفت: من خواب مي بينم که بر سر خود نان حمل مي کنم پرندگان از آن مي خورند، از تعبير آن ما را خبر ده؛ زيرا ما تو را از نيکوکاران مي دانيم.
* گفت: هيچ جيره غذايي براي شما نمي آيد مگر آنکه من شما را پيش از آمدنش از تعبير آن خواب آگاه مي کنم، اين از حقايقي است که خدا به من آموخته است؛ زيرا من آيين مردمي را که به خدا ايمان ندارند و به سراي آخرت کافرند، رها کرده ام.
*و از آيين پدرانم ابراهيم و اسحاق و يعقوب پيروي کرده ام، براي ما شايسته نيست که چيزي را شريک خدا قرار دهيم. اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است، ولي بيشتر مردم ناسپاسند.
*اي دو يار زندان! آيا معبودان متعدد و متفرق بهتر است يا خداي يگانه مقتدر؟
*شما به جاي خدا جز با نام هايي بي اثر و بي معنا که خود و پدرانتان آنها را نامگذاري کرده ايد نمي پرستيد، خدا هيچ دليلي نازل نکرده است. حکم فقط ويژه خداست، او فرمان داده که جز او را نپرستيد. دين درست و راست و آيين پابرجا و حق همين است، ولي بيشتر مردم نمي دانند.
*اي دو يار زندان! اما يکي از شما سرور خود را شراب مي نوشاند، اما ديگري به دار آويخته مي شود و پرندگان از سر او خواهند خورد. تعبير خوابي که از من جويا شديد، تحققّش قطعي و انجامش حتمي شده است.
*و به يکي از آن دو نفر که دانست آزاد مي شود، گفت: مرا نزد سرور خود ياد کن. ولي شيطان ياد کردنِ از يوسف را نزد سرورش از ياد او برد؛ در نتيجه چند سالي در زندان ماند.
*و پادشاه گفت: پي در پي در خواب مي بينم که هفت گاو لاغر، هفت گاو فربه را مي خورند، و نيز هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک را مشاهده مي کنم؛ شما اي بزرگان! اگر تعبير خواب مي دانيد درباره خوابم نظر دهيد.
*گفتند: خواب هايي پريشان و آشفته است و ما به تعبير خواب هاي پريشان و آشفته دانا نيستيم.
*از آن دو زنداني آنکه آزاد شده بود و پس از مدتي به ياد آورد گفت: من يقيناً شما را از تعبير آن آگاه مي کنم، پس بفرستيد.
*تو اي يوسف! اي راستگوي درباره هفت گاو فربه که هفت لاغر آنان را مي خورند، و هفت خوشه سبز و خشک ديگر، نظرت را براي ما بيان کن. اميد است نزد مردم برگردم، باشد که آگاه شوند.
*گفت: هفت سال با تلاش پي گير زراعت کنيد، پس آنچه را درو کرديد جز اندکي که خوراک شماست در خوشه اش باقي گذاريد.
*سپس بعد از آن هفت سال سخت و دشوار مي آيد که آنچه را براي آن ذخيره کرده ايد مگر اندکي که براي کاشتن نگهداري مي کنيد، مي خوريد.
*آن گاه بعد از آن سالي مي آيد که مردم در آن باران يابند و در آن عصاره ميوه مي گيرند.
*و پادشاه گفت: يوسف را نزد من آوريد. هنگامي که فرستاده نزد يوسف آمد، يوسف گفت: نزد سرورت بازگرد و از او بپرس حال و داستان زناني که دست هاي خود را بريدند، چه بود؟ يقيناً پروردگارم به نيرنگ آنان داناست.
*گفت: داستان شما هنگامي که يوسف را به کام جويي دعوت کرديد چيست؟ گفتند: پاک و منزّه است خدا! ما هيچ بدي در او سراغ نداريم. همسر عزيز گفت: اکنون حق به خوبي آشکار شد، من از او درخواست کام جويي کردم، يقيناً يوسف از راستگويان است.
*و اين اعتراف براي اين است که يوسف بداند من در غياب او به وي خيانت نورزيدم و اينکه خدا نيرنگ خيانت کاران را به نتيجه نمي رساند.
*من خود را از گناه تبرئه نمي کنم؛ زيرا نفس طغيان گر، بسيار به بدي فرمان مي دهد مگر زماني که پروردگارم رحم کند؛ زيرا پروردگارم بسيار آمرزنده و مهربان است.
*و پادشاه گفت: يوسف را نزد من آوريد تا او را براي کارهاي خود برگزينم. پس هنگامي که با يوسف سخن گفت به او اعلام کرد: تو امروز نزد ما داراي منزلت ومقامي و اميني.
*يوسف گفت: مرا سرپرست خزانه هاي اين سرزمين قرار ده؛ زيرا من نگهبان دانايي هستم.
*اين گونه يوسف را در سرزمين مکانت و قدرت داديم که هر جاي آن بخواهد اقامت نمايد. رحمت خود را به هر کس که بخواهيم مي رسانيم و پاداش نيکوکاران را تباه نمي کنيم.
*و يقيناً پاداش آخرت براي کساني که ايمان آورده اند وهمواره پرهيزکاري مي کردند، بهتر است.
*و برادران يوسف آمدند وبر او وارد شدند. پس او آنان را شناخت وآنان او را نشناختند.
*و هنگامي که زاد و توشه آنان را در اختيارشان قرار داد، گفت: برادر پدري خود را نزد من آوريد، آيا نمي بينيد که من پيمانه را کامل و تمام مي پردازم و بهتر از هر کس مهمانداري مي کنم؟
*پس اگر او را نزد من نياوريد، هيچ پيمانه اي پيش من نداريد و نزديک من نياييد.
*گفتند: مي کوشيم رضايت پدرش را به آوردن او جلب کنيم، و يقيناً اين کار را انجام خواهيم داد.
*و به کارگزاران و گماشتگانش گفت: اموالشان را در بارهايشان بگذاريد، اميد است وقتي به خاندان خود برگشتند آن را بشناسند، باشد که دوباره برگردند.
*پس هنگامي که به سوي پدرشان بازگشتند، گفتند: اي پدر! پيمانه از ما منع شد، پس برادرمان را با ما روانه کن تا پيمانه بگيريم، يقيناً ما او را حفظ خواهيم کرد.
*گفت: آيا همان گونه که شما را پيش از اين نسبت به برادرش امين پنداشتم، درباره او هم امين پندارم؟ پس خدا بهترين نگهبان است و او مهربان ترين مهربانان است.
*و هنگامي که کالايشان را گشودند، ديدند اموالشان را به آنان بازگردانده اند، گفتند: اي پدر! چه مي خواهيم؟ اين اموال ماست که به ما بازگردانده و ما براي خانواده خود آذوقه مي آوريم و برادرمان را حفظ مي کنيم، و بار شتري اضافه مي کنيم و آن باري ناچيز است.
*گفت: برادرتان را همراه شما نمي فرستم تا اينکه پيمان محکمي از خدا به من بسپاريد که او را حتماً به من بازگردانيد، مگر اينکه نتوانيد. پس هنگامي که پيمان استوارشان را به پدر سپردند، گفت: خدا بر آنچه مي گوييم، وکيل است.
*و گفت: اي پسرانم! از يک در وارد نشويد بلکه از درهاي متعدد وارد شويد، و البته من نمي توانم هيچ حادثه اي را که از سوي خدا براي شما رقم خورده از شما برطرف کنم، حکم فقط ويژه خداست، بر او توکل کرده ام، و توکل کنندگان بايد به خدا توکل کنند.
*هنگامي که فرزندان يعقوب از آنجايي که پدرشان دستور داده بود، وارد شدند، تدبير يعقوب نمي توانست هيچ حادثه اي را که از سوي خدا رقم خورده بود، از آنان برطرف کند جز خواسته اي که در دل يعقوب بود که خدا آن را به انجام رساند، يعقوب به سبب آنکه تعليمش داده بوديم از دانشي برخوردار بود ولي بيشتر مردم نمي دانند.
*و هنگامي که بر يوسف وارد شدند، برادرش را کنار خود جاي داد، گفت: بي ترديد من برادر تو هستم، بنابراين بر آنچه آنان همواره انجام مي دادند اندوهگين مباش.
*پس هنگامي که بارشان را آماده کرد، آبخوري را در بار برادرش گذاشت. سپس ندا دهنده اي بانگ زد: اي کاروان! يقيناً شما دزد هستيد!
*کاروانيان روي به گماشتگان کردند و گفتند: چه چيزي گم کرده ايد؟
*گفتند: آبخوري شاه را گم کرده ايم و هر کس آن را بياورد، يک بار شتر مژدگاني اوست و من ضامن آن هستم.
*گفتند: به خدا سوگند شما به خوبي دانستيد که ما نيامده ايم در اين سرزمين فساد کنيم، و هيچ گاه دزد نبوده ايم.
*گماشتگان گفتند: اگر شما دروغگو باشيد کيفرش چيست؟
*گفتند: کسي که آبخوري در بار و بنه اش پيدا شود، کيفرش خود اوست . ما ستمکاران را به همين صورت کيفر مي دهيم.
*پس پيش از بارِ برادرش، شروع به بارهاي برادران کرد، آن گاه آبخوري پادشاه را از بار برادرش بيرون آورد. ما اين گونه براي يوسف چاره انديشي نموديم؛ زيرا او نمي توانست بر پايه قوانين پادشاه برادرش را بازداشت کند مگر اينکه خدا بخواهد. هر که را بخواهيم درجاتي بالا مي بريم و برتر از هر صاحب دانشي، دانشمندي است.
*گفتند اگر او دزدي كرده برادرش نيز قبل از او دزدي كرده، يوسف  اين را در درون خود پنهان داشت و براي آنها اظهار نداشت گفت شما بدتر هستيد و خدا از آنچه توصيف مي‏كنيد آگاه تر است.
*گفتند: اي عزيز! او را پدري سالخورده و بزرگوار است، پس يکي از ما را به جاي او بازداشت کن، بي ترديد ما تو را از نيکوکاران مي بينيم.
*گفت: پناه بر خدا از اينکه بازداشت کنيم مگر کسي را که متاع خود را نزد وي يافته ايم، که در اين صورت ستمکار خواهيم بود.
*پس هنگامي که از عزيز مأيوس شدند، در کناري به گفتگوي پنهان پرداختند. بزرگشان گفت: آيا ندانستيد که پدرتان از شما پيمان استوار خدايي گرفت و پيش تر هم درباره يوسف کوتاهي کرديد، بنابراين من هرگز از اين سرزمين بيرون نمي آيم تا پدرم به من اجازه دهد، يا خدا درباره من حکم کند؛ و او بهترين حکم کنندگان است.
*شما به سوي پدرتان بازگرديد، پس به او بگوييد: اي پدر! بدون شک پسرت دزدي کرد، و ما جز به آنچه دانستيم گواهي نداديم وحافظ ونگهبان نهان هم نبوديم.
*حقيقت را از شهري که در آن بوديم و از کارواني که با آن آمديم بپرس؛ و يقيناً ما راستگوييم.
*گفت: بلکه نفوس شما کاري را در نظرتان آراست پس من بدون جزع و بيتابي شکيبايي مي ورزم، اميد است خدا همه آنان را پيش من آرد؛ زيرا او بي ترديد، دانا و حکيم است.
*و از آنان کناره گرفت و گفت: دريغا بر يوسف! و در حالي که از غصّه لبريز بود دو چشمش از اندوه، سپيد شد.
*گفتند: به خدا آن قدر از يوسف ياد مي کني تا سخت ناتوان شوي يا جانت را از دست بدهي.
*گفت: شکوه اندوه شديد و غم و غصه ام را فقط به خدا مي برم و از خدا مي دانم آنچه را که شما نمي دانيد.
*اي پسرانم! برويد آن گاه از يوسف و برادرش جستجو کنيد و از رحمت خدا مأيوس نباشيد؛ زيرا جز مردم کافر از رحمت خدا مأيوس نمي شوند.
*پس هنگامي که بر يوسف وارد شدند، گفتند: عزيزا! از سختي به ما و خانواده ما گزند و آسيب رسيده و مال ناچيزي آورده ايم، پس پيمانه ما را کامل بده و بر ما صدقه بخش؛ زيرا خدا صدقه دهندگان را پاداش مي دهد.
*گفت: آيا زماني که نادان بوديد، دانستيد با يوسف و برادرش چه کرديد؟
*گفتند: شگفتا! آيا تو خود يوسفي؟! گفت: من يوسفم و اين برادر من است، همانا خدا بر ما منت نهاده است؛ بي ترديد هر کس پرهيزکاري کند و شکيبايي ورزد، زيرا خدا پاداش نيکوکاران را تباه نمي کند.
*گفتند: به خدا سوگند يقيناً که خدا تو را بر ما برتري بخشيد و به راستي که ما خطاکار بوديم.
*گفت: امروز هيچ ملامت و سرزنشي بر شما نيست، خدا شما را مي آمرزد و او مهربان ترين مهربانان است.
*اين پيراهنم را ببريد، و روي صورت پدرم بيندازيد، او بينا مي شود و همه خاندانتان را نزد من آوريد.
*و زماني که کاروان رهسپار شد، پدرشان گفت: بي ترديد، بوي يوسف را مي يابم اگر مرا سبک عقل ندانيد.
*گفتند: به خدا سوگند تو در همان خطا و گمراهي ديرينت هستي.
*پس هنگامي که مژده رسان آمد، پيراهن را بر صورت او افکند و او دوباره بينا شد، گفت: آيا به شما نگفتم که من از خدا حقايقي مي دانم که شما نمي دانيد؟
*گفتند: اي پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بي ترديد ما خطاکار بوده ايم.
* گفت: براي شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم کرد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
*پس زماني که بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را کنار خود جاي داد و گفت: همگي با خواست خدا در کمال امنيت وارد مصر شويد.
*و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه براي او به سجده افتادند و گفت: اي پدر! اين تعبير خواب پيشين من است که پروردگارم آن را تحقق داد، و يقيناً به من احسان کرد که از زندان رهاييم بخشيد، و شما را پس از آنکه شيطان ميان من و برادرانم فتنه انداخت، از آن بيابان نزد من آورد، پروردگارم براي هر چه بخواهد با لطف برخورد مي کند؛ زيرا او دانا و حکيم است.
*پروردگارا! تو بخشي از فرمانروايي را به من عطا کردي و برخي از تعبير خواب ها را به من آموختي. اي پديد آورنده آسمان ها و زمين! تو در دنيا و آخرت سرپرست و يار مني در حالي که تسليم باشم جانم را بگير، و به شايستگان مُلحقم کن.
*اين از سرگذشت هاي پرفايده غيب است که به تو وحي مي کنيم، و تو هنگامي که آنان در کارشان تصميم گرفتند و نيرنگ مي کردند، نزدشان نبودي.
*و پيش از تو جز مرداني از اهل آبادي ها را که به آنان وحي مي نموديم نفرستاديم. آيا به گردش و سفر در زمين نرفتند تا با تأمل بنگرند که عاقبت کساني که پيش از آنان بودند چگونه بود؟ و مسلماً سراي آخرت براي کساني که پرهيزکاري کردند، بهتر است؛ آيا نمي انديشيد؟
*بي ترديد يوسف پيش از اين دلايل روشني براي شما آورد، ولي شما همواره نسبت به آنچه که آورده بود در ترديد بوديد، تا زماني که از دنيا رفت،گفتيد: خدا هرگز بعد از او پيامبري مبعوث نخواهد کرد، اين گونه خدا هر اسراف کار ترديد کننده اي را گمراه مي کند.